شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : آينده مرجعيت رسانهاي متعلق به روايتهاي تصويرساز است
شنبه، 8 بهمن 1401 - 17:04 کد خبر:51365
مفهوم مرجعيت رسانهاي در ايران، مفهومي مناقشهبرانگيز محسوب ميشود، چه از نظر تعريف و چه از نظر ميزان مرجعيت رسانههاي داخلي. در اين ميان آنچه اهميت دارد، آينده اين مبحث است؛ چرا كه موضوعي مهم در سطح دنيا بهشمار آمده و با توجه به ظهور رسانههاي جديد بهويژه طرح مفاهيمي نظير شهروند خبرنگار، روزبهروز اهميت بيشتري مييابد.
شبكه اطلاعرساني روابطعمومي ايران (شارا)-|| مفهوم مرجعيت رسانهاي در ايران، مفهومي مناقشهبرانگيز محسوب ميشود، چه از نظر تعريف و چه از نظر ميزان مرجعيت رسانههاي داخلي. در اين ميان آنچه اهميت دارد، آينده اين مبحث است؛ چرا كه موضوعي مهم در سطح دنيا بهشمار آمده و با توجه به ظهور رسانههاي جديد بهويژه طرح مفاهيمي نظير شهروند خبرنگار، روزبهروز اهميت بيشتري مييابد.
به گزارش روابط عمومي دفتر مطالعات و برنامهريزي رسانهها، از سوي ديگر بهنظر ميرسد نظام برنامهريزي در ايران غالباً به مقولات پشت سر نظر دارد و اصل برنامهريزي براي آينده، نگاه روبهجلو را ايجاب ميكند. لازمه چنين نگاهي به رسانههاي كشور، سببساز شكلگيري نشستي با موضوع آينده مرجعيت رسانهاي در ايران شد. از همينرهگذر عليرضا چابكرو، مدرس و پژوهشگر حوزه دادهكاوي در كنار غلامرضا گودرزي، عضو هيئت علمي دانشگاه امام صادق (ع) و از متخصصين حوزه آيندهپژوهي، سهشنبه 5 بهمن، ميهمان پنجمين نشست از سلسلهنشستهاي «به وقت رسانه» در دفتر مطالعات و برنامهريزي رسانهها بودند.
سونامي اطلاعات؛ بيرحم و شديد
در ابتداي اين نشست، عليرضا جاچابكرو ضمن اشاره به سونامي اطلاعات در عصر حاضر، مواجهه با اين جريان اطلاعاتي را بيرحمانه و شديد توصيف كرد و گفت: سير تحولات رسانه در گذشته كند بود و طول ميكشيد كه درك جديدي از يك رسانه نو، در ذهن افراد جامعه نشست كند، اما امروزه زمان تحولات تكنولوژيكي بسيار كوتاه شده است. رسانههاي پيشرو بسيار سريع متحول ميشوند و سرعت برخي تحولات در آنها غيرقابل پيشبينيست.
او با اشاره به تعارضهاي بيشماري كه اين رسانهها و نوع تغيير و تحولشان ميتوانند در زندگي بشر امروزي ايجاد كنند افزود: امروزه بحث مهاجرت در فضاي واقعي در حال تغيير و تبديل به مهاجرت در فضاي مجازي شده است. به اين ترتيب كه با انسداد و محدوديت هر شبكه اجتماعي، كاربران به شبكهاي ديگر مهاجرت ميكنند. از سوي ديگر همگرايي رسانهها بسيار در حال رشد است. در جهان امروز، ديگر مانند گذشته، غولهاي نفتي و انرژي حرف اول را نميزنند بلكه غولهاي رسانهاي ميداندار عرصة رقابت جهاني شدهاند.
اين پژوهشگر رسانهاي همچنين از تنوع رسانهاي در عصر جديد سخن گفت و يادآور شد: تنوع در اين رسانهها نيز بسيار گسترده است و آنها از قالب خاصي پيروي نميكنند. در چنين شرايطي، رقابت در عرصة رسانهاي نيز بهشدت گسترده شده است و هر لحظه غفلت از اين رقابت، با عقبماندگي شگرفي همراه است؛ نوعي از عقبماندگي كه باتصاعدي هندسيوار پيش ميرود نه حسابي. در اين بين چند رسانهاي بودن نيز ويژگي ديگر اين نوع از رسانههاست كه ظريب نفوذ آنها را بالا ميبرد.
از خرد جمعي تصويرمدار تا خلق مدام صدرايي
چابكرو در ادامه توصيف خود از فضاي نوين رسانهايشده تصريح كرد: ما در حال تجربه دورهاي هستيم كه در آن خرد جمعي دستكاريشده حضور دارد؛ خردي كه از توان ايجاد نوعي ديكتاتوري نيز برخوردار است، اما در اين نوع نوين خرد، تصوير بر تخيل غلبه دارد و همين مسئله رواج نوعي خرد و تفكر سطحي را موجب شده است. همچنين رسانههاي جديد از جذابيت فوقالعادهاي برخوردارند و حتي ميتوانند احساسات را منتقل كنند. اين رسانهها به تعبير صدرايي خلق مدام ميكنند، چه در نرمافزار و چه در سختافزار.
او به محتواي رسانههاي جديد نيز نظر افكند و ادامه داد: رسانههاي نوين از نظر محتوايي نيز بيرحم و منتقدند. از سوي ديگر چون امكان دستكاري در اطلاعات وجود دارد، مفاهيمي مثل آزادي را هم دستخوش تغيير كردهاند. همچنين نوع محتوا بهدليل همين دستكارياي كه از آن ياد شد، ميتواند غيرقابل اعتنا باشد. اگر از نقطه نظر دموكراتيك هم بخواهيم به آنها بپردازيم، هماكنون قدرتمندان، رسانه را در خدمت گرفتهاند، اما در آينده رسانه به افراد قدرت خواهد داد و قيف حكمراني برعكس خواهد شد. علاوهبراين رسانهها نهتنها قدرت بيشتري پيدا ميكنند، بلكه بهمثابة چسبي ميان نهادهاي مختلف عمل خواهند كرد و خروجياي را ايجاد ميكنند كه دائماً در حال خلق محتواست؛ مثلاً نميتوان به بازيها فقط به چشم تفريح نگاه كرد، بلكه بازي وارد زندگي شده و با آموزش دموكراسي، نسلي را تربيت ميكند كه به دلخواه او به دموكراسي و فرآيندهاي اجتماعي نگاه ميكند.
چابكرو تصريح كرد: اين رسانهها سبك زندگي، هويت، نگاه ما به سياست و نظاير آن را تغيير خواهند داد و ممكن است تا حدي پيش بروند كه ما ديگر قادر به درك حرف دو نسل آينده نباشيم.
حركت به سوي تئوري تصوير و تصميم
در ادامه اين نشست، غلامرضا گودرزي، عضو هيئت علمي دانشگاه امام صادق (ع) نيز با تقسيمبندي آيندهپژوهان به چهار گروه وارد بحث شد و گفت: دسته اول آيندهپژوهان، تنها ميل به آينده دارند و خواستههاي خود را از آينده مطرح ميكنند، بهتعبيري اين گروه دقيقاً آيندهپژوهي نميكنند. گروه دوم با نگاه به گذشته، پيشبينياي نسبت به آينده ارائه ميكنند. دسته سوم، آيندهپژوهان آيندهگرا هستند كه متاسفانه در ايران اندكتر از گروه اول و دوماند. دسته چهارم نيز كه بسيار اندكند، آيندهپژوهان جريانساز يا آيندهسازان هستند؛ كساني كه تحولآفرين و ايجادكنندة حركت روبهجلو هستند.
گودرزي افزود: در حوزه تصميمگيري بر مبناهاي مكاتب مختلف، يكي از پايههاي اصلي و موجود، اطلاعات است. در مطالعاتم به اين نكته اشاره كردهام كه لازم است به سوي تئوري تصوير و تصميم برويم، يعني در تصميمگيري استراتژيك، تصوير حرف اول را ميزدند نه اطلاعات؛ چراكه برمبناي تصويري كه براي مدير ارشد ساخته ميشود، او دست به تصميمگيري ميزند، نه دادههايي كه از صحنه دريافت ميكند.
او تصريح كرد: در تعريفي كه از آيندهپژوهشي دارم، آيندهپژوه كسيست كه به حوزههايي ميانديشد كه ديگران به آن فكر نميكنند، بهعبارتي آيندهپژوه فرديست كه شگفتي او را دربرنميگيرد چون از قبل به عوامل شگفتيساز انديشيده است. درخصوص رسانهها نيز بايد مسائل اين حوزه از رهگذر چهارمين نوع آيندهپژوهي كه به آن اشاره شد بررسي شوند. بايد بپذيريم كه جهان آينده، جهان سيطرة رسانههاي جديد است؛ رسانههاي فناورپايه، جريانساز و توهمزا. توهمزا به اين معني كه اين قبيل رسانهها، قابليت خلط حقيقت و دروغ را دارند. همچنين رسانههاي جديد علاوه بر هويتسازي، سياستگذار نيز خواهند بود. ضمن آنكه در آينده، بسيار سخت ميتوان بين مفهوم قدرت، ثروت و رسانه تفكيك قائل شد؛ بهتعبيري اگر اين مفاهيم با شكلگيري تمدنها از يكديگر دور شدهاند، اما در دوره آخرزماني به مفهوم واقعي كلمه، به هم نزديك خواهند شد. اين روند سبب ميشود تا در آيندهاي نهچندان دور، رسانه از تعاريف كلاسيك خود فاصله گرفته و انسانپايه شود. در چنين جهاني، زمام امور در دست آيندهپژوهان جريانساز خواهد بود.
آينده مرجعيت رسانهاي در گرو نگاه ما به رسانه است
در ادامه اين نشست و پيشبيني آينده مرجعيت رسانهاي در ايران، چابكرو ضمن پيچيده برشمردن اين مسئله افزود: صحبت از مرجعيت رسانهاي در ايران و آينده اين مفهوم بسيار پيچيده است؛ چرا كه اين مسئله، كاملاً به نگاه شما به مفهوم رسانه بستگي دارد. اگر رسانه را آنالوگ در نظر بگيريم، پاسخ به اين سوال آسان است اما سخن از مرجعيت رسانهاي يك رسانه انسانمحور بهسادگي قابل پيشبيني نيست. در رسانههاي انسانمحور، قائل به اثرگذاري مجزاي هر فرد هستيم و اين مسئله، پيشبيني آينده مرجعيت رسانهاي را بسيار دشوار خواهد كرد.
اين پژوهشگر دادهكاوي در خصوص همين مبحث تصريح كرد: بايد رسانه را بهصورت طيف ديد، اينكه جريان رسانههاي كلاسيك و جديد، چگونه پيش ميروند. آيا با يكديگر همپوشاني دارند يا يكي بر ديگري غلبه خواهد كرد. از سوي ديگر رسانههاي قديمي لزوماً از بين نخواهند رفت و شايد روزي به آنها نيز نگاه موزهاي شود، مثل نگاهي كه به خطاطي وجود دارد؛ هنري كه در عصر تايپ ديجيتالي، ماهيتي موزهاي يافته است. در آينده كه انسانها تبديل به رسانه ميشوند، خود تصميم ميگيرند كه در چه جغرافيايي عمل كنند و چگونه مخاطب خود را مورد تأثير و هجوم قرار دهند. همچنين ميتوان شكل رسانههاي امروزي را بهصورت خطي درنظر گرفت كه ابتدا و انتهايي دارند اما در رسانههاي آينده ما با پديدهاي بيشكل مواجه خواهيم شد كه نميتوان ابتدا و انتهايي براي آن تعيين كرد؛ لذا موضوع مرجعيت و بهويژه نظارت بر آنها نسبت به رسانههاي كلاسيك، بسيار متفاوت خواهد شد.
روايت اول يا روايت تصويرساز، مسئله اين است
گودرزي نيز در تكميل اين بخش از نشست افزود: رسانههاي جديد به نوعي تصويرسازي ميكنند كه مخاطب به ذهن خود اجازه نميدهد كه خلاف نظر آنها فكر كند؛ بهعبارتي آنها به مردم اين احساس را القاء ميكنند كه چگونه فكر كنند. در شرايط حاضر مفهوم كشورها نيز در حال تغيير است، شما با نسلي مواجه هستيد كه برايش جغرافيا معنايي ندارد. چنين نسلي اينستاگرام يا فيسبوك را كشور خود قلمداد ميكند. همچنين اتفاقاتي كه در جهان در حال رخ دادن است، تقريبا مشابهاند و اين نشان ميدهد كه مفهوم دولت - ملت در حال تغيير است. از اين در آينده ديگر بحث روايت اول و دوم در مرجعيت اهميت ندارد بلكه در روايت تصويرساز مهم خواهد شد. بهعبارتي آينده مرجعيت رسانهاي متعلق به روايتهاي تصويرساز است.
گزارشگر: سعيده زادقناد