سالهاست كه گفته مي شود از شانه و برس سرشان گرفته تا مسواك آنها، از مشتقات نفتي توليد شده اند. اما بايد دانست، حتي كرم هاي پاك كننده (آرايش) نيز در همين رده قرار مي گيرند. در واقع ما از توليدات به دست آمده از نفت و مشتقات آن براي از تميز كردن هوا گرفته تا درمان بيماري هاي خود، بهره مي بريم. مثلا براي درمان خشكي پوست مان، از وازلين استفاده مي كنيم. جالب اينكه مردم از همه اين محصولات بهره مي برند، بدون اينكه به منبع آنها توجهي نشان بدهند.
البته اين مصارف تنها به موارد بالا محدود نمي شوند. چراكه توليدات به دست آمده از نفت به جز وسايل موجود در جعبه كمك هاي اوليه، دستشويي و حمام، در ساير قسمت هاي خانه نيز، به وفور وجود دارند. به عبارت ديگر در همه شئونات زندگي ما از دارو و محصولات بهداشتي گرفته، تا توليد و مصرف مواد غذايي نقش بازي مي كنند. فهرست اينگونه استفاده ها واقعا بي پايان مي باشد. به همين سبب سال هاست تلاش مستمري وجود داشته كه به مردم گفته شود، وابستگي ما به نفت و مشتقات آن بسيار فراتر از پر كردن باك اتومبيل هايمان و يا گرم نمودن خانه ها در زمستان مي باشد.
حال پرسش اين نيست كه آيا مردم از اين مساله آگاهي دارند و قدر نفت و مشتقاتش را مي دانند، يا ندارند و نمي دانند؟ چرا با اين چيزهايي كه به حدي گسترده به آنها وابسته اند، رابطه منطقي برقرار نمي كنند؟ اما در عوض به راحتي صنعتي را كه اين وسايل را در اختيارشان قرار مي دهد، مرتب به باد انتقاد مي گيرند؟
پاسخ اين است كه در بهترين حالت كسي جسارت آن را ندارد، كه حقيقت را به زبان بياورد. در بدترين حالت نيز، نفاق و دورويي شگفت انگيز دليل پشت پرده مي باشد. بنابراين حتي نمي توان تصورش را هم كرد، كه يك سياستمدار از مردم كشورش بخواهد اين را درك نمايند، كه زندگي شان بر مبناي نفت و مشتقات آن قرار دارد. زيرا چنين اظهاراتي به دردسرهاي گسترده بعدي كه از جمله در رسانه هاي اجتماعي مجازي به راه خواهد افتاد، نمي ارزد.
در واقع سبب اينكه گفتمان غالب در مورد حوزه نفت بر حمل و نقل و گرمايش خانه ها تمركز دارد، اين است كه مخالفان حوزه نفت و بنزين مي توانند به اتومبيل هاي برقي و منابع سوختي قابل بازيافت به عنوان جايگزين هاي بهتر براي نفت و مشتقاتش اشاره كنند. به عبارت ديگر دوقطبي كردن مباحث در پيوند با سوخت و انرژي، تنها جاي مانور مخالفان است. كمااينكه كسي در اين مورد نگراني ندارد و پرسشي مطرح نمي كند، كه منبع داروها چيست كه ما بدون چون و چرا از آنها استفاده مي كنيم؟ كسي هم نمي پرسد اگر گاز مايع نبود، چگونه كپسول هاي كباب پزهايمان را پر مي كرديم، كباب هاي خوشمزه مي پختيم، و با به به مي خورديم؟
بله مساله دقيقا همين است. اينكه محصولاتي به عنوان گزينه جايگزين توليدات نفتي وجود دارند. اما همانگونه كه خوردن ميوه ها و گوشت هاي هورمون زده نشده و به طور طبيعي پرورش يافته گران است، استفاده از اين جايگزين ها هم گران تمام مي شود.
از ديگر سو اگر روزي قرار شود همه وسايل موجود در خانه را كه از نفت و مشتقاتش توليد شده اند به درون ظرف هاي زباله بريزيم، اين ظرف ها بسيار پرتر از فضاي دروني خانه هاي ايشان خواهند شد. همچنين جايگزين كردن اين وسايل با وسيله هاي توليد شده از منابع غيرنفتي چنان گران تمام مي شود، كه وضعيت مالي خانواده هاي متوسط را فلج مي كند.
بنابراين بايد دانست، كه هيچ يك از خدمات مورد نياز بدون هزينه نيستند. در نتيجه اگر منصفانه بينديشيم و واقعيت ها را در نظر بگيريم، بايد به توليدات مبتني بر نفت و مشتقاتش توجه لازم را مبذول كنيم، و دست از اظهارات شعارگونه برداريم.
از ديگر سو بديهي است، كه ايده آل ترين حالت كاهش وابستگي ما به اينگونه توليدات مي باشد. پس بهتر اينكه به جاي دادن شعارهاي بيهوده و دهان پركن، به فكر چاره هاي عملي براي جايگزين هاي مناسب تر براي توليدات مورد اشاره باشيم.