شبكه اطلاعرساني روابطعمومي ايران (شارا) || ارزشها براساس زمان، مكان و افراد مرتبط با عوامل متغير محيطي، تغيير ميكند. در واقع اين تغيير، يك تبادل انرژي يا انتقال پيام بين افراد و سازمانها در حوزه كسب وكار است. ارزش آفريني موجب تسهيل زندگي و كسب و كار براي ديگران ميشود. ارزش آفريني همچنين نقش بسيار مهمي در سوددهي و ماندگاري كسب و كار اقتصادي دارد.
به اين لحاظ بسياري از مديران براي آگاهي از نقاط ضعف و قوت سازمان يا شركت خود در قياس با ساير رقيبان، ارزشهاي مشتري را تجزيه و تحليل ميكنند. خلق ارزش براي مشتريان محصولات يا خدمات، يكي از مهمترين عوامل سودآوري سازمانها و بنگاههاي اقتصادي به شمار ميرود. از اين رو، رقابت در اين عرصه و هدف گذاري بنگاههاي اقتصادي براي دستيابي به مزيت رقابتي پايدار و برتري استراتژيك نسبت به رقيبان موجود سبب شده تا خواستههاي مشتريان و جلب رضايت آنها با اهميت شود.
در حقيقت رضايتمندي مشتري به عنوان معيار سنجش براي ميزان خشنودي وي از كالا يا خدماتي كه خريداري كرده بوده، همينطور نحوه قضاوت مصرف كننده درباره ميزان ارزشي است كه عايدش شده است. در اين راستا بايد درنظر داشته باشيم كه اين ارزش را نيروي انساني سازمان يا شركت در مشتري ايجاد ميكند. از اين رو، بايد فرهنگ سازماني براي نهادينه سازي يا توسعه اين امر از سوي مديران ايجاد شود و خلق ارزش براي مشتري به فرهنگ سازماني تبديل شود. امروزه مديريت سرمايههاي انساني، هنر و تخصص مديران به شمار ميرود و افرادي كه از اين هنر و تخصص بهرهمند هستند، به آساني به هدفهاي مديريتي خود دست مييابند. مديران موفق هر روز با تفكري نوين و ناب در عرصه مديريت ظاهر ميشوند و از فرصتها و امكانات موجود به بهترين شكل ممكن استفاده ميكنند. اما مديران سنتي اغلب گرفتار تشريفات شده و براي رفع مشكلات خاص، به راهكارهاي معمول و متعارف متوسل ميشوند در حالي كه مدير ناب پيوسته درباره مشكلات سازمان ميانديشد، علتهاي ريشهاي آنها را ميجويد و تجربهها را تا يافتن بهترين شيوه براي انجام اقدامات اصلاحي راهبري ميكند.
مهمترين ابزار خلق ارزش و از بين بردن اتلاف در سازمانها تفكر ناب است. تفكر ناب، نگرشي است براي افزايش بهرهوري و ارزشآفريني پيوسته و حداقل كردن هزينهها و اتلافها؛ اين تفكر به بسياري از مديران كمك كرده تا از جعبه ابزار بهبود ناب، به منظور خلق ارزش واقعي براي مشتري، به گونهاي اثربخش استفاده كنند. به طور حتم به منظور افزايش بهرهوري و كاهش هزينه در سازمان بهرهگيري از روشهاي مطرح دنيا مانند تفكر ناب ضرورت دارد. برخي مديران اين روش را در سراسر دنيا اجرا كرده و با تشكيل گروههاي تخصصي، به انجام كارهاي گروهي در راستاي شناسايي اتلافها اقدام ميكنند. مهمترين وظايف مدير نابانديش را ميتوان اينگونه بيان كرد: ايجاد تغيير در فرهنگ سازماني همسو با اصول و رويههاي ناب، طراحي برنامهاي جامع و برنامهريزيشده به جاي راهحلهاي تكمنظوره، تامين منابع لازم، حفظ اصول ناب و عمل به آن و تعهد بلندمدت، اختيار دادن به كارمندان و تاكيد بر كار گروهي.
به طور كلي تفكر ناب در ۵ اصل اساسي خلاصه ميشود؛ با درك دقيق اين اصول ميتوان ضمن بكارگيري كامل روشها و فنون ناب به راهكار پايداري در نابسازي سازمان و فرآيندهاي آن دست يافت. اين ۵ اصل اساسي عبارتند از:
۱- تعيين دقيق ارزش هر محصول معين از ديدگاه مشتري؛ ۲- شناسايي جريان ارزش محصول؛ ۳- ايجاد حركت بدون وقفه در اين ارزش؛ ۴- امكان دادن به مشتري تا بتواند اين ارزش را از توليدكننده بهدست آورد ؛ ۵-تعقيب و جستوجوي كمال. در نگرش و تفكر ناب، توليد فقط به مفهوم ساختن يك محصول نيست زيرا توليد با جمعآوري چند دستگاه و عدهاي كارگر به سادگي رخ ميدهد.
عرصه فعلي كسب وكار، تصوير جديدي از سازمان با نگرش نوين ارائه ميكند. با اين نگرش، سازمان مجموعهاي از فرآيندهايي است كه هدف آن ايجاد ارزش براي مشتريان است. در اصل سازمانها در مسير تغيير به بنگاه اقتصادي ناب، بايد بستر و زيرساختهاي مناسب را به منظور نهادينه شدن تفكر ناب در تمام سطوح مهيا كنند و فرهنگ سازماني را در اين زمينه توسعه دهند؛ نهادينه سازي اين نوع تفكر ارتباط نزديكي با نوع نگرش و ارزشهاي حاكم بر سازمان و كاركنان آن دارد. «ناب انديشيدن» بايد به فرهنگ سازماني تبديل شود. بنابراين كاربرد تفكر و مديريت ناب، به كسب رضايت مشتريان و توسعه آنها، رضايتمندي مديران و كاركنان از عملكردشان در سازمان، افزايش بهره وري و بالا رفتن توان رقابتي در عرصه كسبوكار منتج ميشود.
انتهاي پيام/