نبرد نفت خام برنت در عرصه عمومي
شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران(شارا)- اولين گزارش خبري از طرح برنامهريزي شده نفت خام برنت درياي شمال در مارس 1995 خاتمه يافت.
گرين پيس آلمان تا دهم آوريل هنگامي كه اعضاء هامبورگ طرحي را براي اقدام مستقيم ارائه دادند، برقرار نشد. در 27 آوريل همانطور كه مجوز تخليهي محوطهي نفت خام برنت در شمال شرقي اقيانوس اطلس داده شد، مبارزهي گرين پيس آغاز شد.
4 كوهنورد حرفهاي استخدام شدند تا با كوششي جسورانه سوار سكوي نفتي شدند. آنها در انجام اين كار موفق شدند. آنها به سرعت توسط 26 طرفدار ديگر از اطراف اروپا دنبال شدند و با 20 تن از تجهيزات و لوازم شامل ارتباط ماهواره. گرين پيس عمليات 750000 يورو را آغاز كرد تا تخليهي زبالهي نفت برنت را از طريق اقدامي مستقيم متوقف كند.
روز شنبه، 30 آوريل، شل طرحهايي را آماده كرد تا از عهدهي بارگيري برآيد. اما ناگهان گرفتار حركت بعدي گرين پيس شد. تا حالا حدود 350000 يورو لوازم ارتباط جمعي نيز در كشتي بود كه شامل ارتباط ماهوارهي زنده كه تصاويري را براي تلويزيون آلمان ساعتها پخش ميكرد. گرين پيس همچنين بطور متناوب در كنفرانس وزيران چهارم درياي شمال اعمال نفوذ ميكرد. در اين هنگام، علاوه بر كوششهاي شل، اعتراضكنندگان، خط مشي را رها كردند اما گرين پيس كوشيد تا در 16 ژوئن نفت برنت را دوباره بارگيري كند. هلموت كول صدراعظم آلمان، جان ميجر را براي حمايت از طرحهاي شركت ملامت كرد. در اواخر ماه مه داتچ شل توسط هيئت نمايندگي گرين پيس آلمان بازديد شد.
در ژوئن، گرين پيس ادعا كرد كه 100 ايستگاه خدماتي تعيين شده بريتانيا شل به همراه گروههاي اعتراضكنندگان وجود دارد- آمار 75 درصد از مشتريان شل كاهش يافتند. در اين هنگام، مجلس نمايندگان بريتانيا موضوعي را در مجلس مطرح كردند در حالي كه در لايپزيك آلمان، كاركنان از امضاي قرارداد حمايت شل ممانعت كردند و حتي وزيران داتچ اعلام كردند كه آنها بنزين شل را نخواهند خريد. كليساي لوتران پمپ بنزينهاي شل را تحريم كرد. در كل، فروش محصولات شل تا حدود 30 درصد در آلمان در اين زمان كاهش يافت. تحريمهاي مشابهي در دانمارك، هلند و ساير كشورهاي درياي شمال ادامه يافت و تظاهراتي در چندين شهر اروپايي صورت گرفت. همچنين در ژوئن، طرحي در كميسيون اُسلوو و پاريس اختصاص داده شد تا از تخليهي زبالهي استقرار نفت در شمال شرقي اقيانوس اطلس ممانعت بعمل آوردند. دولت بريتانيا به تصميمي كه در هر مورد الزامي قانوني در بريتانيا نبود، اعتراض كردند.
در اين ميان، در 16 ژوئن دو اعتراض كنندهي گرين پيس، به نفت خام برنت با هليكوپتري كه منبع منهدم شده را در شمال شرق اقيانوس اطلس به دنبال خود ميكشيد، سقوط كرد. توليدات شل در آلمان تحريم شد و در جايي ديگر در اروپا اشاعه يافت. در 17 و 18 ژوئن 2 ايستگاه خدماتي شل در هامبورگ، مكان مراكز داتچ شل مورد حمله قرار گرفت. يكي از مراكز توسط بمب يكي از اعتراضكنندگان، تخريب شد و ساير مراكز با تفنگ سبك به آتش كشيده شدند. سومين ايستگاه خدماتي با مواد آتشبازي مورد حمله قرار گرفت. اين همزمان بود با اعلام بريتانيا شل كه كارگزاران اكنون بيشتر وقت خود را صرف ميكنند و ميكوشند تا توضيح كاملي از امتيازات طرح بدهند.
در 20 ژوئن، تغيير موضع اعلام شد: رييس بريتانيا دستور داد تا تغييري اساسي در تصميم توسط هيئت مديرهي آنگلو داتچ شركت مادر رويال داتچ شل، مركزيت در هوگو ايجاد كنند. گروه هيئت مديره هرگز به تصميم اصلي اعتراض نكرد تا طرح تخليهي زباله عقيم ماند كه در 22 ژوئن رخ داد.
وزير انرژي، تيم ايگار به مجلس گفت كه نخست وزير از طرح شل حمايت كرده است. تنها چند دقيقه بعد اطلاعيه رسمي در لندن منتشر شد كه اعلام كرد، عمليات آنها متوقف شده است. شل تصميم خود را تغيير داد و عمليات انهدام را خاتمه داد، تأكيد بر اينكه علاوه بر فشار از جانب ساير دولتهاي اروپايي بود. دولت بريتانيا ظاهراً خشمگين شد زيرا آنها به حمايت از تصميم اصلي ادامه دادند. شل حتي بعد از بازگشت افراد قدرتمند توسط دولت ارتباط با حمايت ارزشمندتر خود را نپذيرفت.
در آگوست سال 1995 نفت خام برنت توانست فورد نروژي، دن نورسك وريتاس مأموريت داده شد تا بازديد غيروابستهاي انجام دهد.
سپتامبر، هنگام شكلآفريني سردبيران تلويزيون بود كه مجبور بودند اقرار كنند كه مسلماً نادانسته به گرين پيس اجازه دادند تا پوشش خبري خود را از ماجرا استفاده كنند. گرين پيس از اكثر فيلمهايي كه در پخش برنامهي اخبار استفاده شده بود، حمايت كرد. در 4 سپتامبر گرين پيس اقرار كرد كه برآورد آنها از 5500 تن نفت خام برنت بارگيري شده اشتباه بود.
مدير عامل گرين پيس بريتانيا، لرد پيتر ملچت با كريستوفر فاي، رييس بريتانيا شل و رييس هيئت اجرايي، مخالفت خود را با تخليهي زباله نفت خام برنت در دريا دوبارهي تأكيد كردند. در بريتانيا شل از طريق بررسي كنوني در حدود 1200 امكان براي تخليهي زبالهي ساحلي يا بازيافت نفت خام برنت وجود داشت. گرين پيس تأكيد ميكند كه عمليات آن بر اساس شل 100 تن فضولات سمي و 30 تن راديواكتيو زائد بي ارزش برآورد شد. علاوه بر ملاقات بين هيئت مديره شل و گرين پيس در اكتبر برگزار شد.
دين نورسك وريتاس فهرست ميزان نفت خام برنت در ماه اكتبر را منتشر كرد. اين موضوع به برنامهريزي برچيده شدن سكوي ساحلي كمك كرد.
گروهها چه كساني بودند؟
هنگامي كه هيئت مديره بريتانيا براي خلاص شدن از نفت خام برنت به تخليهي آن در دريا تصميم گرفتند، گمان كردند كه تصميم تجاري خوبي گرفته شده و دولت بريتانيا از اين حركت حمايت كرد. در اين ميان، از ديدگاه زيست محيطي، آنها عمق تخليهي زباله را كاربرديترين امكان زيست محيطي از ديدگاه علمي و فني در نظر گرفتند. بررسيهاي فني و تحليل هزينه منفعت بهترين امكان و پايهي علمي براي تصميم را به آنها نشان داد كه به خوبي بررسي شد.
بيش از چند ماه هيئت مديرهي بريتانيا شل تشخيص داد كه ترتيپ گروهها موضوع تخليه را در برنامهي كار خود قرار دهد كه بسيار صريح خواهد بود در حالي كه سايرين آماده ميشوند با اقدامي مستقيم احساس خود را تخليه كنند. اما حقيقتاً گروهها چه كساني بودند؟
شل از نخست وزير جان ميجر حمايت كرد و توافق كردند، به دنبال تحقيق سازمان تجارت و صنعت و سازمان محيط زيست كه طرحشان درست و بهترين بود. تصويب طرح تخليهي زباله توسط دولت بريتانيا همرديف موافقتهاي بينالمللي بود و به مفهوم نقطه نظر اقتصادي و ايمني است. دستورالعملها توسط سازمان كشتيراني بينالمللي (آژانس سازمان ملل كه بر موضوعات آلودگي دريا نظارت ميكند) تنظيم شد كه از طريق طرح انجام شد. انجمن مديريت ساحلي بريتانيا همچنين به بحث پرداختند و با طرح مخالفت نكردند.
صدراعظم آلمان، هلموت كول، صراحتاً و آشكارا با جام ميجر در نشست سران جي 7 در هاليفاكس، نرا اسكاتيا مخالفت كرد. پارلمان آلمان بحثي را ارائه داد كه براي وزيران بريتانيا ضرورت دارد تا تخليهي زبالهها را كنار بگذارند و ممنوع كنند.
حتي پليس آلمان استفاده از بنزين شل را نپذيرفتند. مصرفكنندگان، به ويژه در آلمان جايي كه واكنش بر ضد طرح قويتر و شديدتر بود، فشار بر شركت به صورت انتقال و تحريم پمپ بنزين شل اعمال شد. ساير دولتهاي خارجي- دولتهاي دانماركي، سوئدي، بلژيكي و هلندي همگي بر دولت بريتانيا فشار وارد كردند تا طرح تخليهي زباله را متوقف كنند.
مقرررات محيطي به محافظت مثلاً، آژانس زيست محيطي، كميسيون اروپا، پارلمان اروپايي و انجمن تحقيق زيست محيطي ملي- تأثيرات اساسي بر داوريها در مورد مناسب بودن طرح تخليهي زباله داشتند. تمام موضوع حفاظت زيست محيطي بار ديگر اهميت افزايش آگاهي و حساسيت ايجاد شده توسط مسئله نفت خام برنت مورد ترديد قرار گرفت. بيشتر تجار، نظام حفاظت زيست محيطي در اروپا را پرهزينه و مقرراتي ميبينند. بطور همزمان، ساير افراد در اروپا بنظر ميرسد كه حفاظت زيست محيطي بيشتري را ميخواهند.
مسلماً گروههاي فشار زيست محيطي، شامل آنهايي كه مشتاق و براي اقدام مستقيم نظير گرين پيس آمادگي دارند در افزايش آگاهي در مركز قرار دارند.
گرين پيس سطح بالايي از پوشش خبري را ايجاد كرد و قادر بود كه احساسات مردم را در مورد بيعدالتي آشكار، اجازهي تخليهي فضولات، به شيوهاي كه بريتانيا شل و دولت بريتانيا در يك وضعيت دشوار قرار گرفت. تصميم درست، علمي و منطقي با مخالفت گروهها متوقف شد. مديريت آنها در مورد اين موضوع مبارزهي واحد مؤثر و كارآمد بود. آنها برخلاف اشتباه خود بيش از كميت فضولات مربوطه مصرّ بودند كه مبارزه دربارهي مسئله پذيرش اخلاقي تخليهي زباله در دريا بود، نفت برنت به سادگي مورد آزمايشي براي اين موضوع بود.
حتي صنعت روابط عمومي از طريق افراد متخصص خود، انجمن روابط عمومي به بحث پرداختند. انجمن روابط عمومي بيانيهاي را منتشر كرد كه ميگفت چنين ضديتي با تصميمي در جريان احتمالاً تأثيري منفي بر موقعيت روابط عمومي شل دارد. قابليت اعتمادشان به عنوان كارگزاران محيط زيست كه در مورد اين مسئله ترديد دارند و اين ميتواند به شهرت شركت آسيب برساند.
حتي كاركنان شل كانون توجه گروهها قرار نميگيرند. در آلمان تهديداتي بر ضد برخي از كاركنان داتچ شل صورت گرفت. شركت وابستهي آر.دي.اس آلمان همچنين در مارس سال 1995 هنگامي كه آنها تاريخچهي زيست محيطي مشترك و طرح مبارزهي تبليغاتي را آغاز كردند كه بعداً كنار گذاشته شد، به طرز بدي غافلگير شد. گرين پيس در ايجاد يك تحقير همه جانبهي كل سازمان شل موفق شد، گروههاي اندكي تشخيص دادند كه تصميم اساسي براي تخليه در دريا توسط هيئت مديره بريتانيا گرفته شد. ايالات متحده با 50 درصد شركت ايزون (با شعبهاي بنام ايسو در بريتانيا) تحت تأثير قرار گرفت، هر چند كه بسياري اين روابط را متوجه نشدند. به نقل از دراسپيگل، آقاي پيتردونكان، رييس اجرايي داتچ شل، حتي اقرار كرد كه وي طرحهايي براي ريختن زباله در دريا را كمابيش از تلويزيون آموخته است.
يك جنبه از آسيب جدي از ماهيت گروهها و تأثير متقابل، تلاقي خواستههاي بين گروههاي گوناگون است كه شامل آنهايي است كه انتظار ميرود متحد باشند. مثلاً محوطههاي حفاري نفت فرصت بازيافت و شايد سهواً پيدا ميكند، آنها فشاري را بر بريتانيا شل شديدتر كردند.
نتيجه
فروش محصولات شل در اروپا طي تابستان 1995 كاهش يافت. نفت خام برنت هنوز در فورد نروژي كه منتظر تصميم كارخانه در مورد چگونگي ادامهي آن بود، ثبات دارد.
نجات شركت از دردسر و بحران بيشتر، شل تحت فشار بود تا پاداشهاي سالانه بهترين بريتانياي خود را به تعويق بياندازد، داشتن طرحهاي زيست محيطي مثبت و مؤثر براي سالها حمايت شد.
هيأت بريتانيا شل اقرار كرد كه آن ديد بسيار محدودي دارد و از بيان بحث علمي نسبت به بحث اساسي خودداري كرد. وجههي عمومي گرين پيس مورد بحث است به ويژه در بريتانيا جايي كه واكنش شديدتر بود. آيا از موضع خود عقب نشستن در مورد واقعيات راجع به فضولات سمي به شهرت گرين پيس آسيب ميرساند؟
درسهاي آموخته شده؟
در يك گروه تجاري جهاني كه سود سالانه آن حدود 4 ميليارد يورو افزايش مييابد قطعاً هزينهي 40 تا 50 ميليون يورو از جمع كردن ساحل مقدار زيادي نيست. بلكه نفت خام برنت تنها يكي از صدها سكوي حفاري درياي شمال است كه بايد سالها پيش تنظيم شده باشد. در دورههاي مالي، همانطور كه ديديم بسيار به توجه تنها محدود است، اين موضوع بررسي يك مورد ميباشد. اما شايد آسيب روابط عمومي بسيار شديدتر و طولاني مدت باشد.
مسلماً يك تجارت منطقي خوب و تصميم علمي محور با آمادگي دقيق و برنامهريزي فني، شامل تحليل هزينه- سود، علت ناراحتي و عصبانيت بيشتر حمايت ميشود؟ تحليل ظاهراً بسيار دقيق بود. بيش از 4 سال براي طرح تصويب دي.تي.آي طول كشيد. آن به هر حال تنها با سنجش زيست محيطي ارتباط دارد كه به اندازهي ارزش و تصميمگيري در مورد هزينه در تحليل هزينه- سود بود. احساسات بسياري از مردم در نظر گرفته نشد. افراد شل براي رسيدن به تعادل بين ايمني، آلودگي زيست محيطي و عوامل اقتصادي احتياط ميكنند. هنوز، بيرون سازمان اين موضوع را مسلم ميداند.
هيأتهاي اجرايي شركت نميتوانند افكار عمومي را ناديده بگيرند. مديران تشخيص گسترهي وسيعي از افراد براي اين موضوع را نپذيرفتند و چگونه آنها ممكن است بر يكديگر تأثير متقابل داشته باشند. شايد عجيب باشد كه شل پيشرو طرح برنامهريزي بود كه ميكوشد تا موضوعات و مشكلات آينده را پيشبيني كند و در برنامهريزي شركت شكل ببخشد. بطور يكسان، تخليهي زباله در عمق دريا به هر حال موضوع تازهاي نيست. به همراه 32 سكوي مشابه در درياي شمال و مجموع بيش از 50 ساختار نفتي كه ميتواند زباله تخليه شود، اگر نفت خام برنت يك پيشينه محسوب شود، عدم ارتباط با آنهايي كه ممكن است احساس كنند با تصميم تهديد ميشوند جاي تأسف دارد. اكثر آنان كه در شل هستند، در شكلگيري طرح تخليه كه به مهندسين آموزش داده شد، دخالت دارند. در كل، احساسات خود را در كار خود بكار نميبرند و به افكار عمومي ارائه نميشود. بيشتر جنجالي كه ايجاد شد از احساسات نسبت به اصطلاح «علم منطقي» نشأت ميگيرد. اعتراض در مورد آنچه كه اغلب آن را به عنوان موضوع اخلاقي نسبت به موضوع فنآوري ميبينند، بود. بطور قابل تحسيني كارشان در مورد ملاحظات فني و علمي دقيق و بجا بود.
همانطور كه از شركت جهاني نظير شل انتظار ميرود. اما حتي رييس جمهور مجبور بود اقرار كند در مرور گذشته كه آنها (بطور آشكار) بسيار در افكار خود درونگرا شدند. ارتباط بيرون از شركت و چرخههاي دولتي در مورد اختيارات تنها اقدام بعدي بود- يك مرتبه هيجان تصميم بر اتفاقات مستولي شدو
تلاش شل براي بحث در مورد موضوع بسيار واكنش نشان ميدهد. اول، تخليهي زباله در دريا هر چند كه يك انتخاب مثبت بود بنابراين آنها نپذيرفتند كه حمايت مناسب را از طريق رد آشكار ميزان احساس افراد در اروپا جلب كنند. آنها سعي كردند تا سر خود را پايين نگه دارند به اميد اينكه هيچ كسي به موضعشان اعتراض نكند. شركت اعتماد و بحث خود را افزايش داد (آنها حدود 4 سال با آن زندگي ميكردند) آنها گمان ميكنند كه «واقعيات علمي» نيازي به توضيح ندارد. روشن است كه آنها قدرت عقيده گرين پيس را فراموش كردهاند. ناراحتكننده اينكه شايد خودخواهانه باشد كه فرهنگ بريتانيا شل از طريق گروهي كه سرگرم افزايش موضوع تخليهي زباله در گردهمايي كراس بورد بكار گرفتند كه آلمان- هلند و اسكانديناوي به نظر ميرسد بطور خاصي از لحاظ زيست محيطي حساس هستند. شايد مديران تلاش زيادي را براي متقاعد كردن دولت صرف ميكنند و تأكيد بر اينكه آنها موافقت دارند براي مشورت با گروه وسيع سهامداران شركتهاي همتاي خود در گروه آر.دي. اس ، كاركنان عرضهكنندگان و گروههاي اجتماعي گوناگون، اهميت اندكي قايل ميشوند. بطور قابل ملاحظهاي، مصرفكنندگان در مقابل شركتها مقاومت ميكنند. رابطهي بين هزينهي مصرفكننده و سياستها به صورت نگرانيهاي اخلاقي بيشتر از اين مشهود نيست.
اينترنت به طور گستردهاي توسط طرفداران زيست محيطي براي ارتباط برقرار كردن با سايرين بكار ميرود. كاربرد گرين پيس از اينترنت براي تغذيه رساندن اطلاعات رسانههاي خبري بكار ميرود كه بطور خاصي پيچيده است. برعكس بريتانيا شل در آمريكا يك سايت داخلي دارد اما هيچ اشارهاي به نفت خام برنت يا گرين پيس نميكند.
به طور واضح، تصميمگيرندگان شناسايي مفاهيم سياسي از طرحهاي خود را نپذيرفتند و در نتيجه كميت و نوع ارتباط هرگز قادر نخواهد بود تا ماهيت مسئله ارتباطي كه شركت با آن مواجه است را پيشبيني كند. مثلاً گرين پيس آلمان عموماً با موضوع تخليهي زباله ارتباط دارد نه با واقعيات شرايط نفت خام برنت، درست از هنگام شروع فعاليتهاي خود.
«گرين پيس»، جنگي چريكي را ترتيب داد كه آنها قادر بودند تا خودشان را به عنوان مبارزان شجاع در اختيار مخالفان نيرومند استثمارگر نشان دهند.
تصورات ضد شل سراسر خبرگزاري و رسانه خبري را ويران كرد. كوشش ارتباطي شل در نتيجه تقريباً بطور كاملي واكنشي بود.
آقاي ميك بريد، رييس اسبق مؤسسه روابط عمومي، مسئله شل را جمعبندي كرد: آنها نپذيرفتند كه با مزاياي روشي را كه معتقد بودند صحيح است ارتباط داشته باشند... اكنون آنها از چيزي دفاع ميكنند كه دفاع كردني نيست (سردبيري دي.سامر، فاينشنال تايمز، 23 ژوئن 1995). بسياري از اقدامات، تلاش براي رهايي نفت خام برنت بي جهت نگراني زيست محيطي را تشديد كرد. در چنين اقداماتي، شايد برينانيا شل، تا اندازهاي به شهرت مشاركت و صنعت نفت خود آسيب رسانيد (ساير سهامدارانش).
عبرت آشكار از تجربهي نفت خام برنت اين است كه صنعت نفت و شركتهايي چون بريتانيا شل به ارتباط با سهامداران خود براي ايجاد تعادل سهام نياز دارند. علاوه بر اين، شركتها بايد بيشتر در مورد اينكه چگونه موضوعات زيست محيطي ميتواند بر تجارتشان تأثير بگذارد فرابگيرند. بررسي عمومي دقيق و پيوسته به روز شده ميتواند ارزش زيادي در تشخيص موضوعات داشته باشد و در ابزارهاي برنامهريزي به نحو مؤثري از عهدهي آنها در يك شيوهي تأثيرپذير صادقانه ميتواند برآيد. نظام مديريتي زيست محيطي شيوهاي است كه ميتواند به شل كمك كند تا جنجال در مورد طرح نفت برنت را پيشبيني كند. اين نظام به اقدامات لازم براي نتايج قابل ملاحظه به گروههاي زيست محيطي نياز دارد.
يك مسئله نهايي كه ماهيت فعاليت گرين پيس را در نظر ميگيرد، برخي آنها را به عنوان جلسهاي غير مجاز، سياستها و تبليغات در بازگشت به شرح مختصر بيشتر از نمايشي خطرناك توصيف ميكنند. برآوردهاي گرين پيس از هزينهي فعاليتها در حدود 4/1 ميليون يورو است كه در حدود 370000 يورو صرف ارتباطات ميشود. آيا روشهاي گرين پيس در مورد اين موضوع واحد، فعاليت سياسي به تهديد تبديل ميشود؟ آيا مفاهيم سازمان در طولانيمدت به اعتبار لطمه وارد ميكند؟ چه كساني افراد مهم گرين پيس هستند؟ برخي برخورد با شل را همچون ديويد/ گولياد ترسيم كردهاند. اما همانطور كه كولين دانكان مدير شركت ارتباطات مشترك در سوخت اتمي بريتانيا در كارگاهش، «مؤسسه كنفرانس روابط عمومي»، در سال 1995 ذكر كرده شايد اين به نشانهي گرين پيس مانند گولياد نزديكتر باشد. 43 اداره و تقريباً 400 اتو كارمند تمام وقت، بودجهي سالانه در حدود 150 ميليون دلار هزينه ميشود، با مجموعهاي از كشتيها و فنآوري اطلاعات همزمان و شبكهي جهاني ارتباطات، عملكرد آنها مخالف سختي در برابر هر موضوع فعاليت واحد است.
ضميمه
با حدود 200 سكو در بخش درياي شمالي بريتاتيا، چند تا از آنها كنار گذاشته شدند و اين مسئله به سادگي حل نميشود. بريتانيا شل و ساير شركتهاي نفتي، شركت روابط عمومي متخصص را بكار گرفتند تا به ايجاد شرايط سياسي و به افكار عمومي كمك كنند كه چنين تصميماتي را بدون واكنش عمومي عملي كنند.
در ژانويه 1996 اي.ال.اف پتروليوم اظهار داشت كه قرارداد 15 ميليون دلاري به يك شركت نروژي داد تا سكوي نفتي رها شده در ساحل فلات قاره نروژ را منتقل كنند. در مارس 1996 بريتانيا شل طرح برچيدن ساحلي ساختار حوزهي نفتي را اعلام كرد. اين موضوع به دنبال گزارشي از يوكوا كه شامل تخليهي زباله در خشكي و بازيافت سكوهاي حفاري نفتي كه به تخليهي زباله در دريا از لحاظ زيست محيطي قابل ترجيح است. در اين هنگام، خبري كاملاً قابل توجه بود. در اين بين، شل بينالمللي اطلاعاتي بيروني را جستجو ميكند كه گمان ميكند يك فرد مطلع با ملاحظهي مجموعهاي از مشاهدات بيروني از ماهيت موقعيت شل را ميتواند نشان دهد. (روابط عمومي هفتگي 15 مارس 1996). سخنگوي ارتباطات شل افزود: اين به عنوان محركي براي آژانسهاي روابط عمومي محسوب ميشود كه پايههايي را براي تجارت آينده ايجاد ميكند.