شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، سال ۲۰۱۷ تا اينجا براي من سال خوبي نبوده است. دو هفته قبل از سال نو در يك شغل جديد مشغول بهكار شدم و هنوز دو ماه نگذشته كه دوباره به دنبال كار هستم. در نوامبر سال گذشته، از يك شركت استعفا دادم و در همان ماه، دو شركت با من قرار مصاحبه گذاشتند. از اينكه بخت با من يار بود بسيار خوشحال بودم چون قبلا وقتي به دنبال كار ميگشتم، ماهها طول ميكشيد تا شركتي با من تماس بگيرد و قرار مصاحبه بگذارد. اولين پيشنهاد شغلي را پذيرفتم. مدير آژانس كاريابي، شخصي به نام «فرانك» بود كه سالها قبل او را در يك گردهمايي كسبوكار ديده بودم.
حالا كه مشغول بهكار شدهام، فهميدم كه بايد در مصاحبه، چند سوال مهم را مطرح ميكردم اما فراموش كردم. موضوع هر دو مصاحبه حول محور اين سوال بود كه «آيا از پس اين كار بر ميآيي؟» كسي از من هيچ نظري نخواست. هيچكس از من نپرسيد كه انتظارات من چيست و من هم اصراري نكردم. كارفرما در هيچيك از مراحل مصاحبه به من اجازه نداد سوالاتم را مطرح كنم. من نميتوانم بيشتر از يكسال در اين شركت دوام بياورم. آنها براي كارمندان خود ذرهاي احترام قائل نيستند. اي كاش از آنها درباره انتظاراتشان پرسيده بودم. كاش درباره ساعات كاري سوال ميكردم. اي كاش ميپرسيدم كه نظر آنها درباره مقوله «توازن ميان كار و زندگي» چيست. اي كاش به آنها ميگفتم وقتي يك روز كامل كار ميكنم، دوست دارم به خانه بروم و ديگر بهكار فكر نكنم. اما حالا وقتي مشغول آشپزي يا در حال رانندگيام، فكر پروژهها راحتم نميگذارد. ساعتها پشت ميز آشپزخانه مينشينم و كارهاي شركت را انجام ميدهم. به نظرم اين عادي نيست و اين سبك زندگي آسايشم را بر هم زده است. رئيسم «ليندا» و ساير مديران شركت عادت دارند در هر ساعتي از شب با من و ساير كارمندان تماس بگيرند، پيام بدهند يا ايميل بفرستند.
ابتدا سعي ميكردم از بين ايميلهايي كه شبها دريافت ميكردم، به ايميلهاي ضروري و مهم بلافاصله پاسخ دهم و ساير ايميلها را به صبح روز بعد موكول كنم. با اينكه معتقدم موضوعي كه خارج از ساعات كاري مطرح ميشود، اصلا نميتواند مهم باشد. اما چند روز بعد، چند نفر از همكارانم از من پيش مدير شركت شكايت كردند و گفتند كه من بهدليل عدم پاسخگويي به ايميلها، در كار آنها اختلال ايجاد كردهام. من هر روز ساعت ۹ صبح تك تك ايميلها را ميخواندم و پاسخ ميدادم، اما ظاهرا اين براي آنها كافي نبود. به همين دليل، ليندا از من پرسيد: «آيا تو به ايميلهايي كه پس از ساعت ۹ شب دريافت ميكني، پاسخ نميدهي؟» گفتم: «خير. من نهايتا تا ساعت ۹ شب ايميلها را جواب ميدهم چون وقتي در خانه هستم، ترجيح ميدهم استراحت كنم.»مدير و همكاران من به مقوله «توازن ميان كار و زندگي» كوچكترين اعتقادي ندارند. به نظر آنها اين رفتارها عادي است. آنها شبانهروز مشغول كارند.
با فرانك تماس گرفتهام كه بگويم در اين شركت نخواهم ماند و اگر ميخواهد از اين شركت حقالزحمه دريافت كند، بايد بلافاصله فرد ديگري را جايگزين من كند. خيلي تاسفبار است چون رئيسم به فرانك گفته كه از استخدام من راضي است. اميدوارم وقتي شركت را ترك كردم، هم او و هم فرانك از اين تجربه درس بگيرند. با يك آژانس كاريابي ديگر تماس گرفتم تا يك شغل ديگر پيدا كنم. فرانك اجازه ندارد شغل ديگري را به من پيشنهاد كند، چون به تازگي براي من كار پيدا كرده است.حالا ياد گرفتهام كه فرهنگ سازماني را نبايد دست كم گرفت. از اين پس، قبل از آنكه پيشنهاد شغلي يك شركت را بپذيرم، درباره فرهنگ آن شركت تحقيق خواهم كرد. شما چه فكر ميكنيد؟
پاسخ:
دوست عزيز، به تو تبريك ميگويم. متاسفانه فرانك، زمان و پول زيادي را صرف يافتن يك شغل براي تو كرد، بدون آنكه از خود بپرسد آيا انتظارات طرفين، با يكديگر مطابقت دارد يا خير. تو هم از اين اتفاق يك درس بزرگ گرفتي. افرادي كه از شغل جديد خود ناراضياند، معمولا افسوس ميخورند كه چرا پيش از استخدام اين سوالات را از مسوول مصاحبه نپرسيدهاند:
۱- عملكرد من در اين شغل چگونه ارزيابي خواهد شد؟
۲- ساعات كاري معمول براي اين جايگاه شغلي چند ساعت است؟
۳- انتظارات شما پيرامون موضوعاتي مثل اضافهكار، دوركاري، انجام كارها در خانه، كار در ساعات غيركاري يا تعطيلات چيست؟
۴- نظر شما درباره دوركاري چيست؟ مثلا در شرايط نامساعد آب و هوايي يا در شرايطي كه كارمند نميتواند در محل كار حاضر شود.
۵- در ساعات غيركاري، از من انتظار داريد تا چه حد «در دسترس» باشم؟
۶- آيا اين شغل ماموريتهاي كاري داخلي و خارجي را نيز شامل ميشود؟
۷- اولين ارزيابي عملكرد و اولين بررسي حقوق و دستمزد يك كارمند جديد، چه مدت پس از استخدام او صورت ميگيرد؟
۸- سياست شما پيرامون مساله مرخصي در مواقع بيماري يا تعطيلات رسمي چيست؟
۹- اگر كارمندي پس از پايان كار، در خانه يا در شركت اضافهكاري كند، آيا ميتواند فرداي آن روز ديرتر در محل كار حاضر شود يا خير؟
۱۰- نظر شما درباره توازن ميان زندگي و كار چيست؟ كاركنان شما در شرايط خاص يا هنگام بروز مشكلات خانوادگي چگونه وظايف خود را به انجام ميرسانند؟ اگر يكي از كاركنان بنا به دلايل شخصي نياز به ساعات كاري انعطافپذير داشته باشد، چگونه به درخواست او پاسخ ميدهيد؟
بسياري از جويندگان كار از پرسيدن چنين سوالاتي هراس دارند. آنها ميترسند پرسيدن سوالاتي درباره زندگي شخصي و حد و مرزهايشان كارفرما را عصبي كند و در نتيجه او تصميم ميگيرد فرد ديگري را استخدام كند.مزيت پرسيدن اين سوالات همين است. اگر كارفرمايي از استخدام تو صرفنظر كند، صرفا به اين خاطر كه درباره شرايط شغل مربوطه از او سوال كردهاي، همان بهتر كه براي چنين كارفرمايي كار نكني. تو به كارفرمايي نياز داري كه نيازهاي تو را به عنوان يك انسان بشناسد. از قرار معلوم، كارفرماي فعلي تو شايستگي استعدادهاي تو را ندارد. مشكلي نيست. تو بيگدار به آب زدي، اما حالا بهخوبي ميداني به دنبال چه هستي.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد - شماره 3984