شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : باور«رسانه هميشه دروغگو» جلوي فكر كردن‌تان را مي‌گيرد
چهارشنبه، 30 شهریور 1401 - 14:22 کد خبر:50537
شايد ديگر وقت آن رسيده باشد كه از خودمان بپرسيم چرا مردم به دام اخبار جعلي مي‌افتند؟ و چرا حتي وقتي به آنها گفته مي‌شود كه اين مطلب دروغ، جعلي يا آلوده به سوگيري است باز هم مايل هستند آن را باور و تكرار كنند، بسياري دوست دارند اين مساله را به هوش ربط بدهند و مي‌گويند «كساني كه اخبار جعلي را باور مي‌كنند صرفا كم‌هوش هستند»، دلايل فراواني وجود دارد كه نشان مي‌دهد اين حرف درست نيست.



شبكه اطلاع‌رساني روابط‌عمومي ايران (شارا)-|| هر چند براي باور كردن بعضي دروغ‌ها حتما كم‌هوشي و بي‌دقت بودن هم شرط است، اما ماجرا تنها ساده‌لوحي نيست. «سوگيري شناختي» در اينجا نقشي بسيار مهم‌تر از ساده‌لوحي بازي مي‌كند. سوگيري شناختي به زبان ساده يعني ما تمايل داريم چيزهايي را مطالعه و باور كنيم كه با شناخت و فهم قبلي‌مان از دنيا هماهنگي داشته باشد.

 

اگر شما اعتقاد داشته باشيد كه زن‌ها شيطان هستند، احتمالا اخباري كه در مورد جنايت‌كاران زن است را بيشتر دنبال مي‌كنيد، بيشتر به اشتراك مي‌گذاريد و بيشتر باور مي‌كنيد و نسبت به اين موضوع كه ممكن است در همه دعواها زنان اولين و بيشترين تقصير را نداشته باشند واكنش نشان مي‌دهيد. همين طور اگر اعتقاد داشته باشيد كه فلان رسانه هميشه دروغ مي‌گويد احتمالا هيچ حرفي را كه توسط آن رسانه منتشر شده باشد باور نمي‌كنيد و از اين دست.

چگونه سوگيري‌هاي شناختي ما را در معرض افتادن در دام اخبار جعلي قرار مي‌دهد؟

سوگيري شناختي راهي براي آسان كردن زندگي است، اگر جهان به دو قسمت خوب‌ها و بدها تقسيم شود، همه چيز خيلي آسان‌تر خواهد بود درست است؟ به همين دليل است كه ذهن ما به سوگيري‌هاي شناختي متوسل مي‌شود تا شناختن جهان را ساده‌تر كند. سوگيري شناختي در واقع نوعي كوري و كري خودخواسته است، باورهايي مثل اين كه زن‌ها تنبل هستند، مردها عاقل هستند، روي زن‌ها نبايد حساب كرد، آدم مي‌تواند به مرد تكيه كند و از اين دست، سوگيري‌هاي شناختي جنسيتي هستند اما مانند آن را همه جا و در مورد همه‌ بحث‌هاي روز مي‌توان ديد. اين فرآيندها البته آن طور كه عده‌اي مايل هستند آن را بنامند، خودكار نيستند، بلكه چيزهايي هستند كه ما به مرور و تحت تاثير تبلبغات و آموزش به آنها عادت مي‌كنيم و بدون فكر آنها را تكرار مي‌كنيم.

اگر مي‌خواهيد هر روز به مسيري كه از آن به خانه و محل كار مي‌رويد فكر كنيد، زندگي خيلي سخت مي‌شود، به همين دليل است كه بيشتر ما اين مسير را به صورت خودكار و بدون فكر كردن تكرار مي‌كنيم. همچنين است در مورد قضاوت ما در مورد آدم‌ها، شغل‌ها و مانند آنها. سوگيري شناختي شامل باورهاي رايج هم هست، اگر فكر مي كنيد در سنين جواني به بيمه احتياج نداريد به اين دليل است كه فكر مي‌كنيد جواني و سلامتي به هم گره خورده اند، و احتمال وقوع حوادث پيشبيني نشده را در نظر نمي‌گيريد، اين يك سوگيري شناختي است.

اما همه اين‌ها چه ربطي به اخبار جعلي دارد؟ سوگيري‌هاي شناختي بر نحوه استفاده ما از اطلاعات تاثير مي‌گذارند. چهار نوع سوگيري شناختي به ويژه در رابطه با اخبار جعلي وجود دارد: اول، قضاوت از روي تيتر يا منتشر كننده خبر، بدون خواندن اصل مطلب. دوم، قضاوت بر اساس محبوبيت يك متن در شبكه هاي اجتماعي. سوم، قضاوت بر اساس نزديكي منتشر كننده مطلب با عقايد سياسي، گروهي و جناحي خودمان. و چهارم، پافشاري بر باورهاي قبلي مان.

تصميم گيري بدون خواندن متن

اگر شما همه اخبارتان را از يك رسانه دريافت كنيد، احتمال خيلي زيادي وجود دارد كه بعد از مدتي دچار اين تصور شويد كه در همه موضوعات حق با آن رسانه است. اوضاع وقتي بدتر مي‌شود كه بدانيد يك سوم كساني كه در شبكه‌هاي اجتماعي مقالات خبري را به اشتراك مي‌گذارند مقاله ها را نخوانده‌اند. اين يك سوگيري شناختي به نفع رسانه‌اي است كه زماني ذائقه شما را نمايندگي كرده و حالا از اين موهبت برخوردار است كه هر چه بگويد را شما بدون خواندن و نگاه انتقادي به متن آن قبول مي كنيد و انتشار مي دهيد.

در يك پژوهش دانشگاهي محققان 2.8 ميليون مقاله خبري آنلاين را كه كاربران توييتر به اشتراك گذاشته بودند، بررسي كردند و از روي سابقه مرور گر آنها { يادتان هست كه در قسمت قبل در مورد كوكي ها و نحوه استخراج اطلاعات توسط آنها توضيح دادم؟} بيش از نيمي از مواقع، اكثريت افرادي كه مقالات را به اشتراك مي‌گذارند، اصلا مقاله‌اي كه به اشتراك گذاشته اند را باز هم نكرده اند. به همين سادگي شما تبديل به يك ابزار انتشار اطلاعاتي مي‌شويد كه از آن محتوا و صحت آن خبر نداريد.

اعتماد به پسندها و اشتراك گذاري هاي ديگران

حتما براي شما هم پيش آمده كه از كسي پرسيده ايد فلان حرف يا خبر يا ادعا را بر چه اساسي تكرار مي‌كند و در جواب شنيده‌ايد كه «همه مي‌گويند»، اين تصور كه چيزي را « همه مي‌گويند» نوعي سوگيري شناختي است. اگر پستي در شبكه‌هاي اجتماعي دو هزار بار باز نشر شده باشد اين حرف را دو هزار حساب كه ممكن است تعدادي از آنها بات و ترول و سربازان لشكر مجازي باشند مي‌گويند نه «همه»، اما براي مخاطب اين تلقي به وجود مي‌آيد كه حرف يا ادعاي زده شده، توسط همگان قبول شده است و بنا بر اين مي‌شود آن را تكرار كرد و به اشتراك گذاشت.

اين كه فكر كنيم مطلبي توسط همگان تاييد شده يا همگان را دوست داشته‌اند، مي‌تواند نه تنها بر توجه ما بلكه بر رفتار ما نيز تأثير بگذارد. همانطور كه مي‌شود پيش‌بيني كرد اغلب ما آنچه را كه ديگران دوست دارند، دوست داريم چون فكر مي‌كنيم كه از اين طريق دوست داشته خواهيم شد، چيزي شبيه هم رنگ جماعت شدن! اين هم يك باگ ديگر در خلقت آدمي زاد، اغلب ما تمايل داريم كه با گروه آدم‌هاي اطرافمان شبيه باشيم، در نتيجه همان چيزهايي كه آنها پست مي‌كنند را پسند و پست مي‌كنيم، اطلاعات غلط به همين شيوه ويروسي به زودي همه جا را پر مي‌كنند.

ميل به تاييد علايق گروهي و سليقه سياسي

نوع سوم سوگيري شناختي، از سليقه برخاسته است و از صف‌بندي سياسي كه در آن قرار داريم ناشي مي‌شود، تحقيقات زيادي وجود دارد كه نشان مي‌دهد سليقه سياسي ما با سليقه سياسي خانواده‌مان منطبق است، و بر همين اساس و سنت، چهره‌ها و باورهاي سياسي مان را هم با خودمان حمل مي‌كنيم. خطر اين وضعيت آن است كه چهره‌ها و جناح‌هاي سياسي در طول زمان ثابت نمي‌مانند، كسي كه در جريان يك بحران سياسي حرف هاي درست و منطقي زده الزاما كسي نيست كه در جريان بحراني ديگر هم حرف هاي منطقي زده‌است، اما سوگيري بر اساس علاقه و ترجيح سياسي باعث مي شود اين افراد و جريان‌ها يك سري مخاطبان ثابت را همواره با خود داشته باشند.

نه! من اشتباه نمي‌كنم!

حتما ماجراي آن كسي كه زمين خورد و حاضر نبود بپذيرد كه زمين خورده‌است به سينه خيز رفتن ادامه داد را شنيده ايد، سوگيري شناختي بر مبناي اين باور كه «من هرگز اشتباه نمي‌كنم» يكي از رايج‌ترين خطاهايي است كه مي‌تواند شما را به دام اخبار جعلي بياندازد. چسبيدن به يك باور و در نظر نگرفتن اين واقعيت كه همه اشتباه مي‌كنند، مي‌تواند عواقب خطرناكي به همراه داشته باشد.

فرض كنيد شما بر اساس مقاله‌اي در يك روزنامه اطلاعاتي دريافت كرده‌ايد كه مدعي شده فلان شخصيت سياسي جاسوس است، بارها در جاهاي مختلف با استناد به آن مقاله اين موضوع را تكرار كرده‌ايد و كار به جايي رسيده است كه حتي حاضر نيستيد اطلاعاتي كه ادعاي آن روزنامه را زير سوال ببرد را بشنويد. اين يك سوگيري شناختي است كه باعث مي‌شود هرگز از حبابي كه در آن قرار گرفته ايد خارج نشويد.

به اين شكل خاص از سوگيري، «پژواك باور» هم گفته مي‌شود، پژواك باور زماني رخ مي‌دهد كه افراد هيچ اطلاعاتي به غير از آن چيزهايي كه با اطلاعات قبلي كه مصرف كرده اند هماهنگي داشته باشد را نمي‌پذيرند.

بخصوص در مورد اخبار جعلي مربوط به واكسن، اين مساله بسيار خطرناك شد. عده اي كه در آغاز همه‌گيري يا حتي پيش از آن اعتقاد پيدا كرده بودند كه واكسن براي سلامتي مضرر است، حاضر به خواندن هيچ كدام از گزارش‌هاي ديگر در مورد تاثير واكسن در جلوگيري از بيماري نبودند. هزينه اين پژواك باور را هم با سلامتي خود و اطرافيانشان پرداخت كرده و مي‌كنند.

چگونه رسانه‌هاي اجتماعي باعث مي‌شوند در معرض اخبار جعلي قرار بگيريم؟

پلتفرم‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي در واقع از اخبار جعلي سود تجاري مي‌برند، زيرا اين داستان‌هاي هيجان‌انگيز باعث افزايش تعامل، اشتراك‌گذاري پست‌ها و پسندها مي‌شوند و در نهايت تعداد كاربران بيشتري را به اين شبكه‌ها جذب مي‌كنند يا ميزان وقتي كه در اين شبكه‌ها صرف مي‌شود را افزايش مي‌دهند. در نتيجه تعداد بيشتري آدم در زمان‌هاي بيشتري در معرض تبليغاتي كه اين شبكه‌ها مي‌فروشند قرار مي‌گيرند و ميزان بيشتري اطلاعات به اشتراك مي‌گذارند كه هر دو به معني پول بيشتر در جيب مالكان اين شبكه‌ها ست.

مساله ديگري كه شبكه‌هاي اجتماعي به آن دامن مي‌زنند، موضوعي است كه به عنوان « حباب آبي» شناخته مي‌شود. حباب آبي در معني ساده اش يعني ما فقط كساني را كه با نظراتمان موافق هستند دنبال مي‌كنيم، بنابراين در شبكه‌هاي اجتماعي به سرعت خودمان را با آدم‌هايي شبيه خودمان احاطه مي‌كنيم و در ادامه دچار اين خطا يا سوگيري شناختي مي‌شويم كه هر چه ما و شبكه اطراف ما مي‌گويند حق است و غيراز حقيقت نيست. علاوه بر اين حباب آبي باعث مي‌شود نظرات ما كم به چالش كشيده شود، چرا كه تنها آدم هايي كه با ما موافق هستند در حلقه ارتباطات ما قرار دارند و كسي چيز تازه‌اي براي اضافه كردن به ما ندارد! اينجاست كه شبكه‌هاي اجتماعي به چيزي خلاف ادعاي اوليه شان تبديل مي‌شوند اگر مراقب نباشيم آنها به جاي اين كه دنياي ما را رنگارنگ‌تر كنند، در عمل دنياي ما را تك رنگ مي كنند و اين رنگ، هر چه باشد، خاكستري نيست.

منبع: isna