شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| چرا هنوز هم مردماني در تاريكروشناي هواي پگاهي، همچو گنجيابان در پي روزنامه موردپسند خود در پيشخوان دكههايي ميگردند كه هنوز همه چراغهايش را نتوانسته روشن كند؟ يا ديرهنگام شب، برخي در مسير رفتن به خانه، دكه به دكه شهر سركشي ميكنند تا روزنامه اي را بيابند كه به سبب گرفتاري نتوانستهاند در بامدادان تهيه كنند. در هزارتوي روزنامه مورد اعتماد ساليان آنان، چيست كه در شبكه هاي اجتماعي يافت نميشود؟ خبر راستين!
اميدوارم روزنامههاي كاغذي ـ بر جاي بمانند و دوام بياورند، زيرا مطالعه مخاطب از روي كاغذ، علاوه بر اين كه به سيستم بدن انسان آسيب نميرساند، در صورتي كه با نشانهگذاري بر روي مطالب مهم همراه باشد، بر درك مفاهيم به مراتب تاثيرگذارتر است. البته حمل مطبوعات به هر مكان نيز، مزيت ديگر آن است.
زنده ياد دكتر كاظم معتمدنژاد در كتاب وسايل ارتباط جمعي خاطرنشان ميسازد هيچ رسانهاي جايگزين رسانه ديگر نميشود؛ بلكه در منظومه ارتباطات اجتماعي و در عرصه رقابت براي جلب مخاطب، متناسب با استعداد و قابليتهاي خود كاركردي جديد پيدا ميكند. به عنوان مثال وقتي شبكههاي اجتماعي اخبار را در سريعترين زمان ممكن انتشار ميدهند، كاركرد مطبوعات بايد بيشتر بر ژانرهايي نظير مصاحبه، گزارش و تحليل متمركز باشد. اين تبديل وضعيت در ساير رسانهها نيز خودنمايي ميكند؛ كما اين كه با توجه به تغيير سبك زندگي كه با فراگير شدن استفاده از خودرو همراه شده است، جايگاه راديو به جاي منزل و اماكن عمومي بيشتر در اين وسيله نقليه است؛ و از آنجا كه بخش قابل توجهي از وقت مردم بخصوص در شهرهاي بزرگ در خودرو و راه بندان سپري ميشود، برنامههاي آموزشي و سرگرم كننده در راديو بايد سهم بيشتري را به خود اختصاص دهد. به همين دليل هيچ رسانهاي از ميان نرفته و جاي رسانه ديگر را نگرفته است. فقط تلگراف از ميان رفت و به جايش فاكس و تلگرام و ... با سرعت عمل بالا آمد.
بديهي است جهان امروز كه به قول «مانوئل كاستلز» به جامعه شبكهاي تبديل شده است، كاربران در پلتفرمها و شبكههاي اجتماعي هرروز با انبوه اخبار و اطلاعاتي مواجه ميشوند كه آنان را در خود غرق ميكند. همينجاست كه ضرورت فراگير شدن دانش و سواد رسانهاي به شدت احساس ميشود ؛ زيرا مخاطب در صورت آموزش سواد رسانهاي خودش با بينش دروني، اخبار واقعي را از شايعات باز ميشناسد و در دوراني كه ما گرفتار فوران اطلاعات و به تعبير ديگر اضافه بار اطلاعاتي هستيم، قدرت تميز و تشخيص سره از ناسره را پيدا ميكند. خوشبختانه اين معضل در مطبوعات به كمترين حد خود ميرسد؛ زيرا مخاطب با مطالعه خبر در روزنامهها از همان ابتدا اعتمادش جلب ميشود؛ به دليل اين كه مطالب مطبوعات از دروازهبانيهاي متعدد در هيات تحريريه عبور ميكند و در غير اين صورت بايد پاسخگوي افكار عمومي باشد.
از سوي ديگر در شرايط كنوني خوانندگان مطبوعات بيشتر از كسب اطلاع ، به دنبال ريشهيابي مسائل جامعه هستند؛ بنابراين گردانندگان آن بايد به عناصر خبري " چرا و چگونه " كه در ذهن مخاطبان شكل ميگيرد، پاسخ دهند.
اگر چه برخي روزنامههاي مكتوب، نسخه الكترونيك هم دارند؛ اما با وجود گسترش رايانه ها و تجهيزات ارتباطات الكترونيكي، هنوز ما در كشور شكاف ديجيتالي داريم؛ به اين مفهوم كه همه مردم به چنين ابزاري دسترسي ندارند. از سوي ديگر بررسيها نشان ميدهد اغلب مردان و زنان ميانسال با رسانههاي الكترونيك مانوس نيستند و توان استفاده از نسخههاي ديجيتالي روزنامهها را ندارند. ضمن اين كه حلاوت مطالعه روزنامه كاغذي براي آنان بسيار دلپذيرتر است.
بنابراين با قاطعيت ميتوان گفت كه روزنامههاي كاغذي همچنان قادرند به حيات خود ادامه دهند. فراموش نكنيم كه در ابتداي ورود راديو و بخصوص تلويزيون به دليل جاذبههاي آنها، تا سالها بعد مطبوعات در آستانه ورشكستگي قرار داشت؛ اما به دليل كاستيهاي راديو و تلويزيون در پاسخگويي به عناصر خبري «چرا و چگونه»، مطبوعات بارديگر جايگاه خود را به دست آورده و مخاطبان بيشتر و در عين حال فرهيخته را به سوي خود كشانده اند.
از اين رو در عصر كنوني كه افكار عمومي بالاترين قدرت حاكم در جهان است، هيچ رسانهاي به اندازه مطبوعات قادر به اقناع مخاطبان فعال و جستجوگر نيست و به همين دليل به بقاي روزنامهها اميدوارم.
دكتر ابراهيم جعفري ـ استاد علوم ارتباطات دانشگاه
© روزنامه اطلاعات