شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : گزارش و ويژگي هاي آن
جمعه، 2 تیر 1396 - 10:37 کد خبر:30085
گزارش بايد عيني باشد، يعني كه از تخيل و به كارگيري خلاقيت‌هاي نويسندگي كه گزارشش را از اصل و عينيت لازم دور نگه دارد بايد پرهيز كرشد، مگر در گزارش توصيفي كه خواهد آمد.

 

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-
* گزارش بايد عيني باشد، يعني كه از تخيل و به كارگيري خلاقيت‌هاي نويسندگي كه گزارشش را از اصل و عينيت لازم دور نگه دارد بايد پرهيز كرشد، مگر در گزارش توصيفي كه خواهد آمد.


**گزارش برداشت و روايت خبرنگار از يك رويداد، تحول، واقعيت يا شخص است. اين خاصيت دو جنبه دارد. اول اين كه گزارشگر بنا بر عناصر شخصيتي خود چون تحصيل، گذشته، آرزوها، تجربه و … آن تحول، رويداد، تحول يا شخص را روايت مي‌كند،بنابراين از يك رويداد واحد، تحول واحد، واقعيت واحد يا شخص واحد، هر گزارشگر روايتي ويژه خواهد داشت. دوم اين كه با اين وجود ( چنان كه خواهد آمد ) اين برداشت و روايت نمي‌تواند از اصول خبرنويسي و گزارشگري به دور بماند.


*** گزارش، بياني از فرا گرد دو سوي ارتباط است. يك سو خبرنگار و سرانجام رسانه مربوط به اوست و يك سوي ديگر، رويداد، تحول و … است كه خبرنگار از آن گزارش تهيه مي‌كند.


**** گزارش بايد داراي يك يا چند ارزش خبري باشد، مانند خبر. گزارشي كه داراي ارزش‌هايي چون فراگيري، شهرت، شگفتي، عدد و رقم، حادثه و … نباشد، داراي جذابيت نيست و نمي‌تواند توجه مخاطب را برانگيزد. توجه به همين اصل است كه گزارش را از سليقه صرف گزارشگر مصون نگاه مي‌دارد. جمع ميان دو الزام عينيت داشتن و داراي ارزش  يا ارزش‌هاي خبري بودن، گزارش را از اتكاي كامل به سليقه و سبك گزارشگر مصون نگاه مي‌دارد،  ضمن آن كه حتي با جمع اين شرط‌ها همچنان خبرنگار به عنوان يك صافي زنده و داراي نظر، برنتيجه گزارش تاثير جبري خواهد داشت.


***** عوامل درون گروهي و بيرون گروهي بر چگونگي گزارش تاثير مي‌گذارد.
عوامل درون گروهي مجموعه‌اي از سليقه و نظر گزارشگر، روش و خط مشي رسانه و خواست مديران و مسوولان يك رسانه است. عوامل بيرون گروهي تاثير گذار، خواست مخاطبان ارزيابي شده‌اند،اما بيرون از حدود تعريف، گزارش به عنوان يكي از هنرهاي مهم كار روزنامه نگاري ( چون مصاحبه) در طراوت و زنده جلوه كردن يك رسانه نقش با اهميتي دارد. رسانه بدون گزارش و مصاحبه، مجموعه‌اي از مقاله‌ها، تفسيرها، نظرها و نوشتارهاي ديگر است كه به سبب نداشتن ارتباط با زمينه‌هاي عيني جامعه، بي‌روح و بي‌اثر جلوه خواهد كرد، از اينروست كه دكتر فرقاني، استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي و روزنامه نگار برجسته كشورمان از گزارش به عنوان (چشم عقاب روزنامه نگاري) ياد كرده است.         

اهميت‌ گزارش‌
گزارش‌ در هر نوع‌ آن‌ با هر حجم‌ و در هر رشته‌ از كارهاي‌ رسانه‌اي‌ بيش‌ و پيش‌ از هر ويژگي‌ ديگر روايت‌ يك قصه‌ يا ماجراست‌، مثل‌ قصه‌ و داستان‌ كوتاه‌ با اين‌ تفاوت‌ بزرگ‌ كه‌ عناصر، حوادث‌، ربط‌ها و اشخاص‌ آن،‌ همه‌ از زندگي‌ بيروني‌ و واقعي‌ برآمده‌اند،اما واقعيت‌ و عينيت‌ داشتن‌ تنها ويژگي‌ گزارش رسانه‌اي‌ نيست‌.گزارش‌ بايد يا آگاهي‌رسان‌ باشد (مخاطب‌ دريابد اگر از آن‌ بي‌خبر بماند، چيزي‌ را از دست‌ مي‌دهد)يا غيرعادي‌ و غيرمنتظره‌ باشد (كه‌ مخاطب‌ از كشف‌ آن‌ احساس بيش‌ دانستن‌ كند) يا سرگرم‌ كننده‌ باشد (كه‌ مخاطب‌ را بدون‌ آن‌ كه‌ بداند تا پايان‌ بكشد) يا حتي‌ حسي‌، عاطفه‌اي‌، نكته‌اي‌ و جلوه‌اي‌ انساني‌ را در مخاطب‌ برانگيزد كه‌ موجب‌ پيدايش‌ ديد‌ يا احساسي‌ در او شود.


گزارشگر مي‌داند يا بايد بداند كه‌ جامعه‌ او (عرصه‌ فعاليت‌ رسانه‌اي‌) چه‌ ويژگي‌هايي‌ دارد و مخاطب‌ او كه‌ براي‌ او گزارش‌ تهيه‌ مي‌كند، داراي‌ چه‌ ذائقه‌اي‌ است‌.اين‌ رابطه‌ اساس‌ فعاليت‌هاي‌ رسانه‌اي‌ و از جمله‌ گزارشگري‌ است‌.


مخاطب‌ با روزنامه‌نگار قراردادي‌ نانوشته‌ دارد. مضمون‌ اين‌ قرارداد فرضي‌ چنين‌ است‌:
من‌ (مخاطب‌)، به‌ تو (گزارشگر) اعتماد دارم‌ ـ به‌ اين‌ دليل‌ كه‌ مخاطب‌ رسانه‌ تو هستم‌ ـ  از جانب‌ من‌، در جامعه‌اي‌ كه‌ متعلق‌ به‌ همه‌ ماست‌ جست‌وجو كن‌ و با‌ صداقت‌، امانت‌، سرعت‌ و دقت‌، پديده‌ها را براي‌ من‌ روشن‌كن‌.


بر اساس‌ چنين‌ قراردادي‌، روزنامه‌نگار از سوي‌ مخاطب‌ سمت‌ نمايندگي‌ دارد تا از جانب‌ او با نگاه‌ او و به‌ نمايندگي‌ او در جامعه‌ جست‌وجو كند و جالب‌ترين‌ نكته‌ها را براي‌ او فراهم‌ آورد. اين‌ يعني‌ برخورداري‌ از اعتمادي‌ گسترده‌ كه‌ فقط‌ بار مسووليت‌ روزنامه‌نگار و گزارشگر را سنگين‌ مي‌كند و تداوم‌ اين‌ اعتماد بستگي‌ به‌ كاركرد گزارشگر دارد.در گزارش‌ از آنجا كه‌ نسبت‌ به‌ خبر امكان‌ و فرصت‌ بيشتري‌ براي‌ توضيح‌ و تشريح‌ اطلاعات‌، تحول‌ها، آمار، نقل‌ها و وصف‌ها وجود دارد، ارتباط‌ ميان‌ مخاطب‌ و روزنامه‌ نگار صميمي‌تر، عاطفي‌تر و نزديكتر شكل‌ مي‌گيرد. به‌ همين‌ سبب‌ براي‌ روزنامه‌نگار و رسانه‌ از اين‌ مسير امكان‌ گسترده‌ترين‌ ارتباط‌ با مخاطب‌ وجود دارد. تعميق‌ و معني‌دادن‌ به‌ اين‌ ارتباط‌ از كاركردهاي‌ گزارش‌ به‌ شمار مي‌آيد.


وقتي‌ اين‌ زمينه‌ ارتباط‌ و اعتماد مهيا باشد،رسانه‌ مي‌تواند و بايد مفاهيم‌ و آموزه‌هاي‌ سازنده‌ را به‌ مخاطبان‌ ابلاغ‌ كند. گزارشگر در جامعه‌اي‌ كه‌ نياز به‌ كار دارد، نياز به‌ گسترش‌ توليد دارد، نياز به‌ مبارزه‌ با مفاسد دارد، نياز به‌ تامين‌ زير ساخت‌هاي‌ اساسي‌ سياسي‌ دارد. نياز به‌ تامين‌ سلامت‌ محيط‌ زيست‌ دارد و غيره‌، از طريق‌ تهيه‌ و انتشار گزارش‌هاي‌ انديشيده‌ شده مي‌تواند در تامين‌ اين‌ نيازها تاثير بگذارد. همين‌ جا بايد افزود كه‌ رسانه‌ها هرگز به‌ خودي‌ خود، تنها و بدون‌ عزم‌ جمعي‌ و ملي‌ به‌ جايي‌ نخواهد رسيد.


اهميت‌ گزارش‌ چنانكه‌ آمد به‌ دليل‌ لحن‌ و شكلي‌ كه‌ دارد، پديد آوردن‌ محيط‌ ارتباطي‌ و بويژه‌ اعتماد ميان‌ مخاطب‌ و رسانه‌ است‌. چنين‌ اعتمادي‌ ( اگر پديد آيد ) با ارزش‌ترين‌ دارايي‌ گزارشگر و رسانه‌ در زندگي‌ حرفه‌اي‌ است‌.


در يك جامعه‌ پيشرو اين‌ فرآيند مشكل‌ گشا و بسيار سازنده‌ است‌.
تصور كنيم‌ كه‌ در جامعه‌اي‌ روزنامه‌نگاران‌ چون‌ سلسله‌ اعصاب‌ حساس‌ همه‌ كاستي‌ها، موفقيت‌ها، نقص‌ها، كج‌روي‌ها، صداقت‌ها، كوشش‌ها، تنبلي‌ها و وظيفه‌شناسي‌هاي‌ اطراف‌ را زير نظر بگيرند و پرتويي‌ از همه‌ اين‌ها را به‌ رسانه‌ بتابانند. از آن‌ سو ساخت‌ اجرايي‌ كشور چنان‌ به‌ افكار عمومي‌ اهميت‌ دهد كه‌ خود را پاسخگوي‌ آن‌ بشناسد، ديگر چه‌ كسي‌ جرات‌ كم‌كاري‌، سوءاستفاده‌، تكروي‌ و ستم‌ به‌ خود خواهد داد؟


در جوامعي‌ كه‌ امور اجرايي‌ و اداري‌ اصولا به‌ اصالت‌ گزينش‌ يا حق‌ راي‌ اتكا دارد،مردم‌ با دقت‌ مراقب‌ برگزيدگان‌ خود هستند و اگر از آنان‌ كاستي‌ ببينند، ديگر به‌ آنان‌ راي‌ نخواهند داد. در اين‌ جوامع‌ ارزش‌ و اهميت‌ گزارش‌ رسانه‌اي‌ بيشتر و محسوس‌ است‌.


در جوامع‌ رو به‌ توسعه‌، نقش‌ و وظيفه‌ روزنامه‌نگار در برآورد نيازها، علاقه‌ها، سليقه‌ها و انتظارهاي‌ مخاطب‌ حساس‌تر و عمل‌ به‌ آن‌ دشوارتر است‌. مخاطبان‌ در اين‌ جوامع‌ مطالبات‌ وسيع‌تر و بيشتري‌ از رسانه‌ها طلب‌ دارند.


گزارشگر بويژه‌ وقتي‌ روزنامه‌نگاري‌ و توسعه‌ مطرح‌ باشد، كاركرد ويژه‌اي‌ مي‌يابد. در اين‌ عرصه‌ گزارشگر بايد به‌ جاي‌ پرداختن‌ به‌ احساسات‌ و تاكيد بر نكته‌هاي‌ سرگرم‌ كننده‌ و عاطفي‌ به‌ جنبه‌هاي‌ جدي‌تر اخلاق‌ اجتماعي‌ چون‌ كار، توليد، صرفه‌جويي‌، قانون گرايي‌، آموزش‌، بهداشت‌ و غيره‌ بپردازد.


گزارشگر پديده‌ها، زمينه‌ها و موضوع‌هاي‌ تازه‌ را هر روز به‌ مخاطب‌ عرضه‌ مي‌كند و با هر مورد، دري ر‌ا فراروي‌ جامعه‌ مي‌گشايد. اين‌ روند به‌ معناي‌ غني‌كردن‌ فرهنگ‌ اطلاع‌رساني‌ است، ضمن‌ آن‌ كه‌ به‌ همراه‌ مفاهيم‌ تازه‌، زبان‌ و فرهنگ‌ نوتري‌ به‌ جامعه‌ عرضه‌ مي‌شود.


ديويد رندال‌،روزنامه‌نگار انگليسي‌ مي‌گويد: ((فهرست‌برداري‌ و توجه‌ به‌ مجموعه‌ گزارش‌هاي‌ رسانه‌اي‌ در يك جامعه‌ به‌ روشني‌ جهت‌گيري‌ فكري‌ و دل‌مشغولي‌ يك جامعه‌ را نشان‌ مي‌دهد. ))


در مورد خبر نمي‌توان‌ چنين‌ ادعايي‌ كرد، چون‌ معمولا خبر به‌ محيط‌ وارد مي‌شود،اما گزارش‌ را گزارشگر و رسانه‌ تهيه مي‌كنند. در كشور ما با اين‌ كه دشواري‌هاي‌ كار گزارش‌ و كوچكبودن‌ سازمان‌هاي‌ خبري‌ مانعي‌ بر سر راه‌ توسعه‌ گزارش‌نويسي‌ بخصوص‌ انواع‌ جدي‌تر آن‌ است‌، در حرفه‌ گزارشگري‌ شگردها و شيوه‌هاي‌ نو وارد حيطه‌هاي‌ خبر، يادداشت‌ و حتي‌ نقد مقاله‌ شده‌ است‌، زيرا معيارهاي‌ گزارش‌نويسي‌ به‌ تجربه روان‌ترين‌ شيوه‌ ارتباط‌ رسانه‌اي‌ شناخته‌ مي‌شود.

ويژگي‌هاي‌ گزارش‌
گزارش‌ نويسي‌ از جمله‌ كارهاي‌ با اهميت‌ و جذاب‌ در كار روزنامه‌نگاري‌ است‌. گزارش‌ و مصاحبه‌ از آن‌ جا كه‌ از زندگي‌ مردم‌، شخصيت‌ها، پديده‌ها، رويدادها و... و در واقع‌ به‌ نمايندگي‌ از سوي‌ مخاطبان‌ تهيه مي‌شود از زنده‌ترين‌ و خواندني‌ترين‌ مطالب‌ يك روزنامه‌ است‌. با توجه‌ به‌ تعريفي‌ كه‌ از گزارش‌ ارايه‌ شد، رسانه‌ موضوع‌هاي‌ مصاحبه‌ و گزارش‌ را از روي‌ تجربه‌ و تحقيق‌ و از ميان‌ موضوع‌هاي‌ مورد توجه‌ مخاطب‌ و با ارزش‌هاي‌ خبري‌ مورد نظر او برمي‌گزيند،گويي‌ از طريق‌ مصاحبه‌ و گزارش‌ با مخاطب‌ گفت‌وگو مي‌كند.


با چنين‌ ملاحظه‌اي‌ گزارشگر در تمامي‌ جريان‌ تدارك مصاحبه‌ و گزارش‌ بايد به‌ طور دائم‌ حضور مخاطب‌ خود را در كنار يا مقابل‌ خود احساس‌ كند. روشن‌ است‌ كه‌ ما از روي‌ عادت‌، لحن‌ و شيوه‌ سخن‌ گفتن‌ يا نامه‌ نگاري‌ خود را با زمينه‌هاي‌ مشترك با طرف‌ مكالمه‌ يا مكاتبه‌ مطابقت‌ مي‌دهيم‌. بخشي از اين‌ مطابقت‌ مربوط به‌ سطح‌ نوشتار، بخشي‌ موضوع‌هاي‌ مورد علاقه‌ دو طرف‌، بخشي‌ نيازها و علاقه‌هاي‌ مشترك و بخشي،‌ اشاره‌هاي‌ پيشتر تعريف‌ شده‌ است‌، به‌ همين‌ سبب‌ ما ممكن‌ است‌ به‌ گفت‌وگوي‌ دو نفر گوش‌ بسپاريم‌ يا نامه‌ كسي‌ به‌ كسي‌ را بخوانيم‌، اما نكته‌ها و موردهايي‌ را نتوانيم‌ درك كنيم‌.با توجه‌ به‌ آن‌ چه‌ ذكر شد براي‌ آن‌ كه‌ گزارش‌ با هدف‌هاي‌ ارتباط‌ و انتقال‌ نزديكتر باشد، بايد نكات‌ زير در آن‌ رعايت‌ شده‌ باشد:

*توجه‌ به‌ ارزش‌هاي‌ خبري‌ در گزارش
در نظر داشته‌ باشيم‌ كه‌ ارزش‌هاي‌ خبري‌ مخصوص‌ خبر نيست‌، بلكه‌ در مصاحبه‌ و گزارش‌ نيز بايد مورد توجه‌ قرار گيرد. از آن‌ جا كه‌ به طور كلي رعايت‌ ارزش‌هاي‌ خبري‌ در نوشتارهاي‌ مطبوعاتي‌ با توجه‌ به‌ خواست‌هاي‌ مخاطبان‌ تعيين‌ شده‌ است‌،اين‌ توجه‌ معنا مي‌يابد. ارزش‌ شهرت‌ مثلا به‌ مشهور بودن‌ چهره‌اي‌ در ميان‌ مخاطبان‌ نظر دارد يا ارزش‌ فراگيري‌ مربوط‌ به‌ گروه‌هاي‌ گسترده‌ انساني‌ از ميان‌ مخاطبان‌ مي‌شود.


چنين‌ است‌ كه‌ ما در انتخاب‌ موضوع‌ گزارش‌، نخست‌ بايد به‌ ارزش‌هاي‌ خبري‌ پنهان‌ در موضوع‌ بينديشيم‌. فرضا، مردي‌ كه‌ هر روز همه‌ روزنامه‌هاي‌ منتشر شده‌ را مي‌خرد، رويهم‌ رفته پديده‌ قابل‌ توجهي‌ است‌، اما براي‌ ساكنان‌ يك كوچه‌ و اعضاي‌ يك خاندان‌. حال‌ اگر اين‌ مرد از 25 سال‌ پيش‌ تمام‌ نسخه‌هاي‌ مطبوعات‌ را با دقت‌ و وسواس‌ جمع‌آوري‌ كرده‌ و همه‌ را در اطاق‌ها و فضاهاي‌ منزل‌ چيده‌ باشد، اين‌ مرد ارزش‌ بيشتري‌ براي‌ توجه‌ خواهد يافت‌. در مرحله‌ بعد، اطلاعاتي‌ چون‌ طلاق‌ همسر و فرار فرزندان‌ از خانه‌اي‌ كه‌ از همه‌ فضاهاي‌ آن‌، تنها راه‌ رهايي‌ باريك مانده‌ است‌ و اين‌ كه‌ اين‌ مرد مي‌تواند با يك شرح‌ مختصر كه‌ هر كسي‌ بدهد، نسخه‌ روزنامه‌ مورد نظر و مقاله‌ و مطلب‌ و خبر دلخواه‌ را بيابد، اين‌ كه‌ اين‌ مرد تاكنون‌ با بهره‌گيري‌ از همين‌ روزنامه‌ها، چهار جلد مجموعه‌ مقاله‌ يا گزارش‌ به‌ چاپ‌ داده‌ است‌ و سرانجام‌ آتش‌ گرفتن‌ اين‌ خانه‌ بر اثر جرقه‌ ناشي‌ از اتصال‌ سيم‌ برق‌، مي‌تواند موضوع‌ يك گزارش‌ خواندني‌ باشد.توجه‌ كنيد كه‌ نكته‌هاي‌ گفته‌ شده‌ در هر مرحله‌ بر ارزش‌هاي‌ خبري‌ موضوع‌ مي افزايد.

*پرداخت‌ مطلوب‌
بهترين‌ و جذاب‌ترين‌ موضوع‌ها با پرداخت‌ نامطلوب‌ و نارسا به‌ گزارشي‌ كسل‌ كننده‌ و غيرجذاب‌ بدل‌ مي‌شود.عكس‌ اين‌ اصل‌، هميشه‌ صادق‌ نيست‌. پرداخت‌ گزارش‌ را نبايد با عناصري‌ چون‌ اطلاعات‌ و آمار، زبان‌ نگارشي‌ يا نظم‌ تنظيم‌ گزارش‌ اشتباه‌ گرفت‌. پرداخت‌ در واقع‌ زاويه‌ نگاه‌ به‌ موضوع‌ و چگونگي‌ ارايه‌ عناصر گزارش‌ است‌.
اگر چه‌ گزارشگر چگونگي‌ پرداخت‌ گزارش‌ را به‌ سليقه‌ خود برمي‌گزيند،اما اين‌ انتخاب‌ چندان‌ وابسته‌ به‌ سليقه‌ نيست‌،بلكه‌ حتي‌ در پرداخت‌ مي‌توان‌ و بايد دامنه‌ همان‌ ارزش‌هاي‌ خبري‌ را در نظر گرفت‌.


مثلا در گزارش‌ مربوط‌ سن‌ ازدواج‌،تعداد عناصر و پديده‌ در مقابل‌ گزارشگر قرار دارد. هزينه‌ هاي بالاي‌ ازدواج‌، تجمل‌گرايي‌، ميل‌ جوانان‌ به‌ استقلال‌، ترس‌ از تزلزل‌ خانواده‌ و آداب‌ و سنن‌ دست‌ و پاگير و ... از جمله‌ اين‌ عناصر است‌. حال‌ گزارشگر بايد اول‌ و بيشتر كدام‌ يك را مورد توجه‌ قرار دهد؟

*وحدت‌ موضوع‌
اهميت‌ دارد كه‌ گزارش‌ در پيرامون‌ يك موضوع‌ خاص‌ باشد و گزارشگر به‌ آن‌ موضوع‌ از اول‌ تا به‌ آخر گزارش‌ وفادار بماند. اين‌ اصل‌ به‌ معناي‌ الزام‌ در انتخاب‌ موضوع‌هاي‌ جزيي‌ يا كم‌دامنه‌ نيست‌، بلكه‌ به‌ اين‌ معناست‌ كه‌ در روند كار گزارشگر،موضوع‌هاي‌ مورد بررسي‌ محدود باشد. اين‌ موضوع‌ البته‌ اكنون‌ در گزارش‌ها بيشتر مورد لحاظ‌ قرار گرفته‌ است‌ كه‌ گزارش‌ هر محدودتر باشد، گزارشگر در پرداخت‌ موضوع‌ و بررسي‌ ابعاد مختلف‌ گزارش‌ موفق‌تر خواهد بود. ضمن‌ آن‌ كه‌ در روزگار ما كم‌تر خواننده‌اي يا شنونده‌ و بيننده‌اي‌ در رسانه‌هاي‌ شنيداري‌ و ديداري‌ حوصله‌ و وقت‌ براي‌ گزارش‌هاي‌ مفصل‌ و طولاني‌ دارد. گزارش‌هاي‌ با موضوع‌هاي‌ كم‌دامنه‌ بايد امروز بيشتر مورد توجه‌ قرار گيرد.

*نزديكي‌ به‌ ذهن‌ مخاطب‌
در بند توجه‌ به‌ ارزش‌هاي‌ خبري‌ ، لزوم‌ جهت‌گيري‌ گزارش‌ به‌ سوي‌ ارزش‌هاي‌ خبري‌ _خواست‌ مخاطبان‌_ توضيح‌ داده‌ شد. غير از اصل‌ ياد شده‌، اين‌ نيز از اركان‌ يك گزارش‌ مطلوب‌ است‌ كه‌ موضوع‌ آن‌ ، نزديك به‌ ذهن‌ و در مسير امور روزمره‌ و دل‌ مشغولي‌هاي‌ هر مخاطب‌ باشد. گزارش‌هاي‌ مناسبتي‌ از جمله‌ اين‌ توجه‌ها به‌ شمار مي‌روند.


گزارش‌ از سفر در زمان‌ تعطيل‌ها، گزارش‌ از نام‌نويسي‌ مدارس‌ در هنگام‌ نام‌نويسي‌، گزارش‌ از كنكور در حوالي‌ روزهاي‌ برگزاري‌، گزارش‌ از رزمندگان‌ در هفته‌ جنگ‌ و ... به‌ همين‌ انگيزه‌ نگاشته‌ مي‌شوند.


درمقابل‌ گزارش‌ از مشكلات‌ جكوزي‌ خانگي‌، نورپردازي‌ سالن‌هاي‌ پذيرايي‌، مشكل‌ آموزش‌ زبان‌ يوناني‌ و... اگرچه‌ ممكن‌ است‌ گزارش‌هاي‌ خوب‌ و جالبي‌ هم‌ از كار در آيند،اما از آن‌ جا كه‌ توجه‌ و علاقه‌ قشرهاي‌ پر تعداد مخاطبان‌ را برنمي‌انگيزند، خواننده‌ چنداني‌ ندارند. مگر اين‌ كه‌ همين‌ گزارش‌ را با ديد ويژه‌ تهيه‌ كنند. مثل‌ مقايسه‌ كاربرد جكوزي‌ در خانه‌ با معضل‌ كمبود آب‌ در كشور يا مشكل‌ آموزش‌ زبان‌ يوناني‌ وقتي‌ تعداد كارگران‌ يا جهانگردان‌ ايراني‌ در يونان‌ به‌ رقم‌ قابل‌ توجهي‌ برسد.

*ارزش‌هاي‌ ملي‌ و اجتماعي‌
روزنامه‌نگار به‌ سبب‌ داشتن‌ مخاطب‌ عام‌ و گسترده‌ و به‌ دليل‌ نقشي‌ كه‌ از نظر تاثيرهاي‌ فرهنگي‌ در جامعه‌ دارد، ناچار بايد پاسدار و رعايت‌ كننده‌ ارزش‌ها و اصول‌ اجتماعي‌ باشد. گزارشگر مي‌تواند با تهيه‌ گزارش‌هاي‌ خوش‌ ساخت‌ و گيرا خوانندگان‌ را به‌ انزواجويي‌ ترغيب‌ كند. مي‌تواند ثابت‌ كند كه‌ توليد داخلي‌نسبت‌ به‌ مشابه‌ خارجي‌، نامرغوب‌ است‌. مي‌تواند از شكوه‌ و آسايش‌ اتومبيل‌هاي‌ بزرگ‌ گزارش‌ تهيه‌ كند. مي‌تواند مردم‌ را به‌ مصرف‌ هر چه‌ بيشتر رهنمون‌ شود، اما آيا اين‌ همه‌ به‌ مصلحت‌ ملي‌ و اجتماعي‌ ما نزديك است‌؟


در مقابل‌ رسالت‌ و وظيفه‌ روزنامه‌نگار در شرايط‌ خاص‌ جامعه حكم‌ مي‌كند كه‌ مردم‌ را به‌ سوي‌ فعاليت‌ و توجه‌ به‌ سرنوشت‌ و چگونگي‌ زندگي‌ جمعي‌ هدايت‌ كند‌، به‌ علاوه‌ روزنامه‌نگاران‌ را به‌ سلسله‌ اعصاب‌ جامعه‌ تشبيه‌ كرده‌اند. اين‌ دستگاه‌ با گيرنده‌اي‌ قوي‌ بايد كم‌كاري‌ها، نيازها و كمبودها را تنها با هدف‌ بهبود و رفع‌ بيابد و نشان‌ دهد، نه‌ آن‌ كه‌ به‌ كمبودها و نقص‌ها دامن‌ زند. از جمله‌ قانون‌ مطبوعات‌ و قانون‌ اساسي‌ ما ترويج‌ مصرف‌گرايي‌ را منع‌ كرده‌ است‌. روزنامه‌نگار با پذيرش‌ مفيدبودن‌ اين‌ اصل‌ بايد صرفه‌جويي‌ و كار بيشتر را تشويق‌ كند.

*دامنه‌ جذابيت‌
براي‌ اين‌ كه‌ ما با درجه‌اي‌ ميانه‌ از علاقه‌ مطلبي‌ را از راديو گوش‌ كنيم‌، صحنه‌اي‌ را در تلويزيون‌ ببينيم‌، موضوعي‌ را در روزنامه‌ بخوانيم‌، فيلمي‌ را تماشا كنيم‌ و... مغز ما درجه‌اي‌ از پذيرش‌ دامنه‌ جذب‌ دارد. حدود اين‌ دامنه‌، در هر انسان‌ بسته‌ به‌ عادت‌، تربيت‌، تحصيل‌، محيط‌ و... با انسان‌ ديگر متفاوت‌ است‌. همچنين‌ در انسان‌هاي‌ مختلف‌، وسيله‌اي‌_ كتاب‌، راديو، تلويزيون‌، مجله‌، نوار موسيقي‌ و..._ كه‌ باعث‌ جذب‌ بيشتر مي‌شود، متنوع‌ است‌. در نتيجه‌ ما در پيرامون‌ خود كساني‌ را مي‌بينيم‌ كه‌ مي‌توانند ساعت‌ها به‌ موسيقي‌ گوش‌ كنند يا فيلم‌ ببينند يا كتاب‌ بخوانند و... و ما همواره‌ با خود فكر كرده‌ايم‌: چه‌ حوصله‌اي‌ دارد! با اين‌ كه‌ درجه‌ علاقه‌ و دامنه‌ جذب‌ و جذابيت‌ براي‌ انسان‌هاي‌ مختلف‌ و نسبت‌ به‌ وسيله‌اي‌ متفاوت‌ گوناگون‌ است‌، كارشناسان‌ وسايل‌ ارتباط‌ جمعي‌ پس‌ از بررسي‌هاي‌ بسيار براي‌ متوسط‌ مردم‌ نسبت‌ به‌ وسايل‌ مختلف‌ اين‌ دامنه‌ را تا حدودي‌ تعيين‌ كرده‌اند. مثل‌ اين‌ كه‌ مي‌گويند گوش‌ و اعصاب‌ تفكيككننده‌ اصوات‌، مراكز ضبط‌ پيام‌ها و ارتباط‌دهنده‌ هر پيام‌ با انبوه‌ دانسته‌هاي‌ پيشين‌، تنها مي‌توانند به‌ مدت‌ 5 دقيقه‌ به‌ صورت‌ موثر فعال‌ باشند. از آن‌ پس‌ گوش‌ مي‌شنود،اما مغز قادر نيست‌ آن‌ چه‌ مي‌گيرد، طبقه‌بندي‌ كند. اين‌ دامنه‌ براي‌ تلويزيون‌ 12 دقيقه‌، براي‌ مطبوعات‌ 22 سطر و براي‌ موسيقي‌ 17 دقيقه‌ است‌. پس‌ از آن‌ ذهن‌ به‌ سبب‌ خستگي‌، توجه‌ را از دست‌ مي‌دهد و مغز به‌ سوي‌ نكته‌هاي‌ جذاب‌تر ديگر سير مي‌كند. چنين‌ است‌ كه‌ در مقابل‌ راديو، كتاب‌، تلويزيون‌ يا دستگاه‌ پخش‌ صوت‌ نشسته‌ايم‌، مي‌شنويم‌، مي‌خوانيم‌، مي‌بينيم‌ و گوش‌ مي‌كنيم‌، اما ذهن‌ جاي‌ ديگري‌ سير مي‌كند. مثل‌ آن‌ كه‌ اصلا نشنيده‌، نديده‌، نخوانده‌ و گوش‌ نكرده‌ايم‌. در مقابل‌ اين‌ پديده‌ چه‌ بايد كرد؟ بايد قطعه‌هاي‌ كوچك شنيدني‌ و ديدني‌ و تماشاكردني‌ ساخت‌. كارشناسان‌ بخصوص‌ براي‌ زندگي‌ امروزي‌ در جوامع‌، كوتاه‌گرايي‌ را پيشنهاد مي‌كنند،اما اگر پيام‌، نوشته‌، قطعه‌ و فيلم‌ پيامي‌ مفصل‌ و طولاني‌ داشته‌ باشد، توصيه‌ مي‌كنند كه‌ آن‌ قطعه‌، نوشته‌ يا فيلم‌ را به‌ اجزاي‌ كوچكتر تقسيم‌ كنيم‌ و براي‌ هر يك، يك دامنه‌ جذابيت‌ بينديشيم‌. در سينما آنچه‌ به‌ ضربآهنگ‌ (ريتم‌) معروف‌ شده‌، در كتاب‌ آن‌ چه‌ بخشي‌ از ساختار (فرم‌) را تشكيل‌ مي‌دهد، در موسيقي‌ ملودي‌ يا نوا و... در مطبوعات‌ پاراگراف‌ يا بندهاي‌ پي‌ درپي‌ اما داراي‌ تازگي‌، به‌ همين‌ سبب‌ اكنون‌ مورد بحث‌ است‌. در مطبوعات‌،دامنه‌ جذابيت‌ حدي‌ از توجه‌، حوصله‌ و دريافت‌ خواننده‌ از مطلب‌ يا گزارش‌ است‌. از ويژگي‌هاي‌ مهم‌ يك نوشتار مطبوعاتي‌ از جمله‌ گزارش‌، رعايت‌ اين‌ دامنه‌ به‌ نفع‌ خواننده‌ است‌. تقسيم‌ هوشمندانه‌ عناصر (فاكت‌ها) در كل‌ يك گزارش‌، جلب‌ توجه‌ دايم‌ خواننده‌ به‌ گزارش‌ از طريق‌ طرح‌ موضوع‌هاي‌ نو، واردكردن‌ ضربه‌هاي‌ احساسي‌ (دراماتيك) و كاربرد واژه‌ها و عبارت‌هاي‌ توجه‌ برانگيز، از آن‌ جمله‌ است‌.
گزارش‌ خوب‌ گزارشي‌ است‌ كه‌ خواننده‌ آن‌ را با همه‌ طولاني‌ بودن‌ بخواند، نكته‌هاي‌ آن‌ را دريابد و بر او تاثير لازم‌ و منتظر را بگذارد. اين‌ هنر با تمرين‌ بسيار و نگارش‌ گزارش‌هاي‌ فراوان‌ به‌ دست‌ مي‌آيد. نگارش‌ گزارش‌هاي‌ طولاني‌ با نثر يكنواخت‌ و پيام‌هاي‌ طولاني‌، كاري‌ بي‌فايده‌ و بي‌اثر است‌ كه‌ حاصلي‌ جز هدر دادن‌ كاغذ و به‌ هرز رفتن‌ استعداد و توان‌ گزارشگر ندارد. 

الزام‌هاي‌ يك گزارش‌ خوب‌
در موارد فوق‌ از خلال‌ نكته‌هاي‌ مربوط‌ به‌ گزارش‌ و گزارشگر، معيارهايي‌ براي‌ گزارش‌ مطلوب‌ و قابل‌ چاپ‌ توضيح‌ داده‌ شد. اكنون‌ به‌ منظور جمع‌بندي‌ و نتيجه‌گيري‌، ويژگي‌هاي‌ اساسي‌ يك گزارش‌ مطلوب‌ و خواندني‌ را توضيح‌ مي‌دهم‌.


1_ پيش‌ از هر چيز، گزارش‌ بايد خواندني‌ باشد. بايد خواندني‌ بودن‌ چون‌ مورد توجه‌ و علاقه‌ بودن‌ موضوع‌، اهميت‌ داشتن‌ موضوع‌ و جذابيت‌ آن‌ توجه‌ داشت‌. اصول‌ مربوط‌ به‌ ارزش‌هاي‌ خبري‌ در اين‌ تعريف‌ بايد مورد توجه‌ گزارشگر قرار بگيرد.


2_ گزارش‌ بايد نگارشي‌ زيبا و دلچسب‌ داشته‌ باشد. رعايت‌ شيوايي‌ در گزارش‌نويسي‌، از عمده‌ترين‌ ويژگي‌هاي‌ كار است‌. مي‌توان‌ موضوعي‌ را كه‌ داراي‌ ارزش‌ خبري‌ چنداني‌ نباشد، با نگارش‌ زيبا و شيوا به‌ گزارشي‌ خواندني‌ مبدل‌ كرد،اما بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ مجموع‌ دو عنصر خواندني‌ بودن‌ و نگارش‌ زيبا، گزارش‌ را كامل‌تر خواهد ساخت‌.


3_ بايد روان‌ و يك دست‌ باشد. در اين‌ بخش‌ بيشتر عناصر فني‌ و ساختاري‌ گزارش‌ بايد مورد نظر گزارشگر باشد. ليد يا مقدمه‌ كامل‌، تيتر جذاب‌، پخش‌ مناسب‌. نكته‌هاي‌ گزارش‌ در سراسر آن‌، حسن‌ آغاز و انجام‌، گنجانيدن‌ مصاحبه‌هاي‌ مربوط‌، مشاهده‌ قوي‌، دادن‌ اطلاعات‌ لازم‌ و همه‌ اين‌ عوامل‌ در ساختي‌ هماهنگ‌ و يك دست‌در مطلوبيت‌ گزارش‌ تاثيرگذار خواهد بود. گزارشي‌ كه‌ در سراسر آن‌ يك نظم‌ منطقي‌ رعايت‌ شده‌ باشد، مطلوب‌تر است‌،اما گزارشي‌ كه‌ با ضربه‌ و هيجان‌ آغاز شود و به‌ يكباره‌ در ميانه‌ راه‌ افت‌ كند، ناقص‌ به‌ نظر خواهد آمد


4_ حجم‌ مطلوب‌ داشته‌ باشد. در ادبيات‌ قديم‌ ما اطناب‌ ممل‌ (طولاني‌نويسي‌ بيهوده‌) و ايجاز مخل‌ (كوتاه‌نويسي‌ نارسا) هر دو مذموم‌ شناخته‌ شده‌اند. به‌ اين‌ معنا كه‌ در انتقال‌ پيام‌ يا معني‌، نه‌ بايد در كوتاه‌نويسي‌ (در نتيجه‌ نارسا و ناگفته‌ ماندن‌ موضوع‌) اغراق‌ كرد و نه‌ در شرح‌ و بسط‌ خسته‌كننده‌ و ملالت‌آور. در گزارش‌نويسي‌ گاه‌ مي‌توان‌ به‌ دليل‌ كم‌ اهميت‌ بودن‌، تكراري‌ بودن‌، ايجاد مشكل‌ كردن‌ يا خارج‌ از موضوع‌ بودن‌، مطلبي‌ را كوتاه‌ نوشت‌. (در اصطلاح‌ روزنامه‌نگاران‌ درز گرفت‌ يا جمع‌ كرد) همچنين گاه‌ يك مطلب‌ چنان‌ تازه‌ و بديع‌ است‌ كه‌ در مورد آن‌ مي‌توان‌ شرح‌ و بسط‌ فراوان‌ داد.(باز در همان‌ اصطلاح‌، آب‌ بستن‌ يا پروراندن‌) تشخيص‌ اين‌ اطناب‌ يا ايجاز با خود گزارشگر است‌ و البته‌ با تجربه‌ بدست‌ مي‌آيد. در روزنامه‌هاي‌ ما رسم‌ شده‌ است‌ كه‌ صفحه‌ يا فضايي‌ ثابت‌ به‌ گزارش‌ اختصاص‌ يابد، بي‌آنكه‌ توجه‌ شود كه‌ چنين‌ فضاي‌ ثابتي‌، آيا براي‌ همه‌ گزارش‌ها تناسب‌ دارد يا خير. برعكس‌ بسيار اتفاق‌ افتاده‌ است‌ كه‌ خواننده‌ گزارشي‌ را درباره‌ موضوعي‌ مي‌خواند،اما به‌ سبب‌ اصرار در كوتاه‌نويسي‌، نمي‌تواند ابعاد مختلف‌ آن‌ را دريابد. گويي‌ از گزارشگر توقع‌ داشته‌ است‌ تا توضيح‌ بيشتري‌ به‌ او ارايه‌ كند.


5_ ملاحظه‌هاي‌ قانوني‌ در آن‌ رعايت‌ شود. بسيار اتفاق‌ مي‌افتد كه‌ از روي‌ ظاهر گزارشي‌ داراي‌ تمامي‌ اين‌ ويژگي‌هاي‌ مطلوب‌ هست‌، اما چاپ‌ و انتشار آن‌ با قانون‌ها ومقررات‌ كشور برخورد پيدا مي‌كند. از جمله‌ قانون تعزيرات‌ و قانون‌ مطبوعات‌، انتشار مطالب‌ افتراآميز، تحريكآميز، توهين‌كننده‌، برخلاف‌ شوون‌ اعتقادي‌ مردم‌، نفاق‌انگيز، فسادانگيز و صور قبيحه‌ را در مطبوعات‌ منع‌ كرده‌اند،در نتيجه‌ گزارشگر بايد با كسب‌ اطلاع‌ از اين‌ ممنوعيت‌هاي‌ گزارش‌ خود را آماده‌ كند.


6_ سليقه‌، خواست‌، علاقه‌ و نيازهاي‌ مخاطب‌ در گزارش‌ لحاظ‌ شود. پرداختن‌ به‌ انگيزه‌هاي‌ شخصي‌، محفلي‌ يا گروهي‌ (چنان‌ كه‌ گفته‌ شد) در گزارش‌ زشت‌ترين‌ كاري‌ است‌ كه‌ از گزارشگر ممكن‌ است‌ سربزند. توجه‌ كنيم‌ كه‌ رسانه‌ها از جمله‌ مطبوعات‌ چون‌ خطاب‌ عام‌ دارند، بايد مال‌ عمومي‌ تلقي‌ شوند، اگرچه‌ ظاهرا و قانونا در مالكيت‌ شخص‌ يا اشخاص‌ بخصوصي‌ باشند. مخاطب‌ يك رسانه‌ اگر از آن‌ برداشت‌ بي‌طرفي‌ نداشته‌ باشد، به‌ آن‌ اعتماد نخواهد كرد. تقوي‌ و منش‌حرفه‌اي‌ اقتضا دارد كه‌ ما رسانه‌ را محل‌ تسويه‌حساب‌ها و رعايت‌ حب‌ و بغض‌هاي‌ شخصي‌ و گروهي‌ قرار ندهيم‌. پيش‌تر بحث‌ شد كه‌ بي‌طرفي‌ مطلق‌ در خبر و گزارش‌ به‌ دليل‌ اين‌ كه‌ خبر و گزارش‌ از صافي‌ و ظرف‌ انساني‌ (خبرنگار و گزارشگر) مي‌گذرد ممتنع‌ است‌،اما در اين‌ حرفه‌ پاي‌ بر احساسات‌ شخصي‌ گذاشتن‌ و منافع‌ و مصالح‌ خواننده‌ و مخاطب‌ را برعقيده‌ و علاقه‌ و سليقه‌ خود مقدم‌ فرض‌كردن‌ يك الزام‌ حرفه‌اي‌ به‌ شمارمي‌رود.

 

منابع
1 _ بديعي،نعيم و حسين قندي_ روزنامه نگاري نوين _ تهران _ انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي _ 1378
2 _ معتمدنژاد، كاظم با همكاري دكتر ابوالقاسم منصفي _ روزنامه نگاري _ تهران انتشارات مركز نشر سپهر _ 1382
3 _ توكلي،احمد_ گزارش نويسي در مطبوعات _ انتشارات موسسه ايران _ 1376
4 _ روغني ها،محمدتقي_ گزارشگري كاربردي براي رسانه هاي جمعي _ تهران _ انتشارات روزنامه ايران _ 1382
5 _ جزوه هاي آموزشي خبرگزاري ايسناش
 منبع  :http://www.gozareshgari.blogfa.com/post-25.aspx