شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : خلاقيت
جمعه، 24 آبان 1398 - 12:41 کد خبر:40800
خلاقيت و نوآوري از والاترين ويژگي‌هاي انسان است. همهٔ علوم، توليدات، فناوري‌ها، صنايع، ابداعات، اختراعات، هنرها، ادبيات، موسيقي، معماري و به‌طور كلي اساس انواع تمدن‌ها از ابتدا تاكنون و كليهٔ دستاوردهاي بشري، جلوه‌هاي گوناگونِ خلاقيت و نوآوري است. تمدن انساني و زندگي وي بدون خلاقيت امكان‌پذير نيست.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| آفرينندگي يا آفرينشگري يا خلاقيت، مهم‌ترين و اساسي‌ترين قابليت و توانايي انسان و بنيادي‌ترين عامل ايجاد ارزش است كه در همهٔ ابعاد و جوانب زندگي وي نقش كاملاً حياتي ايفا مي‌كند.

 

خلاقيت و نوآوري از والاترين ويژگي‌هاي انسان است. همهٔ علوم، توليدات، فناوري‌ها، صنايع، ابداعات، اختراعات، هنرها، ادبيات، موسيقي، معماري و به‌طور كلي اساس انواع تمدن‌ها از ابتدا تاكنون و كليهٔ دستاوردهاي بشري، جلوه‌هاي گوناگونِ خلاقيت و نوآوري است. تمدن انساني و زندگي وي بدون خلاقيت امكان‌پذير نيست.

تعريف خلاقيت
خلاقيت مفهومي است كه تعريف‌هاي آن در طول زمان تغييراتي كرده‌است و پژوهشگران مختلف تعاريف متعددي براي آن ارائه نموده‌اند كه البته اشتراك معنايي زيادي دارند.

به عنوان مثال تورنس، خلاقيت را به عنوان نوعي مسئله‌گشايي مد نظر قرار داده‌است. به نظر وي تفكرِ خلاقِ مختصر عبارتست از فرايند حس كردن مسائل يا كاستي‌هاي موجود در اطلاعات، فرضيه‌سازي دربارهٔ حل مسائل و رفع كاستي‌ها، ارزيابي و آزمودن فرضيه‎ها، بازنگري و بازآزمايي آن‌ها و سرانجام انتقال نتايج به ديگران.

خلاقيت شامل توليد چيزي است كه هم اصيل و هم ارزشمند باشد و نشأت گرفته از فرايندهاي خودآگاه و ناخودآگاه انسان مي‌باشد. از نظر يك ديدگاه علمي محصولات تفكر خلاق گاهي اوقات به تفكر واگرا ارجاع داده مي‌شود. همانند ديگر پديده‌ها در علم يك ديدگاه يا تعريف يگانه از خلاقيت وجود ندارد و به‌طور متنوع به موارد زير منسوب شده‌است: فرايند شناختي، محيطي اجتماعي، ويژگي فردي، شانس و همچنين مواردي مانند نبوغ، بيماري‌هاي رواني و شوخ‌طبعي پيوند داده شده‌است.

تعريف مناسب ديگر فرايند فرضيات شكسته است تفكرات خلاق زماني توليد مي‌شود كه شخص پيش‌فرض‌ها را كنار گذاشته و يك ديدگاه جديدي را جستجو كند كه ديگران به آن نپرداخته‌اند. خلاقيت نياز به حضور همزمان تعدادي از ويژگي‌ها از قبيل هوش، پشتكار، غيرمتعارف بودن و توانايي تفكر به سبكي خاص دارد. خلاقيت، خودكار و بدون زحمت و تلاش است و غالباً همچون تصورات ذهني خودانگيخته به وجود مي‌آيد. براي آن مراحلي توسط هلم هولتز و والاس پيشنهاد شده‌است: ۱-آمادگي ۲-دوره نهفتگي ۳-الهام ۴-تحقق.

فرايند خلاقيت
بعد از تعريف خلاقيت و درك چيستي آن، مي‌بايستي با فرايندي كه براي دستيابي به راه حل‌هاي خلاقانه طي مي‌شود، آشنا شويم. فرايند حل خلاقانه مسائل، داراي الگويي شش مرحله‌اي است.


مرحله اول: حقيقت يابي
حقيقت يابي شامل گام‌هاي زير است:

تعريف مسئله: در اين مرحله فرد مسائلي را كه بايد حل كند شناسايي و انتخاب مي‌كند.


آماده‌سازي: جمع‌آوري و گزينش داده‌هاي مربوط به موضوع كه اين داده‌ها شامل دانشي كه از قبل در ذهن وجود داشته به علاوه دانش‌هايي است كه جديداً براي حل خلاق مسئله جمع‌آوري مي‌كنيم.

نكته‌اي كه در مورد جمع‌آوري داده‌ها بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه جمع‌آوري اطلاعات در حجم زياد و با شيوه‌اي نامناسب، باعث عدم رشد خلاقيت مي‌شود. جان ليتكس متخصص علوم تربيتي آمريكا گفته‌است: «اطلاعات ممكن است قدرت تصور را خفه كند.» به همين دليل، روش صحيح جمع‌آوري داده‌ها بايد مورد توجه قرار گيرد؛ لذا بايد «به حقايق برجسته در زمينه مربوطه پرداخته و بعد شروع به تدبير فرضيات ممكن كنيم سپس دوباره به مرحله ابتدايي برگشته و تمام حقايق موجود در آن زمينه را مورد بررسي قرار دهيم.» (ريمون كيوي و لوك وان كامپنهود ۱۹۸۸).


مرحله دوم: پالايش
داده‌هاي جمع‌آوري شده نياز به پالايش و طبقه‌بندي اساسي دارد تا اطلاعات سره از ناسره را از هم جدا كرده و ميان انديشه‌ها و مطالب مناسب و بيهوده تفكيك قائل شويم و آن‌هايي را كه به درد نمي‌خورند در سطل زباله‌اي بزرگ بريزيم.
 

مرحله سوم: تجزيه و تحليل
در اين مرحله، فرد در عمق اطلاعات دريافتي به كنكاش و جستجو مي‌پردازد و مطابق با مسئله و هدفي كه از حل مسئله دارد، از اطلاعات استفاده مي‌كند. البته بخشي از اين تلاش به صورت ناآگاهانه بوده و ذهن به‌طور ناخودآگاه به پردازش اطلاعات موجود مي‌پردازد كه به آن «دوره كمون» (والاس ۱۹۲۶) نيز گفته مي‌شود.


مرحله چهارم: ايده‌يابي
در اين مرحله، به كمك داشته‌هاي ذهني كه در مراحل اول تا سوم طي فرايندهاي ويژه‌اي جمع‌آوري و پردازش شده‌اند، فرد شروع به توليد ايده‌هاي خلاقانه مي‌كند كه شامل گام‌هاي زير است:

ايجاد ايده‌ها: تدبير ايده‌هاي آزمايشي موقت به عنوان سرنخ‌هاي ممكن
پروراندن ايده‌ها: اين مرحله با انتخاب مفيدترين ايده‌هاي حاصله و افزودن يا تغيير و تركيب آن‌ها كه منجر به ايجاد ايده‌هاي جديدتر و متكامل تر مي‌شود انجام مي‌پذيرد.

مرحله پنجم: راه حل يابي
اين مرحله شامل دو گام زير است:
ارزشيابي فرد: فرد از اين طريق بهترين ايده‌هاي توليد شده را انتخاب مي‌كند.
گزينش: انتخاب راه حل نهايي از ميان ايده‌هاي گزينش شده و پياده‌سازي آن

مرحله ششم: دريافت بازخوردها
اين مرحله، پس از پياده‌سازي ايده‌هايي كه در مرحله پنجم گزينش شد، صورت مي‌گيرد. با گرفتن بازخورد مناسب ضعف‌ها و كاستي‌هاي ايده‌ها مورد بررسي قرار گرفته و با استفاده از تجربيات عملي، ايده‌ها متكامل‎تر و عملي‎تر مي‌شوند. طي اين مراحل، در مرحله اول تا سوم فرد با استفاده از نيروي تعقل به جمع‌آوري اطلاعات و بازپروري آن‌ها مي‌پردازد. در مرحله چهارم كه اوج تعامل قوه تفكر و تخيل است و بايد آن را هنگامه بروز جوانه‌هاي خلاقيت در ذهن آدمي دانست، با استفاده از قدرت تصور و خيال پردازي و با كمك داده‌هاي پردازش يافته مراحل قبل، ذهن موفق به ابداع ايده‌هاي درخشان مي‌شود. در مرحله پنجم و ششم به كمك قوه داوري و قضاوت كه خود از شئون تفكر است و پيشتر در مورد آن توضيح داده شد، بهترين و عملي‌ترين راه‌ها را انتخاب و با گرفتن بازخورد مناسب به كمك تفكر علت و معلولي و قضاوتي، يافته‌هاي ذهني را به راه حل‌هاي عملي و كارامد تبديل مي‌كنيم. برخي ديگر بر اساس نظريه معرفت شناختي براي فرايند خلاقيت مراحل ديگري را بيان داشته‌اند.


خصوصيات افراد خلاق
افراد خلاق خيال‌پرداز هستند و روياهاي خود را بهتر به خاطر مي‌آورند و ساده‌تر از ديگران هيپنوتيزم مي‌شوند. اسكيزوفرني و خلاقيت به طرقي با هم ارتباط دارند. چون افراد بسيار خلاق در بين بستگان افراد اسكيزوفرن بسيار ديده شده ممكن است پيوند ژنتيكي مستقيمي بين اين دو خصوصيت وجود داشته باشد.

مندلسون عنوان كرد تفاوت در تمركز توجه، علت تفاوت در خلاقيت است. اگر كسي بتواند تنها به دو چيز در يك زمان توجه كند فقط يك قياس ممكن در آن زمان مي‌تواند كشف شود، اگر به چهار چيز توجه كند شش مقايسهٔ ممكن وجود خواهد داشت. افراد خلاق توجه نامتمركز دارند كه با سطوح پايين فعال‌سازي قشري همراه است، از سوي ديگر افراد غير خلاق توجه خود را زيادتر متمركز مي‌كنند و اين آن‌ها را از فكر كردن در ايده‌هاي نوآورانه بازمي‌دارد. مارتيندل وايزنك مطرح مي‌كند خلاقيت يك سندرم بازداري زدايي است. افراد خلاق روش‌هاي گوناگون اغلب نامأنوسي را به كار مي‌برند كه معتقدند در خلاقيت بيش‌تر به آن‌ها كمك مي‌كند. شايد رايج‌ترين روش، گوشه‌گيري باشد كه نزديك به محروميت حسي است يعني شرايطي كه انگيختگي قشري را كاهش مي‌دهد كه اين موضوع به علت حساسيت بيش از حد آن‌هاست. اين افراد از نظر فيزيولوژيايي بيش‌واكنشي دارند.

افراد خلاق شيفتهٔ تازگي هستند و به دنبال تحريك ذهني و نه محرك‌هاي قوي و مخاطره‌آميز جهان واقعي هستند. با استفاده از پت، يافتهٔ جديد اين است كه هرس كردن نوروني كه در ميان سطح عادي و سطح سايكوپاتولوژي واقع شود مي‌تواند موجب خلاقيت شود. دلايل ديگري كه براي ارتباط نيمكرهٔ راست با خلاقيت وجود دارد اين است كه افراد خلاق تنها طي اين فرايند و نه به‌طور كلي تكيه بيشتر بر نيمكرهٔ راست دارند.

افراد با خلاقيت بالا دچار ناكارايي در بازداري شناختي هستند كه قطعهٔ پيشاني مسئول آن است، بنابراين بايد سطوح پايين‌تري از فعال‌سازي قطعهٔ پيشاني را در افراد خلاق مشاهده كنيم كه آزمايش‌ها و ارائهٔ تكاليف اين فرضيه را تأييد كرده‌است.

افراد خلاق عموماً ويژگي‌هاي دارند كه آن‌ها را از ساير مردم متمايز مي‌كند. اين ويژگي‌ها كه همان ظهور و بروز نيروهاي تفكري و تخيلي انسان در منظر و ديدگاه ديگران و تحقق عملكردهاي آن‌ها در عالم خارج است، عبارتند از:

هوش:
افراد خلاق، همواره به اندازه كافي از هوش برخوردارند. يعني لزوماً انسان‌هاي داراي هوش بالا، انسان‌هاي خلاقي نيستند. بلكه كساني خلاق هستند كه توانسته‌اند هوش خود را به نحو مطلوبي تربيت و سازماندهي كنند.

فكر سيال:
از توانايي ايجاد سريع تعداد زيادي ايده برخوردار است.

انعطاف‌پذيري ادراكي:
توانايي دست كشيدن از يك قاعده و قانون و چارچوب و يافتن چارچوب‌هاي جديد را دارند. به بياني ديگر، ذهن آن‌ها بهتر و سريع تر مي‌تواند قالب شكني كند و به الگوهاي جديد دست يابد.

ابتكار:
توانايي و تمايل به ايجاد جواب‌هاي غيرمعمول و مرسوم را در واكنش به محرك‌هاي محيطي دارند. تنوع طلبي و بيزاري از انجام كارها به صورت روتين از ديگر خاصيت‌هاي اين ويژگي است.

استقلال رأي و داوري:
به خود متكي بودن و سنجش افكار و ايده‌ها بر مبناي منطق و استدلال به دور از وابستگي‌ها و غوغا سالاري‌ها و عدم تمايل به همرنگي با جماعت از ديگر ويژگي‌هاي اين افراد است.

اعتماد به نفس:
به توانايي خود اعتماد و باور دارند و تصويري واقعي از امكانات و حدود توانمندي‌هاي خود دارند.

خطرپذيري:
از انتقاد و شكست ترسي ندارند و اشتباهات را فرصت‌هايي براي يادگيري تلقي مي‌كنند.

تمركز ذهني:
به‌طور فعال و پرتلاش، هم از نظر ذهني و هم از نظر عملي، به ايده مي‌پردازند.

دانش:
افراد خلاق، سال‌هاي زيادي را براي كسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف مي‌كنند و علاوه بر آن همواره در حال توسعه دائمي دانش و آگاهي خود هستند.

پيشينه تاريخي:
افراد خلاق، عموماً در زندگي دچار رخدادهاي متنوعي بوده‌اند و بعضاً فقدان‌هاي بزرگي نظير والدين يا امكانات مالي داشته‌اند. اين فقدان‌ها عموماً موجب برانگيختن احساس نياز شده و فرد را واداشته‌اند تا در جهت رفع نياز خود به راه حل‌هاي خلاقانه بينديشد.

نياز به كسب موفقيت:
افراد خلاق نياز دارند در كسب هدف‌هاي خود، به موفقيت‌هايي دست پيدا كنند. اين نياز منبعي قوي و دلگرم‌كننده براي تلاش مضاعف فرد در زمينه دستيابي به راه حل‌هاي تازه، ريسك پذيري بيشتر و تمركز قوي تر بر روي موضوع است.
موانع رفتاري و ارزشي بروز خلاقيت

پاره‌اي از دلايل و عوامل باز دارنده خلاقيت عبارتند از:
گمان اينكه مسئله تنها يك راه حل درست دارد.
سعي بر اينكه هميشه منطقي باشيم.
طاعت بي چون و چرا از قوانين.
ترس از ابهامات و علاقه به مشخص بودن همه چيز.
اصرار بر اينكه هميشه عملي فكر كنيم.
ترس از شكست و پرهيز از انجام كارهاي مخاطره انگيز.
عدم تفريح و سرگرمي.
تخصص پيدا كردن تنها در يك كار.
ترس از احمق جلوه داده شدن توسط ديگران.
تمايل به همرنگي با جماعت.
اعتقاد نداشتن به اينكه مي‌توانيم خلاق باشيم.

موانع و زيرساخت معرفت شناختي خلاقيت و نوفهمي
بر اساس برخي نظريه‌هاي معرفت شناختي، بخش بزرگي از موانع خلاقيت مربوط به ايدئولوژي غير خلاق است. اين ايدئولوژي حاكي و ناشي از نوعي معرفت‌شناسي است كه روال فكري خاصي را پيشنهاد مي‌كند. به عنوان مثال ادوارد دوبونو نهادينه شدن تفكر خطي را موجب خشك شدن چشمه خلاقيت مي‌داند. تفكر خطي، خود از نوعي معرفت‌شناسي ناشي مي‌شود و به عقيده برخي كارشناسان به تفكر و منطق ارسطويي بازمي‌گردد. در منطق ارسطويي، بنا به مقتضاي كژكارد تعريف جنس و فصلي، ذهن بر مبناي اكتفاء بر يافتن تعريف واحد، كمتر انگيزه براي واكاوي‌هاي جانبي پيدا مي‌كند.


راه‌هاي پرورش خلاقيت
به خاطر پرورش خلاقيت بايد كارهايي انجام دهيم كه از طرفي دانش و تجربه ما را كه به عنوان ماده خام خلاقيت هستند بالا ببرد و از طرف ديگر شيوه تفكر ما را اصلاح و هدايت كند و از سويي قدرت تخيل ما را بهبود بخشيده و امكان تصورسازي به ما بدهد. مي‌دانيم كه خلاقيت نوعي تكاپوي فكري و ذهني براي دست يابي به انديشه‌هاي بديع است. پس كارهايي كه بتواند ذهن را در اين راستا به تكاپو وادارد و به ما فرصت انديشيدن و تبلور آن را در جهان خارج بدهد، موجب افزايش خلاقيت مي‌شود.

تجربه:
غني‌ترين منبع سوخت و عاملي است كه موجب مي‌شود انسان بتواند ايده‌هاي خلاقانه ارائه بدهد. تجربه را مي‌توان از انجام كارهاي متنوع و مخاطره انگيز، مسافرت مخصوصاً با شرايط سخت و مصيبت بار و به مكان‌هاي دور افتاده، تماس‌هاي شخصي با ديگران به ويژه كودكان، خواندن شرح حال افراد، تماشا كردن تلويزيون، گوش كردن راديو و ... به دست آورد.

بازي‌هاي فكري:
حل معما، جدول، شطرنج، كلمات متقاطع، بيست سوالي‌ها، بازي در هواي آزاد، حل مسائل رياضي بخصوص مسائل هندسه و احتمال كه نوعي ورزش ذهني هستند در تقويت قدرت تفكر مؤثرند.

كوشش زياد:
آنچه موجب خلاقيت مي‌شود، لزوماً هوش و نبوغ فوق‌العاده نيست بلكه كوشش مضاعفي است كه افراد خلاق انجام مي‌دهند تا مغز را به تصور وادارند. سخت كوشي و عادت كردن به كار و تلاش ما را در هنگام توليد ايده‌هاي خلاقانه ياري مي‌كند.

دانش:
بروز ايده‌هاي نو نياز به دانش فراوان دارد. در حقيقت دانش ماده اوليه تصورسازي است توسعه دائمي دانش و اطلاعات وسيع در بروز ايده‌هاي خلاقانه نقش بي بديلي دارند.

روحيه پرسش‌گري:
تقويت روحيه پرسش‌گري و اينكه انسان از طرح سؤال‌هاي به ظاهر كودكانه واهمه نداشته باشد و سؤال‌هاي چالش‌برانگيز مطرح كند، باعث پرورش كنجكاوي در انسان مي‌شود و ساختارشكني قالب‌هاي ذهني را تسريع مي‌كند.

زندگي انتزاعي:
تمام كارهايي كه در زندگي انجام مي‌شود يا حتي انسان‌هاي پيرامون، مي‌توانند به صورت انتزاعي و سمبوليك باشند. به‌طور نمونه: كدام يك مثبت و كدام يك منفي است؟ احتمالاً برنامه‌هايي وجود دارد كه هم مثبت هستند و هم منفي. اين باعث مي‌شود تا ذهن مدام بپرسد: چگونه مي‌توانم مثبت را در زندگي‎ام افزايش دهم؟ اينگونه شخص زندگي خود را انتزاعي كرده و در نتيجه خلاقيت مغز را به كار انداخته است.


ديدگاه در مورد فرهنگ آفرينندگي در ايران
در توصيف موانع خلاقيت در فرهنگ ايراني موانع زير را برشمرده‌اند:
۱- آموزش ناهمسو با كارآفريني و خلاقيت
۲- استفاده از الگوهاي قالبي
۳- شتابزدگي در ارزيابي
۴- تأكيد بر مفروضات قبلي
۵- فشارهاي اجتماعي
۶- چاره جويي‌هاي كوتاه مدت
۷- عدم تمايل به تغيير

بسياري از انديشمندان وضعيت آفرينندگي را در ايران وضعيت خوبي ارزيابي نمي‌كنند. علّت اينكه ما در توليد علوم انساني اسلامي و نيز سازه‌هاي سخت، كُنديم، شايد اين است كه گاه اساساً

(۱) به لحاظ نگرشي معتقد به ضرورت نوآوري نيستيم و آن را يك كالاي لوكس تلقي مي‌كنيم. (و اتفاقاً نياز خود را به توليدات نو، با تقليد و واردات حل مي‌كنيم) علّت ديگر شايد اين است كه

 (۲) به روش‌هاي خلّاقانه فكر كردن، باور نداريم؛ يا

 (۳) نسبت و نوع تعامل ثوابت و باورهاي ديني و نوفهمي و نوآوري را به‌طور شفاف نمي‌دانيم و ميان ثابت و متحول، خط كشي‌هاي ذهني و تجارب عيني الهام بخش نداريم.

بسياري از صاحب نظران در زمينه آموزش و پرورش، يكي از دلايل عدم شكوفايي خلاقيت در امر تحصيل دانش آموزان ايراني را تأكيد بر حفظيات كتب درسي و حجم بالاي كتب مي‎دانند. همچنين آن‌ها بر اين عقيده هستند كه مواجهه با انبوهي از اطلاعات كم كاربرد و ثقيل و همچنين روند صرفاً معلم محور تدريس مي‌تواند رشد خلاقيت را محدود كند.

منابع
سيستم حل مسئله ابداعي و خلاقيت و نوآوري نظام يافته TRIZ. مجله مديريت. انجمن مديريت ايران، شماره ۵۹، فروردين ۱۳۸۱.
هنر خلاقيت در صنعت و فن. اوژان فانژه، حسن نعمتي، انتشارات امير كبير.
خلاقيت و نوآوري در انسان‌ها و سازمان‌ها» تيمور آقافيشاني انتشارات ترمه.
استرنبرگ، رابرت، راهنماي خلاقيت، تهران: دوران، ۱۳۸۷.
استرنبرگ، رابرت، روانشناسي شناختي. ترجمهٔ كمال خرازي و الهه حجازي، تهران: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهي (سمت)، ۱۳۸۷. شابك ۹۷۸-۹۶۴-۵۳۰-۲۴۵-۲.
نظام‌الدين فقيه، علم و فناوري ۹۶۴-۶۸۱۰-۰۸-ايكس:شابك

ويكپديا