شبكه اطلاعرساني روابطعمومي ايران (شارا) || نمي دانم تا زمان چاپ اين مطلب چند شغل در دنيا به واسطه پيدايش هوش مصنوعي از بين رفته اند و از اين طرف، چند شغل اضافه شده اند. با بروز انقلاب چهارم صنعتي كه مشخصه بارز آن از بين رفتن فاصله بين مرزهاي فيزيكي، رايانشي و كمرنگ شدن مراودات زيستي و انساني است، مديريت ، حكمراني، توليد و هرچيزي كه فكرش را بكنيد متحول شده و فناوريهاي نوين و نوظهور- كه ديگرنوظهور نيستند! – مانند رباتيك، هوش مصنوعي، بلاك چين، نانو تكنولوژي، اينترنت اشياء و خودروهاي خودران باعث شده اند كه هر چيزي رنگ ديگري بگيرد و«سرعت» و «سهولت » به كارويژه عمده همه ابزارها ،نرم افزارها و سخت افزارها تبديل شده و از اين رهگذر هر ابزاري به مغز افزاري پويا مجهز شود قطعا برنده است.
در اين وانفسا نه مي توان به نظريات بدبينانه اي كه تمركز آنها بر «نابودي جهان بر اثر استفاده بيش از حد از اينترنت» است، دل بست و نه آنقدر در فضاي نه چندان متعارف اين روندتودرتو گيركرد كه هم شاهد دفن ارتباطات انساني باشيم و هم فراموش كنيم نام و ياد و خاطره و دورهم بودن هاي حقيقي را.
سواي از توجه به تبعات و تاثير و تاثرات ناشي از حاكميت هوش مصنوعي كه بر واقعياتِ امروز يا فردا بر جامعه جهاني و ملي و سازماني و حتي فردي سايه مي اندازد- يا بهتر است بگويم انداخته است- موضوعي كه مي توان به آن توجه كرد تاثير و تاثر پيدايش اين فناوري در عرصه روابطعمومي هاست. واقعيت اين است كه در هر سازماني - بايد - روابطعمومي ها پيشقراولان استفاده بهينه از تكنولوژيها ي جديد باشند، هرچند به باور بسياري از صاحب نظران بسياري از خدماتِ ارايه شده توسط روابطعمومي ها را مي توان از طريق هوش مصنوعي تامين كرد اما حتي در بين اين صاحب نظران هم هستند كساني كه با ادله قوي و مستندِكافي ، بر اين ادعا رنگ ترديد مي افشانند.
شكي نيست كه بسياري از شاغلان حوزه روابطعمومي مانند حوزههاي ديگر فعاليت بشري از توسعه هوش مصنوعي در دور زدن متخصصان انساني بيم دارند، چه با افزايش حجم دادهها و رقابت فزاينده ميان ارايه كنندگان خدمتي به نام روابطعمومي، نميتوان از مزيتهاي آن(هوش مصنوعي) در انجام كارهاي روزمره و تكراري و پروژههاي بزرگ و تبليغات چشمپوشي كرد.
جالب است كه هوش مصنوعي حتي قبل از آنكه به شكل ويژهاي براي صنعت روابطعمومي و تبليغات تخصصي شود، با محصولات نوآورانه خود به شكلي حوزه فعاليتهاي دنياي روابطعمومي را نيز تحت تاثير قرار داده است. از جمله موارد مستقيم تاثيرگذار ميتوان به «تجزيه و تحليل احساسات و پيشبينيها»، «توليد زبان طبيعي (Natural language generation) و رباتهاي چت»، «تجزيه، تحليل و حتي كنترلِ داده هاي منتشر / منعكس شده در رسانه ها و شبكه هاي اجتماعي» ،« تشخيص حركت و جهت گيري هاي رسانه ها در باره سازمانها/ نهادها» ،«آماده سازي اذهان براي اجراي يك يا چند پروژه و برنامه خاص»،«صحت سنجي اصالت اطلاعات وويدئوهاي منتشر شده در باره سازمان»، «ترجمه اطلاعات و اخبار به زبانهاي مختلف» ، «توليد محتواهاي مورد نياز در كمترين زمان ممكن»، «تبديل سخنراني به متن» و... اشاره داشت.
حال سوال اينجاست كه با توجه به ماهيت كار روابطعمومي و ارتباط تنگاتنگ آن با تعاملات انساني ، آياميتوان نتيجهگيري كرد كه هوش مصنوعي جاي متخصصان انساني در حوزه روابطعمومي را به سرعت پر كند؟
پاسخ به اين پرسش را مي توان از مناظر مختلف بررسي كرد كه البته جاي آن اينجا نيست اما به هرصورت در اينكه اين ابزار/فناوري ها، آسايش خاطر و اطمينان لازم را براي انجام كارهاي روزمره – فارغ از توجه به انجام كارهاي نبوغي و خلاقانه- به روابطعمومي ها مي دهد شكي نيست.
نكته پاياني اينكه هر چند بايد آرام آرام خود را براي سپردن بسياري از كارهاي روزمره به هوش مصنوعي آماده كنيم كه اگر اين اتفاق نيفتد او خود را بيرحمانه بر ما تحميل خواهدكرد، اما بايد به اين نكتهي مهم هم توجه كنيم كه روابطعموميها در همه فعاليتها و كارهاي خود به عنصري به نام انسان و ارتباطات شفاهي و گفتوگو محور، محتاجاند و چون اين ويژگي، به تقويت ارتباطات انساني در هر محوري كمك شاياني ميكند، بنابراين تا زماني كه سروكار اين حرفه با انسان است و هيچ ماشين و فناوري اي تاكنون نتوانسته جاي خلاقيت و نبوغ انساني را بگيرد، قطعا اين حرفه با تمام دقايق و ظرايف و نكتهسنجيهاي خودش سرجاي خودش باقي خواهد ماند و اتفاقا همواره با استفاده از فناوريها و تكنولوژيهاي روز، وظيفه دارد كه بهترين روابط را در عرصه ارتباطات بسازد.