شبكه اطلاع رساني روابطعمومي يران (شارا)-|| مروري بر كارنامه رسانههاي كشور از نوعي نگاه پيشگيرانه حداقلي حكايت دارند به اين معني كه در عمل سهم نگاه پيشگيرانه در كيك رسانههاي كشور كم بوده و خود اين مسأله از عواملي نشأت گرفته يا متأثر ميشود كه برخي در حوزه روزنامهنگاري و جامعه رسانهاي كشور و بعضي در سمت مخاطب، كاربر و فرهنگ حاكم بر آن و... ريشه دارند.
«يك اونس از پيشگيري به يك پوند درمان ميارزد» ما در فارسي معادلي براي آن داريم با اين مضمون كه «پيشگيري بهتر از درمان است». يا در شعر زيباي سعدي كه ميگويد: «علاج واقعه پيش از وقوع بايد كرد/ دريغ سود ندارد چو رفت كار از دست / به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز/ وگرنه سيل چو بگرفت، سد نشايد بست».
ميتوان ضربالمثلها، مثالها، حديثها و نمونههاي بسيار ادبي و غيرادبي قطار كرد از مزاياي پيشگيري در مقابل درمان يا بحران و... اما آنچه بسيار هم توصيه شده، چطور، چگونه و در چه سطح و حدي توانسته خود را در عملكرد رسانههاي كشور نمود، ظهور و بروز دهد؟
فقدان نگاه كارشناسي؛ جاي خالي خبرنگار- كارشناس
فقدان نگاه كارشناسي در رسانههاي ايران را از جمله اين دلايل ميتوان برشمرد. از دهه ۸۰ ميلادي، جهان به سمت نگاه كارشناسي حركت كرده و ما با عناويني همچون خبرنگار – كارشناس روبرو هستيم و در ايران همچنان عزم به تربيت خبرنگاران عمومي است كه با توجه به تحولات تكنولوژيكي و ايجاد بسترهايي بيشتر براي توليد محتوا (همچون رسانههاي اجتماعي و…)، نگراني از سوي آمادهطلبي در اين ميان حس ميشود كه ميتواند به خطر نگاههاي سطحي منجر شود.
به طور قطع كسي كه داراي نگاه كارشناسانه است ميتواند با شناخت دقيق از حيطه و موضوع مربوطه از بحرانهاي احتمالي و ضرورت پيشگيريها و... سخن به ميان آورد.
يك خبرنگار كارشناس، با نگاهي تحليلي، هرگز از حوادث، رويدادها و… به سادگي و در حد يك يا چند خبر ساده عبور نميكند و وقايع، علل آنها، اشتراكاتشان و… را جسته و بررسي كرده و در پي راهكارها و راههاي برون رفت و… است. به پيشينه حوادث و رويدادها و مشكلات احتمالي واقف است و هر حادثه يا وقعهاي براي ذهن تحليلگرش نشانه يا بخشي از پازل حقيقت است.
يك خبرنگار كارشناس، با ذهني تحليلي، آيندهنگرانه، كنجكاو، پرسشگر و آگاه به ابعاد بحث، مطالبهگر و به دنبال شفافيت است. هر دليل و توجيهي را از ابعاد فني نميپذيرد زيرا خود در آن حوزه كارشناس و صاحبنظري به روز است. نتيجه اينگونه تلاشها ميتواند به تصميمسازي يا تصميمگيري و يا حتي تصويب قوانيني كمك كنند كه گاهي نگاهي پيشگيرانه دارند.
فقدان روزنامهنگاري تخصصي
در اين ميان، سهم دانشگاهها در هدايت حوزه روزنامهنگاري به اين سمت بيتأثير نيست زيرا روزنامهنگاري، ميان رشتهاي بوده و لازم است روزنامهنگار با ورود به حوزهاي تخصصي در آن حوزه صاحبنظر شود و بكوشد تا به نگاهي تحليلي دست يابد.
وقتي بر «خبرنگار كارشناس» تاكيد ميشود؛ پرسش اين است كه كجا اينگونه خبرنگاري تربيت شود در حالي كه كمتر به روزنامهنگاري تخصصي بها داده و توجه ميشود.
براين اساس، فقدان روزنامهنگاري تخصصي، اين شرايط را تشديد كرده است زيرا روزنامهنگاري ويژه در هر يك از حوزههاي اقتصاد، سياست و... تربيت نميشود. وقتي نگاه تخصصي نباشد يك خبرنگار عمومي، خود يا مسئولانش در يك رسانه احساس ميكنند ميتوانند او را امروز به سرويس اقتصادي منتقل كنند يا روز ديگر به سرويس اجتماعي و ... .
در حالي كه وقتي رويكرد، تربيت روزنامهنگار تخصصي باشد، ديگر با او همانند يك پزشك متخصص برخورد ميشود و امروز او را به عنوان متخصص چشم نميشناسند و فردا به عنوان متخصص قلب. او براي متخصص چشم بودن يا فقط متخصص قلب بودن از ابتدا تربيت ميشود.
نگاه به روزنامهنگاري بايد از سطح پزشك عمومي به سطح پزشك متخصص يا فوق تخصص ارتقا يابد.
وقتي يك روزنامهنگار در حوزهاي تخصصي مسلط به بحث شد، قادر است در چارچوب حوزه تخصصياش به ايفاي وظيفه پيش، حين و بعد از بحران بپردازد؛ همچنانكه اين سهم و همت بايد در حوزه پيش از بحران و قبل از درمان بيشتر باشد.
لحن و ادبيات آمرانه يا غيرزبان عامه رسانهاي
در كنار اين مسائل، بايد به لحن و ادبيات مورد استفاده در رسانهها نيز اشاره كرد. ورود كم رسانههاي كشور به حوزه پيشگيري را بايد با مشكلي ديگر عجين دانست؛ لحن و ادبياتي كه پيش از آنكه توصيفي، تشريح، آگاهيبخش و اطلاعرسان باشد، به طور عمده با نگاهي آمرانه همراه است و كششي از سوي مخاطبان/ كاربران ايجاد نكرده و لذا انتظار تأثير نيز نميتوان داشت.
از سوي ديگر، گاه زبان و بيان آنقدر رسمي و فني ميشود كه عامه مردم كمتر قادر به درك اهميت يك موضوع و ابعاد پيشگيرانه آن هستند.
به طور نمونه، بناست به مردم توصيه شود در پيك مصرف، لوازم پر مصرف استفاده نكنند تا دچار خاموشي نشوند. اين جمله بارها تكرار ميشود اما چرا بياثر يا كم اثر است؟
يكي از دلايل آن، نگاه فني موجود در اين پيام است. مخاطب نميداند پيك مصرف كي بوده و لوازم پر مصرف كدام هستند؟ اين توصيه يا به طور كلي اينگونه پيامها، نميتواند به پيشگيري از مشكل خاموشي كمكي كند و لذا الگوي مصرف را تغيير نداده و از بروز مشكلات و بحرانهاي احتمالي جلوگيري نميكنند.
غلبه فرهنگ شفاهي بر مكتوب
با اينكه سير و گردش مردم در رسانههاي مختلف بهويژه رسانههاي اجتماعي بسيار است اما هنوز هم فرهنگ شفاهي نقشي غالب دارد. نگاهي به سرانه مطالعه در كشور، از نگاه مردم ما به رسانهها و محتواهاي آنها حكايت دارد، زبان و ادبيات پيشگيرانه متناسب با اين فرهنگ كمتر خلق و توليد ميشود. لذا رسانهها به زبان مكتوب سخن گفته و توصيههاي پيشگيرانه ارائه ميكنند و مردم بيشتر از ديدن به شنيدهها دل ميسپارند.
بنابراين، محمولههاي پستي رسانهاي بدون در نظر گرفتن نوع مخاطب و نياز آنها، به ناكجاآبادي ارسال ميشوند كه انتهاي اين تلاشها، همانند دو خط موازي است كه هرگز يكديگر را قطع نميكنند.
دقيقه نودي بودن
گاهي برخي رفتارهاي ما به عادتهاي غالبمان تبديل ميشوند؛ مانند همين دقيقه نودي بودن.
عموماً فعاليتها و امور به دقايق آخر يك تصميم يا اجرا وا ميماند. همين اتفاق را در رسانهها نيز ميتوان شاهد بود. آنچه در برنامهريزيهاي رسانهاي نيز به وقوع ميپيوندد نگاهي عمدتاً كوتاهمدت و لحظهاي است.
به طور نمونه، سخنان پيشگيرانه درخصوص چهارشنبهسوري و خطرات آن محدود است به همان يك هفته پاياني سال. سالانه آخرين چهارشنبه هرسال با قطار از مجروحان، فوتشدگان و... مي رسد، يك هفته سخن در اين خصوص و ديگر ميرود تا سال بعد. همين رفتار را رسانهها درخصوص ساير وقايع، رويدادها و مناسبتها دارند. نگاهها عمدتا سطحي و گذراست.
كمتوجهي به دوره پيش از بحران
نگاهي به عملكرد رسانهها در حوادثي همچون سيل و زلزله در مناطق مستعد اين حوادث، از يك واقعيت حكايت دارد و آن اينكه، رسانههاي ما بيشتر تمركزشان را بر حوزه بحران و بعد از بحران نهادهاند و به دوره پيش از بحران عموما كمتوجهاند.
رسانهها بايد با بهرهگيري از اطلاعرساني، هشداردهي، آگاهيبخشي و... در شكلهاي مختلف محتوايي، به پيشگيري و دوره پيش از بحران نهايت توجه را داشته باشند تا آمار كمتري از قربانيان و صدمهديدگان حوادث در آنها شاهد باشيم.
استفاده كمتر از تجارب ديگران
گاه ميتوان در حوزههاي مختلفي از جمله پيشگيري، از تجارب رسانههاي داخلي و خارجي بهره گرفت. اين بهرهگيري نيازمند رصد، بررسي و توجه به ديگر فعاليتهاي رسانهها و اثربخشي فعاليتهايشان است.
به طور نمونه، وقتي قرار است يك رسانه خبري مرتبط با خودكشي منتشر كند، در انتهاي خبر، تلاش ميكند توصيهها و پيشنهادهايي به فرد داشته باشد؛ به طور مثال، فردي كه به خودكشي فكر ميكند، با شماره تلفن ۱۲۳ در ايران يعني اورژانس اجتماعي تماس بگيرد. يا توصيههايي دارد درخصوص اينكه با فردي كه به خودكشي فكر ميكند چگونه ميتوان صحبت كرد؟
بهرهگيري از اينگونه تجارب ميتواند حركتهايي در جاده پيشگيري محسوب شوند زيرا نجات حتي يك فرد ميتواند از خلق يك بحران يا تشديد آن جلوگيري كند.
تجربه مورد اشاره گرچه نوعي نگاه پيشگيرانه با خود دارد اما هدايتي است از سوي يك رسانه به سمت مراكز و مراجع تخصصي.
يك خبرنگار كارشناس، و به طور كلي يك رسانه حرفهاي ميتواند با نگاه تحليلي و جستوجوگرش، به علتيابي بپردازد و با ياري گرفتن از بخشهاي تخصصي و تصميمساز و تصميمگير جامعه به حل مشكل و پيشگيري از وقايع مشابه كمك كند.
حساسيت پايين به آمار، اعداد و دادهها و اطلاعات
بالارفتن سوادهاي آماري و دادهاي، توجه به آمار و اعداد و دادهها را افزايش ميدهد. كمتوجهي يا حساسيت پايين به آمار، شايد سبب شود نتوان متوجه جرقههايي شد كه زمينهساز يك آتش مهيب ميشوند.
در حالي كه گاه آمارها هشداردهنده بوده و در صورت هوشياري فعالان حوزه رسانه آنهم با نگاه تخصصي، ميتوانند زمينهساز هدايت توجهها به اين سمتوسو شوند. خواه اين آمار مربوط به آتشسوزي كارگاهها در نتيجه عدم رعايت اصولي ايمني كار باشد يا خودكشي در قشري يا صنفي خاص.
در همين جا لازم است از ورود حداقلي رسانهها و فعالان آنها به حوزه ديتاژورناليسم، دادهكاوي، تحليل دادههاي كوچك، متوسط و كلان يا بزرگ ياد كرد، در حالي كه ميتوانند در كمك به شناسايي مشكلات، ارائه پيشبيني و چارهانديشي و… موثر باشند.
بيتوجه در قالب معيارهاي امتيازدهي از سوي وزارت ارشاد
معيارهاي امتيازي كه از سوي وزارت ارشاد براي رسانهها در نظر گرفته ميشود به نگاههاي پيشگيرانه در حوزههاي مختلف اجتماعي، سياسي، فناورانه و... كمتر توجه ميشود. در حالي كه همين توجهبخشي در قالب معيار يا هر روش ديگري و نيز اولويت بخشي ميتواند در اين خصوص اثربخش باشد و رسانهها را در اين حوزه مصممتر كند.
بهرهگيري اندك از قالبهاي جذاب محتوايي در حوزه پيشگيري
پيشتر اشاره شد كه رسانهها به دوره پيش از بحران كمتوجهاند در حالي كه تجارب ديگر كشورها ثابت كرده، از مسير توجه به اين حوزه و بهرهگيري از قالبها و روشهاي جذاب محتوايي به ويژه محتواهاي بصري و ويدئويي جذاب يا آثار مبتني بر داستانسرايي، ميتوان از برخي بحرانها جلوگيري كرد.
به طور نمونه، در يكي از كشورهاي اروپايي كه در دورهاي، سقط جنين در حال تبديل به بحران بود، تلاش شد تا از اينفوگرافيك براي منصرف كردن زوجهاي جوان از سقط جنين استفاده شود و وقتي آنها با واقعيت امر روبرو ميشدند عموماً از اين كار خودداري ميكردند.
بنابراين بهرهگيري از ابزارهاي جذاب و مبتني بر علايق مخاطبان و كاربران در كمك به حوزه پيشگيري ميتواند راهگشا باشد.
جمعبندي
از قديم همواره گفتهاند پيشگيري بهتر از درمان است اما رسانههاي ما بهچه ميزان نگاه پيشگيرانه دارند.
مسكنهاي موقت، نجاتدهنده نبوده و نيستند. از اين منظر بايد رسانهها به نقش جدي خود در امر پيشگيري توجه كنند. اين پيشگيري، آيندهنگري، پژوهشگري و دغدغهمندي، نگاه كارشناسانه و تحليلي و تعهد و مسئوليت اجتماعي ميطلبد.
رسانههاي ما نبايد فقط پيش پاي خود را نگاه كرده و فقط در زمان حال سير كنند. شم خبري آنها بايد با آيندهنگري پيوند بخورد و با نخستين نشانههاي دود، از آتش جلوگيري كنند. نه اينكه آنقدر منتظر بمانند تا آتش شعله بكشد و بعد به تهيه عكس و خبر از آن آتش بپردازند. كمي از آن مشكل بگويند و باز يادشان برود وظيفه پيشگيرانه خود را.
در عين حال كمك مديران رسانهها به تقويت جايگاه خبرنگار كارشناس، ياري دانشگاهها و سياستگذاران و برنامهريزان علمي براي ايجاد رشتههايي مرتبط با روزنامهنگاري تخصصي با گرايشهاي مختلف، تقويت نگاههاي تحليلي، بهرهگيري از انواع قالبهاي جذاب و اثربخش محتوايي، توجهدهي وزارت ارشاد به حوزه پيشگيري، ياريگيري از تجارب ساير رسانهها، كمك به ارتقاي مهارتها، سوادها، تغيير سبك زندگي، آشنايي با شيوههاي عمل و... از جمله راهكارهاي موثر در مسير كمك به حوزه پيشگيري رسانهاي هستند.
در مجموع انتظار ميرود، بيش از پيش نگاه پيشگيرانه، به بشقاب وظايف رسانهاي اضافه شود، پيش از آنكه نتوان علاج واقعه كرد. همچنانكه فعالان رسانهاي بايد از برخي افكار سمي همچون احساس بيتاثير بودن فعاليتهايشان، نبودن گوش شنوا در توجهدهي پيشگيرانه و… دوري كنند.
رسانهها با خودباوري بايد متوجه تاثير و قدرت خود باشند و با زبان، بيان و لحن و قالب مناسبتري با نگاه به طرف مخاطب و كاربر، به اين مهم همت گمارند.
* دكتراي علوم ارتباطات اجتماعي، پژوهشگر ارتباطي
منبع: https://plus.irna.ir