شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : آتش بي اعتمادي بر انبار باروت خبرهاي جعلي بيگانگان
دوشنبه، 19 شهریور 1397 - 18:34 کد خبر:34865
توپخانه دشمن در ميدان جنگ رسانه اي ، اين روزها مرتب به شليك پي در پي اخباري مي پردازد كه قلب افكار عمومي ايران را نشانه رفته و در پي فرو ريختن ديوار اعتماد و اتحاد يك ملت است.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- توپخانه دشمن در ميدان جنگ رسانه اي ، اين روزها مرتب به شليك پي در پي اخباري مي پردازد كه قلب افكار عمومي ايران را نشانه رفته و در پي فرو ريختن ديوار اعتماد و اتحاد يك ملت است. اتاق توليد موشك هاي خبري بي وقفه از كاه كوه مي سازد با استفاده بسيار حرفه اي از تاكتيك هاي خبري كه در پايان اين نوشتار با هم مرورشان خواهيم كرد. از جعل و دستكاري خبر گرفته تا تحريف و شايعه و ماساژپيام همگي براي درهم كوبيدن سنگر انسجام و وفاق ملي است كه در اين برهه از تاريخ كشوربه شدت به آن نيازمنديم.

 

ميزان به شدت نگران كننده اعتماد به رسانه هاي داخلي از يك سو و ازسوي ديگر فقدان سواد رسانه اي مكفي و نابالغي ميليون ها كاربر شبكه هاي مجازي ،آنها را تبديل به پياده نظام و سربازان بازنشر دهنده اخبار جعلي دشمن ساخته است .هر كليك براي فوروارد و نشر خبرهاي دروغ ، كشيدن ماشه اي به نفع جبهه مقابل است. ساده ترين راه براي مردمي كه بي تامل ، كم مطالعه ، بدون تحقيق و شايد براي تخليه فشارهاي اقتصادي و نوعي ابراز نارضايتي بدون پي بردن به عواقب كار خويش ، اقدام به بازنشر اخبار جعلي مي كنند ، همين است. فورواد بدون درنگ.

 

صدا و سيماي جمهوري اسلامي بعنوان موثر ترين رسانه داخلي نيز مي كوشد تا به خنثي سازي شليك هاي خبري بپردازد البته پس از جراحت هاي عميقي كه برپيكره افكار عمومي وارد مي شود. اما اثرگذاري خبرهاي جعلي در لحظه تا حدي كارگر افتاده و نقش مخرب خود را بخوبي ايفا كرده است. در اين ميان ، ديوار كوتاه و فروريخته اعتماد عمومي به رسانه هاي داخلي پاشنه آشيلي شده است كه دشمن به طرز شگفت آوري براي پيشبرد اهداف خود از آن بهره مي جويد.

 

نقش كارگزاران روابط عمومي سازمان ها و دستگاه ها در كارزار خبري موجود ، در نهايت اهميت قرار دارد. رصد اخبار آنگونه كه متخصصان خبري نشسته در سنگر دشمن مدام جستجو مي كنند تا هر رويدادي را تبديل به بمب خبري كنند ، بمراتب نزد روابط عمومي هاي ما مورد نياز است. اگرچه پيشگيري مهم تر از درمان است اما مي توان در ابتداي بمباران خبري پاتك زد و با شفاف سازي هرچه بيشتر از شدت و حدت تركش ها كاست .

 

مروري بر اخبار چند مدت اخير كه بازتاب گسترده اي در شبكه هاي مجازي و به دنبال آن افكار عمومي برجا گذاشت نشان مي دهد كه دست اندركاران عرصه اطلاع رساني داخلي در غفلت و انفعال بسر مي برند. از آخرين خبر شروع مي كنيم . " واگذاري بندر چابهار به هندي ها به نقل از وزير راه و شهرسازي " اين خبر بطور بسيار ماهرانه و حرفه اي تنظيم و به دست سربازان داخلي سپرده شد تا بر بستر شبكه هاي اجتماعي به بازنشر آن بپردازند. در تماسي با دوستان روابط عمومي سازمان بنادرو كشتيراني و در شب نخست پخش خبر، مشخص شد كه اتاق توليد خبر رسانه هاي بيگانه با دستكاري و تحريف خبر و با تكيه بر منبع موثق براي اعلام يك خبر غير موثق و جعلي موشك ديگري را روانه كرده اند.

 

قراردادي كه انعقاد آن منجر به پويايي و تحرك بيشتر در بندرچابهار مي شود و با اجاره سه اسكله از مجموع و بيست و دو اسكله بندر چابهار منافع بسياري را براي كشور به ارمغان مي آورد بگونه اي تحريف شد كه خشم و ناخرسندي مخاطبان در كامنت ها و نظرات ثبت شده در شبكه هاي اجتماعي را هويدا ساخت.روابط عمومي سازمان در اينجا كمي دير اما به نسبت موفق عمل كرد و به اطلاع رساني پرداخت هرچند از بازخورد پيام هاي توليد شده براي خنثي سازي خبر تحريف شده ، اطلاع چنداني در دست نيست اما ورود به ميدان لازم بود تا حداقل پادزهري باشد براي سم نااميدي كه مدام تزريق مي شود در اذهان ملتي كه در آشفته بازار خبر سردرگم است.


از ديگر خبرهايي كه در فضاي رسانه هاي غير رسمي كشور فراگير شد مي توان به خبر واگذاري جزيره كيش به چيني ها ، فروش درياي خزر ، فروش خليج فارس به بيگانگان ، كشتار ماهيگيران ايراني توسط چيني ها در خليج فارس و اخباري از اين دست اشاره كرد. اين درحاليست كه براي هر وجب اين سرزمين دفاع جانانه اي صورت گرفت و مي گيرد هنوز هم .اما تهيه و توليد اخبار جعلي آن چنان ماهرانه انجام گرفت كه بخشي از آنها را مي توان جزيي از اخبار متكي بر تكنيك دروغ بزرگ دانست.


هوشياري و مداقه دائم توسط اهالي روابط عمومي كشورها كمك فراواني براي مقابله با تهاجمات و جنگ رواني عصر حاضر دارد.


همان جنگي كه ارتش آمريكا در مارس 1955ميلادي در آيين نامة رزمي خود، ارايه كرد. جنگ رواني در آيين نامه ياد شده، اين گونه تعريف شده است: « استفادة دقيق و طراحي شده از تبليغات و ديگر اعمالي است كه منظور اصلي آن، تأثيرگذاري بر عقايد، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروه بي طرف و يا گروه دوست است؛ به نحوي كه پشتيباني براي برآوردن مقاصد و اهداف ملي باشد»


به اعتقاد ويليام داواتي، جنگ رواني عبارت است از: «مجموع اقداماتي كه از طرف يك كشور، به منظور اثرگذاري و نفوذ بر عقايد و رفتار دولت ها و ملت هاي ديگر، در جهت مطلوب و با ابزارهايي غير از نظامي، سياسي و اقتصادي، انجام مي شود». طرفداران اين نگرش اغلب بر اين باورند كه تبليغات، جزء اصلي و اساسي جنگ رواني است؛ نه همة آن.


جنگ رواني همچنين عبارت است از: مجموعة اقدامات تبليغي - رواني يك كشور يا يك گروه، به منظور اثرگذاري و نفوذ بر عقايد و رفتار دولت ها و مردم، در جهت مطلوب.


در پخش پاياني نوشتاري كه از منظرگرامي تان گذشت ، مروري خواهيم داشت به برخي از مهم ترين تاكتيك هاي جنگ رواني كه پيش از اين دكتر محمد سلطاني فر بدان پرداخته اند.
۱. سانسور
سانسور عبارت است از حذف عمدي موادي از جريان عبور آگاهي ها؛ به منظور شكل دادن عقايد و اعمال ديگران. اين حذف عمدي، مي تواند به دو شكل صورت پذيرد. سانسور در ساده ترين معني اش، رسيدگي و آزمايش پيام هاي كثير الانتشار، توسط اولياي امور، براي بازداشت موادي است كه از نظر آنان نامطلوب است.


اين شكل سانسور، همان ايجاد مانع قبلي يا عملي، براي جلوگيري از انتشار مواد نامطلوب است كه مي تواند شامل حذف واژه ها، عبارات يا جملاتي خاص، توسط سانسورگر باشد؛ اما سانسور در شكل گسترده ترش، مي تواند در برگيرندة هر نوع تلاشي جهت تضعيف يا جلوگيري از انتشار مواد نامطلوب از نظر برخي از اولياي امور باشد. بدين ترتيب، ممكن است دولتي جلوي انتشار اطلاعات يا اخباري را كه مي توانند بازتابي مخالف يا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشند، بگيرد يا ممكن است دولت مذكور، اقدام به صدور مجوزهايي كند كه از اين راه، انتشار مواد نامطلوب را دچار مشكل يا فترت سازد. از طرف ديگر، ممكن است اولياي امور، اقدامي تنبيهي نيز بر ضد متخلفان در پيش گيرند؛ بدين منظور كه مطمئن شوند متخلفان، ديگر دست به خلاف نخواهند زد و نيز ديگران را از انتشار موادي داراي ايراد، برحذر دارند.


2. تحريف
يكي از رايج ترين شيوه هاي پوشش خبري و مطبوعاتي، تغيير متن پيام به شيوه هاي مختلف، از طريق دستكاري خبر است. در مسئلة تحريف، سه پديده به چشم مي خورد كه عبارتند از: تعديل، شاخ و برگ دادن و جذب. يك خبر در حين انتقال از شخصي به شخص ديگر، به تدريج، كوچك تر از گذشته، قابل فهم تر و از نظر بازگو كردن، ساده تر مي شود. در حين عمل انتقال متوالي خبر، بسياري از جزييات اصلي خبر، كم كم تعديل مي شوند.

 

 تجربه هايي كه در مورد تحريف انجام شده، نشان مي دهد كه بسياري از جزئيات موجود، در ابتداي زنجيره انتقال، به شدت حذف مي شوند. هر بار كه خبر تحريف شده نقل مي شود، ميزان جزئيات، هر چند با كندي، كاهش مي يابد.در همان زماني كه عمل تعديل انجام مي گيرد، شاخ و برگ هاي ديگري به خبر اضافه مي شود. شاخ و برگ دادن به خبر بر ادراك انتخابي و حفظ انتخابي موضوع در ذهن و نقل جزئيات كمي از موضوع اصلي، مبتني است.


3. ساختن يك يا چند دشمن فرضي
اين، يكي از شيوه هاي قديمي سياسيون كهنه كار است كه قدرت را در اختيار دارند و براي بقا و ماندگاري در حكومت، از آن استفاده مي كنند. اين شيوه به مطبوعات نيز رخنه كرده است. در اين شيوه، سعي مي شود تا ساير رسانه ها و مطبوعات يا ساير سياستمداران و احزاب در چشم مخاطبان، به شكل يك دشمن نشان داده شوند. هميشه داشتن يك دشمن فرضي، مي تواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمينه را براي هر نوع اقدامي، فراهم آورد. استفاده از اين شيوه، مي تواند براي متحد كردن افراد داخل يك كشور نيز مفيد واقع شود. هنگام بحران هاي اقتصادي و سياسي و يا خطرات سياسي كه از درون يك كشور را تهديد مي كنند، وجود يك دشمن فرضي خارجي، مي تواند سرپوشي بر بحران ها باشد و اتحاد داخل كشور بر ضد آن بحران ها را ميسر سازد.


4. پاره حقيقت گويي
گاهي حادثه، خبر يا سخني مطرح مي شود كه از نظر منبع، محتواي پيام، مجموعه اي به هم پيوسته و مرتب است كه اگر بخشي از آن نقل و بخشي نقل نشود، جهت و نتيجة پيام، منحرف خواهد شد. اين از رويه هاي رايج مطبوعات است كه معمولاً متناسب با جايگاه و جناح سياسي اي كه به آن متمايل هستند، بخشي از خبر را نقل و بخشي را نقل نمي كنند. اين شيوه به خصوص در انتشار نظرات رهبران سياسي، بسيار متداول است. استفاده از تيترهاي اصلي روزنامه ها، مطابق با ميل و سليقة آن روزنامه، از نمونه هاي بارز پاره حقيقت گويي است.


5. محك زدن
گاهي براي ارزيابي اوضاع جامعه و طرز تفكر مردم جامعه دربارة موضوعي خاص كه نسبت به آن حساسيت وجود دارد و يا براي دريافت نظر حاكمان و يا گروهي خاص يا صنفي از جامعه، خبري منتشر مي شود كه عكس العمل نسبت به آن، زمينة طرح هدف هاي بعدي قرار مي گيرد. عوامل تبليغاتي سعي مي كنند براي دريافت نظر گروهي خاص و يا حتي افراد جامعه، با انتشار يك موضوع، عكس العمل آنها را مورد ارزيابي قرار دهند و سياست هاي آيندة خود را نسبت به آن، طراحي كنند؛ مثلاً براي ارزيابي نظر مردم ايران دربارة رابطه با آمريكا، خبري منتشر مي شود تا پس از محك زدن آن، موضوعات جدي تري را در اين باره منتشر سازند.


6. ادعا به جاي واقعيت
رسانه هاي خبري براي دست يابي به اهداف مورد نظر خود، گاهي ادعاهايي بر ضد افراد، گروه هاي مختلف و رسانه هاي رقيب مطرح مي كنند و آنان را مجبور به پاسخ گويي مي نمايند. در واقع، در اين روش، اخبار مخابره شده و يا به چاپ رسيده، نوعي ادعا به جاي واقعيت را در ذهن مخاطب تداعي مي كند و با استفاده از كلماتي نظير «ادعا»، منبع خبر، سعي مي كند خبر را از دست ندهد و نيز درستي و نادرسي خبر را به گردن منبع مدعي آن انداخته، چنانچه خبر مورد تاييد قرار گرفت، اعتبار پخش آن را نصيب خود كند و سرانجام، پيامي را كه مورد نظرش مي باشد، به همراه خبر، القا نمايد.


در جريان حملة آمريكا به افغانستان، پس از هر بمباران شديد مقرهاي طالبان، ادعاهايي دربارة كشته شدن بن لادن از سوي رسانه هاي آمريكايي و رسانه هاي همسو با آنها، مطرح مي شد و زماني كه طالبان خبر را تكذيب مي كردند، آمريكايي ها مي فهميدند كه تلاش آنها در انهدام مواضع طالبان و كشتار آنها، چندان موثر نبوده است و اگر طالبان سكوت مي كردند اين سكوت، صحت ادعاي آمريكايي ها را اثبات مي كرد و نيروهاي طالبان را از نظر روحي تضعيف مي كرد.


7. شايعه
زماني كه جريان اين خبر از بين افرادي شروع مي شود كه از حقيقت موضوع دورند، شايعه، آغاز مي شود و تكرار آن، بدون ارائة برهان و دليل، ادامه مي يابد؛ تا تقريبا بسياري از مردم، آن را باور مي كنند و سرانجام، شيوة معيني براي ترويج آن در پيش گرفته مي شود؛ مانند «آنها مي گويند. ..» يا «از يك منبع مسئول شنيده ام كه. ..» يا «اخبار دقيقي دارم مبني بر اين كه...» و مانند آنها.


مي توانيم بگوييم كه شايعه، براي به انجام رساندن دو وظيفة همراه هم انتشار مي يابد؛ اولين وظيفه، بيان و تفسير تنش احساسي است كه افراد حس مي كنند و وظيفة دوم، تسكين اين تنش است.


در شرايط عادي، اخبار از طريق منابع قابل اطمينان و راديو و تلويزيون پخش مي شود و شايعه، كمتر ظهور و بروز مي يابد؛ اما وقتي فشار روحي و سردرگمي به وجود مي آيد، شايعه نيز گسترش مي يابد؛ اما وقتي فشار روحي و شايعات از پشتوانه و شواهد محكمي برخوردار نيستند؛ اما به دليل خودداري منابع رسمي از انتشار اطلاعات و اخبار كافي و شواهد كه گاهي به خاطر دسترسي نداشتن و گاهي به لحاظ اعمال سانسور است، شايعه به سرعت و از طريق تكرار در ميان مردم، در سطح وسيعي گسترش مي يابد و اين تكرار، از آن جهت است كه نيازهاي هيجاني مردم را برآورده مي كند.


8. ماساژ پيام
انواع بي شماري از فريب و خودفريبي در انبوه داده ها و اطلاعات و دانشي كه هر روز از كارخانة كار فكري دولت به بيرون جريان مي يابد، ديده شده است كه به ماساژ پيام، معروف است. تاكتيك حذف، تاكتيك كلي بافي، تاكتيك زمان بندي، تاكتيك قطره چكاني، تاكتيك موجي و تاكتيك تبخير، از تاكتيك هاي ماساژ پيام به شمار مي آيند كه در كتاب هاي نوشته شده توسط الوين تافلر، به طور كامل، در مورد آنها توضيح داده شده است.


9. كلي بافي
تاكتيك كلي بافي، تاكتيكي است كه در آن جزئياتي را كه ممكن است مخالفت اداري يا سياسي را برانگيزد، با لعابي از مطالب غير واقعي، مي پوشانند. در پخش اين تاكتيك، سعي مي شود بدون توجه به مسائل اصلي و عميق در خبر و بدون ريشه يابي موضوعي كه منعكس مي شود، به حواشي آن پرداخته شده، به خبر، لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه كنند و خواننده را در سطح، نگه دارند و توجه وي را كمتر معطوف به عمق مطالب نمايند. اين تاكتيك، بيشتر در پخش بيانيه هاي وزارت امور خارجه و يا دستگاه ديپلماسي خارجي كشورها مورد استفاده قرار مي گيرد كه در آنها، از شيوة بي حس سازي مغزي استفاده مي شود.


10. زمان بندي
مرسوم ترين مصداقي را كه مي توان براي تاكتيك زمان بندي مثال زد، تاخير در پخش خبر مي باشد؛ به نحوي كه ديگر پيامگير نتواند كاري بكند. اين شيوه در بسياري از موارد، التهاب و اشتياق مخاطبين را براي شنيدن خبر از منابع موثق، مهيا نموده، در بخشي ديگر، زمينة پخش شايعات را نيز فراهم مي كند. «تافلر» مي گويد: «پيچيدگي افكار عمومي به گونه اي است كه استفاده از يك تاكتيك به شكل مجزا و مجرد، نمي تواند كاربرد لازم را داشته باشد».


11. حذف
بر اساس اين تاكتيك، قسمت هاي مهمي از خبر، به دلايلي كه از پيش طراحي شده و به شكلي هدفمند حذف مي شود؛ تا زمينه را براي پخش تاكتيك شايعه، مهيا نمايد. در اين تاكتيك، پخش كنندة خبر (رسانه) مي داند كه با پخش قسمت ناقصي از خبر، سؤالاتي در ذهن مخاطبان ايجاد مي كند و اين سؤالات، چنانچه پاسخ گفته نشود، زمينة پخش شايعات را فراهم مي كند. در وسايل ارتباط جمعي، معروف است كه شايعه، جايي پخش مي شود كه خبر نباشد. عدم پخش هيچ مطلبي در خصوص سازمان مجاهدين خلق (منافقين) پس از شروع عمليات (نبرد براي كنترل)، زمينة پخش شايعات متعدد را در ايران، در خصوص نحوة رفتار آمريكا با اين گروه، ايجاد كرد.


12. قطره چكاني
داده ها، اطلاعات و دانش به جاي آن كه در سندي واحد نوشته شوند، در اين تاكتيك، دسته بندي شده، در زمان هاي گوناگون و به مقدار بسيار كم، ارائه مي شوند؛ تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر، اعتماد پيدا كند و هم نسبت به آن، اعتياد پيدا كند و منتظر پخش اخبار از مجراي مورد نظر باشد. در اين شيوه، الگوي رخ دادها تجزيه مي شود و از ديد گيرنده، مخفي مي ماند.


13. دروغ بزرگ يا استفاده از دروغ محض
اين تاكتيك، قديمي و سنتي مي باشد؛ اما هنوز هم مورد استفاده فراواني در رسانه ها دارد و اغلب براي مرعوب كردن حريف و يا حتي براي مرعوب كردن افكار عمومي مورد استفاده قرار مي گيرد؛ بدين معني كه پيامي را كه به هيچ وجه واقعيت ندارد، بيان مي كنند. معروف ترين مورد استفاده اي كه از اين تاكتيك شده، در زمان هيتلر و توسط گوبلز بوده است. گوبلز مي گويد: دروغ، هر قدر بزرگ تر باشد، باور آن براي توده هاي مردم، راحت تر است.
تسخير يك هفته اي بغداد توسط نيروهاي ائتلاف و استفاده از جنگ الكترونيك در بغداد، يكي از همين تاكتيك هاي دروغ محض بود.


14. فوريت بخشيدن ساختگي به خبر
تاكيد بر انتقال سريع و لحظه به لحظة پيام و افزايش كميت آن، يكي ديگر از شيوه هاي مطبوعاتي است. هدف از اين شيوه، ايجاد نوعي طوفان مغزي براي مخاطب، نسبت به هدف مورد نظر و ايجاد نوعي ايزوله كردن خبري مخاطب، نسبت به ديگر منابع خبري، از طريق ايجاد اين اطمينان در مخاطب است و اين مطلب را مي خواهد القا كند كه اين رسانه در سريع ترين حالت ممكن، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند. اين تاكتيك براي كمتر تعمق كردن مخاطب بر اخبار نيز به كار گرفته مي شود. همچنين رسانه هاي خبري با شتاب بخشيدن به گزارش حوادث و رويداد ها، سعي مي كنند از فرصت ايجاد شده براي دست يابي به بسياري از اهداف خود، استفاده كنند. اين روش، كاربرد تبليغاتي نيز دارد و نيز در زمان جنگ و بحران هاي سياسي، كاربرد بسياري دارد.


15. پيچيده كردن خبر براي عدم كشف حقيقت
امروزه شيوة پنهان كردن حقيقت، محرمانه نگه داشتن آن نيست؛ زيرا كه ذات خبر، فرار است و به محض يافتن مجرايي، به داخل جامعه نفوذ مي كند. اعتقاد بر اين است كه زماني كه يك رسانه قصد دارد يك خبر را پنهان كند، لازم است با دادن اطلاعات متنوع و زياد، حقيقت و موضوع را به گونه اي پيچيده كند كه مخاطب از پي گيري آن خبر، صرف نظر كند.


براي پنهان ماندن حقيقت، موضوع آن چنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاهي ضد و نقيض، پيچيده بيان مي شود كه مخاطب نتواند از لابلاي مطالب، به حقيقت دست يابد كه نمونة بارز اين اتفاق، موضوع پرتاب موشك از سوي نيروي دريايي آمريكا به سوي هواپيماي مسافرتي ايرباس ايراني بود.


منبع:
جنگ رواني، معاونت سياسي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها.