شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : نظر يك فيلسوف در باره درخواست كمك
جمعه، 19 مرداد 1397 - 16:06 کد خبر:34528
در وهله اول، وقتي به زندگي روزمره اطراف خود مي نگريم خيلي ساده و واضح حس مي كنيم كه هيچكس اهميتي براي ديگران قائل نيست. وقتي هم خودمان را مدنظر قرار مي دهيم متوجه مي شويم اصلا فرصت اين كار براي خودمان هم وجود ندارد.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- در وهله اول، وقتي به زندگي روزمره اطراف خود مي نگريم خيلي ساده و واضح حس مي كنيم كه هيچكس اهميتي براي ديگران قائل نيست. وقتي هم خودمان را مدنظر قرار مي دهيم متوجه مي شويم اصلا فرصت اين كار براي خودمان هم وجود ندارد.

طبيعي است كه همه ما به يك واكنش سرد و غمگين نزديك شويم كه در اين دنياي شلوغ خيلي تنها هستيم و انتظار هيچ كمك و ياري نداشته باشيم.

اما حقيقت زندگي اجتماعي خيلي اميدوارانه تر از اين احساس بي پناهي است كه در ما ايجاد مي شود. اكثر انسانها واقعا مهربانتر از آن هستند كه فرض مي كنيم. حتما به ناگزير همه هوش و حواس ما به خودمان و مشكلات مان است ولي بي ترديد همه ما اين تجربه را داشته ايم كه از كمك به افرادي كه در حالت اضطراري بوده اند كوتاهي نكرده ايم.

ما انسانها شايد متوجه نشانه هاي كوچكِ وخامت زندگي افراد دور و بر مان نباشيم ولي در سريعترين حالت ممكن به افرادي كه نياز به كمك را فرياد مي زنند دست ياري مي رسانيم. بارها و بارها در زندگي مان و بخصوص اين روزها در اينترنت شاهد از خودگذشتگي انسانها نسبت به افراد ديگر در شرايط بحراني بوده ايم. براي همين بد نيست به دو مسئله در اين زمينه كمي و فقط كمي دقت بيشتر به خرج دهيم.

اولين مورد بر مي گردد به آدم هايي كه به دلايل مختلف در يك حالت بحراني قرار مي گيرند. دوستان و آشناياني كه به ناگهان چندين حادثه بد، همه زندگي شان را در هم مي ريزد. بيكار مي شوند، اجاره شان را ندارند بدهند، به خاطر وضعيت ناراحت شان، رفتار ناپسند به خرج مي دهند. ترس و تشويش و بي پناهي گريبان شان را مي گيرد و دنيا زير پاي شان خالي مي شود.

متاسفانه اين نوع افراد چون سراسيمه در يك گرداب مي غلطند اصلا آمادگي روحي براي دست نياز بلند كردن ندارند. بلد نيستند. چنان در شوك قرار مي گيرند كه نمي توانند تشخيص دهند وجودشان فرو پاشيده است. بسياري از خودكشي ها كه متاسفانه خيلي هم زياد است در اين مواقع به عنوان راه حل خود را تحميل مي كند.

پس خوب است بدون اينكه خودمان را مستثني كنيم به خودمان مدام بقبولانيم كه در شرايط بحراني حتما و بدون ترديد با هر قدرت ممكن براي گرفتن كمك، فرياد بزنيم. افراد عادي دور و بر ما بايد متوجه وخامت اوضاع ما بشوند وگرنه آنقدر سرشان شلوغ است كه ناديده گرفته مي شويم. مطمئن و اميدوار باشيم چون ذات انساني در لحظات اضطراري حتما به كمك پاسخ مثبت خواهد داد.

دومين مورد بر مي گردد به افزايش حس توجه خودمان نسبت به اطرافيان… به اين صورت كه به يك تشخيص عمومي از وضعيت هر كه دور و بر ما است برسيم و اگر ديديم نشانه هاي پراكنده ايي از غيرطبيعي بودن وضعيت هميشگي شان وجود دارد به سمت شان برويم و در حد يك احوالپرسي ساده، جوياي حال شان شويم.

راه ديگري وجود ندارد. ما انسانها فكر مي كنيم كه دنياي معاصر همه شرايط لازم براي تنها زيستن را فراهم كرده است. نظم و پليس داريم. دكترو درمان داريم و بازنشستگي و بيمه… ولي اين وسايل اطمينان براي دوران طبيعي گذر عمر است. به خاطر خودمان هم شده بر دقت و توجه مان نسبت به آشنايان و عزيزان اطراف مان بيفزائيم.

 

منبع: www.theschooloflife.com