شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| «همه نويسندگاني كه اصل بورژوايي دارند، يك قرن است كه وسوسه بيمسئوليتي را تجربه كردهاند. اين ديگر سنتي ادبي شده است.»
اين بخشي از مانيفست ژان پل سارتر، نويسنده و فيلسوف بزرگ فرانسوي، در اولين شماره نشريه «لهتان مدرن» (روزگاران نو) بود كه در ۱۵ اكتبر ۱۹۴۵ منتشر شد.
اكنون، ۷۴ سال بعد، انتشار اين نشريه مهم ادبي براي هميشه متوقف شده است.
هتان مدرن، پايان يك تاريخ
۶ دسامبر ۲۰۱۸ نامهاي براي همه مشتركان مجله «لهتان مدرن» فرستاده شد. در اين نامه نوشته شده بود كه در پي درگذشت كلود لانزمن، نويسنده، فيلمساز و روشنفكر فرانسوي، در ۵ ژوئيه همان سال، انتشارات گاليمار تصميم گرفته تا به انتشار اين مجله پايان دهد.
گاليمار از سال ۱۹۴۵ تا سال ۱۹۴۹ و سپس از سال ۱۹۸۵ تا سال جاري (۲۰۱۹) ناشر مجله لهتان مدرن بود. در فاصله ۱۹۴۹ تا ۱۹۸۵ نيز دو انتشاراتي ديگر مسئوليت انتشار اين نشريه را بر عهده داشتند.
در واقع، اعضاي هيأت تحريريه اين مجله تصميم گرفته بودند كه نشريهشان را به گونه ديگري، به صورت اينترنتي و با برگزاري نشستها و ديدارها منتشر كنند، اما انتشارات گاليمار طرح جديد هيأت تحريريه لهتان مدرن را نپذيرفت و آن را مايه نزول جايگاه گذشته آن دانست.
در نهايت، اعضاي هيأت تحريريه لهتان مدرن در يادداشتي كه در روزنامه لوموند منتشر كردند، از پايان انتشار اين نشريه خبر دادند – نشريهاي كه به نوشته آنان، فقط يك مجله در ميان مجلات ديگر نبود، بلكه بر پايه روشنفكري فرانسه بنا شده بود و تاريخ اين روشنفكري را به ويژه در قرن بيستم روايت ميكرد.
اعضاي باقيمانده هيأت تحريريه لهتان مدرن تأكيد كردند كه وضعيت كنوني جهان از چندين جنبه، شبيه وضعيت دنيا پيش از جنگ جهاني اول است: يك دوره طولاني از رفاه در غرب، به همراه افزايش نابرابريها، و گسترش اقدامات نظامي از طريق استعمار، كه در نهايت منجر به «فوران مرگ» در سالهاي ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ شد.
به نوشته اين نويسندگان، اروپا پس از اين جنگ وارد يك دوره تاريك سي ساله شد كه خشونت در آن به اوج رسيده بود و لهتان مدرن در پايان اين دوره متولد شد، با يك هدف روشن: تلاش براي به دست آوردن يك درك جهاني از جهان.
آنان به جملهاي از موريس مرلو پونتي، فيلسوف فرانسوي اشاره كردند كه همراه با سارتر از بنيانگذاران لهتان مدرن بود و مسئوليت بخش سياسي مجله را بر عهده داشت. او چنين هدفي را براي نشريه در نظر گرفته بود: «خوانشي از زمان حاضر كه تا جاي ممكن كامل و وفادارانه باشد، بدون هيچ پيشداوري درباره معناي امور، و در عين حال، به رسميت شناختن آشفتگي و بيمعنايي در هر جايي كه وجود دارد.»
اين نويسندگان در پايان يادداشت خود از برگزاري نشستي با عنوان «خداحافظي با لهتان مدرن، آينده نشريات» خبر دادند و تأكيد كردند كه پايان اين نشريه، «آينده مشترك ما» را به پرسش ميكشد.
۲۰ روز پس از انتشار يادداشت اعضاي هيأت تحريريه لهتان مدرن در لوموند، آنتوان گاليمار، مدير انتشارات گاليمار و ناشر اين نشريه، در يادداشتي كه آن نيز در روزنامه لوموند منتشر شد، تلاش كرد دلايل تصميم خود براي توقيف انتشار اين نشريه را توضيح دهد.
آنتوان گاليمار در ابتداي يادداشت خود از شيوه برخورد موقرانه هيأت تحريريه لهتان مدرن با تصميم اين ناشر تشكر كرد و نوشت كه جنجال و آه و ناله، هرگز كمكي به پيشرفت دانش و روشن شدن امور نكرده است.
گاليمار با اشاره به ميراث روشنفكري نشريه لهتان مدرن، تأكيد كرد كه تصميم براي توقف انتشار اين نشريه براي او آسان نبوده است: «هيچ لذتي در خاموش كردن چراغ، حتي يك چراغ لرزان نيست.»
او از تلاشهاي اعضاي باقيمانده هيأت تحريريه لهتان مدرن براي ادامه كار اين نشريه ستايش كرد و ادامه داد كه دغدغه حفظ نشريه لهتان مدرن فقط محدود به اين نشريه نبود، بلكه به كليت تاريخ انتشارات گاليمار مربوط ميشد.
آنتوان گاليمار به انتشار مجله معتبر ادبي «لانوول رُوو فرانسز» اشاره كرد كه نام آن با انتشارات گاليمار گره خورده است. اين نشريه در سال ۱۹۰۸ به ابتكار شارل لوئي فيليپ، نويسنده و شاعر فرانسوي و با همراهي نويسندگان و منتقداني چون آندره ژيد بنيان گذاشته شد و گاستون گاليمار، پدربزرگ آنتوان و بنيانگذار انتشارات گاليمار از ابتدا اين جمع را به عنوان ناشر همراهي ميكرد.
مدير انتشارات گاليمار در يادداشت خود تأكيد كرد كه درگذشت كلود لانزمن، آينده انتشار لهتان مدرن را مبهم كرده بود: «او هم روح و هم اسكلت اين نشريه بود.»
در واقع، كلود لانزمن به دليل پيوندي كه با بنيانگذاران لهتان مدرن داشت، در ميان ديگر اعضاي تحريريه اين نشريه بينظير بود و پس از مرگش، به نظر ميرسيد كه يافتن جايگزيني براي او دشوار شده بود.
كلود لانزمن، چهل سال پس از پايهگذاري لهتان مدرن، سردبيري اين نشريه را در سال ۱۹۸۶ برعهده گرفته بود، يعني پس از مرگ سيمون دوبووار و دقيقا يك سال پس از نمايش فيلم «شوآ» كه با آن به شهرت رسيد. او تا پايان عمرش، به مدت ۳۸ سال مديريت اين نشريه را در دست داشت و تاريخ اين نشريه را به دو دوره پيش و پس از خود تقسيم كرد.
اولين همكاري كلود لانزمن و سارتر به سال ۱۹۴۹ بازميگشت؛ زماني كه لازمن گزارشي را درباره آلمان شرقي تهيه كرده بود. سارتر كه آن گزارش لانزمن را پسنديده بود، از او دعوت كرد كه به لهتان مدرن بپيوندد و از آن پس، رابطهاي نزديك ميان آن دو برقرار شد.
اما لانزمن پيش از آن، شيفته سارتر شده بود؛ در ۱۹۴۳، زماني كه كتاب «هستي و نيستي» سارتر را خواند. سه سال بعد، كتاب «تأملاتي درباره مسئله يهود» جان تازهاي به لانزمن داده بود. او در مقاله «سارتر من» كه در يكي از شمارههاي لهتان مدرن منتشر شده، مينويسد كه اين كتاب سارتر «به ما اجازه داد كه حس كنيم در فرانسه در خانه خودمان هستيم.»
اهميت «لهتان مدرن» چه بود؟
ژان پل سارتر كه پيش از جنگ جهاني دوم به شهرت رسيده بود، از همان روزهاي آغازين پس از جنگ، به فكر ايجاد يك نشريه بود. بالاخره سارتر همراه با كساني چون موريس مرلو پونتي، ميشل لريس، سيمون دوبووار، رمون آرون و… اولين شماره اين نشريه را در ۱۹۴۵ منتشر ميكنند.
روژه مارتن دوگار، كه هشت سال قبل از آن برنده جايزه نوبل ادبيات شده بود، در يادداشتهاي روزانهاش درباره مانيفست ژان پل سارتر در اولين شماره لهتان مدرن نوشته است: «مانيفست سارتر آخرين ضربه را به من وارد كرد (…) احساس كردم كه يك سنگ عظيم فرو افتاد (…) نه فقط به دليل منطق سارتر كه دقيق و موشكافانه بود، بلكه از اين نظر كه در آن احساس كردم نيروهاي مقاومي متولد ميشوند كه به دنبال تفسيري شفاف از امور هستند.»
با اين حال سارتر مخالفاني نيز داشت. آندره مالرو و آلبر كامو، در همان ابتداي كار، هر يك به دليلي، از همكاري با سارتر پرهيز كردند. همچنين در همان سال نخست انتشار لهتان مدرن، ريمون آرون، ژان پولان و آلبر اليويه، اين نشريه را ترك كردند و مرلوپونتي نيز در ۱۹۵۲ از همكاري با اين نشريه چشمپوشي كرد.
با اين وجود، لهتان مدرن همچنان اعتبار خود را حفظ كرده و به نشريهاي غيرقابل انكار تبديل شده بود؛ چه در حوزه ادبيات و چه در عرصه سياست.
سارتر بسياري از مقالات خود را كه بعدا به صورت كتاب منتشر شد، در ابتدا در اين نشريه منتشر كرد. به عنوان نمونه، او در همان سالهاي آغازين انتشار لهتان مدرن، بخشهايي از «ادبيات چيست» را در اين نشريه چاپ كرد.
همچنين او بسيار از نقدهاي ادبي و هنري خود را در اين نشريه به چاپ رساند، مثل «تينتورتو، زنداني ونيز» كه در نوامبر ۱۹۵۷ منتشر شد و درباره تينتورتو، نقاش معروف ايتاليايي بود.
لهتان مدرن، در دهه ۱۹۵۰ در كنار «لاتابل روند» (ميزگرد) يكي از دو نشريه مهم ادبي فرانسه بود. لاتابل روند، كه از سوي نويسندگاني چون فرانسوا مورياك، برنده نوبل ادبيات سال ۱۹۵۲ منتشر ميشد، دقيقا نقطه مقابل لهتان مدرن و «ضدسارتر» به شمار ميرفت.
لهتان مدرن علاوه بر اهميت ادبي، همچنين نظرات نويسندگان و انديشمندان فرانسوي درباره وقايع مهم روز جهان را بازتاب ميداد.
مرلوپونتي در ژانويه ۱۹۵۰، در مقالهاي در لهتان مدرن، با عنوان «روزهاي زندگيمان» عليه شوروي موضع گرفته و وجود اردوگاههاي كار اجباري در آن كشور را محكوم كرد. يا خود سارتر كه در مقاله «آيا اين دموكراسي است» در آوريل ۱۹۵۲ درباره حزب كمونيست نوشت.
موضوع انقلاب مجارستان، يك شماره ويژه لهتان مدرن را در سال ۱۹۵۷ به خود اختصاص داد. جنگ الجزاير، نزاع اعراب با اسرائيل، نژادپرستي در آفريقا، جنگ سرد و دهها موضوع سياسي و بينالمللي ديگر در اين نشريه به چشم ميخورد.
البته پرداختن به اين موضوعات براي سارتر و نشريهاش بيهزينه نبود. مثلا زماني كه او در لهتان مدرن شكنجه نظاممند ارتش فرانسه در الجزاير را افشا ميكرد، در ميتينگ دستراستيها در فرانسه شعارهايي عليه سارتر سر داد ميشد و حكومت به طور موقت انتشار لهتان مدرن را متوقف كرد.
با اين حال، وقتي به شارل دوگل پيشنهاد شد كه سارتر را به دليل «فعاليتهاي غيرقانوني» دستگير و زنداني كند، رئيسجمهوري فرانسه پاسخ داد: «فرانسه ولتر خود را زنداني نميكند.»
در دهههاي بعد، با انتشار نشريات ادبي ديگر، مثل «تلكل» كه در ۱۹۶۰ از سوي حلقهاي از نويسندگان جوان مثل فيليپ سولرس بنيان گذاشته شد، تا حدود زيادي از يكهتازي و سلطه لهتان مدرن بر نشريات كاسته شد. اما اين نشريه همچنان اعتبار خود را حتي در خارج از مرزهاي فرانسه حفظ كرد.
لهتان مدرن، تجسم ادبيات متعهد و مقاومت تفكر چپ فرانسه در دهههاي متمادي بود. بدون شك، فقدان چنين نشريهاي، روشنفكري فرانسه را يك گام از مداراگري و كشف حقيقت دور ميكند.
منبع: زمان
نويسنده: بابك بهرامي