شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : اضطراب هيچوقت از بين نمي‌رود
یکشنبه، 20 خرداد 1397 - 00:07 کد خبر:33812
اضطراب به ما كمك مي كند از يك انساني كه هيچ تخصصي در اداره زندگي نداريم تبديل به افرادي شويم كه با مهارت هاي لازم، زندگي غيرقابل پيش بيني را در حد ممكن اداره كنيم.


شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- پروفسور دو دانشكده در نيويورك سمير چوپرا، در مقاله اي با عنوان « منافع ترس و بيم» سعي مي كند اشاره همه جانبه ايي به يك پديده شايع در زندگي بشر يعني « اضطراب» داشته باشد.

از نظر او اضطراب يك واكنش طبيعي و ماندگار در انسان ها است و بهتر است به دنبال يافتن راهي براي حذف آن نباشيم. تشويش به اين دليل وجود دارد كه مدام براي تخمين زدن براي وضعيت آينده مان، نگران كمبودها و حتي تكرار غفلت هاي گذشته باشيم. تشويش موجود زنده را مهيا و آماده نگه مي دارد.

اضطراب قوي تر از ترس است. مي تواند ناگهاني باشد. مي تواند نفسگير باشد. زندگي هيچوقت نمي تواند اضطراب را ميانبر بزند. براي همين اضطراب يك نوع از ديدن هستي است.

اضطراب هيچوقت از بين نميرود. هر ساقه اش را قطع كنيم دوباره از يك گوشه ديگر زندگي جوانه مي زند. تشويش و نگراني در دوره هاي مختلف زندگي مان وجود دارد. ما فكر مي كنيم كه يك اتفاق يا مرگ يك عزيز يا يك تجربه تلخ و ترسناك باعث اضطراب و تشويش ما است ولي اين احساس ريشه قديمي تر دارد و از كودكي با ما است

اين استاد فلسفه در ادامه مي افزايد براي من يك راه باقي مانده بود و آن پذيرش اضطراب و ترس از اتفاقات آينده نامعلوم… ترس از مرگ عزيزان، مشكلات اقتصادي، شكسته شدن قلبم و هر حادثه شوم و بدي كه مي شود حدس زد.

فيلسوف قرن 17 انگليس «جان لاك» مي گويد ما تركيبي هستيم از تصاوير و تجربيات و اطلاعاتي كه مدام به ما اضافه مي شود. من معتقدم ما تركيبي هستيم از انواع نگراني و ها ترس و و بيم اي كه براي خود داريم.

براي همين با بررسي اضطراب مان مي توايم ببينيم چه چيزي اذيت مان مي كند. از اين طريق است كه مي توانيم به شناخت خودمان برسيم. اضطراب ما را به خودشناسي مي رساند.

دنياي ما، اگر بپذيريم كه يك خانه شني است كه بر روي ساحل طوفاني بنا نهاده شده فقط يك نتيجه واقعبينانه دارد و ان اينكه هيچ چيز قابل پيش بيني ندارد. اين بي اطلاعي از سرانجام، اصل و اساسِ اضطرابي است كه هميشه داريم.

براي همين دليل منطقي وجود ندارد كه با دارو آن را از وجودمان حذف كنيم. شايد براي بعضي افراد كه اضطراب زندگي شان را كاملا مختل مي كند دارو تجويزش ضروري است ولي نه براي تشويش روزانه زندگي… وسايل جايگزين نظير مواد مخدر يا هر وسيله ديگر نيز چاره ساز نيستند و نمي توانيم از آن بگريزيم يا موقتا فراموش كنيم.

تشويش و ترس از اتفاقات ناگوار در حقيقت مدرسه زندگي است. ما بايد به آگاهي كامل از ترس هاي مان برسيم. كنجكاوشان باشيم. اضطراب فرصتي است براي گفتگوي خودمان با وجدان و شعور مان…

اضطراب به ما كمك مي كند از يك انساني كه هيچ تخصصي در اداره زندگي نداريم تبديل به افرادي شويم كه با مهارت هاي لازم، زندگي غيرقابل پيش بيني را در حد ممكن اداره كنيم. اگر بپذيريم دنيا هيچ مسير مشخصي ندارد و از همه مهمتر هيچ توقع مشخصي هم قابل پيش بيني نيست ما به يك رهايي توام با تشويش مي رسيم.

با مرگ والدين، تازه مي فهميم كه از يك نوع اضطراب رها مي شويم و آن توقع و احساسات والدين نسبت به وضعيت ما است.

دور شدن از هر ايدئولوژي و ايده ايي كه مسير مشخصي را نشان مي دهد نيز باعث رهايي ما از يك اضطراب بزرگ مي شود. ما از اين به بعد فقط يك اضطراب داريم و آن ترس از عدم وجود خودمان است.


خلاصه اي از مقاله: The usefulness of dread

https://aeon.co/essays/dread-accompanies-me-through-life-but-it-is-not-without-consolation

https://aeon.co