شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| «تغيير»، اين واژه اي است كه خيلي ها از آن استفاده كرده اند چه به عنوان يك شعار، چه به عنوان ايميج، چه شرحي براي يك عكس، چه عنواني براي يك كتاب، چه نامي براي يك فيلم سينمايي و چه و چه.....
شايد مهمترين كاربرد اين واژه از منظر سياسي در دهه اخير را بتوان دراسلوگان انتخاب شده براي تبليغات انتخابات رياست جمهوري توسط باراك حسين اوباما در انتخابات رياست جمهوري ينگه دنيا در سال 2008 ديد، اسلوگان گزينش شده همان كلمه پنج حرفي بود: «تغيير». كاري به تحقق شعار توسط باراك اوباما نداريم چه همين شعار باعث شد كه او علاوه بر انتخاب به عنوان چهل و چهارمين رييس جمهورآمريكا، برنده انتخابات بعدي رياست جمهوري نيز اين بار با شعار «به پيش» باشد و نام خود را به عنوان نخستين رييس جمهور رنگين پوست آمريكا براي دوبار متوالي در تاريخ سياسي اين كشور ثبت كند.
سهم اين واژه در ميان نظريه پردازان علوم سياسي و اجتماعي و فلسفي و جامعه شناسي و روانشناسي نيز كم نبوده است و انديشمندان زيادي از «هراكليتوس» حكيم تا «افلاطون» و «نيوتن»و « اديسون» و «زكرياي رازي» و «انيشتين» و ... از اين واژه براي تبيين و تشريح انديشه هاي خود بهره ها برده اند و واضع انديشه ها و تفكرات زيادي براي انديشيدن شده اند، اما در اين بين سهم انديشمندان حوزه ارتباطات نيز قابل اعتنا و در خور نگاه و توجه جدي است.
چه آن زمان كه «گيدنز» از اختلاف بين رسانه هاي وابسته به زمان و مكان سخن راند چه وقتي كه «دنيس مك كواييل»مباحث مرتبط با الگوهاي ارتباطات افقي و حتي محدوديت هايي مانند مقررات گذاري را براي رسانه هاي نوين مشخص كرد چه كنش هاي ارتباطي و عاطفي و همچنين فضاي عمومي «يورگن هابرماس» و چه حتي زماني كه «ليونيگستون » بر ويژگيهايي مانند گستره نامحدود محتوا، دسترسي به مخاطب و خلاقيت و تعامل دست گذاشت و چه تاكيد بر تغيير در رفتارهاي ارتباطي انسانها در كهكشانهاي سه گانه ي «شفاهي و گوتنبرگ و ماركني» در بارزترين و مطرح ترين نظريه پرداز ارتباطات «مارشال مك لوهان» كانادايي و چه تاكيد بر ساختن «فرا واقعيت» توسط انديشمند فرانسوي «ژان بودريار»، همه به «تغيير» انديشيده اند و قطعا آيندگان نيز بر اين واژه زياد تمركز خواهندكرد و فرازو فرودهاي اين واژه را در ساحت هاي مختلف بررسي مي كنند.
تغيير، جزو جدايي ناپذير طبيعت، جامعه و انسان است و هميشه و در همه زمانها بوده است و خواهد بود، تاثير خود را بر روابط انسانها با همديگر، انسان ها با حاكميت، روابط توليد و ... گذارده است و مي گذارد، اما موضوعي كه در اين بين به عنوان يك مساله طرح مي شود اينكه: اولا وضعيت ارتباطات در زمانه تغيير چگونه است؟ دوما راهبرد روابط عمومي ها به عنوان واضعان و پديدآورندگان ارتباطات در سازمانها، نهادها و بنگاهها در هنگامه تغييرچيست؟ و چه تغييراتي را بايد در عملكردها، سياست ها، رفتارها و وظايف خود ايجاد كنند؟
پاسخ به پرسش اول را مي توان در رفتار همه انسانها در جريان تحولات تاريخي و اجتماعي يافت به گونه اي كه در دوران نخستين، ارتباطات بر پايه گفتگو هاي دو يا چند نفره شكل مي گرفت در دوره هاي بعدي به ارتباطات يك به چند نفره و همين منوال متناسب با تحولات و پيشرفت هاي تكنولوژيكي ادامه داشته است اما آنچه كه هماره ثابت بوده گفتگوهاي زباني و شفاهي بين انسانها در همه اعصار بوده است و تمامي ارتباطات بر اين پايه بنا نهاده شده است، هرچند كه ابزارهاي ارتباطي در دوره هاي مختلف با يكديگر متفاوت و بعضا عجيب بوده اند گاه با دود و گاه با كتاب، گاه با صدا، گاه با تصوير، گاه با موج و گاه با استيكر و ايموجي.
اما در پاسخ به پرسش دوم مبني بر راهبرد روابطعموميها در جريان تغييرات بايد گفت كه كارگزاران و فعالان عرصه ارتباطاتي در نهادها و سازمانها نه تنها بايد همپاي تحولات تكنولوژيكي پيش بروند بلكه بايد به عنوان پيشقراولان تغيير، هميشه يك و بلكه چند گام از بقيه اركان سازماني جلوتر باشند و راه رسيدن به چنين جايگاهي تنها از سه مسير عبور مي كند:
اول: افزايش آگاهي ها و تقويت دانش خود،
دوم: شناخت مسايل و مشكلات
سوم: توانايي تهيه، توليد و تدوين محتواها و يا سناريوهاي متناسب به سير تحولاتي منجر به ايجاد تغيير.
گام نهادن در مسير اول با مطالعه و بررسي و تطبيق امكان پذير است، طي نمودن مسير دوم مستلزم شناخت و مطالعه تحولات روز و انطباق آن با مسايل و الزامات سازماني و بهره مندي از عنصر خلاقيت و ذوق است و جاري شدن در مسير سوم كه مهمترين گام براي عقب نماندن از قطار سريع السير تحولات است، تهيه و توليد محتواها و سناريوهاي متعدد براي مخاطبان عام و خاص و از طريق كانالهاي و يا ابزارها و رسانه هاي مد نظر و قابل دسترس براي آن مخاطب است.
روشن است كه در اين رهگذر، ماندن در عرصه فعاليت ها و برنامه هاي سنتي و مداومت بر تاثير گذاري آن روشها بر مخاطبان نه چندان صبور امروزه، نه تنها باعث تاثير گذاري بر مخاطبان بطور عام نخواهد شد بلكه در دراز مدت موجبات نارضايتي و حتي پس زده شدن فرستندگان پيامها و سازمانهاي مرتبط رانيز فراهم مي آورد.
اين تحولات و تغييرات فقط به تحولات زماني و مكاني محدود نمي شود، گاه تغيير ممكن است جهاني باشد و حتي حجمي برابر با 100 نانومتر يا 0.0000001 متر داشته باشد، در اين فضا ناگزيريم كه سوادمان را بالاببريم، سوالاتمان را بيشتر كنيم و بيشتر به فكر توليد باشيم تا همزمان با تغييرات نلرزيم.