شبكه اطلاعرساني روابطعمومي يران (شارا)-|| يكي از كليديترين وجوه زندگي شغلي مشاوران مديريت، ايجاد روابط حرفهاي است كه اسباب ارتقاي عملكرد آنها را فراهم آورند. در يادداشت حاضر، تمركز بر استفاده از شبكههاي فردي است كه مشاوران در فعاليتهاي بازاريابي خود از آن استفاده ميكنند.
در اينجا منظور از شبكه، ارتباط بين مشاوران و راههايي است كه آنها طي آن، ارتباطات حرفهاي خود را با ديگران توسعه ميدهند و همچنين چگونگي افزايش اين روابط را نيز شامل ميشود. بر اساس اينكه چقدر زمان براي شبكهسازي در ملاقات با افراد جديد و طي پيدا كردن علايق مشترك، قابل دسترس است؛ انتخاب مكان، زمان و دفعات آن بايد بهعنوان يك تصميم جدي مورد توجه قرار گيرد. بر اساس زمان در دسترس ميتوان ملاقات را بر اساس گروهها يا رويدادها، دستهبندي و هدفگذاري كرد؛ سه دسته زير سه گروه شبكهسازي حرفهاي را كه مزاياي مختلفي ميتواند داشته باشد نشان ميدهد:
*برخي گروهها فرصتهايي براي تعامل با مشتريان يا كاركنان احتمالي فراهم ميآورند بهعنوان مثال ملاقاتهاي صبحانه كاري در كسب و كارهاي كوچك، ميتوانند تجربيات و ديدگاههاي خوبي را براي بهبود دانش كسب و كار به اشتراك بگذارند.
* برخي گروهها، اعضاي خود را از آخرين تحولات فضاي كار همانند محصولات فني يا فرآيندهاي مديريتي مطلع ميكنند. اين موارد نوعا در بسياري از موسسات حرفهاي منطقهاي و گروههاي علاقهمند در حوزهاي خاص همانند فناوري و انجمنها وجود دارد.
*برخي گروهها، فرصتهايي را براي توسعه مهارتهاي شغلي فراهم ميآورند؛ مثلا به شركتكنندگان در جلسات، اين امكان را ميدهند تا بيشتر درباره بازاريابي، مصاحبه و ايجاد ارتباط موفق بدانند؛ همانند عملكردي كه از يك انجمن علمي در يك رشته خاص انتظار داريم.
علاوه بر اين، گروههاي غيررسمي ديگري همانند گروههاي خانوادگي و دوستانه، انجمن اوليا و مربيان، دوستان هنري و گروههاي خيريه هم قابل ذكرند.
همزمان با شناسايي شبكههاي خارجي بايد به ايجاد شبكههاي داخلي نيز كه معمولا از طريق همجواري افراد در ساختار سازماني شكل ميگيرد، توجه داشت. اين شبكههاي داخلي براي به اشتراكگذاري اطلاعات و دانش مربوط به مهارتها و تجارب به جاي اتكا به دانش فردي، ميتوانند مورد توجه قرار گيرند. در حالي كه اكثر كاركنان ادعا ميكنند داراي شبكه شخصي گستردهاي هستند، اما در اكثريت قريب به اتفاق، اين موضوع صادق نيست و معمولا روابط فاقد منافع كاركردي و مربوط به گذشته است؛ بنابراين پيشنهاد ميشود مشاور براي اثربخشي بيشتر، در يك مجموعه حرفهاي، جايي كه افراد قادر به تشخيص توانمندي و شايستگي آنها هستند، عضو شوند تا سايرين به آنها به عنوان يك همكار يا عضو اعتماد كرده و براي آنها شبكه ارتباطي باشند. علاوه بر اين مشاركت در كميتهها يا تيمها مجالي است كه منتهي به روابط بيشتر با ديگران و ايجاد شبكه قويتر شخصي ميشود؛ در اين ميان از آنجا كه در ايجاد روابط با ديگران و افرادي كه قادر به شناخت و تعامل با آنها ميشويم محدوديت عملي وجود دارد، برقراري ارتباط با گروهها از طريق افراد (نماينده گروه) ميتواند موجب توسعه شبكه شود؛ در حقيقت هر عضو شبكه يك «گره شبكه» براي ارتباط با ساير شبكههاست. گلادول در كتاب خود از عبارت «شش درجه جدايي» استفاده ميكند كه براي گروههاي كوچك امكان برقراري ارتباط با ساير شبكههاي دنيا را فراهم ميكند؛ در اين ديدگاه، هر يك از ما تنها با شش نفر از مشهورترين افراد جهان، البته بهعنوان ضعيفترين عضو يك زنجيره شبكهاي، در ارتباط هستيم. «قدرت پيوند» ناشي از نقشي است كه اين فرد در شبكه محلي خود ايفا ميكند، لذا بدون پيوند قدرتمند، با سعي و كوشش در ارتباط با ديگر اعضاي شبكه، تقويت رابطه صورت نميگيرد و نهايتا در حد قاعده شش درجه باقي ميماند؛ اين موضوع تداعيكننده ارجحيت كيفيت به كميت است. به عبارتي، قدرت شبكه زماني قابل اعتنا است كه فرد حضور پيدا كرده در يك شبكه از سوي آن شبكه پذيرفته شود و مورد اعتماد قرار گيرد، مهمتر اينكه، اعضاي يك شبكه براي ارتباط با شبكه ديگري كه ميشناسند و مورد اعتماد آنهاست، احساس خوبي براي ارتباط داشته باشند. بدون ويژگي «اعتماد توسعهيافته» شامل قبول و پذيرش در شبكه، به دليل اينكه از سوي اعضاي شبكه ديگر، نابالغ و سطحي پنداشته شوند، روابط و شبكه شكست ميخورد. بر اين اساس، پيام روشني در بازاريابي خدمات مشاوره وجود دارد كه چه عضويت در گروههاي حرفهاي و چه همراهي در مجموعههايي با اشتراكات و علاقهمنديهاي شخصي، اين حضور بدون پيوند قوي و شايد گاهگاه، شبكهسازي تلقي نميشود هر چند اين ارتباط بهعنوان يك ارتباط حول علاقهمنديها يا كار، مطلوب باشد.
شبكهسازهاي حرفهاي در زمان مناسب حضور پيدا ميكنند و از فرصتهاي بين رويدادها براي معرفي خود استفاده ميكنند؛ به همين نحو، افراد با توانايي كمتر هم ميتوانند باب گفتوگوي خود را با افراد متخصص، با ارجاع به ارائه آنها در سخنراني يا برنامه بعدي باز كرده و راهي براي معرفي خود پيدا كنند. براي ايجاد شبكه واقعي، بايد روندي منطقي و مديريتشده داشت؛ در غير اين صورت اين خطر وجود دارد كه فرد با انبوهي شماره تماس كه هرگز به يك ارتباط فعال ختم نميشوند مواجه شود يا نوعي رضايت و اغناي بيحاصل از حضور در رويدادها در فرد ايجاد شود. علاوه بر اين بدون قبول سختيهاي اين شيوه، ممكن است حس غلطي به فرد از ارزش برند شخصي خود مخابره شود، ولي از نظر ساير افراد و سازمانها او فاقد توانايي تحليل شود.
از ديدگاه حرفهاي، به شبكهسازي بايد بهعنوان فعاليتي ارزشساز، هم براي سازمان و هم براي برند شخصي نگريسته شود؛ از ديد برخي مشاوران، شبكه حرفهاي، يكي از مهمترين داراييهاي مشاوره در كنار نشستهاي حرفهاي است كه خود يكي از بهترين مسيرها براي به روز نگه داشتن دانش و اطلاعات بوده و فرصت رشد و ارتباطات كاري بعدي را فراهم ميكند؛ در اين حوزه عدهاي طرفدار رويكردي ساختارمند براي شبكهسازي از طريق نقشه تماس و مديريت ارتباط با مشتري هستند، در برخي مواقع از فرصتهاي بادآورده و تنظيم نشده هم ميتوان استفاده كرد كه گاهي در آينده، سرنوشتساز ميشوند، اما بنا به اصل «كيفيت از كميت بهتر است»،
بايد توجه داشت كه در اكثر قريب به اتفاق، اين اصل بهترين نتيجه را ميدهد. آخرين نكته در اين بحث اين است كه بلافاصله بعد از برقراري يك رابطه يا يك جلسه، پيگيري موضوع براي نشان دادن تعهد و ايجاد اطمينان ضروري است. همچنين از نظر اقدامات اجرايي بعدي، مهم است كه تا موضوع گفتوگو بين دو طرف تازه است، مراتب پيگيري، در دستور كار باشد؛ رها كردن موضوع تا ديدار بعدي كه طرفين همديگر را ملاقات كنند، پيشرفتي در ارتباط يا توسعه فرصتهاي تجاري ايجاد نخواهد كرد.
مترجم: محمود مزيناني
برگرفته از كتاب مشاوره مديريت؛ ضرورتها و ابزار
منبع: donya-e-eqtesad