شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : رئيس هيئت مديرۀ بورس كالاي ايران: كل زنجيرۀ اقتصاد بايد شفاف كشف قيمت شود
چهارشنبه، 22 شهریور 1396 - 11:36 کد خبر:31266
بورس كالا بازار متشكل و منسجمي است كه تعداد زيادي از عرضه كنندگان كالاي خود را در آن عرضه مي كنند. در اين بورس ها معمولا كالاهاي خام و فراوري نشده مانند فلزات، پنبه، گندم، برنج و... داد وستد مي شوند.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- بورس كالا بازار متشكل و منسجمي است كه تعداد زيادي از عرضه كنندگان كالاي خود را در آن عرضه مي كنند. در اين بورس ها معمولا كالاهاي خام و فراوري نشده مانند فلزات، پنبه، گندم، برنج و... داد وستد مي شوند. يكي از مزاياي بورس كالا، حضور نهادهاي نظارتي و تنظيم گري است كه تمامي توليدكنندگان، مصرف كنندگان و تجار كالا با حضور اين نهادها، از مزاياي مترتب بر قوانين و مقررات حاكم بر بورس برخوردار مي شوند.


به گزارش شارا، در اين باره با منصور يزدي زاده، رئيس هيئت مديرۀ بورس كالاي ايران گفت وگويي انجام داديم كه شرح آن را در ادامه ميخوانيد.


جنابعالي به عنوان رئيس هيئت مديرۀ بورس كالاي ايران، فولاد مباركه را چطور ارزيابي ميكنيد؟
فولاد مباركه جزء معدود شركتهاي صنعتي كشور است كه به عنوان مولود انقلاب اسلامي توانسته سير صعودي و منطقي اش را به خوبي طي كند. كمتر شركتهايي بوده اند كه توانسته اند چنين رشدي را از خود نشان دهند؛ رشد ۳۰ درصدي فولاد مباركه از سال ۹۱ تا ۹۶، يكي از الگوهاي خوب توسعۀ صنعتي ايران محسوب ميشود؛ ضمن اينكه اين توسعه به نحوي بوده كه جوابگوي نياز داخلي است و در حوزۀ منطقه و جهان نيز عملكرد قابل قبولي داشته است؛ يعني مطابق استانداردهاي جهاني و بين المللي ظاهر شده است.


در بازار سرمايه وضعيت فولاد مباركه را چگونه ميبينيد؟
در بازار سرمايه نيز فولاد مباركه جايگاه بسيار خوبي دارد و توانسته اعتماد سهامداران را جلب كند كه خود جاي قدرداني دارد. چشم انداز توسعه در فولاد مباركه مبين اين موضوع است كه مديران اين شركت به خوبي سمت وسوي توسعه را ميشناسند و با چشم باز حركت ميكنند.


ديدگاه شما در مورد مباحث مطرح شده از سوي شوراي رقابت بر سر قيمت گذاري محصــولات شركــــتهايي همــچـــون فولاد مباركه چيست؟
يكي از دلايل توسعۀ صنعت فولاد كشور وجود منابع زغال، سنگ آهن، گاز و برق بوده كه يك مزيت براي صنعت فولاد كشور به شمار ميآيد. طبيعي است كه به دليل شرايط خاص ناشي از رشد جمعيت و انتظار براي ايجاد اشتغال نسل جوان در كشور، شركتهاي فولادي به دليل نوع فرايندشان، در موضوع اشتغالزايي موردتوجه قرار ميگيرند. فولاد مباركه و ذوب آهن كه به نوعي هدايت گر بازار داخلي هستند، ناچارند نيروي مازاد بر نياز خود استخدام كنند. اگر قرار بر اين باشد كه اين دو شركت اضافه بر نيازشان در مقايسه با شركتهاي مشابه خارجي نيرو استخدام و جذب كنند، اين جنبه بايد به عنوان مسئوليت اجتماعي اين شركتها در نظر گرفته شود. طبيعتا در زنجيرۀ تأمين نيز بايد بسيار احتياط كرد كه قيمت گذاري مواد اوليه كه به يمن وجود منابع غني سنگ آهن و زغال و گاز و برق، به عنوان زيرساختهاي توسعۀ فولاد كشور به آنها ميباليم، به سمتي رود كه به نفع توليدكننده هم باشد.


من فكر ميكنم يك راه اين است كه همه چيز را آزاد كنيم و بگويم قيمت گذاري ها واقعا آزاد باشد و اين شركتها نيز اگر نيروي مازاد دارند، آزادانه بتوانند تعديل كنند. نميشود ما بخشي را مطابق با مسئوليت اجتماعي بپذيريم و از سوي ديگر بخواهيم قيمت محصولات را با فرمولهاي جهاني انطباق دهيم و مثلا قيمت سنگ آهن و كنسانتره را به روز حساب كنيم. اينها نيازمند بررسيهاي بيشتر است؛ زيرا موضوع ساده اي نيست.


اقدام دولت را در اين زمينه چگونه پيش بيني ميكنيد؟
فكر نميكنم تغيير چنداني در سياست گذاري هاي مجموعه باشد؛ چراكه آقاي دكتر شريعتمداري به عنوان فردي دردآشنا و باتجربه در حوزۀ بازرگاني كه دورهاي نيز معاون اجرايي رئيس جمهور بوده اند، اگر بخواهند حركتي در اين زمينه انجام دهند، قطعا با تدبير و نگاه كارشناسي خواهد بود؛ البته تاكنون نيز همينگونه بوده است و دست اندركاران عجولانه به اين موضوع ورود پيدا نكرده اند كه يك نمونه آن سازمان بورس است كه چندين بار اين موضوع در هيئت پذيرش مطرح شد و مديران ارشد سازمان اظهار كردند كه لازم است اين موضوع بيشتر كار شود. اگر بخواهيم منافعي متوجه سهامداران باشد، اين منافع بايد به سود خود سازمان نيز باشد؛ به گونه اي نباشد كه دستهاي از سهامداران در بالادست منافع سرشار ببرند و نداند با آن سود كلان چه كنند و در پايين دست شرايط سخت و پيچيده اي حاكم باشد.
در حال حاضر مجموعه هاي فولادي متعددي داريم؛ فولاد مباركه عرضۀ خود را در بورس كالا انجام ميدهد، اما در خصوص ساير فولادسازان اينگونه نيست. در اين خصوص چه اقدامي صورت گرفته است؟


درواقع فولادمباركه و ذوب آهن بيشترين فشار را در عرضه در بورس تحمل ميكنند و نگاه به سايرين نگاه در سايه بوده است؛ ولي فكر نميكنم درست باشد.


شركتهاي بزرگ دغدغه ها و مشكلات بزرگتري دارند. اين مسئله كه اين شركتها محصولاتشان را در بورس كالا عرضه ميكنند، نشان ميدهد ميخواهند معاملات شفاف بشود و امكان دسترسي به محصولات براي همگان يكسان باشد و در بازار سرمايه براي سهامداران اعتماد را حاكم كنند. اين شركتها هر سال بايد بابت اين رفتارشان تنديس دريافت كنند؛ اما ميبينيم بعضا از جاهاي مختلف مورد هجمه قرار ميگيرند؛ نمونۀ آن ادعايي است كه در مورد فولاد مباركه مطرح ميكنند. درحاليكه موضوع ساده است و از آنها [منتقدين] خواسته شده محصولاتشان را در بورس بفروشند و روشن كنند از مواد اوليه اي كه ميگيرند چه درصدي را تبديل به محصول ميكنند؟ چقدر وارد ميكنند؟ با چه نرخي از بازار خريد ميكنند؟ آيا همه را توليد ميكنند؟ همۀ اين مسائل به شفاف سازي نياز دارد كه اگر وارد بورس شوند، خودبه خود شفافيت صورت ميگيرد.


صحبت ما درمورد بالادست هم در جهت تأمين مواد اوليه مثل سنگ آهن و زغال درست است؛ اما ما نميدانيم پايين دست چه خبر است؟ بايد آنها بيايند شرايط شان را شفاف روي تابلوي بورس بياورند. سپس اگر در اين شرايط احساس شود در حق آن‎ها اجحاف ميشود، ميتوان وارد شد اما قطعا چنين چيزي نيست؛ چراكه اگر غير از اين بود، آنها هم محصولاتشان را روي تابلو بورس عرضه كرده بودند.