شبكه اطلاعرساني روابطعمومي يران (شارا)-|| حمله به صفحۀ اينستاگرام ليونل مسي، ايوان زايتسف، دختر باراك اوباما و فرناندا ليما ازجمله رفتارهاي پرخاشجويانۀ كاربران ايراني بود كه در جهان هم بازتابي گسترده داشت. اين قبيل رفتارها در سالهاي اخير در دنيا شيوع زيادي پيدا كردهاند و زمينهاي بسيار جديد در تحقيقات پديد آوردهاند. اما هيك، سردبير ارشد سايت ثرايو گلوبال، در گفتوگو با مالي كراكت، عصبشناس و استاديار دانشگاه ييل، علل و زمينه هاي بروز خشم اخلاقي در فضاي مجازي را بررسي كرده است.
گفتوگوي اما هيك با مالي كراكت،ثرايو گلوبال —
اِما هيك: شما درس عصبشناسي خواندهايد. چطور شد كه كارتان به مطالعۀ «خشم اخلاقي»۱در پلتفرمهاي ديجيتال كشيد؟
مالي كراكت: كار من در زمينۀ عصبشناسيِ يادگيري و تصميمگيري است. طي سال گذشته، متوجه شدم به بازخورد اجتماعي آنلاين بسيار حساس شدهام. دريافتم كه رفتهرفته زمان بيشتري را در شبكههاي اجتماعي ميگذرانم و رفتهرفته خشمگينتر ميشوم، و به نظر ميرسيد كه اين رفتارهايم عمدي نبود. سرانجام تصميم گرفتم آموختههاي علمي خود را به كار گيرم تا از اين موضوع سر در بياورم و نتيجۀ آن شد «نظريۀ خشم اخلاقي در عصر ديجيتال».
هيك: رسانههاي اجتماعي چگونه نحوۀ ابراز خشم ما را تغيير ميدهند، و اين تغييرات خوب هستند يا بد؟
كراكت: اين زمينهاي بسيار جديد در تحقيقات است و هنوز چيز بسياري در اين مورد نميدانيم كه اين فناوريهاي جديد چگونه به عواطف اجتماعي قديمي ما شكل ميدهند. البته چند پيشبيني اوليه هست. نخست اينكه رسانههاي اجتماعي ابراز خشم را بسيار آسانتر ساختهاند، ابزار اين كار عملاً بهصورت شبانهروزي در دستمان است. همچنين، اين فناوري برخي هزينههاي ابراز خشم را كاهش ميدهد، رودرروشدن و انتقاد از كسي در زندگي واقعي بسيار خطرناكتر از انتقاد در توييتر است. اينها بدين معني است كه آستانۀ ابراز خشم آنلاين شايد پايينتر از آستانۀ ابراز خشم آفلاين باشد. اينكه آيا اين تغييرات خوب هستند يا بد موضوعي است كه اينك همگي بايد به آن بينديشيم. بهخصوص بايد به اين موضوع فكر كنيم كه در حال حاضر كدام نوع از تخلفات به قدر كافي تقبيح اجتماعي نصيبشان ميشود و درمقابل، كدام تخلفات هست كه بهتر است توجه و تنبيه بيشتري نصيبشان شود.
هيك: در مقالهتان، كه در بخش رفتار انسان در مجلۀ نيچر منتشر شده است، نوشتهايد «همانطور كه شخصي كه عادتاً بين وعدهها غذا ميخورد بي آنكه حس گرسنگي داشته باشد غذا ميخورد، سرزنشكنهايِ عادتيِ آنلاين۲هم ممكن است بي آنكه واقعاً خشمگين باشند ابراز خشم كنند». لطفاً اين را بيشتر توضيح دهيد.
كراكت: تعريف عادت اين است: رفتاري كه بيتوجه به عواقبش انجام گيرد. يك حدس اين است كه شايد رسانههاي اجتماعي ارتباط ابراز خشم را با تجارب عاطفي واقعي قطع ميكنند، البته تأكيد ميكنم كه هنوز به تحقيقات بيشتري در اين زمينه نياز داريم. در اينترنت ميتوانيم مستقيم سراغ ابراز خشم برويم بي آنكه خودمان واقعاً و عميقاً خشمگين باشيم. مشكل زماني ايجاد ميشود كه اين كار موجب توهم جمعي خشم افكار عمومي شود، يعني زمانيكه همه ابراز خشم ميكنند ولي درعمل فقط عدهاي خشمگين هستند. از طرف ديگر، اين هم ممكن است كه چون در اينترنت مدام در معرض خشم هستيم، حساستر شويم و نسبت به سابق خشم بيشتري حس كنيم. روانشناسان سخت مشغول كار هستند تا به اين دست پرسشها پاسخ دهند.
هيك: همچنين نوشتهايد كه «سرزنش يك غريبه در خياباني خلوت بسيار خطرناكتر از پيوستن به دستهاي چندهزارنفري در توييتر است». اين حس امنيت آنلاين چه تأثيري بر نحوۀ پاسخ افراد به رفتاري بد در دنياي مجازي يا دنياي واقعي دارد؟
كراكت: نوعي محاسبۀ سود و زيان در تصميم براي تنبيه كسي كه رفتار بدي انجام داده دخيل است. تحقيقات تصويربرداري از مغز نشان ميدهد تصميم براي تنبيه ديگران همان مدار پاداش كلي را درگير ميسازد كه در ساير تصميمگيريهاي عادي نيز دخيل است، تصميمهايي مانند اينكه براي صبحانه چه بخوريم. پس وقتي تصميم به تنبيه ميگيريم، مزاياي احتمالي -مانند حس ارضاشدن و انتظار تغيير رفتار بد- را در مقايسه با هزينههاي موردانتظار -ميزان تلاشي كه بايد انجام گيرد يا اينكه ممكن است فرد موردنظر از ما انتقام بگيرد يا نه- سبك و سنگين ميكنيم. حس امنيتي كه در اينترنت داريم ميتواند برخي هزينههاي احتمالي ابراز خشم را بياثر سازد. اگرچه اين نكتۀ مهم را نيز بايد به خاطر بسپاريم كه گفتوگوي آنلاين نيز هزينههاي خاص خود را دارد. آزار و سوءاستفادۀ آنلاين بسيار شايع است و زنان و اقليتها بيشتر در معرض اين خطر هستند.
هيك: رسانههاي اجتماعي چه تأثيري بر همدلي و ديگرخواهي۳ ما دارند؟ آيا چون رنج افراد را بيشتر در معرض ديد قرار ميدهد باعث افزايش اينها ميشود، يا آن همدلي كه ما در دنياي مجازي بروز ميدهيم خيلي هم از صميم قلب نيست؟
كراكت: اگرچه بسياري از دانشمندان روي اين موضوع كار ميكنند، ولي اين پرسشي مهم است كه هنوز درك خوبي از آن نداريم. جوليانا شرودر در دانشگاه بركلي ثابت كرده است كه، هنگام جروبحثها و اختلافات سياسي، شنيدن صداي ديگران به مقابله با روند انسانيتزدايي۴ كمك ميكند و فرصتهايي در اختيار ميگذارد براي ساختن همدلي در گفتوگوهاي آنلاين. سندر وندرليندن در دانشگاه كمبريج ديگرخواهي آنلاين و مسري۵ را بررسي كرده است و نيز اينكه چگونه اين موضوع ميتواند منبعِ الهامي براي كنش جمعي شود.
رنه وبر در دانشگاه يو.سي.اس.بي. اين موضوع را بررسي كرده است كه اينترنت چگونه ميتواند پتانسيل رفتار تهاجمي را افزايش دهد. سرشت عمومي همدلي و ديگرخواهي چيزي است كه بايد دربارۀ ابراز همدلي و ديگرخواهي در اينترنت در ذهن داشت: كسب شهرت نيك، آگاهانه يا ناخودآگاه، ميتواند انگيزۀ افراد در ابراز اين عواطف اخلاقي باشد. البته اين بدين معني نيست كه هر ابراز عواطف اخلاقي در اينترنت رياكارانه است، بلكه منظور اين است كه نشاندادن همبستگي با يك جنبش اجتماعي از طريق عوضكردن عكس پروفايل فيسبوك بسيار آسانتر از تأثيرگذاري براي تغيير در دنياي واقعي است. تازه اولي ممكن است بيشتر از دومي به چشم بيايد.
هيك: «جنبش من هم»۶ كجاي اين دنياي خشم مسري جاي ميگيرد؟
كراكت: اگرچه حجم زيادي از خشمهاي آنلاين به نظر من غيرسازنده ميآيد، ولي شايد «جنبش من هم» نمونهاي نادر از تأثير مثبت رسانههاي اجتماعي باشد. اين مورد چندين ويژگي خاص دارد كه آن را نسبت به بسياري از موارد خشم آنلاين كه اخيراً شاهدش بودهايم متفاوت ميسازد. نخست، برخلاف بسياري از موارد متعصبانه، اين موضوعي است كه منحصر به هيچ گروه اجتماعيِ خاصي نيست. يعني اقشار مختلفي ميتوانند مخاطب «جنبش من هم» شوند و همين توان آن در ايجاد تغيير اجتماعي در دنياي واقعي را افزايش ميدهد.
دوم اينكه معمولاً هزينۀ گزارشكردن حمله و آزار جنسي بسيار بالاست و اين يكي از دلايلي است كه اكثر چنين وقايعي هرگز به پليس گزارش نميشود. رسانههاي اجتماعي با كاستن از برخي از اين هزينهها ميتوانند به توانمندسازي قربانيان ياري رسانند و درنتيجه كمك كنند كساني كه مرتباً چنين كارهايي انجام ميدهند به دست عدالت سپرده شوند و مانع از آزارهاي بعدي شوند. نكتۀ آخر هم اينكه من «جنبش من هم» را بيشتر يك ابراز همبستگي ميدانم تا ابراز خشم. پژوهشي نشان داده است حمايت همتايان و روابط اجتماعي بخش مهمي از روند بهبود يك ضربۀ رواني هستند و رسانههاي اجتماعي ميتوانند اين دو مورد را تسهيل كنند.
هيك: راهي تأثيرگذارتر از هشتگهاي كمعمر براي هدايت نارضايتي در اينترنت سراغ داريد؟
كراكت: شبكههاي اجتماعي آنلاين ميتوانند كمك كنند تا سريع و راحت دريابيم كدام يك از دوستانمان به همان موضوعاتي توجه دارند كه ما نيز داريم. سپس ميتوانيم اين گفتوگوهايمان را در دنياي واقعي ادامه دهيم و خشم مشتركمان را به كنش اجتماعي معنيدار تبديل كنيم. بهتر نميشد اگر اين شبكههاي مجازي امكاناتي درونشان داشتند كه كمك ميكرد اين كار را انجام دهيم؟
پينوشتها:
• اين مطلب گفتوگويي است با مالي كراكت در تاريخ ۱۰ نوامبر ۲۰۱۷ با عنوان «A Yale Neuroscientist on Outrage in the Social Media Age» در وبسايت ثرايو گلوبال منتشر شده است و براي نخستينبار با عنوان «رسانههاي اجتماعي شيوۀ ابراز خشم ما را چگونه تغيير ميدهند؟» در پرونده�" اختصاصي هشتمين شمارۀ فصلنامۀ ترجمان علوم انساني و ترجمۀ بابك طهماسبي منتشر شده است. وب سايت ترجمان آن را در تاريخ ۸ خرداد ۱۴۰۰با همان عنوان منتشر كرده است.
•• مالي كراكت (Molly Crockett) استاديار روانشناسي در دانشگاه ييل و عصبشناس برجستۀ آمريكايي است كه تحقيقاتش در حوزۀ فرايندهاي تصميمگيري بسيار مورد توجه است.
••• اما هيك سردبير ارشد سايت ثرايو گلوبال است.
[۱] Moral outrage
[۲] Habitual online shamer
[۳] altruism
[۴] dehumanization
[۵] Viral
[۶] #Me_too
ترجمۀ: بابك طهماسبي
مرجع: Thrive Global
https://tarjomaan.com