شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : برندسازي به كمك مشتريان
شنبه، 22 شهریور 1399 - 10:35 کد خبر:482
ايجاد زمينه و انگيزه براي مشتريان براي تشريك مساعي در تقويت و توسعه يك برند، شيوه‌اي است كه به كارآيي و مفيد بودن هر چه بيشتر منجر مي‌شود. فلسفه بازاريابي اجتماعي در عمق ديدگاه خود بر اين اصل، يعني مفيد بودن تكيه مي‌ورزد و اين به آن مفهوم است كه ديگر فروش محصولات و خدمات بر دو عامل خريدار و فروشنده محدود نمي‌ماند و عامل سومي‌با شاخص مفيد بودن اين تعامل بر آن نظارت مي‌نمايد.

شبكه اطلاع رساني روابط‌عمومي ايران (شارا)-|| درگير كردن و دخالت دادن مشتري در كارها، تمايز محصول يا خدمات و تحسين كردن مردم به جاي تحريك آنها به خريد، دادن پاداش به خاطر خريد محصول يا ارائه فرصت‌هايي براي دريافت احساس شهرت، روشي است كه به شراكت با مشتريان در ساخت و تقويت برند منجر مي‌گردد.

 

اينكه انگيزه مردم در حمايت از برخي برندها چيست و اينكه برخي برندها ذاتا داراي طراحي مشاركت‌آميز هستند، از جمله موضوعاتي هستند كه به نظر مي‌رسد در هفت اصل مورد شناسايي قرارگرفته در زير مستتر باشد. اصولي كه حاصل تحقيق از مشتريان و كارشناسان صنفي است.


1) براي مشتريان نقشي فراتر از خريد محصول يا خدمتتان قائل باشيد.

به طور مثال، آيا نمي‌توان مشتري را در قلب روندهاي نوآوري و ارتباطات سازمان قرار داد. اين استراتژي براي برندهايي كه دائما به دنبال نوآوري و تغيير هستند؛ نظير مدلباس و فناوري مي‌تواند بسيار مفيد واقع گردد. برندهايي كه در راستاي خواست مشتريان به فعاليت و توليد مي‌پردازند، غالبا از درجه ماندگاري و محبوبيت فوق‌العاده‌اي برخوردارند؛ زيرا اين محبوبيت را از تامين نيازهاي واقعي مخاطبين خود حاصل مي‌نمايند.

 

اينكه بدانيم كجا بايستي به ديگران نيز فضا بدهيم، منوط به داشتن قدرت شنوايي بالا و يكپارچگي و پيوستگي در شنيدن صداي مشتريان است. اگر هدفمان جايگزيني براي برندهاي سنتي رانشي و يكسويه به برندهاي كششي و دوسويه با مشتريان باشد، آنگاه گام اول در سنخيت برندها با آنچه را كه مردم فكر مي‌كنند، مي‌گويند و مي‌خواهند را برداشته ايم.


2) داشتن بيانيه ماموريت به نوعي دارايي در بانك‌ها مبدل گرديده است كه گاهي مايه مباهات نيز هست و اما ماموريت‌هايي كه فراتر از نتيجه‌گيري‌هاي صورت‌جلسات به عمل درآيند، عموما پويايي خود را حفظ مي‌نمايند. برندها بايد وجوه تمايز را مثبت تلقي كنند زيرا مصرف‌كنندگان اينگونه عمل مي‌كنند. به ياد داشته باشيد حتي صحيح‌ترين و پرطرفدارترين ماموريت‌ها صرفا زماني كارآيي خواهند داشت كه حمايت تمامي‌ستون سازماني را در پي داشته باشد. لذا نبايد از تفهيم ماموريت براي كاركنان و همچنين همراه ساختن آنان با ماموريت سازمان غفلت ورزيد.


3) شفافيت يا وضوح و برندسازي به كمك مشتريان دو جزء غيرقابل تفكيك هستند.


رسانه‌هاي ديجيتالي كار بازبيني مشتريان و نظارت يا اندازه‌گيري صحت و سقم عملكرد و ادعاهاي برندها را آسان‌تر ساخته‌اند. برندها بايد در عملكرد داخلي و ادعاهاي خارجي يكسان و پيوسته عمل نمايند، زيرا غالبا از نظر عموم «مشك آن است كه خود ببويد نه آنكه عطار بگويد» آني‌سازي در كليه امور و وجوه مي‌تواند زمينه‌ساز اعتماد مشتري باشد كه گامي‌فراتر از رضايت مشتري محسوب مي‌شود.


4) هر محصول يا خدمت بايد به ايجاد مزيت در زندگي افراد جامعه منجر گردد و مثلا در حوزه‌هاي مالي، اجتماعي، يا محيطي برايشان نيازي را مرتفع يا ارزشي را فراهم مي‌كند. برندها نه تنها بايد به لحاظ وقت و انرژي براي مردم ارزشمند باشند، بلكه با داشتن عملكرد و رفتاري مسوولانه مي‌توانند رغبت، دلسوزي و حمايت مشتريان را جلب نمايند. اين رفتار مسوولانه را مي‌توان در حوزه‌هاي اجتماعي و نيز محيطي فراتر از حوزه‌هاي مستقيم مالي مربوط به مشتري جست‌وجو كرد.


5) طبعا محصول يا خدمت، بهترين و عمده‌ترين راه برندها براي بيان تعهداتشان و نيز بهبود و ارائه ارزش افزوده به مشتري است. برند «متد» در ايالات متحده نمونه‌اي از يك برندسازي به كمك مشتريان به حساب مي‌آيد كه داراي ماموريتي روشن است.


«همه براي پاكيزگي» و ارائه محصولي منحصر به فرد و عالي؛ يعني صابون بهداشتي با بسته‌بندي بديع و قابل بازيافت نشانگر تعهد و پايداري اين برند به قولي است كه به مردم وعده داده شده است. تركيبي از كارآيي، دوستي با محيط‌زيست و زيبايي موجب گرديده است تا اين برند طرفداران زيادي پيدا كند، آنچنان كه در ماه مارس سال 2007 اين برند به عنوان هفدهمين شركت آمريكايي با بالاترين نرخ رشد شناخته شده است.


6) برندسازي به كمك مشتريان، از طريق فرهنگ داخلي شفاف و علني بودن در كليه زمينه‌ها و اعتقاد به اينكه ايده‌هاي خوب همه جا وجود دارد، رشد و تكامل پيدا مي‌كند. اين برندها به جاي سرمايه‌گذاري روي تبليغات و در بوق و كرنا كردن نام خود، صرفا از طريق فعاليت معني‌داري كه در هر اقدامشان نمايان است، جذاب و پرطرفدار باقي مي‌مانند.


7) محصول، توزيع، قيمت و ترويج يا اطلاع‌رساني، بايد با ماموريت يك برند تلفيق گردد و مبتني بر آن سياست‌گذاري شود. اين موضوع اگر چه بسيار واضح و پيش‌پا افتاده است؛ اما غالبا در مراحل عملي به فراموشي سپرده مي‌شود.


منبع: برندسازي در بازار خدمات مالي، تاليف مجيدرضا داوري و علي سليماني بشلي، انتشارات رسا