شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : ضرورت مديريت ارزش سهام در بازار
سه شنبه، 23 خرداد 1396 - 11:16 کد خبر:29980
در مطلب قبل به اين موضوع اشاره كرديم كه ارزش سهام يك شركت چگونه مي‌تواند نشانگر عملكرد مديرعامل آن باشد و سهامداران تا چه اندازه مي‌توانند در سرنوشت مديرعامل تاثيرگذار باشند.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، در مطلب قبل به اين موضوع اشاره كرديم كه ارزش سهام يك شركت چگونه مي‌تواند نشانگر عملكرد مديرعامل آن باشد و سهامداران تا چه اندازه مي‌توانند در سرنوشت مديرعامل تاثيرگذار باشند.وقتي شركت‌ها براي اولين بار وارد بازار بورس مي‌شوند و به عرضه اوليه سهامشان اقدام مي‌كنند، سرمايه‌اي كه سهامداران براي خريد سهام پرداخت مي‌كنند، مستقيما به شركت تزريق مي‌شود. پس از آن، شركت‌ها از خريد و فروش سهام شان در ميان سهامداران، به‌طور مستقيم سهمي نخواهند داشت. اما مي‌توانند به‌طور غيرمستقيم سود زيادي از اين معاملات ببرند به شرط آنكه به درستي به مديريت ارزش سهام در بازار بپردازند. يكي از اشتباهات متداولي كه شركت‌هاي بورسي مرتكب مي‌شوند اين است كه از ايفاي نقشي فعال در بازار سهام جا مي‌مانند. معاملات ثانويه سهام يا همان خريد و فروشي كه سهامداران در بورس انجام مي‌دهند، مي‌تواند به همان اندازه عرضه اوليه براي شركت با اهميت باشد. اين جايي است كه بسياري از شركت‌ها با تصور غلط به سادگي از كنار آن عبور مي‌كنند. در اين مطلب به نقشي كه معاملات ثانويه و ارزش سهام مي‌توانند در خود شركت و مديريت آن داشته باشد، اشاره مي‌كنيم.

 

مديران خود سهامدار هستند

در مطلب قبلي اشاره كرديم كه بسياري از مديران عامل شركت‌ها در كشورهاي پيشرفته بخشي از حقوق و مزاياي خود را به صورت سهام شركت يا اختيار معامله دريافت مي‌كنند. اين امر درباره بسياري از ديگر مديران ارشد نيز مي‌تواند صادق باشد. به اين ترتيب با گره خوردن دريافتي مديران با سهام شركت و سودآوري آن، انگيزه براي بالابردن عملكرد شركت بيشتر مي‌شود. در نتيجه چنانچه ارزش سهام شركت در بورس رشد كند و افراد بيشتري به خريد و فروش آن روي بياورند، مديران نيز سود بيشتري خواهند برد. به علاوه اينكه آنها خود نيز مي‌توانند به فروش سهام شركت بپردازند. از سال گذشته، ابزار مالي اختيار خريد در بورس كشور نيز راه‌اندازي شده است، اما شايد هنوز چنان‌كه بايد و شايد در شركت‌ها جا نيفتاده باشد. در آينده به موضوع چگونگي بهره‌گيري بهينه از اين ابزار در شركت خواهيم پرداخت.

 

افت ارزش و خشم سهامداران

سهامداران يك شركت در واقع مالكان آن به حساب مي‌آيند. وظيفه مديران يك شركت ايجاد سود براي اين مالكان است. چنانچه سودآوري يك شركت كاهش يابد، بالطبع قيمت سهام آن نيز افت مي‌كند و اين مساله زنگ خطر را در گوش سهامداران يا همان صاحبان شركت به صدا در خواهد آورد. در مطلب قبلي اشاره كرديم كه اين نارضايتي مي‌تواند عملا به بركناري مديرعامل منجر شود. پس لازم است مديران براي حفظ ارزش سهام برنامه‌ريزي درستي داشته باشند.

 

سهام شناور، ابزاري براي تامين مالي

يكي از فاكتورهايي كه براي تحليل وضعيت يك شركت مد نظر تحليلگران قرار مي‌گيرد، روند تغييرات ارزش سهام آن است. بالا و پايين شدن‌هاي زياد ارزش سهام، مي‌تواند نشانگر عدم ثبات در شركت باشد. از سوي ديگر، شركتي كه ارزش سهام آن ثابت و رو به رشد است و هميشه متقاضيان زيادي براي خريد و فروش سهامش در بازار وجود دارند، به تحليلگران ثابت مي‌كند كه درآمدي پايدار دارد. اين درآمد طبيعتا ناشي از استراتژي‌هاي درست است. گزارش‌هايي كه تحليلگران بازار تهيه مي‌كنند، اغلب مورد استفاده موسسات اعتباري مانند بانك‌ها قرار مي‌گيرد. با افزايش درآمد، ارزش سهام شركت و سودآوري آن نيز بالاتر مي‌رود. اين مساله مي‌تواند به بانك يا موسسه اعتباري اين اطمينان را بدهد كه شركت مورد نظر قادر خواهد بود وام خود را به موقع باز پس دهد. با داشتن عملكرد مثبت در بورس، شركت مي‌تواند با هزينه مالي كمتري نسبت به شركتي كه قيمت سهام‌ آن به شدت متغير است، وام دريافت كند.اما اين همه قضيه نيست؛ وقتي سهام شركتي طرفداران زيادي داشته باشد، در صورت نياز به تامين مالي بيشتر، شركت مي‌تواند به عرضه سهام بيشتر اقدام كند. بسياري از شركت‌ها در اولين عرضه اوليه، بخشي از سهام خود را در بورس عرضه مي‌كنند و با نشان دادن عملكرد خوب و جلب اعتماد سرمايه‌گذاران، در طول زمان اين سهام شناور را بالا مي‌برند و به اين ترتيب هميشه از تامين مالي مطمئني برخوردار مي‌شوند.

 

شكارچي يا شكار؟

برخلاف شركت‌هاي خصوصي كه سهام آنها در دست عده‌اي خاص قرار دارد، سهام شركت‌هاي بورسي در دست افراد زيادي مي‌چرخد. اين نكته مي‌تواند شركت‌هاي بورسي را در برابر رقبايشان ضربه پذيرتر كند. با افت قيمت سهام يك شركت، رقيب آن اين فرصت را خواهد داشت تا با خريد سهام، اقدام به «قبضه مالكيت» (Take over) آن كند. شركت بورسي ممكن است بدون آنكه بداند، پس از مدتي به رقيب خود تعلق داشته باشد يا سهامدار اصلي آن تغيير كرده باشد. اما عكس اين حالت نيز مصداق دارد. شركتي كه سهامش در بورس پرطرفدار است، چنانچه خود تصميم به خريد شركتي ديگر بگيرد، اين شانس را خواهد داشت تا به جاي پرداخت پول نقد، سهام شركت جديد را در بورس عرضه كند. از آنجا كه سرمايه‌گذاران به عملكرد شركت قبلي ايمان دارند، براي سرمايه‌گذاري مطمئن به خريد سهام شركت دوم نيز روي خواهند آورد. اين روشي است كه در بسياري از بازارهاي بورس دنيا مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

نكته آخر اينكه سهام يك شركت در بورس به نوعي حيثيت آن محسوب مي‌شود و از دست رفتن ارزش آن، موجب كاهش اعتبار شركت مي‌شود؛ هرچند كه ممكن است با تغيير مديريت دوباره ارزش سهام رشد كند. شركت‌هايي كه به‌طور ناگهاني ارزش سهام خود را از دست مي‌دهند، براي مدت‌ها در ذهن‌ها مي‌مانند و اين مي‌تواند نكته‌اي منفي براي آنها به حساب بيايد. از سوي ديگر، نبايد فراموش كنيم كه مديران نيز انسان هستند. براي آنها نيز بالا بردن ارزش سهام يك شركت افتخار محسوب مي‌شود و مي‌توانند آن را به رخ بكشند. مديري كه توانسته رشدي چشمگير براي ارزش سهام شركت به همراه بياورد، قطعا از سوي بسياري از ديگر شركت‌ها پيشنهادهاي كاري زيادي دريافت خواهد كرد و مي‌تواند آينده كاري خود را بهتر و بهتر سازد. بنابراين شركت‌هاي بورسي هرگز نبايد معاملات ثانويه سهامشان را در بورس از خود جدا بدانند، هرچند كه اين معاملات سود مستقيمي را در جيب آنها روانه نمي‌كند. اما مي‌تواند مزاياي زيادي برايشان به همراه داشته باشد. غافل ماندن از معاملاتي كه روي سهام انجام مي‌شود، مي‌تواند عواقب وخيمي به همراه بياورد.

 

منبع: روزنامه دنياي اقتصاد - شماره 4068