شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- در فضاي كسب و كار؛ برندسازي و كسب شهرت يكي از اصول پذيرفته مديريتي بهشمار ميرود، اما ماندن در اوج شهرت همواره با چالشهاي جدي روبرو است در بين افراد مختلف جامعه اين مساله عميقا وجود دارد كه بنگاههاي اقتصادي بعد از رسيدن به اوج شهرت از اعتماد مردم سوء استفاده كرده و در ارائه خدمات، كاستيهايي را اعمال كرده كه در نهايت منجر به از بين رفتن شهرت آنها خواهد شد.
متاسفانه اين مساله بيانگر نبود مديريت در راستاي حفظ برند يك بنگاه اقتصادي است و نشان از آن دارد كه شركتهاي ايراني براي حفظ مديريت شهرت خود كمترين ارزش را قائل هستند، حال آنكه هر بنگاه اقتصادي داراي ذينفعاني است كه حفظ اين افراد حقيقي و حقوقي براي آن بنگاه از درجه اهميت بالايي برخوردار است و در بازار رقابت، نشاندهنده ميزان توفيق يا شكست آن بنگاه بهشمار ميرود.
يك بنگاه اقتصادي همواره به دليل برآروده ساختن نيازها و انتظارات ذينفعان خود به شهرت دست پيدا ميكند كه ميزان اين شهرت، نشاندهنده جايگاه آن سازمان در آينده است. همچنين اساس شهرت براي هر شركتي به عناصري همچون اقتدار، اعتماد، حسن اخلاق و احترام، كارآيي و خدمات مرتبط بوده و به اوج رساندن اين عناصر سبب افزايش شهرت هر بنگاهي خواهد شد.
توضيح اين نكته ضروري است كه يكي مهمترين اثرات فقدان شهرت سازماني خدشهدار كردن احساس تعلق خاطر اعضاي آن سازمان است و كه بر كاهش ميزان تعهد به ارزشها و اهداف سازمان در بين آنها تاثير مستقيم خواهد گذاشت.
بر همين اساس، در دنياي امروز عنصر شهرت از اهميت بيشتري نسبت به گذشته برخوردار شده و به دليل گستردگي آن شاهد اين موضوع هستيم كه علاوه بر طراحي مدلهاي زيادي مانند مدل بهرهوري، مدل همكاري و… علوم زيادي مانند جامعهشناسي، روانشانسي، مالي و اقتصاد، سياست و همچنين از تئوريهاي گوناگون استفاده ميشود و با ورود موسسات رتبهبندي به اين موضوع، شهرت به عنوان يكي از مولفههاي مهم همواره مورد توجه و نظر سرمايهگذاران قرار گرفته است.
گستره مديريت شهرت هر بنگاه اقتصادي عبارت از كاركنان، عامه مردم، رسانهها، سازمانهاي غيردولتي، بخشهاي تجاري و رقبا هستند كه البته براي هر بنگاه از اولويتبنديهاي مشخصي تبعيت ميكند. به عنوان نمونه بانكها همواره سعي ميكنند انتظارات تجار و گروههاي ذينفع را ارزيابي كنند تا ببينيد كه شرايط موجود اغنا كننده است يا اينكه بايد قوانين، رفتار و الگوها تغيير كند.
بنابراين مديريت ريسك شهرت در هر بنگاهي بسته به آن بنگاه داراي شرايط خاصي است و اين فرآيند ميبايد در يك دورههاي منظم بازرسي و مورد ارزيابي قرار گيرد. همچنين سياستها، راهبردها، چك ليستها و ديگر ابزارها نيز ميبايست بهطور منظم و با توجه به نيازهاي مربوطه مورد بررسي و تعديل قرار گيرند.
در اين بين روابطعمومي ها به دليل ايجاد هويت و تصوير ذهني از سازمان در بين افراد جامعه از جايگاه ويژهاي در موضوع مديريت ريسك شهرت بنگاههاي اقتصادي برخوردار هستند و چنانچه مديريت صحيحي در اين حوزه صورت نگيرد، ميتواند زحمات تمام اركان يك بنگاه را خدشهدار نمايد.
يكي ديگر از مهمترين ابزارها در مديريت شهرت شركتها و بنگاههاي اقتصادي رسانهها هستند. رسانهها با انتشار مطالب خود همواره بر شهرت بنگاهها تاثير مستقيم دارند.
طي مطالعه اي كه در سال ۲۰۱۰ درباره مديريت شهرت سازماني انجام شد اين مساله مطرح شد كه ۷۵ درصد از ارزش شركتها براساس عوامل نامحسوس شكل ميگيرند. يكي از اين عوامل نامحسوس سخن پراكنيهايي است كه درباره سازمان در ميان مردم و از طريق رسانههاي مختلف منتشر ميشود كه روي شهرت سازماني تأثيرگذار است.
اما موضوعي كه در سالهاي اخير روابطعمومي ها براي حفظ شهرت شركت گرفتار آن شدهاند، انحصار خبري است. در دنياي امروز كه فضاي مجازي در تمامي اركان زندگي مردم رخنه كرده است، مديريت اخبار كاري دشوار و غيرممكن به نظر ميرسد، لذا سعي در انحصار اخبار با شكست مواجه خواهد شد و به همين دليل است كه امروزه مديريت اخبار، بسيار مهمتر از انحصار در انتشار اخبار است.
بنگاههاي اقتصادي بزرگ در جاي جاي دنيا با اشراف كامل بر فضاي رسانهايي سعي در حفظ شهرت شركتهاي تابعه خود دارند و اين موضوع بيانگر اين مهم است كه در اين بين هوش مديران روابطعمومي در كنترل و مديريت اخبار سازمان مهمتر از انحصار اخبار پيراموني آن سازمان است.