شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : ديدگاه‌ها و تجارب موفق يك طراح مطرح اروپايي در حوزه اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي
پنجشنبه، 22 مهر 1400 - 09:53 کد خبر:47922
اورنتافت از جمله طراحاني است كه داراي تجربه هاي موفقي در قالب پروژه هايي در حوزه اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي (عكس محور) است. او بر اين باور است كه اگر داده‌ها و اطلاعات آميخته با احساسات است مي‌توان به سراغ گزينه‌اي همچون اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي (عكس محور) رفت.

 



گفت وگو: مريم سليمي - پيتر اورنتافت (Peter Ørntoft) از طراحان مطرح اروپايي است كه 37 سال دارد و با همسر و دو فرزندش در شهر كپنهاگ دانمارك زندگي مي‌كند. او يك طراح مستقل است كه در زمينه‌هاي تخصصي طراحي برند، اينفوگرافيك و مديريت هنري با شركت‌ها، سازمان‌هاي غير‌دولتي و رسانه‌هاي چاپي و ديجيتالي از جمله برنامه پيشرفت و توسعه سازمان ملل متحد، سي‌بي‌اس (CBS NEWS، يكي از بزرگترين شبكه‌هاي راديويي و تلويزيوني آمريكا)، شركت مشهور آيكيا (IKEA) و شركت‌هاي كوچك‌تر محلي فعال در داخل و يا خارج از دانمارك همكاري مي‌كند.


او برنده جايزه «اطلاعات زيبا است» در حوزه اينفوگرافيك در سال 2012 است. وي معتقد است كه داده‌ها و اطلاعات بصري‌سازي شده خود يك رسانه‌اند و آشكار كردن قدرت نهفته در پس داده‌ها و اطلاعات از طريق ارتباطات، جذاب است.


اورنتافت از جمله طراحاني است كه داراي تجربه هاي موفقي در قالب پروژه هايي در حوزه اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي (عكس محور) است. او بر اين باور است كه اگر داده‌ها و اطلاعات آميخته با احساسات است مي‌توان به سراغ گزينه‌اي همچون اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي (عكس محور) رفت.


او بر اين باور است كه نقش و اهميت و قدرت اينفوگرافيك و بصري سازي داده‌ها و اطلاعات در آينده بيشتر خواهد شد.


وي با درك تفاوت هاي فرهنگي و تاريخي ايران و دانمارك، بسيار مشتاق است تا با طراحان اينفوگرافيك ايراني آشنا شود.


در سايت پيتر اورنتافت به آدرس www.peterorntoft.com برخي از پروژهاي وي قابل دسترس است.


در اين گفت وگو، با نظرات اورنتافت در حوزه بصري سازي داده‌ها و اطلاعات و به ويژه در خصوص اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي آشنا مي‌شويد.

● آشكار كردن قدرت نهفته در پس داده‌ها و اطلاعات از طريق ارتباطات، جذاب است


چطور با حوزه اينفوگرافيك و بصري‌سازي داده ها و اطلاعات آشنا شديد و با اين حوزه پيوند خورديد؟


من همواره علاقمند به مرتب كردن و الگوسازي و يافتن راهي براي انجام سيستماتيك اين كار بوده‌ام. بزرگترين و مهم‌ترين بخش الگو‌سازي، انجام آن براساس يك سيستم مشخص است. به نظر من، در پس داده‌ها و اطلاعات، قدرتي نهفته وجود دارد و آشكار كردن آن از طريق ارتباطات، جذاب است. بنابراين مي‌توانم بگويم آنچه مرا به اين عرصه كشاند، همين دو عامل بودند.

از دستاوردها و موفقيت‌هاي خود در سال‌هاي اخير بگوييد.


در بعد فردي و شخصي زندگي، مي‌توانم بگويم يافتن راهي براي ايجاد تعادل ميان كار و زندگي شخصي، بزرگ‌ترين موفقيت من به شمار مي‌آيد و ارزشمندترين دستاوردم تا كنون در بعد حرفه‌اي را نيز برنده شدن جايزه «اطلاعات زيبا است» در سال 2012 مي‌دانم. اين اولين و تنها جايزه من بوده است و بيشتر از آن جهت برايم ارزشمند است كه جايزه‌اي مرتبط با حوزه اينفوگرافيك است.
 


 


يكي از جالب‌ترين و جذاب‌ترين پروژه هاي شما، طراحي اينفوگرافيك‌هاي مبتني بر عكاسي (عكس‌محور) مربوط به مجموعه اي از علايق اجتماعي مردم دانمارك بوده است، لطفاَ كمي درباره اين نوع پروژه ها و تجربيات خود را در اين زمينه بگوييد.


من در زمينه بصري‌سازي اطلاعات، پروژه‌اي تحقيقاتي انجام دادم كه هدفم از آن، بررسي رسانه بود. البته اطلاعات مربوطه را از پيش در اختيار داشتم. منظورم از اطلاعات، فهرستي از علايق، منافع و مسائل اجتماعي و سياسي شهروندان دانماركي است. داده‌هاي اين پروژه حاصل يك افكارسنجي بود كه توسط موسسه گالوپ در مورد انتخابات پارلماني دانمارك انجام شد. براساس اين افكارسنجي 10 مسأله اول دانماركي ها عبارت بودند از: اقتصاد، بيكاري، اقليم، پناهندگان و مهاجرت، نظام سلامت، خدمات عمومي، سياست خارجي، نابرابري اجتماعي و آموزش.


آنچه مايل بودم بدانم اين بود كه بهترين راه براي به نمايش گذاردن آن چيست؟ تمام سعيام اين بود كه چگونه داده‌ها و اطلاعات نچسب و بيروح را براي مخاطبان جذاب كرده و درك آن را آسان سازم. سعي كردم در اين مسير رويكردي كاوشگرانه در بصريسازي داده‌ها و اطلاعات داشته باشم.


در اين زمينه، از اطلاعاتي كه از يك طراح تجربي به نام «ناتان شدروف» (Nathan Shedroff) دريافت كردم، الهام گرفتم. با مرور اطلاعات او، با الگوي DIKW كه سرنامي از واژه هاي Data (داده)، Information (اطلاعات)، knowledge (دانش) و Wisdom (خرد/حكمت) است، آشنا شدم (تصوير شماره 1). ايده من از اينجا شكل گرفت. پس از آن بود كه موفق شدم تا به روش ترجيحي و مدلي خاص خود برسم.





تصوير شماره 1
 

در اين مسير سعي كردم با در نظر گرفتن زمينه و فحواي داده‌ها كه براي طراحي يك نمودار منظور شده بود، لايه هاي بيشتري از اطلاعات را انتقال دهم. (تصوير شماره 2)

 



تصوير شماره 2
 

در نمونه هايي كه در آنها ديدگاه مردم دانمارك در مورد نمادهاي مذهبي در مشاغل عمومي نشان داده شد، از حجاب اسلامي و تسبيح مسيحي و... براي طراحي اينفوگرافيك استفاده شد. (تصوير شماره 3)
 



تصوير شماره 3
 

در نمونه هايي كه در آن نشان داده شده بود كه آيا مردم دانمارك به واسطه جرائم مرتبط با تبهكاران، رفتار خود را تغيير داده اند، از نوار احتياط و حالتهاي بدني براي طراحي اين اينفوگرافيك ها استفاده شد. (تصوير شماره 4)
 



تصوير شماره 4
 


● داده ها و اطلاعات بصري شده، خود يك رسانه‌اند
● اگر قدرت اطلاعات از قدرت تصوير در اثرتان بيشتر است، يعني كارتان را در بصري سازي اطلاعات درست انجام نداده ايد


قواعد، قوانين، اصول، و دستورالعمل‌هاي حاكم در اين عرصه چه هستند؟


با آنكه تاريخ بصري‌سازي داده‌ها و اطلاعات دست كم به قرن هفدهم باز مي‌گردد، اما در يك دهه گذشته، رشد بسيار قابل توجهي را در اين عرصه شاهد بوده ايم؛ به گونه‌اي كه اكنون مي‌توانيم بگوييم داده‌ها و اطلاعات بصري‌سازي شده، خود يك رسانه‌اند. امروز، علاوه بر آنكه بصري‌سازي داده‌ها در دوره‌ها و مقاطع مختلف و حتي به صورت يك رشته تحصيلي مستقل، در دانشگاه‌ها تدريس مي‌شود، اين امكان فراهم آمده است كه در يكي از زيرشاخه‌هاي متنوع بصري‌سازي داده‌ها برنده جوايزي شويد. طراحان، رسانه‌ها، و به ويژه شركت‌ها و سازمان‌ها، به نقش و اهميتِ ارائه اطلاعات به روشي كه با هدف اطلاع‌رساني به گروه‌هاي هدف خاص، طراحي شده باشند، پي‌برده‌اند و يكي از دلايل اصلي رشد بي‌نظير بصري‌سازي اطلاعات در سال هاي اخير نيز دقيقاً همين بوده است.

 

صد البته كه مجذوب خلاقيت مشهود در بصري‌سازي داده‌ها و اطلاعات هستم اما آنچه به راستي مرا به هيجان مي‌آورد، قدرتي است كه تصوير و اطلاعات ارائه‌شده در قالب آن دارند. همين قدرت‌ها است كه اطلاعات بصري‌سازي شده را تبديل به يك رسانه كرده است. در بسياري از موارد، قدرت اطلاعات از قدرت تصوير بيشتر است. در اين باره بايد بسيار هوشيار بود زيرا اگر چنين شود، بدين معنا است بصري‌سازي اطلاعات، به درستي انجام نشده و نتيجه دلخواه را نخواهيد گرفت. درست است كه توانمندي و مهارت بالا در طراحي داده‌ها يك ويژگي مهم براي طراحان است اما موضوع مهم‌تر اين است كه بتوانند در اين باره كه آيا اصلاً داده‌هاي مورد نظر نياز به طراحي دارند و اگر دارند، ميزان و شيوه طراحي آنها چگونه بايد باشد، درست تصميم بگيرند.

مخاطبان ما چگونه مي‌توانند به مقالات و كتاب‌هاي شما دسترسي داشته باشند؟


كتاب‌ها و مقالات من در وبسايت‌هاي www.idnworld.com و www.sendpoints.sn در دسترس علاقمندان قرار دارد.
https://www.idnworld.com/extra/extra07
http://www.sendpoints.cn/publication_detail.php?id=161&cId=0002.0001.0000.0000

● نگاه تان به زمينه (فحواي) داده‌ها و اطلاعات باشد نه خود داده‌ها و اطلاعات


توصيه يا پيشنهاد شما در مورد اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي (عكس محور)، به آن گروه از طراحان ايراني كه ممكن است علاقمند به انجام اين كار باشند، چيست؟


آنچه به نظرم اهميت زيادي دارد اين است كه نگاه‌تان به كانتكست (context) يا به عبارتي زمينه يا فحواي داده‌ها و اطلاعات باشد نه خود داده‌ها و اطلاعات. ابتدا بايد تشخيص دهيد كه موضوع اصلي چيست؟ سپس، زواياي پنهان و جالب موضوع را كشف و استخراج كنيد. از انتخاب گزينه‌هاي آسان و بديهي اجتناب كنيد. هنگامي كه به لايه‌هاي عميق‌تري از موضوع برسيد، راه‌حلِ هوشمندانه‌ي نحوه طراحي و ارائه اينفوگرافيك، خود به خود به ذهن‌تان خطور خواهد كرد.

لطفاً برخي از بزرگترين طراحان اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي را كه در كشور خودتان و ساير كشورهاي اروپايي فعال هستند، معرفي بفرماييد.


من هميشه يكي از طرفداران جدي كارل كلاينر (Carl Kleiners)، عكاسي كه با شركت آيكيا (IKEA) همكاري دارد، و همچنين سارا ايلنبرگر (Sarah Illenberger) هستم. شايد همه آثار آنها اينفوگرافيك محسوب نشود اما بي‌ترديد، موضوع محورند و روايت‌هاي جذابي دارند.


ايده هاي شما در انجام اينفوگرافيك ها و نيوزگرافيك هاي مبتني بر تمبرهاي پستي براي انتخابات رياست جمهوري 2020 آمريكا بسيار جالب توجه بود. لطفاً از تجربيات خود در اين زمينه بگوييد.


سي بي اس در جريان انتخابات رياست جمهوري سال 2020 آمريكا از من خواست تا در قالب پروژهاي، شكلي نوين و بديع از نمايش اخبار و اطلاعات را متفاوت از روش‌هاي معمول مورد بهره در شبكه‌هاي راديويي و تلويزيوني ارائه كنم. (تصوير شماره 5)


من در اين مسير كوشيدم تا با توجه به تجربه پستي انتخابات، به تمبر و قابليت‌هاي آن فكر كنم و مجموعه تمبر‌هاي خبري و اطلاعرسان را شكل دهم تا اين آثار بتوانند در تويئتر، فيس بوك و پروفايل‌هاي اينستاگرامي بازتاب داشته باشند.


اين پروژه‌ را با واكاوي فضاي فرهنگي رواني موضوع انجام دادم و در اين پروژه تلاش كردم تا بتوانم از عناصر تصوير قدرتمندي در اين مسير براي انتقال اطلاعات و اخبار بهره بگيرم.


تمبر در نگاه من در كنار قابليت‌هاي خاص و ويژهاش مرتبط با حوزه پست (ياد آور بحث پستي بودن بخشي از انتخابات) نماينگر تاريخ نيز بود.


به ايده تمبر در دو سه هفته (مهلت اندك موجود) دست يافتم و بزرگترين چالشم نيز مقياس كوچك آثار توليدي بود كه پس از چند بار چاپ آزمايشي بر اين محدوديت توانستم فائق آيم. از جمله ويژگيهاي مورد تأكيدم براي خلق اين تمبرها، تلاشم براي حفظ سادگي اثر، در عين بصري سازي اطلاعات و استفاده محدود از متن، توجه به جزئيات و از سويي رعايت دقيق و درست اصول طراحي تمبر به لحاظ زيبايي شناختي و... بود.


توجه به جزئيات در اين تمبر‌ها در حدي بود كه فيبر‌هاي كاغذ نيز در اين ابعاد لحاظ شد.


در مسير طراحي اين آثار از يك طراح لهستاني تمبر به نام استانيا الهام گرفتم و همچنين براي پي بردن به اهميت تمبر، با يك مجموعه دار قديمي تمبر به گفت وگو پرداختم.


اينگونه تمبر‌ها در كنار اينكه زيرساخت ارتباطي را تشكيل مي‌دهند تاريخ را نيز بازتاب مي‌دهند.

 





تصوير شماره 5، نمونه آثار اورنتافت براي سي‌بي‌اس آمريكا



● بسيار مشتاقم تا با طراحان اينفوگرافيك ايراني آشنا شوم
آيا با طراحان ايراني فعال در عرصه اينفوگرافيك آشنا هستيد؟ ما كتاب آلبرتو كايرو را به فارسي ترجمه كرده‌ايم. خوشحال مي‌شويم اگر كتاب‌هاي شما را هم در ايران ترجمه كنيم.


نه متأسفانه من هيچ طراح ايراني را نمي شناسم، اما بسيار مشتاقم با آنها آشنا شوم زيرا ايران از نظر فرهنگي و تاريخي تفاوت‌هاي زيادي با دانمارك دارد.

● نقش و اهميت و قدرت اينفوگرافيك و بصري سازي داده ها و اطلاعات در آينده بيشتر خواهد شد


به نظر شما اينفوگرافيك و به ويژه اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي با چه چالش هايي در حال و آينده مواجه اند؟


سالها است كه با اينفوگرافيك آشنا هستيم. نخستين نمودارهاي ميله‌اي توسط ويليام پليفير (William Playfair) در سال‌هاي دهه 1780 ارائه شدند. از آن زمان تا كنون، بصري سازي اطلاعات، قدرت بسياري در سياست، اقتصاد، و غيره به دست آورده است. درآينده نيز، نقش، اهميت و قدرت آن بيشتر هم خواهد شد. به نظر من يكي از چالش‌هاي اصلي كه طراحان اينفوگرافيك در آينده خواهند داشت، نياز به دانستن نحوه درست به كار گيري آن است زيرا در غير اين صورت، پيام‌هايي اشتباه ارسال كرده و در نتيجه، نتايجي غلط به دست خواهد آمد. مدتي است كه اينفوگرافيك وارد فضاي ديجيتالي نيز شده است.

 

اين فضا همراه با چالش‌هايي خواهد بود. در مورد چالش‌هاي اصلي اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي در آينده هم مي‌توانم بگويم كه مهم‌ترين آنها، شناخت نحوه استفاده از آن است. اين كه چگونه لايه‌هاي بيشتري از موضوع اصلي را به نمايش مي‌گذاريم و به ابعاد و احساسات بيشتري مي‌پردازيم، اهميت زيادي دارد.

● اگر به دنبال ارائه دقيق اطلاعات هستيد از نمودارهاي سنتي بهره بگيريد
● اگر داده ها و اطلاعات آميخته با احساسات است به سراغ گزينه اي همچون اينفوگرافيك عكس محور برويد


مزايا، معايب، و محدوديت‌هاي اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي در مقايسه با ساير انواع اينفوگرافيك چه هستند؟


پاسخ روشن به اين پرسش شما اين است كه داده‌ها در اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي (عكس‌محور) به گونه‌اي ناقص ارائه مي‌شود. گرافيك هاي سنتي بسيار دقيق‌ترند. با اين حال به نظرم مقايسه كردن آنها با هم كار درستي نيست. بهتر است آنها را ابزارهاي متفاوت اينفوگرافيك ببينيم.

 

اگر دقت داده‌ها و اطلاعات اهميت بالايي داشته باشد، توصيه هميشگي من استفاده از نمودارهاي برداري است اما هنگامي كه در پسِ داده‌ها، احساس‌هايي پنهان است و داده ها و اطلاعات آميخته با احساسات هستند، مي‌توان به سراغ ساير گزينه‌ها از جمله اينفوگرافيك مبتني بر عكاسي يا عكس محور رفت. براي مثال، براي كمپيني كه هدف از آن، ارائه گزارش سالانه است، نمودارهاي برداري، گزينه بسيار مناسب‌تري به نظر مي‌رسد.


انتهاي پيام/