شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| اگر از صد نفر مدير سوال شود كه شما چه نوع كارمندي را ترجيح ميدهيد، كارمند با هوش يا كارمند كودني كه فقط فرمان ببرد؟ بدون شك هر صد نفرشان پاسخ خواهند داد «چه سوال احمقانهاي؟ معلوم است كه كارمند باهوش را ترجيح ميدهيم» و اضافه خواهند كرد « ما افراد باهوش را استخدام ميكنيم و راحت شان ميگذاريم كه كارشان را بكنند» و اگر از همان صد نفر درخواست شود كه روش مديريتي خود را تعريف كنند، مطميناً هيچ كدام خود را مدير ميكرو معرفي نخواهد كرد. اما تحقيقات نشان ميدهد كه واقعيت غير از اين است و براي اكثر مديران معادله X=Y كه به معادله مرگ مغزي يا زومبي (Zombie) معروف است، يكي از مهمترين معادلات محسوب ميشود. در اين معادله X نشانگر ضريب هوشي كارمند و Y نشانگر اقتدار مديريتي است.
مديريت ميكرو يا ذره نگر
مديريت ذرهنگر، نوعي ضعف مديريتي است كه مبين كنترل بيش از اندازه و غير ضروري كاركنان و توجه وسواسي مدير به جزييات كاري است و مديران ذره نگر به دليل غرق شدن در مسايل جزيي و پيش پا افتاده، توانايي تحليل كل سيستم و توجه به بهرهوري كلي را ندارند. در واقع آنها نه تنها كليات را فداي جزييات ميكنند، بلكه احترام و اعتماد زير دستان را نيز از دست ميدهند.
ميكرو مديران، مديراني هستند كه به كاركنان خود بسيار نزديكند. آنها دايماً بر كار افراد خود نظارت كرده و يك ريز اظهارنظر ميكنند (خواه مثبت يا منفي).
كاركنان چنين مديراني از خود ميپرسند چرا رييس نميگذارد من كارم را انجام بدهم؟ چرا لحظهاي راحتم نميگذارد؟ اي خدا اين بار ديگر چه مساله اي را به من گوشزد خواهد كرد؟
سندرم مديريت ذره نگر
مديريت ذره نگر در واقع يك وسواس فكري و يك اختلال رفتاري شبيه ساير اختلالات رفتاري اعتيادآور است.
وسواس مديران ذرهنگر شامل حال همه كاركنان، چه آنهايي كه بهرهوري بالايي دارند و چه آنهايي كه عملكرد ضعيفي دارند، ميشود. در حيطه كاري مديران ذرهنگر، هيچ كاري تفويض نميشود، نظرات كاركنان ناديده گرفته ميشود و صداي آنها شنيده نميشود. احساس عدم اعتماد مدير نسبت به كاركنان، سبب كنترل شديد آنها از سوي مدير ميشود و اهميت امر موجب دوباره كاري، اتلاف وقت و انرژي و تحميل هزينههاي اضافي بر سازمان ميشود.
چمبرز در كتاب خود تحت عنوان «راهنماي بقاي مديريت ذرهنگر» به اين نكته اشاره ميكند كه نزديك به 80% كاركنان، در زندگي كاري خود مديران ذرهنگر را تجربه ميكنند. طبق تحقيقات او، 22% از مديران با شيوه مديريت ذره نگر كاركنان خود را اداره ميكنند.
به اعتقاد چمبرز، چنين شيوهاي اعتماد به نفس كاركنان را تضعيف كرده و آنها را متكي و وابسته بار ميآورد. برخي از مديران ذرهنگر معتقدند براي انجام درست كارها بايد شخصاً اقدام كنند. اينگونه افراد خود را همه فن حريف ميدانند. برخي ديگر از مديران ذرهنگر نيز كساني هستند كه زير دستان خود را وسيلهاي براي تحقق اهداف ميدانند. كاركنان آنها تا زماني كه انتظارات مدير را برآورده ميكنند. خوب و كارآمد محسوب ميشوند. اما چنانچه كاري اشتباه انجام پذيرد، ورق برميگردد و مورد خشم و زورگويي مدير واقع ميشوند.
نشانه هاي مدير ذره نگر
با مطرح كردن سوالات زير ميتوانيد نشانههاي سندرم مديريت ذرهنگر را تشخيص بدهيد.
1- آيا مدير زماني زيادي را صرف بازبيني پروژهها و كارهاي انجام شده ميكند؟
2- آيا مدير از اينكه فردي بدون مشورت با او تصميمي بگيرد يا كاري، انجام دهد عصباني ميشود؟
3- آيا مدير به جاي تأكيد بر سياست ها و خط مشيها، زمان زيادي را صرف جزييات و مسايل كوچك ميكند؟
4- آيا مدير ترجيح ميدهد به جاي تفويض اختيار، خودش مستقيماً كاركنان را هدايت كند؟
5- آيا مدير حتي در شرايط بحراني هم اجازه تصميم گيري به زير دستان زبدهاش نميدهد؟
6- آيا مدير اولويتهاي كاري را شخصاً تعيين ميكند و يا مشت آهنين بالاي سر كاركنانش ميايستد؟
7- آيا مدير اغلب اوقات از حداكثر اختيارات خود استفاده ميكند؟
اگر پاسخ شما به حداقل يكي از سوالات بالا مثبت باشد فرد مورد نظر حتماً به سندرم ميكرو مديريت مبتلاست. يكي از نشانههاي بارز مديران ذرهنگر، تاكيد بيش از اندازه آنها بر گزارش كاري است. آنها از كاركنان ميخواهند كه لحظه به لحظه زمان كاري خود را گزارش دهند. ضمناً مديران ذرهنگر تنها كاركناني را كه شبيه خودشان هستند ارتقاء ميدهند.
به اعتقاد چمبرز، كاركنان چنين مديراني ياد ميگيرند كه براي پيمودن پلههاي ترقي، ذرهنگر و دقيق و وسواس باشند و به اين ترتيب آنها نيز تبديل به افرادي ذرهنگر ميشوند. اگر پاي درد دل كاركنان چنين مديراني بنشينيد، از مديران شان با نام ديكتاتور، موشكاف، نقاد، كنترلچي، و ... ياد خواهند كرد.
(شوگا، شماره اول)