شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، يكي از سوالات كليدي و مهمي كه پس از ورود ماشينهاي هوشمند و روباتها به محيط كار به ذهن بسياري از مديران ميرسد اين است كه آنها چگونه بايد با ورود ماشينها و روباتها به دنياي كسب و كار برخورد كنند و نقشآفريني آنها را به فرصتي بينظير براي پيشبرد كارها و انجام سريعتر و بهتر فعاليتها تبديل كنند، بدون اينكه تهديدي متوجه نيروي كار انساني بابت ترس از بيكار شدن و از دست دادن شغل يا اقتدار شغليشان باشد؟ بهطور كلي مديران، رهبران، مالكان و تصميمسازان و سياستگذاران سازمانها و شركتها ميتوانند در چند زمينه از فرصت بينظيري كه پيشرفتهاي تكنولوژيك در اختيارشان قرار داده بهره ببرند و ماشينها را به بخشي موثر و تعيينكننده و البته بدون آسيب براي شركتها و سازمانها تبديل كنند كه در ادامه به سه مورد از آنها اشاره خواهد شد.
1) بازآموزي مهارتهاي شغلي براي آينده
اگر به گذشته نگاهي بيندازيم، ميبينيم هر انقلاب صنعتي كه در جهان رخ داده داراي تاثيرات خاص خود بر مهارتها و كاركردهاي نيروي كار بوده است كه اين مساله در مورد انقلاب صنعتي چهارم نيز كاملا صدق ميكند. طبق پيشبيني نهادهاي بينالمللي در نتيجه وقوع انقلاب صنعتي چهارم بيش از پنج ميليون شغل به خطر افتادهاند كه اين بار برخلاف انقلابهاي قبلي كه پيامدهاي شغلي آنها بيشتر دامنگير كارگران يقه آبي و معمولي ميشد، اين گروه از كاركنان در خطر از دست دادن شغل يا نفوذشان در شركتها هستند. به عبارت بهتر، ورود گسترده و نقشآفريني تعيينكننده ماشينها و روباتها در محيط كار باعث متزلزل شدن موقعيت و جايگاه كاركنان يقه سفيد و حتي مديران بلندپايه ميشود. هماكنون كامپيوترها و روباتهاي فوق هوشمند قادرند بهتر از انسانها فكر كنند و تصميم بگيرند و بيوقفه و بدون تاثيرپذيري از عوامل بيروني به نظارت و كنترل امور بپردازند. به همين دليل هم هست كه بسياري از كارگران «دانش محور» مانند روزنامهنگاران، وكلا، پزشكان، بازاريابان و... بهشدت نگران آينده و از اين مساله بيمناك هستند كه ممكن است در آيندهاي نزديك روباتها و ماشينهاي پيشرفته و بينقص مشاغل آنها را تحت سيطره خود درآورند و آنها را از كار بيكار كنند.
به عقيده بسياري از كارشناسان و صاحبنظران دنياي كسب و كار، اين نگراني كاملا بحق و منطقي است و دير يا زود شاهد نقشآفريني و قدرتنمايي ماشينها و روباتها در عرصههايي همچون روزنامهنگاري، وكالت، پزشكي، بازاريابي و مواردي از اين دست خواهيم بود. با اين همه، ماشينهاي هوشمند هم نقاط ضعف و محدوديتهايي دارند كه هنوز هم آنها را به انسانها نيازمند و وابسته ميسازند. يك روبات نميتواند بدون برنامهريزي شدن توسط انسان كاري را انجام دهد و حتي پس از دريافت جديدترين برنامهها هم باز نميتواند بسياري از كارها را انجام دهد و باز هم به عامل انساني براي آموزش ديدن و حل مشكلات كاري نياز است. يكي از اولويتهايي كه مديران و رهبران شركتها ميتوانند در برخورد با ورود ماشينها به محيط كار و اتوماسيون شدن كارها انجام دهند، انتقال تجربيات و بازآموزي مهارتهاي كار از انسانها به روباتها است. اگر بهعنوان يك مدير بخواهيد در مجموعه تحت رهبريتان انتقال تجربيات و مهارتها به روباتهاي هوشمند را انجام دهيد حتما بايد اين كار را با محوريت نيروي انسانيتان انجام دهيد.
2) آفرينش تجربه مشتريان براي عصر ديجيتال
توقعات و انتظارات مشتريان در عصر ديجيتال به سرعت و به شدت بالا رفته است. امروزه مشتريان از شركتها و سازمانها توقع دارند در تمام مدت شبانهروز و در هفت روز هفته در دسترس و آماده خدمترساني باشند، آن هم از كانالهاي متنوع و مورد علاقه آنها. آنچه مسلم است، اين است كه تحقق اين امر فقط با استفاده از نيروي انساني غيرممكن است و بدون كمك گرفتن از ماشينها، بخشهاي بازاريابي و خدمات مشتريان شركتها با يك پارادوكس دشوار روبهرو ميشوند: اگر بخواهند به خواستههاي مشتريان گردن بنهند بايد هزينه بسيار سنگيني را بر شركتها تحميل كنند و اگر بخواهند به هدف و خواسته شركت از خود يعني افزايش كارآيي و بهرهوري توجه كنند، بايد قيد پوشش دادن تمام خواستههاي مشتريان را بزنند. تنها عامل نجاتبخش و حلكننده اين پارادوكس همان ماشينهاي هوشمند و روباتها هستند كه ميتوانند با صرف كمترين هزينه بالاترين كيفيت و كميت را ارائه دهند.بنابراين يكي از اولويتهاي مديران و رهبران شركتها در آينده ميتواند اين باشد كه بخشهايي مانند ارتباط با مشتريان و رسيدگي به شكايات را بهطور كامل به ماشينها و روباتها بسپارند، چرا كه آنها ميتوانند با دقت و تسلط به مراتب بيشتري نسبت به انسانها اين كارها را انجام دهند و تجربه بهتري را در ذهن مشتريان و كساني كه با شركت در ارتباطند به وجود آورند.
3) يادگرفتن انسانها و ماشينها از هم
بهطور حتم افزايش بهرهوري و موفقيت در كسبوكارهاي آينده نه صرفا به انسانها متكي خواهد بود و نه به ماشينها، بلكه تركيبي از اين دو عامل ميتواند تضمينكننده موفقيت در عرصه پررقابت آينده باشد. تكنولوژي ميتواند به كارمندان و كارگران كمك كند تا بهتر، هوشمندتر و سريعتر كار كنند و به مديران كمك كند تا درك بهتر و دقيقتري از نحوه كار كردن كاركنانشان داشته باشند. پژوهش اخير موسسه مكنزي نشان داده است تكنولوژيهاي كنوني اگر به درستي پيادهسازي شوند ميتوانند تا 45 درصد كارهايي را كه هماكنون توسط انسانها انجام ميشود به ماشينها بسپارند و به اين ترتيب هزينههاي حقوق و دستمزد شركتها و سازمانها را به نصف كاهش دهند. اما آيا اين به معناي حذف تدريجي نيروي انساني از محيط كار است؟ بهطور حتم خير، چرا كه انسانها داراي توانمنديها و ويژگيهاي منحصربهفردي هستند كه روباتها و ماشينها از آنها بيبهرهاند و تقويت اين ويژگيها توسط كاركنان ميتواند همچنان آنها را بهعنوان محور و بنيان فعاليتهاي كاري حفظ كند.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد - شماره 4075