شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| اگر اين باور را بپذيريم كه نبود آگاهي در هر جامعه ، هر حوزه و در هر زمينه اي موجبات بروز بي سوادي و درنهايت مخالفت و عداوت با ارزشهاي مقبول و مطلوب اكثريت آن حوزه و درنهايت ناهنجاري هاي اجتماعي را فراهم مي آورد، منطقا بايد اعتقادداشته باشيم كه بخش اعظمي از اين نا آگاهي محصول فرايند هاي نادرستي است كه در طول دوره هاي مختلف چيده شده و مسبب اين ناهنجاري شده است.
با اين تصور، روشن است كه بخش عظيمي از اين كج رفتاري و كژ انديشي ها ناشي از آموزش هايي است كه چه بصورت تجربي و چه بصورت ضمني در طي سازوكاري بنام مدرسه و دانشگاه و محيط كار مي آموزيم و البته ناچاريم كه بياموزيم.
ناگفته پيدا است كه بخش اعظمي از اين دانش، از طريق ابزارها، كانالها و يا شيوه هايي به ما – به عنوان مخاطب- منتقل مي شود كه در يك صورت بندي كلي آن را به نام رسانه مي شناسيم.
واقعيت اين است كه اطلاع رساني دقيق، مناسب و درست از هر طريقي و به هر صورتي، باعث انباشت دانش و متعاقب آن ايجاد آگاهي در جامعه مي شود و مسلم است كه اطلاع رساني منطقي، و متاثراز حقيقت نه تنها موجد و موجب ايجاد دانش و زايش معرفت مي شود بلكه با تكرار و تداوم اين فرايندمي توان به ايجاد و تشكيل هنجارهاي درست در جامعه اميدوار بود.
مصداقهاي زيادي از بروز و ظهور هنجارها در جامعه وجود دارد كه جاي بحث و بررسي آن در اين مقال كوتاه نيست هنجارهايي كه مي تواند سازنده اخلاق، رفتار، سيره، كردار و گفتار نيكو باشد و حتي مي توان آنها را از ابعاد مختلفي مانند اقتصادي ، اجتماعي، سياسي و حتي ورزشي طبقه بندي كرد، نمونه بازر آن رامي توان در استفاده از خدمتي به نام بيمه مشاهده كرد كه در جوامع صنعتي و پيشرفته- بنا به سازوكارها و ساختارهاي تعريف شده - به جزيي از « فرهنگ» آنها تبديل شده ولي در جامعه ما- به دلايل مختلف- هنوزبه «فرهنگ» تبديل نشده وعليرغم همه تلاشهايي كه در راستاي تحقق اين هدف صورت گرفته، همچنان جلوه اي از تمدن و رفتارهاي لوكس به حساب مي آيد.
همانگونه كه گفته شد يكي از ويژگي هاي مهم فرهنگ و يا هنجار هاي مطلوب اجتماعي، آموختني بودن آن و يا آموخته شدن آن است كه رعايت آن موجب تغيير، تحول و اعتلاي جامعه مي شود. البته مسلم است كه هدف از آموختن و يادگيري در اين نوشته، آموزش ازطريق دوره هاي آموزشي كلاسيك و آكادميك نيست، بلكه بيشتر آموخته هايي است كه اهالي يك جامعه در طول زندگي خود ودر تعامل و تقابل با يكديگر و اجتماع مي آموزند.به همين خاطر است كه باورهاو يا رفتارهاي مشترك و تكراري كه تعدادمحدود و معدودي از افراد و يا رفتاري كه جامعه براي يك يا چند بار از خود نشان مي دهند يا مصداق بارزي از فرهنگ محسوب نمي شود و يا در خوش بينانه ترين حالت، به خرده فرهنگ هايي تبديل مي شود كه قابليت تعميم به ديگر حوزه ها را نمي يابد.
يكي از مصاديق فرهنگي به ويژه فرهنگ اقتصادي در هر جامعه اي ميزان بهره مندي آحاد جامعه از «خدمات بيمه اي» است كه با شاخصي به نام ضريب نفوذ بيمه سنجيده مي شود و البته شاكله بحث و فلسفه اصلي تشكيل آن هم به كنترل و انتقال و مديريت ريسك بر مي گردد چه، با ارتقاي سطح فرهنگ بيمه، جامعه و افكار عمومي با مفهوم و ساختار بيمه و انواع خدمات و كاربردهاي آن آشنا شده و آرام آرام بهره گيري از خدمات بيمه اي را به عنوان يك هنجار مي پذيرد، مسلم است دراين ديدگاه هرچه فعالان اين صنعت در خصوص فرهنگ سازي و ارتقاي سطح فرهنگ تلاش و سرمايه گذاري كنند اين صنعت بارور تر شده و تاثير مثبت خودرا برجامعه و بخصوص در بخش هاي مختلف سرمايه گذاري هاي اقتصادي و اجتماعي كشور بر جاي مي گذارد.
از طرفي ظهور و بروز حوادث طيبعي و غير طبيعي در ايران، كه كشور را در زمره يكي از حادثه خيز ترين كشورهاي دنيا قرارداده، ايجاب مي كند كه بايدبه بهرگيري از ابزار بيمه براي همه آحادجامعه، نه به عنوان يك ضرورت و اختيار، بلكه به عنوان يك «بايسته» و اجبار نگريست.
افزايش آگاهي هاي عمومي و ايجاد باور و نگرش مثبت در مورد بيمه به شيوه هاي گوناگون امكان پذير است.راهها و تكنيك هايي مانند برگزاري جشنواره هاي مختلف بيمه اي،رسانه اي ،چاپ و توزيع حامل هاي مختلف اطلاع رساني و حتي تبليغاتي با ماهيت و كاركرد ترويجي،برقراري ارتباط مناسب با اهالي رسانه ،درج مفاهيم بيمه اي در كتابهاي درسي مقاطع مختلف از ابتدايي تا دانشگاه و تهيه و توزيع اقلام تبليغاتي به عنوان هديه به مخاطبان مختلف از جمله روشهاو تكنيك هايي است كه در كنار ارائه خدمات مطلوب بيمه اي به بيمه گذاران مختلف از نظركيفيت و تناسب با نيازهاي اقشار گوناگون مي تواند مردم را با اين مفهوم آشنا نمايد،.هرچند كه در اين زمينه بايد به گونه اي عمل كرد كه عملكرد نادرست و نامطلوب موجبات فرار و يا گريز مردم از اين مفهوم را فراهم نيآورد .
نگاهي گذرا به انواع قالبهاي تبليغاتي ،ترويجي و اطلاع رساني و كاركرد هاي متفاوت و بعضا متناقض انتخاب شده توسط بيمه گران، نشان مي دهد كه بي توجهي به نوع پيام ها و مطالبي كه قصد ارائه آنها وجود داردو همچنين عدم حساسيت نسبت به نوع رسانه، زمانِ ارائه، مكانِ ارائه، محتواي پيام و... چه تبعات نا خوشايندي را براي فرستندگان پيام ها(بيمه گران) و حتي گيرندگان آنها(بيمه گذاران) برجاي بگذارد.هرچند كه مي توان از رسانه ها و قالب هاي ترويجي، تبليغاتي و اطلاع رساني معمول مانند راديو و تلويزيون و روزنامه و تبليغات محيطي و..
به عنوان مهمترين و رايج ترين انواع رسانه براي انتقال پيام ها نام برد، امابه هرصورت نكته اي كه مي توان برآن تاكيد كرد ، نوع تاثير گذاري انواع رسانه ها در ارائه پيام ها در زمانها و مكانهاي مختلف است .موضوعي كه عدم توجه به ظرائف و دقائق مترتب بر آنها مي تواند ضربات جبران ناپذيري بر سازمان ارائه كننده پيام بگذارد و آن را در معرض انواع تهديدها و حتي تخريب ها قرار دهد.
بنابراين ضمن توجه به اين مطلب كه براي رويارويي با هر رويدادي نيازمندپيش بيني اقدامات «پيش» ،«حين» و «پس» از آن هست، بايد اذعان داشت كه توجه به مفهوم فرهنگ و عناصر و عوامل مرتبط ،ارتباط آن با ريسك و ارتباط هردوي آنها با بيمه بيشتر از آنكه در مرحله وقوع بحران و يا ريسك اهميت داشته باشد نقش خودررا در مرحله پيش از وقوع(پيشگيري) ايفا نمايد هرچند اعتقاد كلي بر آن است كه فرهنگ بنا به خصيصه خود مقوله اي تمام مرحله اي است و نكته كليدي ، همان انتخاب درست كانالها، تهيه و تدوين مناسب محتواها و همچنين توجه به مخاطبان آنها است.نكته اي كه شايد كنشگران فرهنگي فعال در صنعت بيمه- بخوانيد مديران روابط عمومي موسسات بيمه اي- بايد بيشتر به آن توجه كنند.