شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : چگونه برنده نبردي بشوي كه نيمي از آن رسانه‌اي است؟
چهارشنبه، 28 آبان 1399 - 11:50 کد خبر:45435
امكان ندارد جنگ‌ها فقط در ميدان‌هاي نبرد به پيروزي برسند، بلكه برنده جنگ كسي است كه داستانش در رسانه‌ها ببرد

شبكه اطلاع رساني روابط‌عمومي ايران (شارا)-|| «قدرت نرم» مفهومي است كه بسيار مورد توجه قراردارد و جوزف ناي پروفسور علوم سياسي دانشگاه هاروارد امريكا آن را سال 1990 با انتشار پژوهشي با عنوان «قدرت نرم: به كارگيري جذابيت و اقناع براي محقق ساختن اهداف سياست خارجه كشور» در فصلنامه «سياست خارجه»باب كرد.

ناي تلاش كرد مفهوم «قدرت نرم» را توضيح دهد و گفت، «قدرت حكومت براي تحقق جذب و اثرگذاري بدون اجبار و اكراه» و به معنايي ديگر« قدرت حكومت براي ايجاد پذيرش درمقابل اراده و سياست‌هايش در ديگران از طريق اقناع بدون نياز به قدرت سخت است».

و واقعاً «قدرت نرم» مفهومي كاملاً سياسي است؛ مسئله‌اي كه به همان اندازه كه به حكومت مربوط مي‌شود به جامعه نيز ارتباط دارد و نمي‌تواند بيرون از چارچوب اراده حكومت و اهداف آن عمل كند. با «قدرت سخت» آميخته مي‌شود تا «نيرويي فراگير» براي حكومت تشكيل دهد همانگونه كه به‌كارگيري خوشفكرانه آن با همزاد«سخت»ش چيزي را كه بعداً ناي به عنوان «قدرت هوشمند» ناميد به وجود مي‌آورد.

برخلاف تصور بسياري، مفهوم «قدرت نرم» تابع نمودار‌هاي متعددي شد تا آن را بسنجند و به شكلي منظم به خدمت گيرند و برخي نمودارها در خود عناصر مختلفي دارند. براساس نظر ناي شمار اين عناصر به 75 عنصر در شش مجموعه مي‌رسد كه عبارتند از: فرهنگ (شامل
رسانهها)، تكنولوژي، آموزش، ديپلماسي، اقتصاد و سياست.

از ميان تلاش‌هاي جدي كه سعي كرد معيارهايي براي سنجش «قدرت نرم» باب كند، همان تلاشي بود كه نتيجه‌اش شد «نمودار پورتلند»؛ نموداري كه مؤسسه پژوهشي امريكايي معروفي به كمك گروهي از پژوهشگران در مهم‌ترين دانشگاه‌هاي غربي آن را توسعه داد. اين نمودار شش عنصر را براي سنجش «قدرت نرم» در هركشوري را مشخص مي‌كند و از ميان آنها مفهوم « برندگي فرهنگي» برجستگي دارد كه شامل توليدات رسانه‌اي و شبكه‌هاي ديجيتال كشور مي‌شود.

پس براي ما مشخص مي‌شود كه رسانه‌ها‌ به دليل قدرت بالايي كه در ساختن افكار عمومي و تشكيل آن دارند جايگاهي برجسته در دل مفهوم «قدرت نرم» دارند. ناي تلاش كرد رابطه ميان رسانه‌ها و افكار عمومي را شكل‌دهي كند و گفت« امكان ندارد جنگ‌ها فقط در ميدان‌هاي نبرد به پيروزي برسند، بلكه برنده جنگ كسي است كه داستانش در رسانه‌ها ببرد». بسيار ساده، اين جمله بدين معناست كه بسيار وقت‌ها تصورات جمهور درباره حوادث به جاي «حقيقت» مي‌نشيند هرچند هم از آن دور باشند؛ مسئله‌اي كه موجب شد مردم به اين گفته رايج غربي ايمان بياورند كه «Perception Is Reality» يعني «تصور همان واقعيت است».

اين مسئله ما را به سمت نقش رو به رشد افكار عمومي در ساخت سياست‌ها و ترسيم تصاوير ذهني از كشورها و دولت‌ها و سران مي‌كشد؛ نقشي كه مي‌رود تا اهميت بزرگي در ميان مكانيزم‌هاي سياست‌سازي و تصميم‌گيري در كشورهاي مختلف پيدا كند. پژوهشگران جامعه‌شناسي و علوم سياسي بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه رسانه‌ها نقش برجسته‌اي در متبلور ساختن تصورات افراد و جامعه، برنامه‌هاي تغييرات اجتماعي و ساخت افكار و تصورات ذهني كه درآينده به انگيزه‌ها و رفتارهاي سلوكي تبديل مي‌شوند، بازي مي‌كنند.

به نظرمي‌رسد گروه‌ها و تشكيلات تروريستي اين مسئله را مي‌فهمند همانگونه كه حكومت‌ها كاملاً درك مي‌كنند؛ در ماه ژوئن سال 2005 دكتر ايمن الظواهري-مرد شماره دو گروه «القاعده» درآن زمان- خواست توصيه‌اي به ابي مصعب الزرقاوي، رهبر وقت گروه در عراق بكند. نامه‌اي برايش فرستاد كه درآن گفته بود« اي برادرهميشه به ياد داشته باش كه نيمي از جنگ ما در رسانه‌هاست».

در همين راستا كارشناس امريكايي گراهام رامسدن تأكيد مي‌كند كه « پژوهش‌هاي علمي ثابت كرده‌اند كه پوشش خبري برنامه‌هاي مختلف اجتماعي در جهت‌دهي به جمهور اثر مي‌گذارند و شايد هم آن را براي گرفتن تصميم‌ها و حمايت يا مخالفت يك سياست راهبري كنند». اين مسئله‌اي است كه دانشمنداني برجسته مانند لاسول و شرام آن را ثابت كرده‌اند كه تأكيد مي‌كنند، اثرگذاري رسانه‌ها بر افراد و جوامع «يكي از حقايق ثابت» محسوب مي‌شود و «رابطه‌اي مستقيم و معنادار ميان در معرض رسانه‌ها قرار گرفتن و سلوك بشري وجود دارد».

براي اثبات اين اهميت بسيار زياد، نويسنده امريكايي فيليپ سيب در كتابي كه سال 2006 منتشر كرد و در آن به تحليل آثار حمله امريكا به عراق مي‌پردازد مي‌گويد:« جنگ به دست آوردن عقل‌ها و قلب‌هاي منطقه خاورميانه فقط در خيابان‌هاي بغداد رقم نمي‌خورد بلكه در بخش‌هاي خبري و برنامه‌ گفت‌وگوهاي (الجزيره) روي مي‌دهد» همچنين به اين نتيجه مي‌رسد كه روش‌هاي سنتي در ساخت سياست‌هاي بين‌المللي « به دليل اثرگذاري رسانه‌هاي جديد و پخش ماهواره‌اي و ابزار با كيفيت بالاي تكنولوژيك ديگر به پايان رسيده است».

به دليل همه اين عوامل، كشورهاي معتدل عرب به اين نتيجه رسيدند كه سپردن فضا به «الجزيره» و خواهرانش تا تنها ميدان داري بكنند و عقل و قلب جهمور عربي را به دست بياورند، منجر به نتايجي وخيم مي‌شود و برهمين اساس دست بسته در برابر آن نايستادند بلكه به سرعت به سمت تمركز و گسترش حرفه‌اي و خوش فكرانه در اين فضاي گسترده و همزمان هيجان انگيز و پيچيده حركت كردند.

نويسنده: ياسر عبدالعزيز