يك "يار مهربان " ديگر در حوزه ارتباطات به بازار آمد!
كتاب "نظريه سواد رسانه اي"منتشر شد
گفت و گو با دكتر شهناز هاشمي عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي
گفتگو- شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران(شارا)- محمد دشتي:
كتاب" استيو جابز" نوشته والتر آيزاكسن پرفروش ترين كتاب سال 2011 شد و ترجمه اي از آن با جلدي سفيد و خوش آب ورنگ ، در حالي كه استيو جابز از پشت شيشه گرد عينكش به ما زل زده بود ، در اغلب كتاب فروشي هاي ميدان و خيابان انقلاب عرضه شد.
در گونه ايراني كتاب هاي پرفروش سال هاي اخير هم مي توانيم به كتاب معروف و پرطرفدار" دا "اشاره كنيم . همان كتابي كه اين روزها بخش هايي از آن توسط هنرمندان و اغلب هنرپيشه هاي مطرح سينما در ساعات پر بيننده تلويزيون از شبكه يك سيما خوانده مي شود .
چه عاملي يك كتاب را به اثري پر طرفدار و پر فروش تبديل مي كند ؟ آيا در حوزه روابط عمومي و ارتباطات چنين كتاب هايي در ديگر كشورها منتشر مي شود و ماخبر نداريم ؟ در ايران وضعيت چگونه است ؟
البته كه ما قصد نداريم فعلا به هيچ يك از اين سئولات پاسخ دهيم ، بلكه هم زمان با برگزاري بيست و پنجمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران و انتشار كتاب "نظريه سوادر رسانه اي "كه توسط سه تن از دست اندركاران حوزه ارتباطات و روابط عمومي ترجمه و منتشر شده است به سراغ دكتر شهناز هاشمي يكي از مترجمين كتاب رفته ايم و پيرامون اين كتاب سوالاتي را از ايشان پرسيده ايم . يادمان باشد مخاطبان هميشه از كتاب هاي خوب استقبال مي كنند و اگر چنين اتفاقي در حوزه ارتباطات و روابط عمومي صورت گيرد مخاطبان از آن بي خبر نخواهند ماند . متن اين گفتگو پيش روي شماست !
در آستانه بيستو پنجمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران كتاب "نظريه سواد رسانهاي "نوشتهي جيمز پاتر با ترجمهي مشترك آقايان ناصر اسدي، دكتر محمد سلطانيفر و سركار منتشر شد، از اين كتاب كه قرار است برايمان بگوييد.
در مطالعات رسانه اي هميشه موضوع تاثير پيام بر مخاطب مد نظر بوده است به اين معنا كه دست اندركاران و مالكان رسانه ها به اين مي انديشند چگونه و چطور بر مخاطبان خود تاثير بگذارند بنابراين مخاطب شناسي، روانشناسي اجتماعي، اعتماد سازي، اقتاع و تبليغ، محتواي و نحوه ارائه پيامها از محورها ي اساسي مطالعات رسانه اي بوده است. اين موارد همه از ديدگاه صاحبان رسانه و در راستاي منافع آنها بوده است و كمتر مطالعات از ديدگاه مخاطبان صورت گرفته است در واقع سواد رسانه اي مخاطبان رسانه را مورد هدف قرارداده است وبه آنها كمك مي كند كه از رسانه به صورت مطلوب بهره مند شوند و متوجه اهداف رسانه ها باشند. سواد رسانه اي يعني توانايي دسترسي به اطلاعات مورد نياز، تحليل پيامها و ارزشيابي انها براساس فرهنگ جامعه و نهايتا ارتباط با ساير پيامهاست.
درتعاريف مختلف از سواد رسانه اي، آگاهي شهروندان به عنوان محور، مورد توجه است، اين اگاهي چگونه حاصل مي شود؟
سواد رسانه اي از راه آموزش به دست خواهد آمد ليكن تجربه نيز بهترين آموزگار است كه براي بزرگسالان به طور خودكار به دست خواهد آمد اما نگاه و تاكيد نويسنده در كتاب بر آموزش است اين آموزش هم از طرق ارتباط ميان فردي و هم از طريق نهادهاي فرهنگي مي تواند انجام گيرد.چون نظام آموزشي از طريق برنامه درسي
آموزش از طريق ارتباط ميان فردي كه افراد در كنار هم و از هم آموزش مي بينند . يكي از روشهايي است كه هم اكنون به صورت خودكار انجام مي پذيرد مثل آموزشي كه والدين به فرزندان خود ميدهند يا نوجوانان در گروه همسالان خود نظرات خود را در مورد پيامهاي رسانه اي به همديگر انتقال ميدهند و يا بزرگسالان در مورد محتواي پيامها بحث و بررسي مي كنند . اما اشكال اين روش اين است كه بيشتر اين افراد خود آگاهي چنداني از برخورد صحيح با رسانه ها را نمي دانند. به طور مثال در عصر حاضر بسياري از والدين از فرزندان و نوجوانان خود عقب ترند و از تواناييهاي رسانه هاي جديد بي خبرند ، حال چگونه مي توانند به فرزندان خودآموزش دهند. بنابراين رسالت نهادهاي فرهنگي چون نظام آموزشي و رسانه ها در آموزش سواد رسانه اي آشكار مي شود.
از دهه 90 به بعد كشورهايي چون كانادا، ژاپن، استراليا و تعداد معدودي ديگر موضوع سواد رسانه اي را در نظام آموزشي خود به جديت دنبال كرده و مي كنند اما در اكثر كشورها منجمله كشور ما مورد غفلت واقع شده است. آموزش سواد رسانه اي در پي تربيت شهروندي است كه در مقابل پيامهاي رسانه اي استقلال خود را حفظ نمايد.
رسانه ها بيشترين تاثير را در جهت دهي به نگرش و رفتار مخاطبان خود دارند، چگونه مي توان خطر فريب افكار عمومي از سوي رسانه ها را كاهش داد يا از بين برد؟
در سواد رسانه اي به اين موضوع اشاره مي شود كه رسانه ها علاقه مند ند كه مخاطبان فقط مصرف كننده باشند و در مواجهه يا رويا رويي با پيامهايشان قرار گيرند آنها خواستار توجه مخاطبان نيستند ،به عبارتي رسانه ها دنبال تمركز و دقت مردم نيستند بلكه خواهان رويارويي ساده و روزمره و نگاه سطحي آنان هستند و به اين ترتيب مردم مي آموزند كه پيام رسانه ها را به راحتي بپذيرند و به اين ترتيب بر نگرش و رفتار مخاطبان خود تاثير بگذارند.
در مقابل بايد به مخاطبان تذكر داده شود كه همه اطلاعات و پيامهاي رسانه اي با ارزش و درست نيستند و بايد محتواي پيامها را به دقت بنگرند و نظريه انتقادي داشته باشند . فقط هم درك انتقادي كافي نيست بلكه بايد استقلال انتقاد هم داشته باشند يعني حتي در نقد پيامها دنباله رو نباشند و تكرار حرفهاي ديگران را نكنند بلكه خود نظر بدهند و تحليل نمايند.
با رشد و گسترش روزافزون فناوريهاي اطلاعاتي، تاثيرگذاري رسانه ها گستردهتر و پايدارتر شده است، كتاب "نظريه سواد رسانه اي" فرصت خوبي را براي آگاهي مخاطبان كه تقريبا عموم مردم را در بر مي گيرد فراهم كرده است، مترجمان در انتخاب و ترجمه كتاب چه هدفي را دنبال كرده اند؟
رسانه ها با زندگي حرفه اي، خصوصي و شهروندي مردم در هم تنيد ه است . مردم چه بخواهند يا نخواهند، آگاهانه و نا آگاهانه د رمعرض بمباران پيامهاي رسانه اي قرار دارند. قصد ما راهنمايي و برانگيختن مردم است تا خود در راه آموزش سواد رسانه اي گام بردارند . هر چند كه نهادهاي فرهنگي بنابه رسالتي كه به عهده شان گذاشته شده است مي بايستي خيلي پيشتر از اين در آموزش سواد رسانه اي گامهاي موثري بر ميداشتند. به طور خلاصه هدف مترجمان اين بوده كهاين اثر براي مخاطبان عام قابل استفاده باشد. به اين ترتيب كتاب ساختار اطلاعاتي اي را كه مردم نياز دارند ارائه كرده است تا با نشان دادن راه به آنها كمك كند تا الگو و راهنمايي براي خود قرار دهند، اما درسواد رسانه اي فقط حوزه شناختي كافي نيست ،بلكه ايجاد انگيزه كه حوزه احساسي مخاطب را نيز فعال مي كند نيز ضروري است.
متاسفانه در ادبيات رسانه اي ما به كودكان و حقوق آنها كمتر توجه مي شود، در بحث رسانه ها هم برخي اوقات، شاهد توليدات سطحي نگر، كم محتوا و گاه مبتذل براي كودكان هستيم، در نظريه سواد رسانه اي با چه منطقي به اين امر مهم توجه شده است؟
همانطور كه در سوال اول اشاره كردم در ادبيات رسانه اي به طور كلي به حقوق مخاطب به طور عام توجه نمي شود. چه برسد به حقوق كودكان. كودكان با توجه به شرايط سني و ويژگي شخصيت شان بيشترين تاثير را از رسانه ها كسب مي كنند. آنها ذهني ساده و ضميري آماده دارند تا هر پيامي را دريافت كنند و بپذيرند. بيشترين استفاده را از رسانه مي كنند و بسيا رآسيب پذيرند. با توجه به اين شرايط يونسكو نيز به عنوان سازمان فرهنگي آموزشي سازمان ملل متحد اعتقاد به رعايت حقوق كودك در اين زمينه است. اما مشكل اين است كه خيلي از صاحبان رسانه ها اين حقوق را رعايت نمي كنند و براي آنها جذب كودك به منظور تاثير گذاري و تربيت آنها در راستاي اهداف خود و كسب درآمد مد نظر است . از سويي ديگر، پيام هاي رسانه اي قابل كنترل نيستند و عليرغم اينكه ساعت و كانالهاي مخصوص كودكان وجود دارد ،اما هميشه آنها از برنامه هاي بزرگسالان نيز داوطلبانه يا غير داوطلبانه استفاده مي كنند.
بيشترين رسانه مورد استفاده كودكان تلويزيون ، فيلم و بازيهاي رايانه اي است كه معمولا كودكان از دو سالگي در معرض پيامهاي رسانه اي قرار مي گيرند.و سواد رسانه اي براي كودكان از همين سال و براي ذهن كودك 2 ساله نيز قابل ارائه است . در ابتدا نقش والدين در تعيين برنامه هاي مورد استفاده كودك بسيار با اهميت قلمداد مي شود و آنها با محدود نمودن برنامه هاي مورد استفاده مي توانند و انتخاب برنامه هاي مناسب سعي كنند كه از رسانه به عنوان نقش آموزشي و سرگرمي براي كودكان خود بهره بگيرند موضوع سواد رسانه اي از 2 سالگي شروع و تا پايان عمر هر فرد تداوم دارد.
مترجمان كتاب خود به عنوان صاحب نظران حوزه ارتباطات و رسانه و متوليان اداره برخي از رسانه ها مطرح هستند آيا هدف از انتشار اين كتاب ، به عنوان بخشي از مسئوليت هاي اجتماعي شما و همكارانتان تلقي درستي است ؟
اغلب مردم اولويتهاي آگاهانه اي براي استفاده درست از نوع رسانه ، محتوا و برنامه ندارند و برايشان مهم نيست كه ازچه رسانه اي استفاده مي كنند و احتمالا چه چيزي تماشا مي كنند. خيلي از اوقات مصرف رسانه اي به عائت تبديل مي شود مخاطبان توجهي به محتوا پيام و اهداف رسانه ها ندارند و گاهي ساعتها از رسانه استفاده مي كنند و حداقل چند ساعت از وقت خود را براي رسانه اتلاف مي كنند و اغلب تاثيرات رسانه برايشان مهم نيست. يك نكته اي بسيار با اهميت است و آن اين است كه رويارويي و مواجه با پيام رسانه اي بي پيامد نيست و ناخودآگاه بر مخاطب تاثير خواهد گذاشت ،در صورتيكه اغلب مردم از اين موضوع غافلند .در يك نظر سنجي كه در آمريكا صورت گرفته است از مردم پرسيده شده كه :آيا رسانه ها بر شخصيت شما تاثير دارند؟ 88 در صد ازمردم گفته اند "خير" . زيرا تصور كرده اند ،استفاده آنها از تلويزيون و ساير رسانه ها جنبه سرگرمي وتفريح داشته است و هيچ تاثيري بر آنها نمي گذارد. در صورتيكه به واقع اينگونه نيست. در "نظريه سواد رسانه اي" به مردم گوشزد شده است كه هيچ مواحهه اي بي تاثير نخواهد بود . خيلي از اين مواجهه ناخواسته و ناآگاهانه است مثل زماني كه شما برنامه يا خبري را مي بينيد ودر بين با آگهي مواجه مي شويد يا درخيابان تردد ميكنيد و با بيلبردهاي تبليغاتي مواجه مي شويد ، ناخوداگاه تاتثير خواهيد گرفت..
متاسفانه در دنيايي به سرمي بريم كه چشمان ما به ديدن فجايع گوناگون و گوشهايمان به شنيدن دروغ هاي بزرگ عادت كرده اند وگاهي رسانه ها هم به نهادينه شدن و تداوم اين فضا كمك مي كنند ، سو گيري "نظريه سواد رسانه اي "در اين خصوص چيست؟
اغلب باورهاي مردم بر اساس رويدادهاي هيجان انگيز ساخته شده و شكل گرفته شده است. به طور مثال وقتي مي خواهيم خبر را از ساير رويدادها جداسازيم به ارزشهاي خبري مراجعه مي كنيم. ارزشهاي خبري معيار انتخاب اخبار هستند يكي از اين ارزشهاي خبري در گيري يا برخورد است. مردم به طور احساسي نسبت به اين اخبار واكنش به خرج مي دهند جذب انها مي شوند يا عنصر بعدي، بزرگي است هر چه يك واقعه بزرگتر يا موثرتر باشد باز هم جلب توجه خواهد كرد و اينها زمينه اي است براي اينكه رسانه براي جذب مردم از آنها بهره بگيرند .رسانه ها اغلب فقط جذب مردم رامي خواهند نه توجه آنها را . سواد رسانه اي به مردم آموزش ميدهد كه چگونه به پيامهاي هيجاني واكنشي مناسب نشان دهند و كمتر تحت تاثير پيام هاي نادرست و يا غير مفيد قرار گيرند .
با نگاهي به كتاب " نظريه سواد رسانه اي " بنظر مي رسد ،آگاهي شهروندان به عنوان مخاطبان كنشگر براي تجزيه و تحليل رسانه و محتواي آن، دغدغه اصلي اين كتاب است ، نظرتان در اين مورد چيست ؟
امروزه همه افراد در معرض هجمه اي از پيامهاي رسانه اي قرار دارند كه روز به روز مقدار و تعداد آنها رو به افزايش است. به طور مثال در نمايشگاه كتاب امسال( بيست وپنجمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران) بيش از 200هزار كتاب عرضه شده است كه حدود 100 هزار آن چاپ اول هستند . اگر فرض را براين بگيريم كه همه كتابها ارزش خواندن دارند آيا وقت آن را خواهيم داشت كه از محتواي همه آنها بهره بگيريم؟ شايان ذكر است كه كتاب رسانه اي ويژه اي است ، زيرا تنها رسانه اي است كه قدرت تمركز خواننده خود را بالا مي برد و تفكر انتقادي وي را پرورش مي دهد اما ساير رسانه هاي ديداري و شنيداري اين خصوصيت را ندارند. حال به رسانه كتاب هزاران ايستگاه راديو و تلويزيوني و ميلياردها صقحه اينترنتي را هم اضافه نماييد. امروزمردم در معرض اطلاعات بيش از حد قرار دارند و گاهي دسترسي و انتخاب اطلاعاتي كه ممكن است برايشا ن ارزشمند باشد ، بسيار دشوار خواهد شد . مردم اغلب اوقات نمي دانند چگونه اين مشكل را حل كنند .
چند نكته درا ين راستا قابل توجه است اول اينكه اطلاعات بيش از حد باعث مي شود مخاطب دلزده و خسته شود چرا كه فرد در مواجهه با اين همه پيام سردرگم مي شود ،خصوصا اين كه بيشتر مواقع پيامهاي رسانه اي در تناقص با هم هستند. دوم اغلب پيامها سطحي است و اطلاعاتي كه انتقال مي يابند اغلب كوتاه و مختصرند .به اين ترتيب ما بيشتر انديشه هايمان را با استفاده از اطلاعات بسيار كم و ظاهري مي سازيم.
موارد ديگري كه را هم كه اشاره به آن را در مورد آشنايي بيشتر با كتاب " نظريه سواد رسانه اي " مفيد مي دانيد بيان فرماييد!
داشتن اطلاعات فراوان در مورد رويدادهاي امروز كه از رسانه ها خبري عرضه مي شود به اين معنا نيست كه همه مسائل را مي دانيم يا چگونه با آنها برخورد كنيم ،چرا كه رسانه ها مي توانند اين احساس را القا كنند كه ما نسبت به مسائل روز آگاهي داريم. در صورتيكه نياز نيست ما از تمام رويدادهاي دنيا باخبر شويم . هر فردي بايد بداند چه پيامهاي برايش ارزشمند است و چه رسانه هايي در آن زمينه فعاليت مي كنند آنگاه با ديد انتقادي به محتواي پيامها برخورد كند و درمورد صحت و سقم انها تحقيق نمايد. سواد رسانه اي اصولاً پژوهشگري است .
از كتاب "نظريه سواد رسانه اي" بيشتر بدانيم !
«نظريه سواد رسانهاي » نوشتهي جيمز پاتر با ترجمهي مشترك ناصر اسدي، دكتر محمد سلطانيفر و دكتر شهناز هاشمي توسط انتشارات سيماي شرق و با همكاري ماهنامه مديريت ارتباطات منتشر شد.
سواد رسانهاي اصطلاحي است كه طي چند سال اخير در ادبيات پژوهشي و آموزشي رسانهها وارد شده و اگر چه تعريفهاي گوناگوني از آن ارائه شده است اما محور همه آنها آگاهي شهروندان به عنوان مخاطب رسانههاست.
مترجمان اين كتاب، مطالعه آنرا براي تمام مصرفكنندگان رسانهها مناسب دانستهاند چرا كه آنها معتقدند: از زماني كه رسانههاي جمعي جايگاه خود را به عنوان گستردهترين و قويترين مرجع معتبر يافتهاند، كمتر كساني را ميتوان يافت كه در نگرش و رفتار خود از آنها تأثير نپذيرفته باشند. با رشد و گسترش روزافزون فناوريهاي اطلاعاتي، اين تاثيرگذاري گستردهتر و پايدارتر هم ميشود.
هجوم سيل آساي اطلاعات رسانههاي جمعي كه ناگزير اطلاعات بيارزش و كم ارزش فراواني را هم دربرميگيرد، با گذشت زمان مخاطبان را به خستگي و دلزدگي از اطلاعات كشانده و آنان را از پرداختن به موضوعات مهم بازمي دارد. اين امر با وجود فناوريهاي جديد رسانهاي كه روز به روز در حال گسترش نفوذ خود بر مخاطبان هستند، شدت و سرعت بيشتري ميگيرد.
سطحي نگري، ابتذال و شناخت نادرست از جهان واقعيت (به ويژه در مورد كودكان) از مهم ترين تأثيرات ويرانگر رسانههاست. در فرآيند تاثيرگذاري و نفوذ رسانه ها اغلب عامه مردم و خانوادهها هستند كه بيشترين تأثيرپذيري را دارند.
بحث جديد سواد رسانهاي كه طي چند سال اخير وارد حوزه مطالعات رسانهاي شده است، به مسئله تأثيرگذاري و چند و چون مقابله با آن ميپردازد. آگاهي شهروندان به عنوان مخاطبان كنشگر براي تجزيه و تحليل رسانه و محتواي آن، دغدغه اصلي اين مبحث است.
جيمز پاتر نويسنده كتاب ، هم اكنون استاد گروه ارتباطات در دانشگاه كاليفرنيا در سانتاباربارا است. پاتر داراي دكترا در زمينه نظريه ارتباطات است و دكتراي ديگري در زمينه فناوري سامانههاي آموزشي دارد. او دانشجويان بسياري را در دانشگاه ايالتي فلوريدا، يوسي ال ا، دانشگاه اينديانا، دانشگاه استنفورد، و دانشگاه ميشيگان غربي پرورانده است. وي به عنوان سردبير مجله رسانههاي الكترونيك و سخن پراكني خدمت كرده است. وي نويسنده بسياري از موضوعات چون: سواد رسانهاي (دو ويرايش)، خشونت رسانهاي، و چگونه ميتوانيد پژوهش ارتباطي خود را چاپ كنيد (با آليسون الكساندر)، و 11 اسطوره خشونت رسانهاي در نشريهها و كتاب هاست.
اين كتاب شامل 12 فصل است كه در چهار بخش گنجانده شده است. بخش نخست در مورد اساس نظريه سواد رسانهاي و شامل ضرورت تحليل زمينههاي فرهنگي و پژوهشي و مطالعه سواد رسانهاي و انديشه پژوهشي در مورد سواد رسانهاي است. در فصل 3 تعريف اصطلاحات كليدي و تعريفي تركيبي از سواد رسانهاي ارائه شده است.. فصل 4 مدلي را با ترسيم ساختار آن ارائه ميدهد كه نشانگر اجزاي اصلي نظريه سواد رسانهاي است. هم چنين فرضيههاي اصلي را كه اين نظريه بر آنها استوار است، مطرح ميكند. هر يك از سه فصل بعدي بخش مهمي از مدل سواد رسانهاي را تشريح كرده و منطقي براي اهميت آن از ديد كلي ارائه ميدهد. فصل 5 بر ساختارهاي اساسي دانش تمركز ميكند. فصل 6 مركز تصميم گيري شخصي را توضيح ميدهد كه ساختاري فرضي براي كنترل سواد رسانهاي شخص مخاطب است. فصل 7 به قابليتها و مهارتها ميپردازد كه ابزاري براي تعامل مردم با اطلاعاتاند.
بخش سوم اجزاي فرآيند اطلاعات را نشان ميدهد. فصل 8 وظيفه پالايش اطلاعات را بررسي ميكند. چرا مردم به پيامهاي رسانهاي خاصي توجه ميكنند و به بقيه بي توجهند؟ فصل 9 به فرآيندهاي ذهني درگير با معنايابي تمركز ميكند. مردم چگونه الگوها و نمادها را از يكديگر تشخيص داده آنگاه مفهوم خاصي را به آنها اختصاص ميدهند؟ فصل 10 فرآيندهاي شناختياي را بررسي ميكند كه مردم با استفاده از آن، مفهوم خود را از پيامهاي رسانهاي ميسازند. اين بخش با نتيجه گيري فصل 11 به پايان ميرسد، كه طي آن چند چيز را براي توليد معنا روشن ميكند.
بخش چهارم و پاياني اين كتاب ديدگاه روشني به دست اندركاران رسانه ارائه ميدهد تا ديگران را در افزايش سواد رسانهاي ياري دهند. بخش 12 اين دست اندركاران را در زمينه فعاليتهاي فردي و نهادهاي دولتي بررسي ميكند. فعاليتهاي فردي در گام نخست، نتيجه رفتار پدر و مادر با فرزندانشان است. در مورد فعاليتهاي نهادهاي دولتي به مسئله آموزش سواد رسانهاي به عنوان بخشي از يك برنامه آموزشي ميپردازد.
كوتاه اين كه اين نظريه در تلاش است تا توضيح دهد ذهن انسان هنگام برخورد با جريان پيامهاي رسانهاي در فرهنگ اشباع شده از اطلاعات چه ميكند. اين نظريه نشان ميدهد كه مردم در برابر هزاران پيام رسانهاي كه هر روز با آن روبه رويند چگونه بايد تصميم بگيرند؛ در برابر شمار بسياري از پيامهاي متنوعي كه از كانالهاي گوناگون پخش ميشود، چه واكنشي نشان دهند؛ و چگونه از آن پيامها مفاهيم خود را بسازند. مهمترين چيز اين است كه نشان ميدهد كه چگونه ممكن است اين كارها با داشتن سواد رسانهاي بيشتر، بهتر انجام شوند.
نظريه سواد رسانهاي در تيراژ 2 هزار نسخه، 346صفحه و با قيمت 10 هزارتومان منتشر شده است.