شبكه اطلاعرساني روابطعمومي ايران (شارا)-|| برخي پيامهاي تبليغاتي در عين واقعيت، ظاهري فريبنده داشته و به نوعي، تصور مشتري را به بازي ميگيرند.
لابد از خود ميپرسيد چطور ميشود و يا چه لزومي دارد كه آنچه واقعيت دارد را به گونهاي فريبنده مطرح كرد؟
از آنجا كه دعاوي مطرح در اين نوع تبليغها مصداق واقعي دارند، تبليغكننده ميتواند ادعاي خويش را اثبات كند. با اين حال شيوه بيان واقعيت به نوعي است كه ميتواند مشتري را در تصور خود از معناي عيني ادعاي مطرحشده دچار مغلطه كند. ب
راي مثال كلمات «امكان دارد» يا «ممكن است» به قطع به انجامپذير بودن يا امكانپذير بودن كارها اشاره ندارند، با اين حال در اغلب مواقع، مشتريان جنبه مثبت اين كلمات را در نظر ميگيرند. از اين رو هنگامي كه يك پيام تبليغاتي بهخصوص ادعا ميكند كه «برند الف ممكن است درد را تسكين دهد»، مشتريان تصور ميكنند كه «برند الف قطعا درد را تسكين ميدهد».
فروگذاري در مقايسههاي انجامشده نيز در عين صحت، توانايي گمراهي مشتري را دارند. هنگامي كه يك پيام تبليغاتي ادعا ميكند كه «با بنزين برند ب ميتوان مسافت بيشتري را پيمود»، مشتريان معمولا تصور ميكنند كه در مقايسه با برندهاي ديگر بنزين، ميتوان مسافت بيشتري را با برند ب پيمود. اين در حالي است كه تبليغ مورد نظر چنان ادعايي را صراحتا مطرح نكرده است و از اين گذشته، با برند ب ميتوان بههرحال مسافت بيشتري را در مقايسه با استفاده از آب پيمود!
ارائه نصفه و نيمه اطلاعات در تبليغ نيز ميتواند يك برند بهخصوص را به مراتب بهتر از آنچه در واقعيت هست، به مشتري معرفي كند. تبليغاتي كه در آن گفته ميشود «اتومبيل برند ج اتاقك بزرگتري از مرسدسبنز و بيامدبليو و صندوق بزرگتري از لكسوس دارد» مدعي است كه اتومبيل برند ج بهتر از اتومبيلهاي نامبرده است.
در واقع اما ممكن است تفاوتهاي مطرح در تبيلغ فوق صرفا ناچيز باشند. براي مثال ممكن است اتاقك برند ج تنها يكدهم اينچ بزرگتر از اتاقك مرسدسبنز باشد يا صندوق آن تنها يكپانزدهم اينچ بزرگتر از لكسوس باشد. لذا دعاوي مطرح در تبليغ انجامشده مصداق واقعي دارند، هرچند تفاوتهاي نامبرده ناچيزند.
به نظر شما آيا استفاده از چنان تبليغاتي، با توجه به قابليتي كه در گمراهسازي مشتريان دارند، اخلاقي است؟
نويسنده: كوثر صادقزاده
دانشجوي دكتراي بازاريابي -دانشگاه مسي، نيوزيلند
منبع: www.tejaratetalaeenews.ir