جفري هريس در كتاب جديد خود به نام «كارآفرينان منعطف» به نمونههايي از ايدههاي قابل تغيير و تواناييهاي رهبري ميپردازد كه افراد موفق را از ناموفق متمايز ميكند. بخشي از مطالعات وي كه در اين مقاله به آنها اشاره شده براي اشخاصي كه روياي كارآفريني را در سر ميپرورانند بسيار الهام بخش و مفيد است:
1. همه كارها از اشخاص شروع ميشود:
به منظور ايجاد هر گونه تغييري در بازار يا جهان، نظرات بايد به خوبي اجرا شوند. افراد مقتدر طبق برنامه مناسب و تصميمات عملي نظرات را به درستي اجرا ميكنند. به همين دليل، سرمايهگذاران همواره به دنبال كارآفريناني هستند كه از نظر شخصيتي داراي ثبات و پشتكار بوده و به دنبال تغيير وضع موجود هستند.
2. در جستوجوي نوآوريهايي باشيد كه به اختراعات منجر ميشوند:
همه ابتكارات به اختراع ختم نميشود. طبق مطالعات اخيري كه در دانشگاه MIT انجام گرفته است، تقريبا ده درصد از اختراعات ثبت شده داراي اهميت تجاري هستند و تنها كمتر از يك درصد، منشأ تغييرات در آينده ميشوند. تمام كسبوكارهاي موفق با اختراع و نو آوري همراه هستند.
3. يافتن سرمايه كافي براي ريسك مخاطرهآميز:
تقريبا تمام كسبوكارهاي جديد به منظور ايجاد ثبات، نياز به منابع مالي خارج از سازمان دارند تا بتوانند هزينههاي رقابت در مسير رشد خود را پوشش دهند. جهت موفقيت در ريسك ميبايست از سرمايه كافي و افراد با انگيزه و مجرب بهره برد.
4. ايجاد مدل كسبوكار قوي و پايدار:
مدل كسبوكار، بيانگر جايگاه و ارزش شما در تجارت است. كسبوكارهاي فاقد مدل ممكن است عالي به نظر برسند اما ارزش چنداني ندارند. سعي كنيد با ارائه مدلهاي مناسب، خود را از رقيبان متمايز نماييد. مانند «فرد اسميت» كه با تاسيس شركت فدرال اكسپرس يا «اينگوار كامپراد» با تاسيس شركت ايكيا چنين كردند.
5. استفاده از تجربه پيشگامان:
اولين بودن در هر زمينهايي داراي مزايايي است، اما اين موقعيت اغلب با خطر و هزينه بالا همراه است. بنيانگذار شركت خطوط هوايي جنوب غربي (Southwest) در آمريكا، اولين فردي نبود كه در زمينه كسبوكار هوايي شروع به فعاليت كرد؛ اما متوجه نياز مشتريان به كرايه ارزانتر براي مسيرهاي هوايي كوتاهتر و همچنين ارائه خدمات به مشتريان نمونه شد و اينگونه در صنعت هوايي، دگرگوني ايجاد كرد.
6. شكست هم يك گزينه است:
راهاندازي هر كسبوكاري از نقطه صفر كار دشوار و پر مخاطرهاي است. به آن معنا كه، نوآوري هميشه خيلي عالي پيش نميرود و در بسياري از مواقع موفقيت آميز نيست. كارآفرينان مجرب پس از هر شكست با شروع دوباره، از اشتباهات گذشته خود پند گرفته و با پشتكار، احتمال پيروزي در كسبوكارهاي آينده را افزايش ميدهند.
7. دولت:
سياستهاي دولت، ابتكارات و مديريت، زمينه را براي رشد اقتصادي مهيا كرده و از طرفي منابع را جهت بهبود استانداردهاي زندگي و فنآوريهاي نوين فراهم ميكند. كارآفرينان منعطف به جاي ناديده گرفتن و مبارزه با اين سياستها، با توجه به علائم، اقدام به سرمايهگذاري ميكنند .
8. ابتكار يا ديگر هيچ:
در دنيايي كه ارتباطات از طريق اينترنت و شبكههاي اجتماعي گسترده و در حال رشد صورت ميگيرد، اطلاعات به سرعت و نسبتا در همه سطوح در جريان است كه همين قضيه سرعت ابتكارات جديد را تسريع ميبخشد. راكد بودن به معناي تسليم، انتخاب صحيحي نيست.
اين عوامل و زندگي افراد موفق نشان ميدهد تا چه اندازه شروع كسبوكار موفق و منعطف، دشوار است و بدون در نظر گرفتن مرزهاي جغرافيايي، قومي، سن يا جنسيت، به دفعات زياد، قابل اجرا و عملي است.
در حقيقت لازم است شروع كسبوكار با تمام چالشهايي كه در دنيا مدرن وجود دارد، اتفاق بيفتد. بنابراين تا حدودي به تك تك افراد بستگي دارد تا فعاليتها و تواناييهايشان را به منظور منعطف بودن ارزيابي كنند.
منبع:Forbes