شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- در اين يادداشت سه عنصر متفاوت را به محك هم انديشي قرار خواهيم داد:
-۱ مفهوم افكار عمومي
-۲ مفهوم و كاركرد اطلاع رساني
-۳ ماموريت و نقش روابط عمومي به عنوان يك علم و يك بازوي اجرايي.
افكار عمومي به عنوان يك حقيقت دايما در حال تغييراتي است كه به نوبه خود تاثيراتش را از نوع و نحوه اطلاع رساني در مي يابد و از سوي ديگر روابط عمومي ها در كنار ساير شاخه هاي علوم ارتباطات نقش به سزايي را در انجام سالم فراگرد اطلاع رساني بر عهده دارند. افكار عمومي مي تواند در تمامي حوزه هاي مفهومي اجتماعي به وجود آيد و لزوما منوط به سياست نيست. برخورد عمومي براي استفاده و يا عدم استفاده ازيك كالا هم نماينگر نوع نگرش افكار عمومي به آن است. مساله ايي كه در اين مقال به دنبال هم انديشي در آن هستم بررسي عنصر سوم يعني همان روابط عمومي است اما طبيعتا بايد مداقعه اي هم در خصوص عناصر ديگر هم داشته باشيم .
افكار عمومي چيست؟ كجاست؟ چگونه به وجود مي آيد؟ و سوالات ديگر در اين خصوص ...
پاسخ ها
• در خصوص افكار عمومي اولين موضوعي كه از اهميت زيادي برخوردار است زمان است. افكار در حوزه زمان متغيرند و در حوره مكان به عينيت مي رسند و در همان زمان و مكان باقي مي مانند در نتيجه عموميت آن هم در حوزه زمان و مكان متغير است.
تكرار در حوزه زمان و مكان براي ما مفهوم ندارد اما آنچه باقي مي ماند همان اثر و نتيجه آن انديشه است .
اثر و نتيجه انديشه عموميت آن را در طول زمان و مكان بسط مي دهد .
از اينروست كه ما مي توانيم در طول زمان و مكان بر يك اثر و نتيجه يك انديشه باقي بمانيم و اين تا زماني پايدار خواهد بود كه اثر و نتيجه مطلوب ديگر نباشد.
در حقيقت با توجه به حركت زمان و مكان تا زماني كه تغييري در حوزه طبيعت اثر و نتيجه مطلوب ما را بر هم نزند نيازي به فكر جديد نمي بينيم.
اين در مكاتب و انديشه هاي مختلف و پذيرش آن از عموم در مدت زماني و بعد پشت كردن به آن كاملا مشخص است.
افكار عمومي را مي توان تحت تاثير زمان دانست اما نه به دليل فطرت زمان بلكه به دليل رويداد در زمان؛ لذا گذر زمان بر كم رنگي ان رويداد مي افزايد و طبيعتا بر حافظه جمعي هم تاثير مي گذارد.
صاحبنظران علوم ارتباطات؛ افكار عمومي را برشي از ديدگاههاي جمعي در خصوص موضوعي خاص مي دانند كه در زماني كوتاه رفتارهاي جمعي را تحت تاثير دارد و بدين سبب آن را همانند موجي مي دانند كه همان لحظه كه بوجود مي ايد بلافاصله هم مي گذرد يا از بين مي رود و بر اين اساس افكار عمومي را امري دايمي نمي دانند و معتقدند انانكه به دنبال جلب افكار عمومي هستند بايد هوشيار بوده و در اسرع وقت همچون موج سواراني چالاك؛ بر آن سوار شوند وگرنه امواج خروشان انها را در خود گم خواهد كرد
بحث در مورد ماهيت افكار عمومي؛موضوعي است كه كماكان ذهن نظريه پردازان ارتباطات را به خود مشغول كرده است ...
• افكار عمومي بازيچه دست بازي دهندگان جامعه است
كاش چنين نبود ...
بعضي بازيها، قدمتي به بلنداي تاريخ دارند.
گاهي نامش را « عرف » مي گذاريم، يا حتي « فرهنگ ».
برخي بازيها مي آيند و زود مي روند،
بعضي ها مي آيند و ديگر نمي روند.
در هر حال، من افكار عمومي را بازيچه مي دانم.
حتي باسوادترين و آموزش ديده ترين آنها را.
كاش چنين نبود ...
• البته اگر صراحتا مي گويم خير فقط نظر شخصي من است.
افكار عمومي در زماني كوتاه تحت تاثير قرار مي گيرد اما به راحتي قابل تغيير نيست...
در هر صورت تصور نمي كنم افكار عمومي وقتي مبدل به يك فرهنگ شود ديگر تغيير آن سهل و آسان باشد
• بحث در مورد ماهيت افكار عمومي؛ موضوعي است كه كماكان ذهن نظريه پردازان ارتباطات را به خود مشغول كرده است ...
• افكار عمومي هم مانند ساير پديده هاي اجتماعي مي تواند بازيچه قرار گيرد ....
• در جمله (( افكار عمومي در زماني كوتاه تحت تاثير قرار مي گيرد اما به راحتي قابل تغيير نيست))
كه من تناقضي در آن مي بينم . اگر مي توان در زمان كوتاه افكار عمومي را تحت تاثير قرار داد لذا نمي توان گفت به راحتي قابل تغيير نيست!! البته از سوي ديگر تغيير افكار عمومي اصولا كار ساده ايي نيست در واقع تاثير بر افكار عمومي نياز مند توانمندي هايي است كه در نزد كمتر كسي وجود دارد.
فبلا هم عرض كردم اين واژه مختص سياست نيست؛ سياست يكي از مقوله هايي است كه در ان مفهوم افكار عمومي هم مورد استفاده قرار مي گيرد البته نمي خواهم در اين مجال اين واژه را تك بعدي و در عرصه يك مقوله باز گشايي كنم چرا كه جايگاه و نقش و روند تاثيرپذيري و تاثير گذاري ان به يك رويه و در مقولات متفاوت؛ با شكلهاي مختلف ظاهر مي شود... پس سياست هم همانند ساير مقولات است هر چند ممكن است انچه كه بيشتر از افكارعمومي در اذهان متبلور مي شود در عرصه سياست باشد و احيانا مصاديق هم از ان جنس ارائه شود .
در حوزه علوم كشورداري و به معناي عام سياست؛ دو نوع روش وجود دارد اول: فرايندهايي مبني بر سياستمداري و دوم: فرايندهاي مبتني بر ارتباطات سياسي.
در نوع اول سياست مدار نيازمند نگاه مثبت افكار عمومي است و در غير اين صورت ان را محو و كمرنگ مي سازد لذا سركوب اغاز مي شود. در نوع دوم ارتباطگر سياسي هرچند نيازمند توجه مثبت افكار عمومي است ولي سعي مي كند در صورت مخالفت ان؛ با استفاده از ابزارها و تمهيدات ارتباط ان را بسازد و يا نوك پيكان مخالفتش را به جهت ديگر منحرف سازد در اين ميان سياست مدار اگر افكار عمومي نتواند رخ بنماياند؛ راحتر است و در عوض عدم حضور فعالانه افكار عمومي براي ارتباطگر سياسي مهلك خواهد بود.
در اين خصوص مي توان به نحوه عملكرد دو بلوك شرق و غرب در رابطه با برخورد با افكار عمومي دقت كرد و سرانجام هريك را مد نظر قرار داد.
لازم است در اينجا به مطلب ديگري هم اشاره كنم:
تغيير افكار عمومي با هر هدفي كه باشد؛ به صور زير انجام مي گيرد كه دو مولفه زمان تاثير گذاري و نوع تاثير گذاري باعث جدايي انها شده است:
۱- تبليغ؛ قابل اجرا در زمان كوتاه و دوام كوتاه مدت و تاثير گذاري شرطي
۲-ترغيب؛ نيازمند زماني بيشتركه تاثير پذيري را با تعمق ميسر مي سازد اما هنوز هوشمندانه نيست
۳-ترويج؛ كه نيازمند استمرار بيشتري است و فراگيري بيشتري را در بر دارد
۴-تفنيع؛ رسيدن به حدي از اقناع جمعي كه تغيير رفتاري هوشمندانه از انان سر مي زند .
در اين صورت؛ تنها در محتواي پيام و روش اطلاع رساني تغييراتي وجود دارد ولي ابزار ها تقريبا يكسان است و گروه هاي مخاطب نيز همانطور ...
منبع: فصلنامه كارگزار روابط عمومي