شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : شش بلاي مهم روابط عمومي در تاريخ
شنبه، 26 فروردین 1396 - 09:17 کد خبر:28985
انتشار فيلم‌هايي از برخورد خشن ماموران امنيتي يكي از خطوط هوايي ايالات متحده واكنش شديد جهاني را در پي داشته است. اين دومين بار در كمتر از يك ماه است كه تصاويري از اقدامات خشن رفتار با مسافران در امريكا خشم كاربران رسانه‌هاي اجتماعي را برانگيخته و سبب انتقاد آنها شده است.



شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- انتشار فيلم‌هايي از برخورد خشن ماموران امنيتي يكي از خطوط هوايي ايالات متحده واكنش شديد جهاني را در پي داشته است.

اين دومين بار در كمتر از يك ماه است كه تصاويري از اقدامات خشن رفتار با مسافران در امريكا خشم كاربران رسانه‌هاي اجتماعي را برانگيخته و سبب انتقاد آنها شده است.

سه روز پس از رفتار توهين‌آميز شركت هواپيمايي يونايتد با يكي از مسافران خود در پرواز شيكاگو مديرعامل اين شركت از او و مسافران ديگر پوزش خواست و در پيامي توييتري نوشت: «هي چوقت براي عمل درست، دير نيست».

وي اطمينان داد كه ماجرا را "با دقت" مورد بررسي قرار خواهد داد. او تاكيد كرد كه نتايج تحقيق تا پايان ماه آوريل منتشر خواهد شد.


 اين واكنش "غيرصميمانه" انتقاد بسياري از كاربران دنياي مجازي را برانگيخت. مونز در پيام جديد خود، اين بار "صادقانه" از مسافر مزبور كه "چهره‌اي آسيايي‌" داشته، پوزش خواسته و نوشته است: «هيچ‌ كس نبايد به اين شكل مورد توهين و آزار قرار گيرد.»

 

به همين بهانه شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، شش بلاي روابط عمومي در طول تاريخ را كه با برخورد غيرصميمانه شركت ها مواجه شده در اينجا فهرست كرده است:

 

1. كمپين پذيرش استفاده از سيگار در ميان زنان

ادوارد برنيز همان كسي بود كه از ميان هزاران پزشك تاييديه اي دريافت كرد و مبني بر آن به مردم امريكا توصيه كرد، روز خود را با گوشت و تخم مرغ شروع كنند. اين تنها يكي از اقدامات وي بود.

برنيز خواهرزاده زيگموند فرويد معروف بود. وي با بهره گيري از روش شناسي علمي دست به اقداماتي زد و آن را «مهندسي رضايت» ناميد. اين كارها شامل متقاعد كردن مردم به طور غير مستقيم به اعتقاد داشتن به چيزي است كه هنوز آن را به خوبي نمي شناسند.

 

يكي از مثال ها بعد از جنگ جهاني اول اتفاق افتاد كه طي آن برنيز كمپين پذيرش استفاده از سيگار در ميان زنان را برگزار كرد. برنيز در آن زمان در شركت تنباكو كار مي كرد، او در سال 1929 مدل هايي را براي نمايش در عيد پاك در خيابان پنجم شهر نيويورك كه در آن استفاده از سيگار معناي «مشعل آزادي» به كار گرفت. بعد، وي كمپيني را مهندسي كرد كه رنگ سبز را به عنوان رنگ مد در ميان مدل هاي امريكايي جا بياندازد. همچنان كمك او به فروش سيگارهاي لاكي استرايك، كه بسته هاي آن به دو رنگ قرمز و سبز نمايش داده مي شدند.

 

برنيز در وين در 22 نوامبر 1891 متولد شد. مادرش، آنا فرويد برنيز، خواهر زيگموند فرويد بود؛ پدرس الي برنيز، برادر همسر فرويد، اصلاح طلب مارتا برنيز بود. يك سال بعد از تولد ادوارد، خانواده اش به نيويورك مهاجرت كردند، جايي كه او در آنجا رشد كرد. وي پس از شركت در دانشگاه مدرك خود را در رشته مهندسي كشاورزي از دانشگاه كورنل در سال 1912 دريافت كرد و در سال 1919 دفتر خود را گشود.

 

يكي از اولين پروژه هاي برنيز، حتي قبل از حلق آويز كردن شنجلس، تحريك مردم براي حمايت از توليدات امريكايي از يك بازي فرانسوي به نام «محصولات آسيب ديده» بود، در مورد خطرات سفليس، قسمت هاي توسط لري تاي در سال 1998 در زندگينامه برنيز توصيف شده است. براي غلبه بر تابوهاي امريكايي درباره بيماري هاي مقاربتي، برنيز كمپين آموزشي را مهندسي كرد كه با فحشا مبارزه كند و در آن كمپين توانست به موفقيت هاي چشمگيري همچون پروژه «محصولات آسيب ديده» از جان دي. راكفلر جويور و فرانكلين روزولت دست پيدا كند.

 

درخشش برنيز در استفاده از مطبوعات براي پيش بردن اهداف مشتريانش مثال زدني است. داستان هاي خبرنگاران بيشتر از تبليغات اثربخش بود، و به مراتب ارزان تر تمام مي شد. او نظرات «متخصصان» را جويا مي شد و پيمايش هايي را سازماندهي مي كرد، و نتايج آن را از طريق گزارش هاي خبري در مطبوعات به طبع مي رساند و اين يكي ديگر از نوآوري هاي او بود. همكاري با يكي از توليد كنندگان عمده گوش خوك در سال 1920، باعث شد كه او از بيش از هزاران پزشك امريكايي توصيه نامه هايي را مبني بر شروع روز با يك صبحانه از گوشت كباب خوك و تخم مرغ دريافت كند.

 

در طول جنگ جهاني اول، برنيز با رئيس جمهور وودرو ويلسون براي جلب حمايت مشاركت امريكا در جنگ و بعد از آن در كنفرانس ورساي كار كرد. در 1924، وي در ضيافت به كاخ سفيد دعوت شد و صبحانه خود را با كلوين كوليج، يكي از مشتريانش خورد و متعاقب آن داستاني يك صفحه اي در نيويورك تايمز با عنوان «خنده رئيس جمهور نزديك است». در 1950، در پرداخت اتحاديه شركت ميوه، وي حمايت امريكايي ها را برا بر اندازي پشتيباني سيا از دولت منتخب مردم از رئيس جمهوري چپ گرا جاكوب آربنز گازمن بر انگيخت.

 

در سال 1965 برنيز اتوبيوگرافي از زندگي خود نوشت، برنيز در آنجا برخي از شوك ها را در يادگيري در سال 1933 از يك روزنامه نگار امريكايي كه به تازگي از برلين بازگشته بود بيان مي كند. وي توضيح مي دهد كه چگونه ژوزف گوبلز رئيس تبليغات نازي ها برنيز را در نگارش كتاب «تبلور افكار عمومي» ياري داده تا بتواند تنفر ملت آلمان را نسبت به يهودي ها بر انگيزد.

 

9 مارس 1995، ادوارد برنيز، مردي كه بسياري از متخصصان حوزه روابط عمومي وي را شايسته عنوان «پدر روابط عمومي» مي دانند در سن 103 سالگي در خانه اش در كمبريج، ماساچوست، ايالات متحده امريكا دار فاني را وداع گفت.

 

2. فولكس واگن
رسوايي تقليد فولكس واگن بدترين اشتباه روابط عمومي سال 2015 است.

 

پنجم مهرماه امسال خبرهايي مبني بر اين مسئله درز كرد كه فولكس واگن دستگاه‌هايي را در ميليون‌ها خودروي توليدي خود نصب كرده است تا از اين طريق تمهيدات حفاظت از محيط زيست را دور بزند. كارشناسان در اين زمنيه مي‌گويند: پاسخ ديرهنگام و نامربوط روابط عمومي فولكس واگن در چند روز پس از درز خبر مذكور، شرايط بد را بدتر كرده است.

 

كارشناسان روابط عمومي مي‌گويند: «رسوايي بوجود آمده براي گروه خودرو سازي فولكس واگن در آمريكا، سبب لكه‌دار شدن آبروي اين شركت شده است و ارزش كاهش يافته اين شركت در بازار نيز از طريق چندين اقدام نادرست آن در زمينه ارتباطات؛ هرچه بيشتر افول يافته است.

 

فولكس واگن در بالاي ليست قرار دارد چون خبر مذكور بيش از 12000 بار ذكر شد. فولكس واگن به اين دليل در صدر ليست قرار گرفته چون تصوير شركت در نظر عامه مخدوش گرديد كه مدت زيادي براي ساخت آن تلاش كرده بود.

 

3. رسوايي جديد در خليج مكزيك
مسئولان شركت بريتيش پتروليوم اعتراف كرده‌اند تصويري كه قرار بوده بيانگر "تلاش" وسيع همكاران اين شركت براي مهار نشت نفت در خليج مكزيك باشد جعلي است. بي پي گناه انتشار اين تصوير را به گردن يكي از همكارانش مي‌اندازد.


تا دو روز پيش، دوشنبه ۲۸ تيرماه تصويري روي يكي از سايت‌هاي اينترنتي شركت «بي پي» قرار داشت كه چند كارشناس اين شركت را مقابل ده نمايشگر عظيم ويدئويي نشان مي‌داد. ظاهرا اين كارشناسان مشغول نظارت بر عمليات مهار نشت نفت در خليج مكزيك بوده‌اند كه از حدود سه ماه پيش بزرگترين فاجعه زيست محيطي را در اين منطقه سبب شده است.


پس از افشاگري يك وبلاگ‌نويس آمريكايي در مورد ساختگي بودن اين تصوير، سخنگوي بي پي نيز روز ۲۹ تير، جعلي بودن آن را تاييد كرد. اسكات دين ادعا مي‌كند دستكاري تصوير كار يكي از عكاسان شركت بوده و بي پي از اين ماجرا اطلاعي نداشته است. به گفته‌ي دين اين همكار قصد داشته توانايي و تسلط خود بر برنامه تصويرپردازي فتوشاپ به رخ بكشد.


شركت نفتي بريتانيايي اكنون عكس واقعي را منتشر كرده است كه در آن سه صفحه نمايش خاموش هستند. خشم شهروندان و واكنش منفي رسانه‌هاي آمريكايي به انتشار اين عكس ساختگي را مي‌توان با خبرهاي نادرستي مرتبط دانست كه بي پي پيشتر در مورد نشت نفت در خليج مكزيك منتشر كرده است. اين شركت نفتي تا مدت‌ها از اعلام دقيق ميزان نفتي كه از چاه آسيب ديده نشت مي‌كرد خودداري كرده بود.


در روزهاي نخست مسئولان بي پي مدعي بودند روزانه حداكثر سه هزار و چهار صد تن نفت وارد آب‌هاي خليج مكزيك مي‌شود. كارشناسان مامور از سوي دولت ايالات متحده اين مقدار را بيش از چهار هزار و سيصد تن برآورد كردند. برخي از موسسه‌هاي حفاظت از محيط زيست احتمال مي‌دهند ميزان واقعي نفتي كه وارد آب مي‌شود از اين رقم نيز فراتر باشد. مقام‌هاي ارشد ايالات متحده شركت بريتانيايي را متهم مي‌كنند در مهار نفت خليج مكزيك اهمال كرده است.
رسانه‌هاي غربي در شگفت‌اند كه چرا بي پي كه از هفته‌ها پيش زير شديدترين فشارها از سوي دولت و شهروندان آمريكايي است، هر روز رسوايي تازه‌اي به بار مي‌آورد. سخنگوي بي پي روز ۲۹ تير به خبرنگاران گفت عكاسان اين شركت ملزم شده‌اند از اين پس فقط براي تغيير در كادر عكس‌ها يا ارتقاي كيفيت رنگ‌ها از فتوشاپ استفاده كنند.


اين نخستين رسوايي و جنجالي نيست كه از آغاز نشت نفت در خليج مكزيك به وجود مي‌آيد. اين ماجرا بي پي را كه يكي از عظيم‌ترين كمپاني‌هاي بين‌المللي نفت و گاز است، موضوع برنامه‌هاي طنز رسانه‌ها و مضحكه‌ي شهروندان كرده است. مدير بي پي، توني هي‌وارد ۱۴ ماه مه گفته بود «خليج مكزيك يك اقيانوس خيلي بزرگ است و ميزان نفت و مواد شيميايي كه از نشت چاه وارد آن مي‌شود در قياس با حجم آب ناچيز است.» باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا در واكنش به اين سخنان گفته بود «اگر توني هي‌وارد براي من كار مي‌كرد، به دليل اظهارنظرهايش در مورد بي‌اهميت دانستن ابعاد بحران نشت نفت، بدون شك او را اخراج مي‌كردم.»
رسوايي جديد بي پي در يكي از نامناسب‌ترين زمان‌هاي ممكن رخ داده است. انتشار خبر عكس جعلي در روزهايي اتفاق مي‌افتد كه احتمال مي‌رود كارشناسان اين شركت در تازه‌ترين عمليات خود گام مهمي در مهار نفت بردارند. از سوي ديگر اين ماجرا همزمان با نخستين سفر ديويد كامرون نخست وزير جديد بريتانيا به آمريكا بود. اوباما پيشتر در يك گفتگوي تلفني به كامرون اطمينان داده بود خشم آمريكا از بي پي به آنچه روابط "خوب و ويژه" دو كشور خوانده شد لطمه‌اي نزند.


مديران بي پي روز سي‌ام تيرماه، ابراز اميدواري كرده‌اند در روزهاي آينده نشت چاه آسيب ديده به طور كامل مهار شود. در پي گمانه‌زني‌هاي خوش‌بينانه‌اي كه در عمل نادرست از آب درآمدند روابط عمومي بي پي اعلام كرد اين عمليات ممكن است دو هفته طول بكشد.

 

4. سامسونگ

سال قبل سامسونگ براي آن كه بتواند موبايل هاي بيشتري را نسبت به رقيب ديرينه اش بفروشد، تاريخ عرضه پرچمداران خود را يك ماه زودتر تعيين كرد تا هر سال پيش از آيفون هاي اپل روانه بازار شوند. چنين تصميمي اما نگراني هايي را نيز در خصوص تست هاي كنترل كيفيت پيش از عرضه به وجود آورد، و تجربه انفجار باتري گلكسي نوت 7 ثابت كرد نگراني ها چندان هم بيجا نبوده اند.


اگرچه استراتژي عرضه زودهنگام، اثر خود را در گزارش مالي سه ماهه سوم امسال نشان داد و سامسونگ توانست بهترين عملكردش را در دو سال گذشته به ثبت برساند، اما حالا به نظر مي رسد اين فشار مضاعف به زنجيره توليد اثر مستقيمي روي اعتبار اين شركت گذاشته است.


مشكل بزرگ تر براي شركت كره اي آن است كه ماجراي انفجار گلكسي نوت هاي جديد در زماني اتفاق افتاده كه تا چند روز ديگر آيفون هاي تازه نفس رقيب از راه مي رسند.


البته سامسونگ «عجله در عرضه» را عامل به وجود آمدن رسوايي اخير نمي داند و مدعيست تمام محصولات اين شركت تست هاي لازم قبل از ارائه به بازار را با دقت و وسواس كافي طي كرده اند.


كره اي ها هنوز نام سازنده اين باتري هاي معيوب را اعلام نكرده اند، اما برخي گزارش ها اذعان دارند كه يكي از كارخانه هاي خود سامسونگ مسئول توليد بخش عمده اين قطعات هستند.


برخي پيش بيني مي كنند كه كل اين ماجرا به طور مستقيم 1 ميليارد دلار و به طور غير مستقيم حدود 5 ميليارد دلار ضرر را به كمپاني مورد بحث تحميل خواهد كرد، رقمي كه جبران آن چندان آسان نخواهد بود.

 

سامسونگ هيچ گونه برنامه اي براي جلب رضايت يا فراخوان گوشي هاي نوت 7 در چين ارائه نكرده است، ولي به آنها اطمينان داده كه باتري گوشي ها هيچ مشكلي ندارد، چون سازنده باتري هاي نوت 7 در چين، باتري هاي آيفون را هم ساخته است. به طور دقيق مشخص نيست كه طبق ادعاي سامسونگ، علت خارجي گرم شدن و انفجار گوشي ها چه چيزي است.

 

5. پپسي
در پي گسترش اعتراض‌ها به يكي از آگهي‌هاي ويدئويي شركت پپسي با حضور كندال جنر، مدل مشهور آمريكايي و عضو خانواده كارداشيان، اين شركت آگهي خود را از اينترنت حذف كرده و گفته است كه ديگر آن را پخش نخواهد كرد.


داستان اين آگهي ويدئويي در ميانه يك تظاهرات رخ مي‌دهد و در آن، كندال جنر بعد از پيوستن به معترضان خياباني، به سمت يكي از نيروهاي پليس ضدشورش مي‌رود و به او يك قوطي پپسي مي‌دهد. اين اقدام او، از تنش بين دو طرف كم مي‌كند و حاضران، فرياد شادي سر مي‌دهند.


معترضان به آگهي گفته‌اند كه آنچه به تصوير كشيده شده است، از ارزش اعتراضات خياباني اخير در آمريكا كم مي‌كند.


در بيانيه‌اي كه در وبسايت پپسي منتشر شد، آمده است كه آنها قصد نداشتند مسائل جدي و مهم را بي‌ارزش كنند. پپسي گفته است كه با توجه به حساسيت‌ها، اين آگهي را حذف مي‌كند و ديگر آن را پخش نخواهد كرد.


اين آگهي ويدئويي عصر روز سه‌شنبه، چهارم آوريل در يوتيوب منتشر شد، ولي كمتر از ۲۴ ساعت بعد، از دسترس خارج شد و ديگر قابل ديدن نيست.


براي نزديك به دو سال در آمريكا چندين تظاهرات خياباني عليه برخوردهاي خشونت‌آميز نيروهاي پليس با آمريكايي‌هاي آفريقايي‌تبار برگزار شده است. از زمان آغاز رياست‌جمهوري دونالد ترامپ نيز مخالفان او بارها تجمع اعتراض‌آميز داشته‌اند.


در آگهي حذف‌شده پپسي، معترضان خياباني اغلب جوان و خوش‌تيپ هستند، ولي معلوم نيست كه به چه چيزي اعتراض دارند. حتي در پلاكاردهاي آنها تنها واژه‌هايي كلي مثل "گفت‌وگو" و "صدا" ديده مي‌شود.


اما چند دقيقه بعد از انتشار اين ويدئو، منتقدان گفتند كه محتواي آن، اعتراضات گسترده در شهرهايي مثل بالتيمور، مريلند و فرگوسن را بي‌ارزش مي‌كند.
دري مك‌كنسون، يكي از فعالان جنبش "جان سياهان هم ارزش دارد" در جريان اين اعتراضات بازداشت شد. او مي‌گويد: "شايد اگر پپسي دستم بود، كسي بازداشتم نمي‌كرد، كسي چه مي‌داند؟"


او خطاب به مسئولان شركت پپسي گفت: "اين آگهي، آشغال است."
گروهي از كاربران شبكه‌هاي اجتماعي هم اين ويدئو را به مسخره گرفتند.


6. ولز فارگو

با توجه به رسوايي‌هاي شركتي اخير مانند رسوايي ولز فارگو، اين موضوع به ذهن خطور مي‌كند كه شركت‌ها به جز سودآوري براي صاحبان سهام خود به دنبال چه چيز ديگري هستند. در اين دوره كه صندوق‌هاي تامين اطمينان شركت‌ها را تحت فشار مي‌گذارند تا بازدهي سهام بيشتري داشته باشند، شركتي كه به كاركنانش، به محيط زيست و جوامعي كه در آن فعاليت مي‌كند اهميت مي‌دهد، مي‌تواند نفس بكشد؟ به عبارت ديگر، آيا يك شركت مي‌تواند روح داشته باشد؟


مارك فيلدز، مديرعامل شركت فورد موتور چنين اعتقادي دارد. او در مصاحبه‌اي با نشريه فورچون، با اشاره به سياستي كه شركت فورد سال‌ها در كمك‌هاي خيرخواهانه داشته، فعاليت‌هاي داوطلبانه كارمندان و رتبه خوب در رفتار شركتي، آن را «شركتي داراي روح» ناميد. فيلدز در اين مصاحبه جمله‌اي از هنري فورد، بنيان‌گذار شركت فورد را نقل كرد كه گفته بود: «كسب‌وكاري كه به جز پول چيز ديگري به دست نمي‌آورد، كسب‌وكار ضعيفي است.» بنابراين به گفته فيلدز، شركت فورد موتور داراي روح است، چون بخشي از منابع خود را به كارهاي خيريه اختصاص مي‌دهد و رفتار اخلاق‌مدارانه‌اي دارد. در غير اين‌صورت، شركت‌ها فقط يك هويت معمولي براي سودافزايي دارند كه مي‌خواهد بخش عمده‌اي از سود خالص خود را به صاحبان سهام بازگرداند.


هنري فورد چنين هويتي را براي شركتش در ذهن نداشت. اين موضوع حداقل در موضعي كه حدود يك قرن پيش در دادگاه معروفي كه عليه او ترتيب داده شده بود، مشهود بود. در اين پرونده، دو تن از سهامداران اصلي شركت كه دو برادر به نام‌هاي جان اف. دوج و هوراك اي. دوج بودند، شكايت كرده بودند كه فورد بيشتر منابع نقدي شركت را براي اهداف اجتماعي منحرف مي‌كند و به جاي توزيع وجوه مازاد شركت به صاحبان سهام، تلاش مي‌كند ظرفيت توليد شركت را توسعه دهد، كارگران بيشتري استخدام كند و قيمت خودروها را كاهش دهد. شكايت برادران دوج اين بود كه هدف فورد تضمين شكوفايي بلندمدت كسب‌وكار نيست، بلكه او مي‌خواهد به كارگران و مشتريان خود بيشتر سود برساند و اين شركت را بيشتر به يك خيريه تبديل كند. تقاضا براي خودروهاي فورد آنقدر زياد بود كه اين شركت مي‌توانست كل موجودي كالاي خود را با قيمتي بسيار بالاتر خالي كند، اما هنري فورد اصرار داشت هر سال قيمت خودروها را پايين بياورد.


برادران دوج در شكايت خود به اظهارات فورد كه در روزنامه‌هاي محلي و ملي چاپ شده بود استناد كرده بودند؛ اينكه آرزوي او اين بوده كه «همچنان افراد بيشتري را استخدام كنم، مزاياي سيستم صنعتي را به بيشترين حد خود برسانم و به كارگران كمك كنم زندگي و خانه‌هاي خود را بسازند. براي اين هدف، بايد سهم بيشتري از سود خالص شركت را به چرخه كسب‌وكار برگردانيم.» به عبارت ديگر، برادران دوج مي‌گفتند هنري فورد معتقد است بعد از اينكه صاحبان سهام يك سود منطقي و قانوني دريافت كردند، شركت بايد بقيه منابع خود را به ارتقاي جامعه اختصاص دهد. از نظر فورد، اين يعني توليد محصولات بهتر با قيمت پايين‌تر و استخدام نيروي بيشتر با دستمزد مناسب. تعجبي ندارد كه صاحبان سهام فورد موتور فكر ديگري داشتند.


مارك فيلدز به طريقي خود را در موقعيتي مشابه هنري فورد مي‌بيند. برخي سرمايه‌گذاران سازماني و صندوق‌هاي تامين اطمينان امروزي هم مثل براداران دوج، مي‌خواهند سود شركت‌ها در عوض تامين سرمايه‌اي كه آنها داشته‌اند، ميان صاحبان سهام توزيع شود. و شركت فيلدز به نوبه خود اقدامات درستكارانه‌اي را مديريت كرده است. سخنگوي فورد موتور تاكيد دارد كه «استفاده صرف از تعريفي كه در مصاحبه نشريه فورچون آمده، به‌طور كامل نشان‌دهنده ديدگاه فورد و كليه كارهايي كه انجام داده نيست» و در واقع، اين شركت در سال‌هاي گذشته فرآيندهاي توليد خود را سبز كرده و منبع‌يابي خود را بيشتر در جهت حفاظت از محيط زيست سوق داده و پروژه‌هايي را براي ارتقاي ايمني راننده و يافتن روش‌هايي براي كاهش تراكم جاده‌ها راه‌اندازي كرده است. اينها پروژه‌هاي ارزشمندي هستند، اما اهداف فيلدز هنوز به پاي طرح هنري فورد براي دست كشيدن از سود شركت به‌منظور افزايش اشتغال براي مردم آمريكا و عرضه خودرو با قيمت پايين‌تر، نمي‌رسند. درست است كه همه شركت‌هاي انتفاعي به هدف پول درآوردن طراحي شده‌اند، اما كاري كه اين شركت‌ها با اين پول انجام مي‌دهند به افرادي بستگي دارد كه آنها را اداره مي‌كنند؛ يعني هيات‌مديره. اعضاي هيات‌مديره آزادند سود سهام شركت را براي خود بردارند يا دوباره سهام شركت را خريداري كنند. آنها همچنين آزادند در بخش تحقيق و توسعه سرمايه‌گذاري كنند، دستمزد كاركنان را افزايش دهند، هزينه بيشتري صرف روش‌هاي توليد دوستدار محيط زيست كنند و كيفيت محصول را افزايش يا قيمت آن را كاهش دهند.


پس، مساله اين نيست كه هيات‌مديره و مديران اجرايي بايد چه كار كنند، بلكه بايد پرسيد انتخاب آنها چيست. هدف اوليه فيلدز اين است كه تصميماتي اتخاذ كند كه به موفقيت كسب‌وكار بينجامد. از نظر او اين كار مستلزم آن است كه كارمندان و مشتريان شركت متقاعد شوند كار شركت فورد فراتر از توليد خودرو است. وقتي از او در مورد ريسك ماموريت نداشتن براي شركت سوال شد، جواب داد: «من فكر مي‌كنم ريسك اين است كه نتوانيد استعدادهايي را كه براي موفق كردن كسب‌وكارتان در طول زمان مي‌خواهيد، جذب و حفظ كنيد. اين مبناي كار است.» اما براي هنري فورد، اين مبنا متفاوت و بزرگ‌تر بود. در نبود قوانين بنيادين جديد، مديران بيشتري همچون فيلدز تلاش مي‌كنند براي اجرايي كردن توصيه هنري فورد، طرح‌هاي جاه‌طلبانه اتخاذ كنند؛ طرح‌هايي كه فراتر از كمك‌هاي خيرخواهانه و اجراي اقدامات پايداري است. در واقع اين مديران تلاش مي‌كنند به شركت‌هاي خود روح دهند

 

 

منبع مرجع: شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)