شبكه اطلاعرساني روابطعمومي ايران (شارا)-|| واژه «چابك» اين روزها به دفعات در كسب و كارها استفاده ميشود. چابكي با ايجاد فضاي بهبود و انطباق به كسبوكارها كمك ميكند كه اصلاحات لازم روي محصول، خدمت يا استراتژي را اعمال كرده و سريعتر تكامل يابند. چابكي در رهبري شركتها، ويژگي است كه به رهبران سازمان امكان ديدن و درك موقعيتها در زمان مناسب را ميدهد و منجر به تسريع در فرآيند تصميمگيري ميشود. سوال مهم اين است كه تبديل شدن به يك رهبر چابك چگونه است؟
در ادامه، ۱۴ عضو شوراي كوچهاي موسسه فوربس، تشريح ميكنند كه معناي تبديل شدن به يك رهبر سازماني چابك از نظر آنها چيست و چرا اهتمام رهبران ارشد كسب و كار براي حركت به اين سمت و سو حائز اهميت است.
۱- تبديل چالش به فرصتي براي يادگيري. رهبر چابك بودن يعني نسبت به موقعيت و شرايط آگاه باشيد و قدرت تبديل موقعيت و چالش به فرصتي براي يادگيري را با اعتماد به نفس نمايش دهيد. داشتن طرزفكر رشد اين است كه بدانيد هر تغييري فرصتي براي رشد و همآفريني است. چابكي يك مهارت مهم در تغيير بازي در زمانهاي عدم اطمينان است. دراين شرايط اكثر افراد از بازي خارج ميشوند و نياز به اطمينان دارند كه چگونه طرز فكر خود را مديريت كنند تا بتوانند سطح سلامت خود را ارتقا داده و تاثيرگذاري خود را بيشينه كنند.
۲- رهبري سازماني راهحلمحور. يك رهبر سازماني چابك معادل يك رهبر راهحلمحور است. براي اين رهبران سازماني هيچگاه هيچ مشكلي وجود ندارد و هميشه يك راهحلي پيدا ميشود. هسته اصلي رهبري سازماني، توانايي چابك بودن در مواجهه با ناملايمات تا حد امكان است. اين توانمندي به رهبران سازماني اجازه ميدهد كه بيشتر مورد احترام واقع شده و الهامبخش باشند. به آنها فرصت يادگيري از هر موقعيتي را ميدهد. بدون چابكي، هيچ رشد مستمري وجود ندارد.
۳- منعطف بودن در كنار داشتن چشماندازي قوي. براي پاسخگويي به يك بازار هميشه در حال تغيير، سازگاري و انجام سريع فعاليتها براي رهبران كسب و كار حياتي است. بروس لي ميگويد: «شما بايد مانند آب بدون شكل و بدون فرم باشيد.» اين نقل قول بهطور خلاصه اشاره به چگونگي داشتن يك چشمانداز قوي در عين انعطافپذيري در تمام شرايط را دارد.
۴- درك تفاوتهاي فردي. درك تفاوتهاي فردي براي رهبران سازماني چابك مهم است. پذيرش اين موضوع اختياري نيست. براي جهش يك رهبر سازماني چابك از «خوب» به «عالي»، استفاده از اين تفاوتها براي هدايت تغيير در ايجاد محيط كاري بهتر و نتايج حاصل از آن يك ضرورت اساسي است.
۵- داشتن همدلي و پذيرش ناملايمات. ما اغلب در مديريت پروژه درباره «چابكي» فكر ميكنيم - آيا به اندازه كافي چالاك هستيم كه بتوانيم با ناملايمات كنار آمده، در برابر سختيها مقاومت كنيم و زماني كه همهچيز طبق برنامه پيش نميرود، در كار منعطف بوده و اصلاحات لازم را در راستاي بهبود ايجاد كنيم. چابك بودن به معني همدلي نيز هست.
۶- رويكرد آزمون و يادگيري. متدولوژي چابك يك روش مديريت پروژه انطباقي و انسانمحور است و دركنار آن رهبري سازماني چابك طرزفكري است كه موجب پيشروي تغيير رفتار انطباقي ميشود. رهبران سازماني چابك يك رويكرد آزمون و يادگيري را در پيش ميگيرند كه در آن شكست فرصتي براي يادگيري است و همكاري مشتري به پروژه ارزش منتقل ميكند.
۷- تمايل به انطباق با شرايط. رهبر سازماني چابك بودن به دو معنا است. اول، منعطف بودن كه به معناي انطباق با شرايط و پذيرش اختلاف در مدلهاي شخصيتي اعضاي تيم است. دوم، رهبران سازماني انعطافپذير با تغيير راحت بوده و پذيراي اين واقعيت هستند كه موقعيتي كه اكنون به دست ميآورند، ممكن است در آينده به دليل ماهيت پوياي تغيير مناسبترين موقعيت نباشد.
۸- توقف جهت اخذ تصميم بهتر. چابكي به رهبران سازماني كمك ميكند تا با پيچيدگيهاي روزافزون مواجه شوند. چابك بودن يعني توقف جهت اخذ تصميم بهتر. اين امر مستلزم شناسايي موقعيت، مشاهده آن از ديدگاه ديگران و جستوجوي رويكردهاي جايگزين است كه در زمان رهبري تغييرات سازماني، تيمها و افراد به كار ميرود.
۹-ثابتقدمي در حين سازگاري سريع. چابك بودن به معناي ثابتقدمي همراه با توانايي سازگاري سريع با تغيير نيازمنديهاي كسب و كار است. شما ميتوانيد اين قابليت را با پرسيدن مداوم اين سوال ايجاد كنيد: در حال حاضر براي متمركز ماندن به چه چيزي نياز دارم؟ كسب و كار به چه خروجيهايي نياز دارد؟ اين پرسشهاي قدرتمند به شما كمك ميكنند تا تمركز خود را روي موضوعات مهم حفظ كنيد، از نقاط قوت خود استفاده كرده و در صورت نياز منعطف باشيد.
۱۰- اتخاذ يك رويكرد سيستمي نسبت به موقعيتها. چابكي در رهبران ارشد كسبوكار به معناي اتخاذ يك رويكرد سيستمي جهت برخورد با موقعيتهاي پيش رو و تجزيه و تحليل آنها به صورت روشمند براي تصميمگيري سريع و قوي است. چابكي به معني واكنش بدون فكر و اتوماتيك (شبيه واكنش غيرارادي زانو در برابر ضربه) به محركهاي خارجي نيست، بلكه در عوض داشتن يك فرآيند از پيش تعيين شده و يك چارچوب سازماني براي مقابله با چالشهاي پيش روي كسبوكار است.
۱۱- پردازش اطلاعات با دوطرف مغز. هنگامي كه بتوانيد اطلاعات را با دوطرف مغز خود پردازش كنيد، ميزان بينش و ديدگاهي كه ميتوانيد به دست آوريد و از آن براي حل مساله استفاده كنيد بيشينه ميشود. در اين حالت چابكي عصبي درخود ايجاد كردهايد.
۱۲- گرفتار نشدن در آنچه «درست» يا «نادرست» است. در رهبري سازماني چابك تصميمگيري براساس آنچه در موقعيت كنوني بهترين است و آنچه به بهترين شيوه به تمام ذينفعاني كه بهطور مستقيم و غيرمستقيم تحت تاثير يك موقعيت يا تصميم قرار ميگيرند، خدمت ميكند.
۱۳- سرسخت بودن در چشمانداز و منعطف بودن در جزئيات. نقل قولي از جف بزوس، بهطور خلاصه بيانگرموضوع چابكي به بياني عالي است: «در چشمانداز سرسخت باشيد اما در جزئيات انعطافپذير.» يك رهبر چابك به قدرت تيم اعتقاد دارد و با ايجاد يك ساختار حمايتي و تقويتي ساختارهاي قديمي را براي ايجاد نوآوري ميشكند. چابكي به مقابله با بحرانها و چالشها به بهترين نحو ممكن كمك ميكند.
۱۴- داشتن جهتگيري خارجي و داخلي. رهبري چابك به معناي داشتن جهتگيري خارجي و داخلي است. جهتگيري خارجي مستلزم انطباق با بسترهاي متغير و توانايي تعامل موثر با پيچيدگي است. اين در حالي است كه جهتگيري دروني كه بر خودآگاهي، خودهمدلي و ايمني تمركز دارد، اغلب ناديده گرفته ميشود.
منبع: donya-e-eqtesad