شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : نقش برندها در ترويج فرهنگ
پنجشنبه، 28 شهریور 1392 - 07:43 کد خبر:5227
يك شخصيت ملي و يا مبارز دفاع مقدس ابتدا بايد از طريق مولتي مديا به كودكان معرفي شود و سپس با يك كار فرهنگي از طريق تئاتر و ... فرهنگ‌سازي شود.

كريمي: در سينماي ايران قهرمان قابل برندسازي نداريم

به گزارش شارا به نقل از فارس كارگردان «بشارت به شهروند هزاره سوم» گفت:‌ ابتدا بايد يك شورايي از محققين، روانشناسان كودك و جامعه‌شناسان براي الگوسازي تشكيل دهيم و ببينيم كدام الگو بيشترين راي را مي‌آورد چرا كه با دستورالعمل نمي‌توان الگوسازي كرد.

محمدهادي كريمي در پاسخ به اين سؤال كه آيا سينماي ايران الگوي مناسب براي لوازم‌التحرير كودكان دارد يا خير؟ گفت: به نظر من سينماي ايران الگويي مناسب براي كودكان ندارد چرا كه الگوسازي مانند يك زنجيره به هم پيوسته است و ابتدا بايد از ساخت بازي‌هاي رايانه‌اي شروع كرد و سپس بايد اين الگوها در كتاب‌هاي درسي گنجانده شوند و پس از آن از طريق مولتي مديا آن را در سطح وسيع فرهنگ‌سازي كنيم.
 
وي افزود: يك شخصيت ملي و يا مبارز دفاع مقدس ابتدا بايد از طريق مولتي مديا به كودكان معرفي شود و سپس با يك كار فرهنگي از طريق تئاتر، فيلم، جشنواره و ... فرهنگ‌سازي شود.
 
اين كارگردان سينما خاطرنشان كرد: بنابراين براي الگوسازي ابتدا بايد يك شورايي متشكل از محققين، روانشناسان كودك، جامعه‌شناسان و نخبگان ايجاد شود كه الگوسازي را درك كنند و ببينيم كدام الگو براي كودكان بيشترين راي را مي‌آورد و سپس اقدام به الگوسازي كنيم وگرنه با دستورالعمل نمي‌شود براي بچه‌ها الگوسازي كرد.
 
كارگردان «بشارت به شهروند هزاره سوم» ادامه داد: نمونه همين اتفاق براي عروسك‌هاي دارا و سارا نيز افتاد و هيچ كار كارشناسي روي آنها انجام نشده بود. يعني اول تصميم گرفته بودند دارا و سارا را بسازند و بعد براي آن دليل بياورند در صورتي كه عروسك‌هاي بومي و محلي استان‌هاي مختلف مي‌توانست جذابيت بيشتري براي بچه‌ها داشته باشد.
 
كريمي در ادامه در پاسخ به اين سؤال كه آيا سينماي ما شخصيتي را دارد كه بتواند به عنوان الگو به بچه‌ها معرفي شود، گفت: وقتي صحبت از سينما مي‌كنيم يك نوع سينما بيشتر وجود ندارد و نمي‌توانيم آن را دوباره اختراع كنيم. يعني وقتي يك الگويي در دنيا جواب داده است، ما هم بايد آن را ابتدا خوب ياد بگيريم و بعد بتوانيم مفاهيم مورد نظر خودمان را با استفاده از همان ابزار به كودكان منتقل كنيم.
 
وي درادامه تاكيد كرد: اما به طور كلي ما در سينمايمان شخصيت يا كاراكتري كه قهرمان باشد و بتوانيم بر اساس آن برندسازي كنيم، نداريم البته اين نبود قهرمان تنها مشكل سينماي ايران نيست و اصولا در عرصه‌هاي ديگر نيز هنوز نتوانسته‌ايم قهرمان مناسبي را عرضه كنيم.
 
اين كارگردان سينماي ايران در ادامه در پاسخ به اين سؤال كه استفاده از شخصيت‌هاي واقعي براي الگوسازي كودكان مناسب‌تر است يا شخصيت‌هاي فانتزي، گفت: اول بايد ببينيم كه چقدر لازم است اين الگوسازي اتفاق بيفتد چرا كه يك زماني با اين حجم از برندها مواجه نبوديم اما مسئله مهم اين است كه در پاسخ به هجوم برندها نبايد گول بخوريم و هر تصوير يا نمادي را به عنوان الگو به بچه‌ها معرفي كنيم.
 
وي در خاتمه اظهار داشت: ابتدا بايد ببينيم كه آيا اصلا درج طرح يا عكس بر روي دفتر مشق كودكان مناسب است يا خير و پس از آن ببينيم اصولا چه تصويري براي الگوسازي بايد مدنظر قرار گيرد كه رئال يا سورئال بودن آن در مرتبه دوم قرار مي‌گيرد اما به طور كلي كودكان امروز آنقدر در دنياي امروز با اتفاقات واقعي مواجه هستند كه شايد الگوهاي رئال تأثير بيشتري نسبت به شخصيت‌هاي فانتزي داشته باشند.