شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : آيا شبكه‌هاي اجتماعي مي‌توانند روند جنگ را تغيير دهند؟
جمعه، 1 مهر 1401 - 15:04 کد خبر:50545
وقتي به خودِ جريان جنگ مي‌پردازيم، هميشه تصاوير گوياتر از اطلاعات هستند، فارغ از اينكه اطلاعات با چه سرعت و حجم زيادي انتقال يابد. نتيجه‌ي يك جنگ ممكن است به دلايل مختلف مانند توانمندي فرماندهان يا سپاهيان، منابع مادي، امكانات نقل و انتقال، آب و هوا يا حتي تصادفات، تغيير كند. همان‌طور كه نسل‌هاي متوالي از مروجان پروپاگاند‌ا به‌خوبي دريافته‌اند، واقعيت‌هاي عملي در ميدان جنگ ممكن است در نهايت حتي سنجيده‌ترين روايت‌هاي ساخته‌‌شده را از هم بگسلد.



شبكه اطلاع‌رساني روابط‌عمومي ايران (شارا)-|| همچنان كه تهاجم روسيه به اوكراين در جريان است، حضور فراگير شبكه‌هاي اجتماعي در بستر آن چشمگير بوده است. علاوه بر جنگ اطلاعات ميان دولت‌ها، ارتش‌ها و نهادهاي درگير، و گزارش‌هاي روزنامه‌نگاران معتبر، اكنون امكانات نامحدودي براي افراد عاديِ درگير اين وقايع وجود دارد تا تجربه‌هاي خود را با ديگران در ميان گذارند. شهادت‌هاي دست اول و عكس‌ها از جنايت‌هايي مانند بوچا و ماريوپول مي‌تواند به‌طور زنده در پيام‌خوان‌هاي ما در شبكه‌هاي اجتماعي ظاهر شود و به شكلي نامتجانس در كنار ميم‌هاي پرطرفدار اين شبكه‌ها و ويديوهاي گربه‌ها جا بگيرد.

اين سيل اطلاعات غربال‌نشده (يا بسيار اندك غربال شده) كاملاً بي‌واسطه و مستمر است و بي‌ترديد بر ميزان دلمشغوليِ افراد مختلف از گوشه و كنار جهان به وقايع چشمگير جاري كه عموماً دور از آنها اتفاق مي‌افتد، تأثير دارد. اما آيا امكان دارد كه اين پيام‌‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي بر روند خود جنگ نيز تأثير بگذارند؟

در سه دهه‌ي گذشته انقلاب در فناوري، تجارب و تعاملات انسان‌ها را بيش از پيش به هم پيوند زده است. حدود دو سوم از جمعيت جهان يعني حدود ۴/۹ ميليارد نفر اكنون به اينترنت دسترسي دارند (عددي كه در دوران بيماري جهان‌گير كرونا به‌طرز قابل توجهي افزايش داشته و حدود ۸۰۰ميليون كاربر جديد را به اينترنت افزوده است). در حدود ۴/۴ تا ۴/۶ ميليارد نفر از اين افراد، از شبكه‌هاي اجتماعي مانند فيسبوك، يوتيوب، اينستاگرام، تيك‌تاك و توئيتر استفاده مي‌كنند.

كاربران شبكه‌هاي اجتماعي تنها شاهد وقوع اين وقايع به‌طور زنده نيستند؛ بلكه نسبت به آنها واكنش نشان مي‌دهند و با آنها تعامل مي‌كنند. حركت‌هايي چون درج پرچم اوكراين در نام كاربريِ خود ممكن است تنها نمادين باشد، اما وقتي كاربران به‌طور آنلاين بر سياستمداران فشار مي‌آورند، براي اهداف خود پول مي‌دهند و حتي خانه‌هاي خود را در اختيار پناه‌جويان قرار مي‌دهند، مشاركت‌شان در جنگ نتايجي در پي دارد كه به جهان مجازي محدود نيست. به نظر مي‌رسد كه نيروهاي مهاجم روسيه از امكانات بالقوه‌ي موجود در شبكه‌هاي اجتماعي آگاه‌اند: شبكه‌هاي ارتباطي موبايل در اوكراين را هدف گرفته‌اند، در ۱۱ مارس مركز رسانه‌اي كيف‌استار را در اوكتيركا هدف موشك قرار دادند و بنا به گزارش‌ها در ماريوپل نيز سعي كردند تا زيرساخت‌هاي ارتباطي را ويران كنند.

ظهور شبكه‌هاي اجتماعي نخستين نوآوري بشري نيست كه برداشتِ ما را از جنگ دچار تحول كرده است. در دو قرن گذشته، پيشرفت‌ها در صنعت ارتباطات همواره كساني را كه در جنگ مشاركت ندارند، بيش از پيش در تماس با آن قرار داده است. در سال ۱۸۵۵، در نزديكي محل جنگ كنوني در اوكراين، جنگ كريمه براي نخستين بار به‌طور سيستماتيك عكس‌برداري شد. (در گذشته چند عكس سياه و سفيد از جنگ‌هاي مكزيك و آمريكا در سال‌هاي ۱۸۴۶ تا ۱۸۶۸ گرفته شده بود، اما آن عكس‌ها قابل مقايسه با ثبت كامل و جامع جنگ كريمه نبود).

 

راجر فنتون، عكاس بريتانيايي، صدها عكس از نبردگاه‌ها، لشگرها و ويرانيِ بعد از جنگ گرفت. برخلاف كاربرانِ تلفن‌هاي همراه كه امروزه مي‌توانند به‌طور زنده تصاويري را ثبت و منتشر كنند، او هرگز نتوانست عكسي از صحنه‌هاي زنده‌ي جنگ بگيرد: زمان لازم براي گرفتن هر عكس دست‌كم ۲۰ ثانيه بود. عكس‌هاي او روند جنگ را تغيير ندادند اما به افزايش آگاهي درباره‌ي نيازهاي سربازان زخمي كه به خانه برمي‌گشتند ياري رساند و به غيرنظاميان كمك كرد تا فهم كامل‌تري نسبت به گذشته از ميدان جنگ به دست آورند. بعضي تصوير فتون از لرد بالگوني را نخستين عكس از موج‌گرفتگي در جنگ مي‌دانند. اين تصوير با تصاوير رؤيا‌پردازانه‌ از مردان نظامي كه مردم به آن عادت داشتند، تضادي خيره‌كننده داشت.

در جنگ جهاني اول، سينما رسانه‌ي جديدي را فراهم كرد. در اوت ۱۹۱۶، وزارت جنگ بريتانيا يك فيلم كامل با عنوان جنگ سُوم (The Battle of the Somme) منتشر كرد و در آن تصاوير مستند را با بازسازي‌هاي سينمايي در هم آميخت. اين فيلم موفقيت فوق‌العاده‌اي كسب كرد: در چند هفته‌ي اول نمايش، بيست ميليون نفر آن را تماشا كردند. اما در ارتباط با تصاوير صريح و بي‌پرده از كشتار، و اينكه آيا نشان دادن آنها جنگ را به شكلي از تفريح هراس‌انگيز تبديل مي‌كند، نگراني‌هاي گسترده‌اي را به وجود آورد. در آن زمان نشريه‌ي منچستر گاردين درباره‌ي تصاوير تشويش‌آور چنين نوشت: «اين معناي واقعي جنگ است، و كار درستي است كه مردم ما ناچار شوند هراس آن را احساس كنند و بفهمند كه جنگ تنها بازيِ پرهيجاني نيست كه در روزنامه‌ها جريان دارد.» امروز نيز در شبكه‌هاي اجتماعي استدلال‌هاي مشابهي درباره‌ي تصاوير و فيلم‌هاي بي‌پرده و صريح مطرح مي‌شود.

در دهه‌ي ۱۹۶۰، جنگ در ويتنام را نخستين «جنگ تلويزيوني» توصيف كردند و فيلم‌هاي جنگ هر شب در سراسر آمريكا پخش مي‌شد. هنوز ميان تاريخ‌دانان توافقي وجود ندارد كه چقدر اين موضوع بر افكار عمومي تأثير گذاشت. در فوريه‌ي ۱۹۶۸ اندكي پس از حمله‌ي تِت (Tet)، والتر كرونكايت، مجري شبكه‌ي تلويزيوني سي‌بي‌اس، با حالتي اندوهگين به مخاطبان گفت كه «پاي ما در گل گير كرده است». مي‌گويند كه رئيس‌جمهور وقت آمريكا، ليندون بي. جانسون، اظهار داشته بود: «اگر كرونكايت را از دست داده باشم، تمام ايالت‌هاي مركزي آمريكا را از دست داده‌ام». چند هفته‌ي بعد، او اعلام كرد كه ديگر نامزد رياست جمهوري نخواهد شد. عوامل بسياري در تغيير افكار عمومي آمريكايي‌ها عليه جنگ نقش داشت، اما ارزيابي معتدل كرونكايت ظاهراً بر رئيس‌جمهور تأثير مهمي داشته است.

جنگ اوكراين نخستين جنگي نيست كه در دوران شبكه‌هاي اجتماعي اتفاق افتاده است. بيش از يك دهه‌ي قبل، سلسله‌اي از ناآرامي‌هاي اجتماعيِ موسوم به بهار عربي تا حدي به لطف سرعت و كاراييِ ارتباطات آنلاين گسترش يافت. بنابر گزارش‌ها مردي مصري چنان تحت تأثير نقش شبكه‌هاي اجتماعي قرار گرفته بود كه نام دختر اول خود را «فيسبوك جمال ابراهيم» گذاشت. بعد از آن واقعه، جنگ در سوريه را نيز جنگي دانسته‌اند كه بيشترين تأثير را از شبكه‌هاي اجتماعي گرفته، يعني دست‌كم تا پيش از جنگ اوكراين.

هرگونه فناوريِ تازه‌ي ارتباطات مناقشاتي را درباره‌ي اخلاقيات و مشروعيت انتشار اطلاعات درباره‌ي جنگ به راه مي‌اندازد. در مشهورترين عكس فنتون از كريمه، دشت سايه‌ي مرگ، به نظر مي‌رسد كه توپ‌ها به ميان راه آورده شده‌اند تا تركيب مؤثر‌تري به عكس بدهند. سابقه‌ي استفاده از پروپاگاندا از سوي طرفين جنگ به دوران باستان مي‌رسد و شبكه‌هاي اجتماعي تنها آخرين محمل اين كار هستند. اما اين شبكه‌ها تغييرات مهمي در اين ماجرا ايجاد كرده‌اند. از جمله سرعت و حجم بالاي انتقال اطلاعات است. اين به نوبه‌ي خود نياز به ضد‌پروپاگانداي سريع و جامع را به وجود آورده است: اطلاعاتي كه شايد درست باشد اما براي طرفِ خودي آسيب‌زاست، بايد قبل از آنكه مقبوليت يابد، مشروعيت‌زدايي شود. ترويج‌گران آنلاين روس در شبكه‌هاي اجتماعي مثل تلگرام به هر شاهدي از جنايت‌هاي جنگ بلافاصله واكنش نشان مي‌دهند و آن را ساختگي اعلام مي‌كنند يا مسئوليت آن را به گردن اوكرايني‌ها مي‌اندازند.

اطلاعات در زمان جنگ به هر شكلي كه انتقال يابد مي‌تواند بر تصميمات واسطه‌هاي قدرت اثر بگذارد و افكار عمومي را در سطح ملي (يا بين‌المللي) تغيير دهد. اين وضعيت مي‌تواند روحيه‌ي نظاميان و غيرنظامياني را كه در ميانه‌ي جنگ گرفتار شده‌اند بالا يا پايين ببرد. برتريِ شبكه‌هاي اجتماعي نسبت به فناوري‌هاي قبلي اين است كه سرعت انتقال اطلاعات و جمعيت مخاطبان را به‌شدت افزايش مي‌دهد و به افراد اجازه مي‌دهد كه برداشت خود از وقايع را بيان كنند، برداشتي كه ممكن است بهتر يا بدتر از واقعيت باشد.

 

وقتي به خودِ جريان جنگ مي‌پردازيم، هميشه تصاوير گوياتر از اطلاعات هستند، فارغ از اينكه اطلاعات با چه سرعت و حجم زيادي انتقال يابد. نتيجه‌ي يك جنگ ممكن است به دلايل مختلف مانند توانمندي فرماندهان يا سپاهيان، منابع مادي، امكانات نقل و انتقال، آب و هوا يا حتي تصادفات، تغيير كند. همان‌طور كه نسل‌هاي متوالي از مروجان پروپاگاند‌ا به‌خوبي دريافته‌اند، واقعيت‌هاي عملي در ميدان جنگ ممكن است در نهايت حتي سنجيده‌ترين روايت‌هاي ساخته‌‌شده را از هم بگسلد.

برگردان: پويا موحد

الكس فون تونزلمان تاريخ‌دان و نويسنده‌ي كتاب بت‌هاي سرنگون‌شده: دوازده‌ مجسمه‌ي تاريخ‌ساز (۲۰۲۱) است. آنچه خوانديد برگردان اين نوشته با عنوان اصليِ زير است:

Alex von Tunzelmann, ‘The big idea: can social media change the course of war?’, The Guardian, 25 April 2022.
 

www.aasoo.org