شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : توانايي ارائه يك كنفرانس مطلوب را ندارم و بر سخن گفتن مسلط نيستم. چكنم؟
جمعه، 5 مهر 1392 - 23:54 کد خبر:5492

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- جرأت كنفرانس دادن را ندارم ؛ احساس مى‏كنم آن‏گونه كه بايد بر سخن گفتن مسلط نيستم و نمى‏توانم آنچه را كه مى‏دانم بر زبان آورم. در ضمن اگر كسى هنگام سخن گفتن انتقاد كرد، چگونه بايد برخورد كنيم؟ لطفاً راهنمايى‏ام كنيد.

 

من پاسخ بهتري دارم !

پيوند هميشگي پاسخ يكى از علل نداشتن جرأت براى ارائه كنفرانس يا سخنرانى، نداشتن اعتماد به نفس كافى است. اگر بتوانيد قبل از شروع كار، اراده و اعتماد به نفس خود را تقويت كنيد و به خود تلقين كنيد كه قادر بر انجام اين كار هستيد، مشكل شما تا حد زيادى حل مى‏شود. علاوه بر اين، در اينجا به بعضى از راه‏كارهايى ديگر براى برطرف شدن اين مشكل اشاره مى‏شود. اما قبل از آن توجه به مقدمه‏اى در اين باره بايسته است:


اضطراب و ترس از شركت در برنامه‏هاى جمعى، علل زيادى دارد. يكى از آنها داشتن افكار منفى است و چون زير بناى احساسات انسان افكار او است، اگر اين افكار منفى باشد، احساسات او نيز منفى و تخريب گر خواهد بود. اگر بتوانيد افكار منفى را تبديل به افكار مثبت كنيد، ترس شما از بين مى‏رود.


چند نمونه از افكار منفى كه منجر به ترس از سخن گفتن در حضور جمع مى‏شود عبارت است از:
«اگر من صحبت كنم، مى‏ترسم عصبى و مضطرب شوم و نتوانم نظراتم را به روشنى بيان كنم»؛ «من نبايد مضطرب شوم»، «اگر نتوانم درست صحبت كنم، همه مرا مورد تمسخر قرار مى‏دهند»؛ «اين اتفاق نشان مى‏دهد من آدم بى‏عرضه و حقيرى هستم» و... .


اگر شما بتوانيد اين افكار منفى را تبديل به افكار مثبت كنيد، يقيناً مشكلتان حل خواهد شد؛ يعنى، به جاى اينها اين گونه فكر كنيد: «اگر من صحبت كنم ممكن است ابتدا عصبى و مضطرب شوم، اما اين طبيعى است، وقتى شروع كردم، آرامش بيشترى پيدا مى‏كنم. من بزرگترين جلسه گردان و سخنران دنيا نيستم، اما مى‏توانم نقطه نظرهايم را ارائه دهم». «هيجان داشتن اشكال ندارد؛ همه ما در اين موقع چنين احساسى پيدا مى‏كنيم».


اينكه چرا بايد اين طور فكر كنيم، به اين دليل است كه ما اگر در مقابل اضطراب خود مقاومت كنيم، وضع بدتر مى‏شود. پس بايد آن را بپذيريم؛ ولى بزرگ نمايى نكنيم.
در مورد اين فكر منفى - كه ممكن است شما را مسخره كنند - به خود بگوييد: «لازم نيست همه مردم دنيا مرا قبول داشته باشند، زيرا من هرگز انسان كاملى نيستم؛ پس طبيعى است كه مورد تمسخر عده‏اى باشم».


در مورد اين فكر منفى - كه آدم بى‏عرضه و حقيرى هستيد - به خود بگوييد: «هيچ رابطه‏اى بين خوب حرف زدن در جمع و اينكه من يك انسان حقير و بى‏ارزش و بى‏عرضه باشم، وجود ندارد. اين فرض غلط است كه اگر عده‏اى مرا قبول ندارند و حقير مى‏پندارند؛ همه مردم مرا حقير بپندارند و هيچ كس مرا دوست نداشته باشد».


بنابراين ما مى‏توانيم با اصلاح افكار منفى خود، بسيارى از احساسات نادرستمان را - كه برخاسته از اين افكار منفى است - از بين ببريم.
حال با توجه به اين مقدمه، نكات زير - براى تقويت روحيه‏تان به هنگام حضور در جمع دوستان و آشنايان يا براى ارائه كنفرانس - پيشنهاد مى‏شود:
هنگام برخورد با كسى كه از شما انتقاد مى‏كند، بهترين و مناسب‏ترين شيوه را انتخاب كنيد و كارى كنيد كه انتقاد او از حالت خصمانه، به حالتى دوستانه تبديل شود. شما با اين كار، هم انتقاد او را سازنده مى‏كنيد هم او را خلع سلاح مى‏نماييد و از اضطراب خود نيز مى‏كاهيد.
براى اين كار لازم است هيچ عكس‏العمل متضاد و پرخاشگرانه‏اى بروز ندهيد و اگر انتقادهاى او، داراى نكته مثبتى است، آن را بپذيريد.


در اينجا با چند مثال مطلب را بيشتر توضيح مى‏ دهيم:
فرض كنيد سر قرار حاضر نشديد، دوستتان در مقام انتقاد از شما مى‏گويد: «هميشه دير مى‏كنى. از انتظار كشيدن خسته شده‏ام»؛ شما در پاسخ بگوييد: «بله حقيقت دارد. دير كردم و حق دارى عصبانى شوى». با اين پاسخ، هم دوستتان احساس مى‏كند كسى به حرفش گوش داده و مورد احترام قرار گرفته است و هم از شدت ناراحتى او كاسته مى‏شود. اما اگر حالت تدافعى بگيريد و عذر و بهانه بياوريد، او را عصبانى‏ تر مى ‏كنيد.
 

مثال ديگر:
براى تهيه يك گزارش يا مقاله، زحمت زيادى كشيده‏ايد؛ ولى استاد يا همكلاسى‏تان، به شما مى‏گويد: «گزارش (يا مقاله) بسيار بدى نوشته‏اى؛ حواست كجا بود؟! آيا هنگام نوشتن خيالاتى شده بودى؟» شما مى‏توانيد بگوييد: «مثل اينكه نكته مهمى را فراموش كرده‏ام. البته وقت زيادى صرف تهيه اين گزارش كرده‏ام. ممكن است نظر خود را بيشتر توضيح دهيد؟» اين طرز برخورد، از شدت عصبانيت استادتان مى‏كاهد و به احتمال زياد، بهتر با شما گفت و گو مى‏كند و راهنمايى مفيدترى به شما ارائه مى‏دهد.
 

مثال ديگر:
فرض كنيد لباس تازه‏اى خريده‏ايد و همه از آن تعريف مى‏كنند؛ ولى در اين ميان كسى به شما مى‏گويد: «اين پيراهن سبز روى تن تو گريه مى‏كند»؛ شما براى خلع سلاح كردن او بگوييد: «ممكن است لباس سبز به تن من نيايد، به نظر شما چه رنگى بيشتر به من مى‏آيد؟»
شما با اين پاسخ هم انتقاد او را محترمانه پاسخ داده‏ايد و از اين بابت رنجشى در دلتان ايجاد نشده و هم مانع اين شده‏ايد كه به بحث بى‏فايده‏اى درباره رنگ لباس كشيده شويد.
 

مثال ديگر:
فرض كنيد كمى اضافه وزن داريد و دوستتان مى‏گويد: «آدم پرخور و چاقى هستى. اختيار غذا خوردنت را ندارى»؛ در پاسخ مى‏توانيد بگوييد: «بله حق با شماست؛ بايد از وزنم كم كنم. بهتر است غذا خوردنم را كنترل كنم».
بنابراين در مواجه شدن با انتقادهاى ديگران، سه راه وجود دارد:
1. ناراحت شويد و واكنش تدافعى از خود نشان دهيد.
2. خود خورى كنيد و با ناراحتى سكوت نماييد.
3. به روش‏هايى كه در بالا گفته شد؛ (يعنى پيدا كردن نكته مثبت در انتقاد او و پذيرش آن و توضيح خواستن بيشتر درباره سخنانش). در اين صورت بكوشيد او را خلع سلاح كنيد و از حالت تهاجمى، به حالت سازنده تبديلش كنيد.


به نظر ما روشى كه هم شما را راضى مى‏كند و هم فرد منتقد را قانع مى‏سازد و او را آماده مى‏كند كه به سخن شما گوش دهد و به شما احترام گذارد، روش سوم است. در حالى كه روش اول و دوم به عمق اختلاف و ناراحتى مى‏افزايد و مشكلى را هم حل نمى‏كند.

 پرسمان