شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : گزارشگري از حوادث مربوط به فناوري هاي نو و تشويق فناوري هراسي
دوشنبه، 8 مرداد 1397 - 15:15 کد خبر:34347
داستان‌گويي در علم و فناوري مانند هر شاخه ديگري از روزنامه‌نگاري در كنار نيازي كه به جذابيت دارد اما بايد مبتني بر واقعيت‌ها، داده‌ها، تحليل‌هاي درست و تعريف و توضيح چهارچوب‌ها و معرفي مناظره‌هاي واقعي در اطراف آن موضوع باشد.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- ما در دوران شگفت‌انگيز معرفي ،توسعه و تثبيت فناوري‌هاي نويي قرار داريم كه تا همين الان هم زندگي ما را تغيير داده‌اند.
 
 از خودروهايي كه بدون نياز به راننده در شهر تردد مي‌كنند تا ربات‌هايي كه وظايف ما را بر عهده مي‌گيرند تا شكار موجودات مجازي در كوچه‌پس‌كوچه‌هاي شهرهاي واقعي تا افزودن بر واقعيت محيط اطراف با كمك ابزارهاي ديجيتال پوشيدني تا گشوده شدن دروازه‌هاي عصر اينترنت اشيا، همه و همه تنها شمه‌هايي از جهان غريب و شگفتي هستند كه تا همين چندي پيش در روياهاي آينده‌نگرانه خود با آن‌ها مواجه مي‌شديم و اكنون در دنياي اطراف خود شاهد آن هستيم.
 
 مواجهه با فناوري به‌خصوص فناوري‌هاي نوين ارتباطي و ديجيتال كه تأثيرات عميقي بر سطح زندگي ما مي‌گذارند هميشه با هراسي از دنياي ناشناخته اين فناوري‌ها همراه بوده است. اين نگراني از فناوري‌هاي نو و تأثيرات آن‌ها و همين‌طور دنبال كردن روند آن‌ها و اينكه در آينده چه توانايي‌هايي براي ما به ارمغان مي‌آورند نه‌تنها نگراني به‌جا و مهمي است كه باعث مي‌شود ما اسير حباب‌هاي موقت ناشي از فناوري شيفتگي نشويم و چشم‌اندازي واقع‌گرايانه از امروز و آينده خود داشته باشيم.
 
 اما از سوي ديگر تشديد كردن اين نگراني به‌خصوص در جامعه ما كه سابقه‌اي طولاني در هراس‌هاي ناشي از نو شدگي دارد، نه‌تنها ممكن است باعث محدود شدن فناوري‌ها و عدم استفاده صحيح از آن‌ها شود كه راه را بر نقدهاي واقعي و نگراني‌هاي واقعي نيز ببندد.
 
 داستان مواجهه ما با فناوري و اثرات آن و انكار يا هراس افكني از آن‌ها سابقه طولاني دارد. زماني ابزارهاي پخش ويدئويي باعث نگراني بود، ماشين فكس، تلفن‌هاي همراه، تلفن‌هاي تصويري، انتقال داده‌هاي ديجيتال به كمك فناوري بلوتوث، شبكه‌هاي اجتماعي و ده‌ها مورد ديگر را مي‌توان نام برد و به بررسي موردي هر يك از آن‌ها و رفتاري كه ما در مقابل آن‌ها از خود بروز داديم پرداخت.
 
 اكنون به نظر مي‌رسد ما در مواجهه با فناوري‌هاي نو گاهي با خارج گردن آن‌ها و رويدادهاي مرتبط به آن‌ها از چهارچوب خود يك‌بار ديگر به دلايل مختلف در حال هراس افكني از دنياي فناوري هستيم.
 
 در اين دوره كه بسياري از اين فناوري‌ها در حال آزمودن خود هستند به‌طور طبيعي خطاهاي زيادي را نيز به همراه دارند. گاهي ممكن است كاربري از آن‌ها استفاده بد انجام دهد، گاهي ممكن است يك نقص پيش‌بيني‌نشده كارآمدي آن ابزار را كاهش دهد و گاهي ممكن است افراد سودجو از امكاناتي مهم و كارآمد سو استفاده كنند.
 
 طبيعي است كه براي علاقه‌مندان به‌طور عام و به‌طور خاص براي رسانه‌هايي كه به گزارش اين رويدادها مي‌پردازند، چنين رويدادهاي استثنايي مهم و جذاب هستند.
 
 اما مشكل اينجا است كه وقتي اين مسائل از چهارچوب رويداد خارج مي‌شوند ممكن است تصويري غيرواقعي و هراس آلود از ماهيت فناوري و نه استفاده اشتباه از آن را براي مخاطب ترسيم كنند.
 
 به خاطر دارم چند سال پيش كه داستان انتقال برخي از تصاوير و محتواي ديجيتال از طريق بلوتوث داغ شده بود، در بسياري از رسانه‌هاي ما از تيترهايي با ماهيت ضد فناوري استفاده مي‌شد.
 
 براي مثال به‌جاي اينكه گفته شود شخصي با افشاي تصاوير خصوصي فردي باعث آسيب ديدن به زندگي او شده است، از تيترهاي سياهي چون «بلوتوث‌هاي شيطاني عامل نابودي خانواده»، «جوانان در دام بلوتوث»، «بلوتوث بنياد خانواده را نابود كرد» و مشابه آن استفاده مي‌شد. گويي در اين رويدادها كه استثناهايي از مجموع كاربردهاي انتقال داده با كمك اين فناوري بود، هيچ شخص عاملي وجود نداشت و اين فناوري بود كه به‌خودي‌خود دست به افشاگري و رسوايي زده بود.
 
 به ياد دارم خانواده‌هايي را كه تحت تأثير اين تيترها زماني كه براي فرزندان خود گوشي همراه مي‌خريدند تأكيد داشتند كه مبادا اين ابزار به بلوتوث مجهز باشد.
 
 در اين بازار بود كه جاي خلاف‌كار عوض مي‌شد و ابزار در جايگاه متهم مي‌نشست.
 
 حالا داستان كمي پيچيده‌تر شده است. پيچيدگي اين فناوري‌ها و وابستگي ما به آن‌ها ممكن است اين نگراني‌ها را بار ديگر مطرح كند و دراين‌بين تأكيد و گزارش دهي پر آب‌وتاب از رويدادي استثنايي در خارج از چهارچوب رويداد باعث مي‌شود تا ذهن ما مخاطبان به مسيري ديگر برود.
 
 نقشه‌هاي گوگل را در نظر بگيريد. اين نقشه‌ها باعث راحت‌تر شدن زندگي ما شده است. ما كمتر احتمال دارد در ميانه شهر و براي پيدا كردن آدرسي ناآشنا گم شويم و حتي هدايت ما به‌سوي مقصد را راحت‌تر كرده است. البته در بين ميليون‌ها بار استفاده از اين ابزار گاه‌گداري كاربري بدون توجه به اخطارهاي توليدكننده نقشه، خود را در بن‌بستي مي‌بيند و حتي در يكي دو مورد تصادفي براي او رخ‌داده است. آيا اين به معني ناكارآمدي و خطرناك بودن فناوري است؟
 
 در دو نمونه كه در چند ماه گذشته اتفاق افتاد يك‌بار شاهد اين بوديم كه يكي از رانندگان خودروهاي تسلا كه از سيستم راننده خودكار استفاده مي‌كرد دچار تصادف شد. هنوز سيستم اتو پايلوت يا راننده خودكار اين خودروها در مرحله آزمايشي قرار دارد و به رانندگان توصيه‌شده است در هنگام استفاده از آن مراقب باشند و خودرو را به حال خود رها نكنند. در بين هزاران مورداستفاده از اين فناوري – كه هنوز هم درحال‌توسعه است – يك تصادف به وقوع پيوسته است. اين تعداد را مقايسه كنيد با تعداد دفعاتي كه ترمز خودروها عمل نيم كند و تصادفي رخ مي‌دهد و البته مقايسه كنيد كه چه مدتي از ظهور فناوري ترمزهاي خودرو گذشته است.
 
 خبر چنين رويدادي در برخي از رسانه‌ها ما به شكل «فناوري راننده خودكار باعث تصادف شد» و يا «آينده خطرناك وابسته شدن به خودروهاي رباتيك» و امثال آن منتشر مي‌شود. البته كه اصل خبر درست است. اما وقتي آن را از چهارچوب خارج مي‌كنيم و فراموش مي‌كنيم بگوييم كه راننده احتمالا در هنگام استفاده به‌طور كامل حواس خود را از روند رانندگي به‌جاي ديگري معطوف كرده بود و اينكه ده‌ها گروه در حال به‌روزرساني و ايمن كردن اين فناوري هستند و اين‌يك تصادف در طي چندين هزار كاربرد بوده است. ناگهان تصويري از آينده خودروهاي سركش و بي كنترلي در ذهن ترسيم مي‌شود كه بايد از الآن جلوي آن را گرفت.
 
 در موردي ديگر و در جريان حوادث تيران دزي به پليس دالاس، زماني كه بعد از مذاكرات و همه تلاش‌هاي پليس امكان گرفتار كردن يا هدف قرار دادن تك تيراندازي كه چندين پليس را كشته بود و قصد تسليم شدن هم نداشت، نيروهاي پليس از يك خودروي رباتيك داراي هدايت از راه دور – كه به‌طورمعمول براي خنثي‌سازي يا بررسي صحنه جرم استفاده مي‌شد – استفاده كردند و با متصل كردن بسته‌اي انفجاري به آن و فرستادن آن به‌سوي تيرانداز او را از بين بردند، خبر در برخي از رسانه‌هاي معتبر ما به اين شكل مطرح شد كه در جريان تيراندازي و رويدادهاي اخير پليس از يك ربات براي كشتن مظنون سياه‌پوست استفاده كرده است و اين مسئله باعث بحث‌هايي شده است كه ما يك ربات بدون احساسات را براي از بين بردن يك نفر استفاده كرده‌ايم.
 
 وقتي من چنين توصيفي را مي‌شنوم ناخودآگاه ياد فيلم روبوكاپ مي‌افتم كه رباتي قاتل بدون هيچ فكر و انديشه‌اي با دستور قتل راهي صحنه شده است و يك شهروند – آن‌هم سياه‌پوست – را از پاي درآورده است.
 
 نكته تأمل‌برانگيز اين است كه همه آنچه در اين روايت گفته مي‌شود درست است اما كامل نيست.
 
 روايت كامل داستان اين است كه پليس از يك خودروي رباتيك داراي كنترل از راه دور براي هدف قرار دادن يك تك‌تيرانداز استفاده كرده است، كه تا آن لحظه تعداد زيادي از پليس‌ها را كشته و تعداد ديگري را زخمي كرده و در مذاكره حاضر به تسليم نشده و هيچ راهي براي دستگيري او بدون اينكه پليس يا مردم عادي تلفات بيشتري بدهند وجود نداشته است. اين خودرو به‌خودي‌خود تصميم به قتل نگرفته است كاربراني تعليم‌ديده اين كار را بر عهده داشته‌اند و پليس اين كار را كرده است.
 
 سوال بعدي كه پس‌ازاين روايت ناقص مطرح و درباره آن بحث مي‌شود اين است كه واقعاً اين آينده‌اي است كه مي‌خواهيم به‌سوي آن گام برداريم؟
 
 ذهن ما با اين تصوير ناقص هراسي از آينده فناوري رباتيك كه در حال امن كردن، بهتر كردن و باكيفيت‌تر كردن زندگي ما است، پيدا مي‌كند.
 
 به‌خصوص وقتي فراموش مي‌كنيم كه در مناظره مشابهي كه در اين مورد جريان دارد تك‌تك نگراني‌هاي حتي جزئي‌تر از اين مورد در حال بررسي است و راه‌حل‌هايي براي نسل‌هاي آينده اين‌چنين ابزارهايي مطرح مي‌شود.
 
 داستان‌گويي در علم و فناوري مانند هر شاخه ديگري از
روزنامه‌نگاري در كنار نيازي كه به جذابيت دارد اما بايد مبتني بر واقعيت‌ها، داده‌ها، تحليل‌هاي درست و تعريف و توضيح چهارچوب‌ها و معرفي مناظره‌هاي واقعي در اطراف آن موضوع باشد.
 
 ما چنين مسيري را پيش‌تر آزموده‌ايم و از آن ضربه خورده‌ايم بايد مراقب باشيم كه در مواجهه با دنياي سريع و شگفت‌انگيز آينده كه به همراه خود نگراني‌ها و اميدهاي واقعي به همراه دارد خود را اسير كليشه‌هاي غيرواقعي نكنيم.
 
 منبع: سيناپرس