شبكه اطلاعرساني روابطعمومي ايران (شارا)-|| من مديران سازمانها و روابطعمومي آنها را از حيث درجه و ميزان“ شنوايي “ به چهار دسته تقسيم بندي ميكنم:
1 - مدير ناشنوا؛ روابطعمومي ناشنوا
2 - مدير شنوا؛ روابطعمومي شنوا
3 - مدير ناشنوا؛ روابطعمومي شنوا
4 - مدير شنوا؛ روابطعمومي ناشنوا
خوشبختي و سعادت در جايي است كه سازمان؛ يك روابطعمومي شنواي فهيم كاربلد دارد و همه چيز را با تحليل و راهكار مناسب به گوش مديريت رسانده و مدير شنوا هم حرف حق را ميپذيرد و عاقلانه و عالمانه به حق عمل ميكند و سازمان ميشود گل و بلبل.
بدبختي و شقاوت در جايي است كه روابطعمومي تعطيل باشد و فاقد تخصص و گوش شنوايي هم نداشته و هر آنچه دلبخواه و صلاح خود است (درست يا نادرست) با هزار جور دوز و كلك به خورد رئيس و مدير سازمان ميدهد. مدير سازمان هم اگر كه تعطيل باشد و غير متخصص؛ نااهل باشد و گوش شنوا هم نداشته و با روزمرگي و كج دار و مريز و باري به هر جهت سازمان را اداره نمايد؛ ميشود قوز بالاي قوز و نارضايتي عمومي و ضرر و زيان. اين بدترين حالتي است كه ميتواند در يك ساختار سازماني و اجتماعي و حوزه كاري روابطعمومي و ارتباطات وجود داشته باشد.
به نظر ميرسد كه در كشور ما آسيبهاي جدي كه متحمل ميشويم ناشي از همين مورد است كه ما روابطعمومي شنوا و مدير شنوا نداريم.
اين آسيب شناسي و تحليل؛ خود گوياي اين مسئله است كه روابطعمومي موفق و كارآمد رابطه مستقيمي با نوع شخصيت و نگرش و تفكر مدير سازمان دارد و اين جمله طلايي زنده ياد پروفسور حميد نطقي پدر روابطعمومي ايران را يادآور ميشود كه: "هر مدير؛ لايق همان روابطعمومي است كه دارد". هر چند برد اين جمله هم نسبي است و مطلق نميباشد اما در هر صورت كاركرد خود را دارد و قابل احترام و توجه است.
بنابراين اگر ميخواهيم سازمانها و روابطعموميها را آباد كنيم قطعا بايد مديران متخصص مردمدار و داراي گوش شنوا را انتخاب و منصوب نماييم. يك حالت برزخ و بلاتكليفي و عجيبي هم وجود دارد كه يك روابطعمومي شنوا داريم اما مدير تعطيل است و بالعكس. الهي نصيب گرگ بيابان نشود اين حالت كه بد وضعيتي است. چه بسا روابطعموميهاي بسيار قوي و خوش فكر و كاربلدي داريم كه اسير يك مدير نالايق ناكارآمد ناشنوا ميشوند و نميتوانند آنچنان كه بايد و شايد ظهور و بروز داشته باشند. از سوي ديگر؛ بعضا مديران بسيار خوب و شنوا و كاربلدي داريم كه با روابطعمومي ناكارآمد و بيعرضه خود ميسوزند و ميسازند و نه راه پس دارند و نه راه پيش. براي اينها بايد آرزوي صبر بر مصيبت كرد و گشايش در امور.
تجويز راهبردي
هر چقدر توجه ما به جانشين پروري مبتني بر نظام شايسته سالاري و شايسته گزيني بيشتر باشد و هر چقدر به مقوله آموزش و پرورش مديران و كاركنان و مهارت افزايي آنها بيشتر اهتمام داشته و هر چقدر مشاركت و همكاري و همراهي كاركنان را در تصميم گيريها و تصميم سازيهاي سازماني بيشتر دخالت دهيم ميتوانيم به مقوله "شنوايي" در سازمان كمك شاياني كرده و در نهايت شاهد رضايتمندي؛ بهره وري؛ سودآوري و موفقيت در عرصه هاي رقابتي و... باشيم.