شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، در ماههاي گذشته و مجموعه مطالبي كه تاكنون مطرح كرديم، سعي شده است مفهومي جديد با عنوان «روابط با سرمايهگذاران» معرفي شود. در بازخوردهايي كه از خوانندگان مختلف به دستمان رسيده است، تقريبا همگي اين سوالها را مطرح كردهاند كه آيا اساسا ايجاد چنين ساختاري در شركتهاي ايراني ممكن است؟ آيا روابط ميان شركت و سهامداران به اندازهاي هست كه يك شركت بايد به فكر ايجاد «روابط با سرمايهگذاران» بيفتد؟ آيا ارائه اطلاعات به سرمايهگذاران ممكن است براي شركت خطرآفرين شود؟
هرچند ممكن است در كشور ما همچنان برخي ساختارها و سازوكارها سنتي باشند، اما در مجموع ميتوانيم مشاهده كنيم مفاهيم نويني كه در كشورهاي پيشرفته معرفي و بهكار گرفته ميشوند، دير يا زود به كشور ما نيز راه خواهند يافت. شايد تا يك دهه پيش مفهومي چون مديريت ارشد كسبوكار (MBA) به نظر بسياري از صاحبان شركتها امري غيرضروري ميرسيد؛ اما امروز بسياري از اين شركتها به دنبال مديراني هستند كه اين دوره را گذراندهاند. مديريت ريسك در بسياري از مجموعهها تا چند سال قبل، موضوعي بود كه سرمايهگذاري براي آن و تربيت افراد متخصص را توجيه نميكرد، اما امروز بانكها و موسسات و شركتهاي بزرگ همه بر آنند تا با بهكارگيري ابزارهاي موجود در اين زمينه ريسك فعاليتهاي اقتصادي خود را كاهش دهند.بديهي است كه همين رويكرد ميتواند در مورد مفهوم جديد «ارتباط با سرمايهگذاران» مصداق داشته باشد. اما اينكه اين مساله در كشور ما جديد است، موجب نميشود كه كاربرد نداشته باشد. به علاوه، نبايد فراموش كنيم چنانچه در آينده پيش رو دربهاي كشور به سوي بازارهاي پيشرفته باز شوند و سرمايهگذاران خارجي بتوانند بهطور موثر وارد بازارهاي ايراني شوند، شركتهايي شانس ايجاد همكاري با سرمايهگذاران درجه يك را خواهند داشت كه بتوانند با آنها «ارتباط» درستي برقرار كنند.
لزوم شناخت درست
در بازارهاي توسعهيافته، اكثرا افراد شخصا به سرمايهگذاري در بورس اقدام نميكنند. در اروپا، برخلاف روندي كه در بورس كشورهايي نظير چين و ايران مشاهده ميكنيم، سرمايهگذاران حقيقي تنها بخش اندكي از بازار را تشكيل ميدهند. بخش حقيقي در اكثر موارد با سرمايهگذاري در صندوقهاي سرمايهگذاري و بازنشستگي، اقدام به سرمايهگذاري در بورس ميكند. سرمايهگذاران حقوقي، چه موسسات سرمايهگذاري و بانكها و چه شركتها، مجموعههايي هستند كه انتظارات مشخصي از يك شركت بهمنظور سپردن سرمايه خود به آنها دارند. وظيفه برآورده كردن اين انتظارات بر عهده واحد «ارتباط با سرمايهگذاران» يك شركت است.طبيعتا افشاي اطلاعات، به اين معنا نيست كه يك شركت براي جلب نظر سرمايهگذاران همه دار و ندار خود و استراتژيهايش را اعلام كند. در بسياري از موارد، ارائه اطلاعات ممكن است تنها در جلسات خصوصي با سرمايهگذاران عمده صورت بگيرد. هرچند ممكن است روزي سرمايهگذار عمده شما، تصميم به ترك شركت و خارج كردن سرمايهاش بگيرد، اما اينكه شما در تمام سالهايي كه از سرمايه اين فرد يا مجموعه استفاده كردهايد و در مقابل، او را در جريان مسائل شركت قرار دادهايد، باعث نميشود كه بعدا از طرف وي دچار تهديد شويد.
چرا؟ چون سرمايهگذاران نيز انسان هستند و به غير موارد استثنايي به ضوابط اخلاقي پايبند هستند. بهعنوان مثال، دوستي را فرض كنيد كه سالها در منزل شما رفت و آمد داشته و از بسياري از مسائل خانوادگي شما مطلع است. ممكن است روزي به هر دليلي، رابطه شما با اين فرد قطع شود، اما بر اساس قوانين انساني، احتمال اينكه اين فرد بعدا تمامي رازهاي شما را براي سايرين برملا كند، كم است. هرچند اين اتفاق قطعا براي بسياري ممكن است افتاده باشد، اما اين موارد استثنا محسوب ميشوند. در واقع چنانچه اين اتفاق براي شما رخ داد، در درجه اول بايد خود را سرزنش كنيد كه چرا با چنين فردي رابطه دوستي برقرار كرديد و بعد از آن به دنبال دلايل ديگر بگرديد.همين مثال در مورد شركتها نيز مصداق خواهد داشت. همانطور كه يك سرمايهگذار براي سپردن سرمايهاش به دنبال شناخت شركت است، شركتها نيز براي واگذاري سهامشان به يك سرمايهگذار، بايد شناخت خوبي از وي داشته باشند. عواقب همكاري با فرد يا مجموعهاي كه شناختي از آنها نداريم ميتواند وخيم باشد، اما اگر از شخصيت و پايبندي اخلاقي سرمايهگذارمان مطمئن هستيم، لزومي نخواهد داشت كه از به اشتراكگذاري برخي مسائل دروني شركت بترسيم، بلكه بر عكس، هدف از «ارتباط با سرمايهگذاران» اين است كه رابطهاي با سرمايهگذاران برقرار كنيم كه خود به خود آنها را به ماندگاري در شركت و حتي افزايش سرمايه تشويق كند. اگر از ابتدا يك شركت با اين ديد كه با وجود بهكارگيري تمامي ابزارها، سرمايهگذارانش شركت را ترك خواهند كرد، به ايجاد اين واحد در مجموعه خود اقدام كند، بعيد است اصلا بتواند ارتباط درستي با سرمايهگذاران شكل دهد.
اهميت سود بالا
بار ديگر يادآوري ميكنيم كه سرمايهگذاران و سهامداران در اصل صاحبان اصلي شركتها هستند. هرچند ممكن است در كشور ما هنوز توقعات آنها از شركتها شكل نگرفته باشد، اما اين اتفاق دير يا زود رخ خواهد داد و تنها مديراني كه بتوانند به اين نيازها پاسخ درستي بدهند، ميتوانند سرمايه اين افراد يا مجموعهها را حفظ كنند. سودهاي چشمگير يكي از مسائلي است كه ميتواند سرمايهگذاران را به يك شركت جذب كند. يكي از مسائل مهمتر، اعتمادي است كه آنها به مجموعه دارند. در بسياري از مواقع سرمايهگذاران با ديد بلندمدت، ترجيح ميدهند با سودي كمتر، در شركتي سرمايهگذاري كنند كه ارتباط تنگاتنگي با آن دارند و از آينده سرمايه خود مطمئنتر هستند. اين ارتباط فقط و فقط از طريق ايجاد كانالهاي درست شكل خواهد گرفت، خواه اين شركتها و سرمايهگذاران ايراني باشند يا خارجي.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد - شماره 4084