شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : داستانگويي، هنر انتخاب يك تجربه
یکشنبه، 15 فروردین 1400 - 12:21 کد خبر:44391
بيان پيشزمينه، احساسات و كيفيت تجربه در مورد يك موضوع، از مهمترين عوامل تاثيرگذار در داستانگويي است. پيشتر به گاندي و رهبران موفقي چون او كه از هنر داستانگويي استفاده ميكردند، اشاره شد. آنچه كه نام چنين افرادي را در تاريخ زنده نگه ميدارد، حركت در مسير پيشرفت جامعهشان، از طريق بازگويي تجربيات شخصي است؛ تجربياتي كه در پوست و خون آنان جا گرفته است.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| داستانگويي، هنر انتخاب يك تجربه - تجربه شخصي خودتان و يا فردي ديگر- و بازگويي آن براي ديگران است. داستانگويي، مهارتي است كه منجر به انتقال احساسات و افكارتان به ديگران، در مورد يك موضوع خاص ميشود.
به اشتراك گذاشتن يك داستان، مثل روخواني يك متن از پيش نوشته شده و يا ارايه يك سخنراني خشك نيست. با درد و دل و بازكردن سفره دل هم تفاوت دارد. داستانگويي مهارتي است كه منجر ميشود طعم تجربهاي كه داريد و نتايجي كه به دست آوردهايد را افرادي غير از شما - يعني مخاطبين شما - هم بچشند؛ با پستي و بلنديهايي كه از آنها عبور كردهايد، آشنا شوند و نگرانيها، چالشها و شيريني دسترسي به موفقيتها را هم لمس كنند.
داستانگويي ابزاري است كه نياز به مهارتهاي چندگانه تاثيرگذاري بر مخاطبان دارد. اين مهارتها شامل دادن روح و جان به داستان، احساساتي كه قرار است بر آنها در طي گفتن داستان تاكيد كنيد (مثل ترس، غم، شادي، هيجان و...)، لحن صدا، تماس چشم و از همه مهمتر پيام داستان است.
رهبران تاثيرگذار تاريخ، مثل گاندي از داستانگويي به عنوان ابزاري براي انتقال تجربه و همراه كردن ديگران در مسيري كه گام برميدارند استفاده كردهاند. اما به نظر شما چه چيزي در داستانهاي اين افراد باعث تاثيرگذاري آنها ميشود؟
شايد اين گفته را شنيده باشيد كه «همه انسانها حداقل يك كتاب در درون خود دارند»؛ انتخاب يك قصه از يكي از كتابهاي درون، خيلي بهتر از انتخاب قصهاي است كه با آن ارتباط احساسي خاصي نداريم.
اگر آنچه كه ميگوييم برگرفته از تجربيات شخصي ما و يا كسي كه ميشناسيم باشد، تاثيرگذاري قصهمان بر مخاطبين بيشتر است. همان طور كه از قديم گفتهاند «آنچه از دل برآيد بر دل نشيند». اما چرا شخصي بودن داستان مهم است؟ چرا بازگويي «تجربيات شخصي ما» در قالب قصه ميتواند به همراهي و همپايي مخاطب قصه در مسيري كه ما ترسيم ميكنيم منجر شود؟ پيش از پاسخ، كمي تامل كنيد. ميتوانيد نظرتان را روي يك تكه كاغذ بنويسيد.
يكي از دلايل موفقيت داستانهاي شخصي، رنگ و بو و پيش زمينهاي است كه فرد داستانگو ميتواند براي قصه خود ترسيم كند. به طور مثال: در داستاني درباره صعود كوه به قله دماوند، كوهنورد داستانگو ميتواند شرايط كوه، سرماي استخوانسوز، نگاههاي نگران و پرسئوالي كه بين كوهنوردان رد و بدل ميشده است را با جزئيات شرح دهد. بيان همين جزئيات، مخاطب داستان را متقاعد به واقعي بودن آن ميسازد؛ چراكه براي مخاطب، گوش دادن به اين داستان، مثل تماشاي فيلمي است پر از پيغامهاي اصلي و فرعي.
بيان پيشزمينه، احساسات و كيفيت تجربه در مورد يك موضوع، از مهمترين عوامل تاثيرگذار در داستانگويي است. پيشتر به گاندي و رهبران موفقي چون او كه از هنر داستانگويي استفاده ميكردند، اشاره شد. آنچه كه نام چنين افرادي را در تاريخ زنده نگه ميدارد، حركت در مسير پيشرفت جامعهشان، از طريق بازگويي تجربيات شخصي است؛ تجربياتي كه در پوست و خون آنان جا گرفته است.
هنر داستانگويي در ايران هم قدمت زيادي دارد؛ فخرالدين اسعدگرگاني، نظامي گنجوي و عطار نيشابوري از بزرگان اين فن بودهاند. كتب آسماني هم همواره دروس و پيام خود را در قالب داستانهاي مختلف ارائه دادهاند.
منبع: www.wikiniki.org