شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : معرفي كتاب: روابط عمومي دانش محور و مديريت محتوا
سه شنبه، 4 خرداد 1400 - 08:54 کد خبر:31899
در آيين افتتاحيه چهاردهمين كنفرانس بين المللي روابط عمومي ايران، كتاب روابط عمومي دانش محور و مديريت محتوا رونمايي شد. به گزارش ستاد خبري كنفرانس، اين كتاب 170 صفحه اي داراي 10 مقاله علمي و پژوهشي است.



شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-  در آيين افتتاحيه چهاردهمين كنفرانس بين المللي روابط عمومي ايران، كتاب روابط عمومي دانش محور و مديريت محتوا كار مشترك حسن بشير و مهدي باقريان رونمايي شد.

 

به گزارش ستاد خبري كنفرانس، اين كتاب 170 صفحه اي در قطع وزيري توسط انتشارات كارگزار روابط عمومي منتشر شده است.


 اين كتاب داراي 10 مقاله علمي و پژوهشي بشرح ذيل است:


مقاله اول: سعيدرضا عاملي – استاد گروه ارتباطات و مطالعات آمريكاي – دانشگاه تهران تحت عنوان «سطوح دانش روابط عمومي جديد و تحولات فناوري هاي نوين مديريت دانش»، به رابطه سطوح دانش روابط عمومي با مديريت دانش مي پردازند.


صفت جديد در عنوان روابط عمومي جديد مرتبط است با پيوند روابط عمومي با فناوري هاي جديد يا روابط عمومي برآمده از دانش فناورانه و مهارت هاي جديد مرتبط با فناوري هاي ارتباطي همزمان است. فناوري هاي ارتباطي همزمان با اختراع ابتدائي تلگراف در 1726 آغازشد و در نيمه اول قرن نوزدهم با مورس (1836) و سپس تلفن (1870)، ماشين فاكس (1843) ويدئو تلفن، تلفن تصويري (1969)، ، ارپانت (1963)، اينترنت (1980)، ديوايس هاي هوشمند (1982) ظهور وب سايت جهاني (1990)اينترنت همه چيزها (2013)و ايده يگانگي فناورانه (2012 تا 2040)قلمرو فراگيري براي ارتباطات فردي و عمومي همزمان فراهم آورد .


تحولات فناوري ارتباطي خصوصا تحولات مرتبط با فضاي مجازي در در قرن بيستم و دو دهه اول قرن بيست و يكم كه در نيمه دهه دوم آن قرار گرفته ايم بسيار وسيع و تحولي بوده است. فناوري هايي كه با تلگراف در قرن هجدهم امكان ارتباط همزمان با فرامحل را فراهم آورده، امروز به سطح ارتباطات متني، صوتي-تصويري فراگير و انجام همه تراكنش هاي مالي، اداري و عمليات اجرائي اعم از حوزه هاي مرتبط با بخش صنعت، كشاورزي و خدمات را فراهم آورده است. صنعت فراگير مجازي، گستره اي از حضور مداخله اي در عمليات حرفه اي را فراهم كرده است كه از حوزه هاي حمل و نقل گرفته، تا مديريت راه ها، درياها و هوا را شامل شده است و حتي وارد مديريت هوشمند فرايندهاي مرتبط با امور پزشكي، توليد ات صنعتي، مديريت هوشمند محيط كار، مديريت هوشمندخانه، تفريحات و سرگرمي ها شده است. اين امكان فراگير ارتباطي و عملياتي مرتبط با همه عرصه ها و لايه پيچيده زندگي امروز امكان حضور در همه جا و با همه كس و براي مقاصد و اهداف مختلف با الگوريتم متكثر و متنوع "به اشتراك گذاري دانش " را فراهم آورده است. در اين عرصه بزرگ ارتباطي و تحول عظيم در ارتباطات عمومي بطور عام و روابط عمومي بطور خاص و روابط عمومي شخص شده بطور اخص، قلمرو دانش روابط عمومي توسعه جدي تر پيدا كرده است كه اقتضاء مي كند بازتعريفي نسبت به روابط عمومي و دانش هاي مرتبط و نقش آفريني روابط عمومي در داده كاوي، مديريت داده و مديريت دانش پرداخته شود. فناوري واقعيت مجازي و توانائي هاي تبديل امر مجازي به واقعيت و تبديل واقعيت به امر مجازي، عرصه اين ارتباط گسترده را از يك "ارتباط از راه دور" به "ارتباط نزديك" تبديل كرده است.


بايد توجه داشت كه "مديريت دانش روابط عمومي" هم به حوزه داده كاوي مربوط مي شود و هم به حوزه علوم اطلاعات و هم مرتبط با فناوري هاي نوين اطلاعات و ارتباطات است كه منجر به اشتراك گذاري دانش سازماني، شبكه اي سازي دانش و در دسترس قرار دادن لحظه اي دانش و همچنين "تامين فوريت هاي دانش هاي" مرتبط با همه ذي نفعان است.


با اين نگاه با “دانش چند سطحي و بين رشته اي جديدي" براي "روابط عمومي جديد" مواجه هستيم كه هم بايد به ابعاد دانشي ارتباطات فردي و عمومي جديد توجه كند و هم به ابعاد شناختي و كرامتي كه به نوعي مرتبط با حقيقت انسان يا تامين كننده نيازهاي فطري انسان است و هم توانائي به مشاركت درآوردن بهينه دانش را داشته باشد. لذا در يك نگاه اوليه مي توان دانش روابط عمومي جديد را مرتبط با مجموعه اي از دانش ها و توانائي هاي دانست كه در 12 سطح قابل دسته بندي است: 1)دانش انسان شناسي كه ناظر بر حقيقت انسان باشد، 2) دانش و اطلاعات عمومي و تخصصي ارتباطات و رسانه هاي جديد، 3)توانائي بهره گيري متناسب از قابليت هاي ارتباطات حضوري و غير حضوري، 4) توانائي ايجاد فضاي سازگاري گروهي، بين گروهي و بين فردي، 5) مهارت هاي حرفه اي متناسب با فناوري هاي جديد، 6) اشراف حقوقي مرتبط با فناوري هاي جديد در جهت دفاع از ذي نفعان، 7) قدرت تحليل راهبردي دو فضايي مرتبط با حوزه وظايف و ماموريت هاي سازمان و 8) تامين كننده مسئوليت اجتماعي سازمان در فضاي واقعي و مجازي نسبت به همه ذي نفعان و البته 9) دانش و مهارت مديريت دانش و اطلاعات سازمان و 10) دانش بازاريابي و توسعه ارتباطات ملي، منطقه اي و بين المللي، 11) ظرفيت سازي نظامند در به مشاركت در آوردن دانش و در نهايت 12) تامين دسترسي آزاد به اطلاعات و دانش سازماني است.


رويكرد آموزش و پرورش به روابط عمومي جديد، مي تواند اين امر مهم را نهادينه نموده و امكان فرهنگي شدن روابط عمومي را كه بنيان آن بر درك ديگري، احترام به همگان، تبادل موقعيت و خدمات رساني بهينه نهاده شده است، را فراهم كنيد.


مقاله دوم: حسن بشير، استاد جامعه شناسي ارتباطات بين الملل و عضو هئيت علمي دانشگاه امام صادق (ع) و دبير علمي كنفرانس بين المللي روابط عمومي ايران تحت عنوان «الگوي مديريت دانش محور محتواي روابط عمومي» به موضوع محتواي روابط عمومي از منظر مديريت دانش محور مي پردازند.


محتواي دانش محور در روابط عمومي و بطور كلي در ارتباطات از اهميت ويژه اي برخوردار است. روابط عمومي بدون محتواي مناسب كه بر اساس اصول علمي و قابل فهم طراحي و توليد شده باشد، فاقد تاثيرگذاري است و در حقيقت، ماهيت وجودي آن قابل ترديد است.


به اشتراك گذاري دانش با بكارگيري همه رويكردهاي علمي و تجربي در حوزه روابط عمومي به يك امر لازم و ضروري تبديل شده است كه يكي از نمودهاي مهم آن چگونگي ايجاد تناسب معنايي و كاربردي ميان فضاي واقعي و فضاي مجازي به ويژه در توليد محتواي مناسب براي مخاطبان مختلف مي باشد.


محتواي روابط عمومي، تنها توليدات نوشتاري يا گفتاري و يا ديداري نيست، بلكه علاوه بر آن حداقل شامل محتواي هاي ديگري است كه به شكل كلي عبارتند از: محتواي فكري-علمي، محتواي مديريتي- تصميم گيري، محتواي نوشتاري، شنيداري و ديداري، محتواي فرهنگي- ارتباطي، و محتواي اخلاقي- معنوي.


در اين مقاله تلاش شده است كه پنج محتواي مزبور مورد بررسي قرار گيرند و نهايتا مدلي براي مديريت دانش محور محتواي روابط عمومي ارائه گردد.

مقاله سوم: سيد بشير حسيني، مدير گروه علوم نوين رسانه و عضو هيأت علمي دانشكده ارتباطات دانشگاه صداوسيما، تحت عنوان «محتواي پيام و سواد رسانه اي» به رابطه محتواي پيام و سواد رسانه اي مي پردازند.


با ظهور رسانه‌هاي فردي به موازات رسانه‌هاي جمعي و ايجاد محبوبيت رسانه‌هاي نوين در عموم مخاطبان و بهره‌برداري فزاينده از شبكه‌هاي اجتماعي، نه تنها سپهر رسانه‌اي جهان، بلكه مناسبات متعددي دستخوش تغييرات عمده‌اي شده‌اند. از يكسو فرايند «فرسايش حاكميت ملي» تسريع و از سوي ديگر «رشد فردي و توانمندسازي جمعي» تسهيل شد و با كاهش قدرت دولت‌ها و افزايش توانمندي ملت‌ها، از «فاصله قدرت» كاسته شده است. در چنين فضايي است كه توانمندي مخاطب اگر با هوشمندي و مديريت مناسب همراه نشود، به ضد خود بدل مي‌شود. از اينرو «سواد رسانه‌اي» نقشي بي‌بديل در تقويت توأمان نگاه نقاد و مديريت مصرف رسانه‌اي ايفا مي‌كند. مخاطب فعالي كه مسلط به سواد رسانه‌اي و مسلح به فنون خلق و دريافت رسانه‌اي است، روابط عمومي را به چشم «چشم سوم» خود و در ساختاري «نيمه‌مستقل» توقع مي‌كند؛ نه اين‌كه جايگاه و رسالت مسئول روابط عمومي را به مثابه زبان سازمان و سخنگوي «غيرمستقل» دريابد، كه اگر چنين استنباطي كند، در گزينشگري و ادراك انتخابي خود، مقاومت اجتماعي را سرلوحه قرار داده و مواضع روابط عمومي را «سوگيرانه» ارزيابي مي‌كند. به تعبير ديگر اگر روابط عمومي به جاي آن‌كه «پيش‌ران» و يا لوكوموتيو محرك سازمان باشد، به واگني سنگين و تأخيري بدل شود، نه تنها گوي سرعت كه گوهر صحت را هم در تحليل «مخاطب فعال» از دست مي‌دهد. مخاطبِ مُشرف به پنج‌گانه سواد رسانه‌اي با شناخت مناسب و متناسب از فرستنده پيام و جريان‌هاي رسانه‌اي، فنون اقناع و اثرگذاري پيام، رسانه‌شناسي و بسترهاي حاكم بر آن، ديگر رابطه‌اي «عمودي»، «يكسويه» و با «فاصله قدرت زياد» با روابط عمومي نخواهد داشت و خود در توليد محتوا و تحليل پيام، مستقلاً در حكم يك «روابط عمومي فردي» نقش ايفا خواهد كرد.

مقاله چهارم: سيد حسين قوامي، كارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعي، تحت عنوان «تاثير رسانه هاي نوين در توليد محتوا و انتقال پيام روابط عمومي» به تاثيرات رسانه هاي نوين در توليد محتوا و انتقال پيام روابط عمومي مي پردازند.
امروزه با گسترش اينترنت و تلفو نهاي هوشمند، رسانه هاي نويني در اختيار كاربران قرار گرفته است كه با رفع محدوديت هاي رسانه هاي
سنتي، اشكال جايگزيني را براي انتشار پيام ارايه مي دهد. رسانه هاي جديد معمولا چند وجهي بوده و با درگير كردن حواس بيشتري از مخاطب، تاثيرگذاري و غناي بيشتري دارند.


از طرفي ظهور رسانه هاي جديد موجب تغيير شكل توليد محتوا و دگرگوني فراگرد كدگذاري و كدگشايي پيام شده و دنياي ارتباطات را در جهت تاييد جمله معروف هربرت مارشال مك لوهان مبني بر اينكه «رسانه، همان پيام است » هدايت مي كند.


تكنولوژي «واقعيت افزوده» يكي از كانال هاي نوين است كه به صورت نرم افزار بر روي تلفون هوشمند يا تبلت نصب شده و مي تواند در فضايي تعاملي به انتقال پيام بپردازد. بنابراين توليد محتوا و انتشار پيام در اين رسانه نوظهور، با توجه به چند وجهي و تعاملي بودن اين تكنولوژي مي تواند حواس بيشتري از مخاطب را درگير كرده و غناي بيشتري داشته باشد.


در اين مقاله، تكنولوژي واقعيت افزوده گروه پتروپارس را كه توسط روابط عمومي و امور بين الملل اين گروه به منظور تشريح فعاليت هاي شركت، تهيه و توليد شده است، مورد تحقيق و پژوهش قرار داده و چگونگي توليد محتوا و انتقال پيام در اين تكنولوژي را مورد مطالعه قرار داده ايم.


اين تحقيق به روش پيمايش و بر مبناي نظريه هاي«نشر نوآوري ها » و «غناي رسانه» انجام شد تا سهم نرم افزار واقعيت افزوده در آشنايي مخاطبان با فعاليت هاي گروه پتروپارس مورد سنجش قرار گيرد. براساس نتايج به دست آمده از آمار توصيفي و استنباطي، فرضيات تحقيق در خصوص سهم نوآوري و غناي رسانه در توليد و انتقال بهتر پيام توسط رسانه هاي نوين مورد تاييد قرار گرفت.
 

مقاله پنجم: محمد جواد محسن زاده، كارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي، تحت عنوان «روابط عمومي دانش محور و گرافيك اطلاع رسان» به رابطه گرافيك اطلاع رسان با روابط عمومي دانش محور مي پردازند.


با آغاز هزاره سوم و توسعه و رشد فناوري هاي نوين اطلاعات و ارتباطات، با حضور و گستردگي رسانه ها در سپهر عمومي و همه شئون زندگي فضا، چارچوبي فراهم شده كه آموزش، فرهنگ، سياست، اجتماع و... انسان، حولِ محور ارتباطات، رسانه و در بستر فضاي مجازي جريان مي يابد. با توجه به مشغله زياد انسان در عصر مدرن و نداشتن وقت كافي براي مطالعه محتواهاي متني، روابط عمومي ها به سبك جديدي از ارتباط غيركلامي و تصويري روي آورده اند كه هم اكنون در سرتا سر دنيا در حال گسترش است.


ارتباطات گرافيكي با تكيه بر درك بالاتر داده هاي فراهم آمده به كاربران كمك مي كند تا ميزان بهره وري در دريافت و ارزيابي اطلاعات را افزايش دهند و نقش مؤثري را در روابط عمومي دانش محور دارد.


تحقيق حاضر با هدف بررسي و شناخت نقش گرافيك اطلاع رسان و خبري در توليد سبك جديدي از محتوا و انتقال دانش توسط روابط عمومي ها و نقش آن در جذب پيام توسط مخاطبان روابط عمومي انجام شده است. در راستاي رسيدن به اين هدف، محقق با استفاده


از روش كيفي و مشاهده مشاركتي اطلاعات لازم براي نگارش مقاله را از طريق توصيفي، مشاهده آنلاين، پيمايشي وكتابخانه اي گردآوري و تأليف كرده است.


نتايج پژوهش صورت گرفته نشان مي دهد با توجه به ساختار نوين ارتباطي در عصر ارتباطات و فناوري اطلاعات؛ روابط عمومي ها داراي كاركرد، فرصت، ظرفيت مناسب ونقش تأثيرگذاري در شكل گيري، سبك نويني از اعتبار بخشي و مديريت محتوا، پوشش مناسب رسانه اي در فضاي مجازي و همچنين اهداف مختلف آموزشي، فرهنگي، تبليغي و ايجاد و گسترش دانش را دارد.


گرافيك اطلاع رسان (Info Graphic) به جزئي جدايي ناپذير از راهبرد روابط عمومي ها تبديل شده كه در انجام وظايف روابط عمومي، بخشي را به اين نوع ارتباط اختصاص داده شده، بخشي كه در حوزه هاي اطلاع رساني، آموزش، تبليغ، انتشار نتايج نظرسنجي و...، روابط عمومي ها و سازمان ها را ياري مي رساند و منجر به توليد علم در قالب گرافيكي شده و باعث ترغيب و تشويق مخاطبان روابط عمومي، توليد علم و اقناع پيام هاي روابط عمومي مي شود.
 

مقاله ششم: امير سركندي تحت عنوان «ضرورت بهره مندي از نرم افزارهاي تحت دستگاه هاي هوشمند در راستاي مديريت محتوا در حوزه روابط عمومي» به رابطه نقش افزارهاي هوشمند در مديريت محتوا مي پردازند.

آنچه كه در مديريت محتوا در روابط عمومي حائز اهميت مي باشد، عبارتند از: 1.تدوين استراتژي محتواي صحيح 2. به كارگيري فرآيندهاي مناسب، 3. استفاده از ابزار صحيح و 4. نظارت بر بازخورد عمومي مي باشد. دو فرآيند اول معمولا در تمامي سازما نها و شركت ها مورد توجه قرار مي گيرد، آنچه كه موجب تمايز سازما نها در اين حوزه مي شود، به كارگيري ابزار مناسب و فرآيند بازخوردگيري مستمر از مخاطبان است كه معمولا غفلت از آن باعث مي شود علي رغم هزينه هاي بسيار، اثربخشي واحد روابط عمومي در سازما نها پايين باشد.


در اين مقاله سعي كرديم در ابتدا اهميت مديريت محتوا در روابط عمومي در قالب مفهومي جديد با عنوان (B2P) Business to people را تشريح كرده و پس از آن اهميت تعامل با مخاطب در مديريت اذهان عمومي را با استفاده از ابزار فناوري جديد بررسي كنيم. با توجه به استفاده روزافزون افراد از دستگا ههاي هوشمند، استفاده از بسترهاي نوين ايجاد شده در راستاي روابط عمومي ضروري به نظر مي رسد.


نرم افزارهاي تحت دستگا ههاي هوشمند، از بهترين ابزار تعاملي عصر حاضر مي باشند كه اگر در راستاي مقاصد روابط عمومي مورد استفاده قرار گيرند مي توانند علاوه بر آنكه نقش يك ابزار مديريت محتوا را براي سازمان ايفا كنند، نقش تعاملي با مخاطبان را نيز بر عهده گرفته و فرآيند بازخوردگيري مستمر از مخاطبان را تسهيل نمايند. نكته كليدي در اين زمينه آن است كه علاوه بر آنكه نرم افزارهاي تحت دستگا ههاي هوشمند مي توانند در كمترين زمان و هزينه با بالاترين شاخص هاي كيفي محتواي مورد نظر سازمان را به مخاطبين برسانند، قابليت سهيم كردن مخاطبان در توليد محتوا را نيز دارند. در انتهاي اين مقاله سهيم كردن مخاطب در توليد محتوا به عنوان يك عامل اثربخشي مديريت محتوا در روابط عمومي مورد بررسي قرار گرفته است.
 

مقاله هفتم: غلامحسين حسيني نيا عضو هيات علمي دانشكده كارآفريني دانشگاه تهران، حسين مهري دانشجوي دكتري كارآفريني و محمد حسن ترابي دانشجوي دكتري كارآفريني تحت عنوان «نقش رسانه هاي اجتماعي در كارآفريني سازماني روابط عمومي مورد كاوي شركت ملي پست جمهوري اسلامي ايران» به نقش رسانه هاي اجتماعي در كارآفريني سازماني پرداخته اند.


كيفيت ارتباط بين سازمان و عموم افرادي كه با آن سر و كار دارند، عامل اساسي در تحقق اهداف سازمان و ارتقاء جايگاه آن است. بر اين اساس، سازمان را مرزهايش تعريف نمي كنند، بلكه سازمان توسط شبكه ذينفعان و مخاطبانش تعريف مي شود. سرمايه اجتماعي، كليد موفقيت روابط عمومي و يك سازمان در اين پيوند دوسويه بين مخاطبان و سازمان هاست.


روابط عمومي بايد بر محور تفكرمداري، مشاركت مداري و اطلاع مداري باشد تا بتواند در راستاي كمك به اثربخشي سازمان مؤثر باشد و با نوانديشي و نوگرايي، ابتكار و خلاقيت مستمر عجين شود و خود را با تحولات و پاسخگويي مرتب به افكار عمومي منطبق و هماهنگ سازد. (بصيريان راد، 1391)
با گسترش روز افزون موضوع كارآفريني كه در دنيا به عنوان يك علم برتر مطرح شده و در بسياري از دانشگاه هاي دنيا تدريس مي شود روابط عمومي ها نبايد خود را از آن بي نصيب نمايند. كارآفريني در روابط عمومي مي تواند زمينه هاي اشتغال، پيشرفت و سازمان دهي كليه امور روابط عمومي را به همراه داشته باشد وباعث ايفاي بهتر نقش حلقه مفقوده ارتباطي روابط عمومي و جامعه گرديده و محيطي را مهيا نمايد كه افراد فرصت رشد، پيشرفت، خلاقيت و نوآوري را براي سايرين مهيا سازد. و اما كارآفريني به شدت به بسترهاي فناوري اطلاعات وابسته است و از آن بهره زيادي مي گيرد. شايد اغراق نباشد اگر كارآفريني مدرن بدون فناوري اطلاعات را امري غيرممكن بدانيم.


اما آيا اين شبكه ها مي توانند در خدمت كارآفرين سازماني در روابط عمومي باشند يا خير و واكاوي نقش رسانه هاي اجتماعي در يك روابط عمومي كارآفرين ناظر بر روابط عمومي شركت ملي پست جمهوري اسلامي ايران، مباحثي است كه در اين مقاله به آنها پرداخته مي شود.
 

مقاله هشتم: سميه آقايان، دانشجوي دكتري مديريت رسانه، پرديس بين المللي كيش دانشگاه تهران تحت عنوان «نقش روابط عمومي ها در جوامع دانش محور» به جوامع دانش محور و نقش روابط عمومي در آنها مي پردازد.


در حال حاضر جوامع نوين بيشترين دامنه ارتباطات و رسانه اي را دارد. جامعه آينده، جامعه اي صرفا اطلاعاتي نيست كه با متن و اسناد و اطلاعات سر و كار داشته باشد. همچنين به اين دليل كه بشر با عبور از جامعه اطلاعاتي و سپس عبور از جامعه دانشي به جامعه مجازي مي رسد و اينجاست كه نقش روابط عمومي ها با توجه به ارتباطاتي كه دارند و برقرار مي كنند، در سازمان ها پر رنگ تر مي شود.


در اين راستا اگر انتقادهاي زيادي به سازمان ها مي شود، مي تواند بخش زيادي از آن ناشي از اين باشد كه تصويرشان را در نزد مشتريان ناديده گرفته اند. با فعاليت هاي روابط عمومي، يك سازمان را مي توان حتي در نگاه منتقدان آن، قابل پذيرش جلوه داد. در جوامع دانش محور روابط عمومي ها در سازمان ها نقش به سزايي ايفا مي كنند. در اين پژوهش سعي بر آن است كه نقش روابط عمومي ها در جوامع دانش محور با مطالعات مروري و كتابخانه اي بررسي شود.
 

مقاله نهم: بهروز تقي محب و حسن خدمتگزار تحت عنوان «بررسي تاثير روابط عمومي شركت ملي مناطق نفتخيز جنوب در افزايش سرمايه اجتماعي كاركنان» به تبيين تاثير روابط عمومي بر سرمايه اجتماعي پرداخته اند.


هدف از اين پژوهش شناخت رابطه بين روابط عمومي شركت ملي مناطق نفتخيز جنوب و افزايش سرمايه اجتماعي كاركنان آن مي باشد.


تركيبي از نظرات بورديو، كلمن و پاتنام به عنوان چارچوب نظري انتخاب شدند.


نتايج نشان مي دهد بين عملكرد روابط عمومي و مولفه هاي سرمايه اجتماعي )ايجاد اعتماد اجتماعي، ميزان رضايتمندي، مشاركت اجتماعي، ميزان آگاهي و حل تعارض بين كاركنان و مديران( رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. همچنين بين سن، تحصيلات و طبقه اجتماعي با سرمايه اجتماعي همبستگي مثبت و معناداري وجود دارد.
 

مقاله دهم: حسن ربيعي، عضو هيات مديره انجمن متخصصان روابط عمومي تحت عنوان «روابط عمومي و محتوا» به اين موضوع پرداخته اند.


امروزه واحدهاي روابط عمومي بيش از هر دوره اي به مدد توسعه تكنولوژي هاي نوين ارتباطي از ابزارهاي مختلف و قدرتمند اطلاع رساني بهره مند شده اند كه در حداقل زمان ممكن پيام هاي شان را به انبوه بي شماري از مخاطب انتقال مي دهند. از سويي ديگر مخاطبان نيز در لحظه، قادر به دريافت پيام ها مي باشند و مي توانند به صورت تعاملي بازخورد و خواسته و نظرات شان را ارائه دهند.


لذا در اين رهگذر آنچه از اهميت دوچنداني برخوردار شده است موضوع توليد محتواي پيام ها و ميزان جذابيت، غنا و اثربخشي آن مي باشد. بحث توليد محتوا، بويژه در كارهاي انتشاراتي از اهميت بالايي برخودار است؛ يعني به هر ميزان فعاليت هاي انتشاراتي ما در قالب كتاب، بروشور، خبرنامه، گزارش هاي عملكرد و فعاليت هاي انتشاراتي بيشتر باشد ابزارها و امكان بيشتري براي ارتباط و تعامل با مخاطبان در اختيار خواهيم داشت. البته تاثيرگذاري موثر همه اين ها در گرو محتواي مناسب و مفيد است. در واقع يكي از غفلت هاي روابط عمومي ها در اين زمينه آن است كه در حوزه توليد محتواي با كيفيت، وقت و انرژي زيادي گذاشته نمي شود و حاصل توليد شده در قالب يك محتواي مناسب عرضه نمي شود.


به نظر مشكل عمده در زمينه توليد محتوا، عدم بهره گيري از نيروهاي انساني متخصص و صاحب انديشه در اين حوزه و از سويي نداشتن بانك اطلاعات رسانه اي در بسياري از روابط عمومي هاست. منظور از بانك اطلاعات رسانه اي هم اين است كه ما بايد اطلاعات پايه اي مربوط به فعاليت ها و برنامه هاي سازماني خود را در قالب فايل هاي اطلاعاتي در بانك اطلاعاتي جامعي داشته باشيم و مرتب آنها را بروز كنيم.


اساسا روابط عمومي ها بايد مكانيزمي را طراحي كنند كه واحدهاي سازماني مربوطه شان، اطلاعات روزانه خود را بدون بروكراسي اداري در اختيار آنان قرار دهند و مطمئن باشند كه اين اطلاعات با ويرايش علمي و در جاي مناسب خود به كار گرفته خواهد شد و كارهاي آنان نيز نمود اطلاع رساني و رسانه اي پيدا خواهد كرد.
اين بانك، منبع اطلاعاتي ارزشمندي براي تهيه ياداشت، خبر، گزارش، متون مصاحبه هاي خبري، تهيه مقالات و ... محسوب شده و مي تواند فعاليت هاي انتشاراتي، رسانه اي و تبليغاتي روابط عمومي ها را پشتيباني كند.


با وجود چنين بانك هاي اطلاعاتي دست روابط عمومي ها هيچگاه از اطلاعات لازم براي تدوين محتوا خالي نخواهد بود و قطعا زمينه مناسبي را هم براي تغذيه نشريات و خبرنامه هاي داخلي پديد خواهد آورد.


به عبارتي ديگر يكي از اولويت هاي اساسي كار روابط عمومي تجهيز و به كارگيري نيروهاي توانمند و پشتوانه سازي اطلاعاتي است. يعني تا اين پشتوانه سازي وجود نداشته باشد، عملا توليد محتواي مناسب مقدور نخواهد بود.


پس وجود يك بانك جامع اطلاعاتي با پشتوانه اي قوي و محكم ابزاري معتبر و مطمئن براي توليد محتوا در روابط عمومي خواهد بود كه نبود آن كارهاي جاري اطلاع رساني روابط عمومي و سازمان را دچار اختلال خواهد كرد. اين بانك اطلاعاتي كمك خواهد كرد تا روابط عمومي بتواند كارهاي ارتباطي و بخصوص رسانه اي خود را سهل تر و راحت تر و موثرتر انجام دهد.

برخي از يازده مقاله اين كتاب كه در حوزه محتواي روابط عمومي و مديريت دانش محور مي باشند، در سيزدهمين كنفرانس بين المللي روابط عمومي ايران كه در تاريخ 19 دي ماه 1395 برگزار شده بود، ارائه و بقيه با ارزيابي كميته علمي كنفرانس از مقالات واصله براي انتشار در اين كتاب انتخاب شدند.

 

 

مركز پخش:

 

09121938419 - 66570194(021) - 66943670 (021)

 

 

لينك خريد كتاب: http://kpri.ir/?p=4590