شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- زنگ خطر كاهش تيراژ مطبوعات كشور مدتهاست به صدا درآمده و با توجه به اوضاع نابسامان اقتصادي در شرايط كنوني و گراني مواداوليه توليد رسانههاي چاپي ازجمله كاغذ، حيات مطبوعات به خطر افتاده است.
در اين بين دوران حمايتها و يارانههاي مطبوعاتي نيز به سر آمده و مهمترين منبع درآمد مطبوعات، يعني آگهيهاي تبليغاتي نيز كه تابع شرايط اقتصادي و به نوعي آينه رونق اقتصادي است، كاهش چشمگيري داشته است. همچنين ظهور و گسترش بازارهاي مجازي، انتشار كمهزينه و متنوع آگهيهاي چندرسانهاي و حجم انبوه كاربران شبكههاي اجتماعي موجب عدمتمايل سازمانها و شركتها براي درج آگهي و تبليغات در مطبوعات شده است.
درحاليكه ظهور و توسعه فضاي مجازي در جهان توانسته انقلاب عظيمي در رونق اقتصادي رسانهها ايجاد كند، در كشور ما نهتنها به آن توجه نشده و از فرصتهاي ناب آن در راستاي توسعه كسبوكار رسانهاي بهرهاي برده نشده بلكه همواره به چشم يك رقيب و حتي دشمن مطبوعات ديده شده است.
بايد توجه داشت كه با وجود همه تحولات تكنولوژيك و توسعه بسترهاي توليد محتوا و رشد فرصتهاي متنوع كسبوكارهاي رسانهاي، سازمانهاي رسانهاي كشور برخلاف تصور همچنان به روش سنتي مديريت ميشوند. در شرايطي كه در جهان، مديريت رسانه كاملا با تغييرات اساسي مواجه شده و فعاليت آنها با وجود پيشرفتهاي تكنولوژي چندين برابر شده است اما در كشور ما، رسانهها به سبك و سياق قبل از ظهور و گسترش فضاي مجازي مديريت ميشوند. حال آنكه در جوامع توسعه يافته، به صنعت رسانه به چشم يك صنعت درآمدزا نگريسته ميشود.
نكته بسيار مهم در مورد صنعت رسانه در دنيا اين است كه در اين صنعت، توليد محتوا و انجام مسئوليتهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي، منجر به رونق اقتصادي رسانه ميشود. در چنين رويكردي، رونق اقتصادي رسانهها نيز باعث گسترش فعاليتهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي خواهد شد. برهمين اساس در مديريت نوين رسانهاي، سياستگذاري بر پايه دو اصل صورت ميگيرد؛ مسئوليت اجتماعي و بازدهي اقتصادي.
هماكنون رسانههاي ما مانند سالهاي آغازين فعاليت مطبوعات در جهان فقط بهدنبال توليد محتوا، ارائه اطلاعات و آگاهي بيشتر به مخاطبان و تحليل اوضاع و احوال كشور هستند و چشم خود را به روي محصولات رسانهاي و بازارهاي نشريه بستهاند. برخلاف گذشته، امروزه نميتوان تنها با روزنامهنگاري و حتي توليد برترين محتوا در دنياي رسانه به موفقيت رسيد. در عصر حاضر رسانهها براي اينكه بتوانند در صحنه مطبوعات از لحاظ مالي هم به توفيقاتي دست يابند،
با بهرهمندي از مديريت نوين رسانهاي به علوم مختلفي ازجمله روانشناسي، جامعه شناسي، ارتباطات، شناخت بازار و فضاي كسب و كار و همچنين آشنايي با فناوري اطلاعات و تكنولوژيهاي نوين ارتباطي نياز دارند. مديريت نوين رسانهاي با تكيه بر اصول اقتصاد رسانه بر اين باور است كه مديريت تحولگرا با رويكردي پيشتازانه و ايجابي ميتواند الگوي صحيحي براي توسعه رسانهها در شرايط كنوني باشد. در اين سبك مديريتي، مديران رسانه مدام در پي كشف بازارهاي جديد و برنامهريزي هستند.
بنابراين، فناوري اطلاعات نهتنها رقيب رسانههاي چاپي نيست بلكه فرصتي براي توسعه بازار و گستره توزيع و اثر رسانهاي محسوب ميشود. با بهرهمندي از چنين رويكردي، اقتصاد رسانه از حالت تك بعدي خارج و به اقتصاد چندهستهاي تبديل ميشود. براي رسيدن به بالاترين سطح و توانايي توسعه بازار رسانهاي، مديران اين حوزه نيازمند پيش فرضهايي هستند كه با بهرهگيري از آنها ميتوانند به رشد اقتصاد رسانه خود اميدوار باشند.
ديدگاه تحول گرا در مديريت رسانه، شناخت دقيق سپهر رسانهاي نوين، شناخت بازارهاي جديد رسانهها و كسبوكارهاي برآمده از فرصتهاي فناوري اطلاعات و ارتباطات، تحول در سازمان رسانهاي و طراحي ساختار منعطف مبتني بر شاخصهاي سازمانهاي توليدكننده محتوا، پشتيباني يك واحد قدرتمند مطالعات تحقيق و توسعه از نوآوريهاي مديريتي و تفكر ديجيتال در مديران رسانهها و تحليل آيندهنگارانه با توان ريسك بالا ازجمله پيش فرضهايي هستند كه در جهت رونق اقتصادي رسانهها در قالب مديريت نوين نقش مهمي ايفا ميكنند. رسانههاي ما، براي اينكه بتوانند همچنان مسير اطلاعرساني خود را طي و به اهداف خود دست پيدا كنند، اگر نتوانند هرچه سريعتر فعاليت خود را بر پايه مديريت نوين رسانهاي برنامهريزي كنند، بيتعارف شكست خواهند خورد.
منبع: همشهري آنلاين