شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- از سال 74 ابتدا به يكي از خانه هاي فرهنگ رفته و سپس وارد شهرداري منطقه 11 شده است. در شهرداري منطقه 11 در بخش توسعه و تجهيز مدارس منطقه مشغول مي شود و 10 سال در اين سمت مي ماند و روزها و شب ها را تلاش مي كند تا شب هاي برفي و باراني بتواند با خيالي آسوده بخوابد كه سقف كلاس ها آب نمي دهد و آسفالت و ايزوگام مدارس هيچ مشكلي نداشتند.
بعد از 11 سال مسئول بانوان منطقه 11 مي شود. آن زمان شناسايي بانوان مناطق سرپرست خانوار تازه كليد خورده بود به هر شكل ممكن سعي مي كرد اين بانوان را شناسايي كند تا شايد بتواند مرهمي بر زخم هاي شان باشد. اگر چه اين قسمت از شهرداري تهران را بسيار دوست داشت اما دست روزگار پس از چهار سال او را راهي شهرداري منطقه هفت كرد و از آن سال تاكنون به عنوان مدير روابط عمومي در شهرداري منطقه هفت مشغول خدمت رساني است. زهرا نعمتي مدرك كارشناسي مطالعات زنان دارد و در تمام دوران مديريتش تلاش كرده با مهر مادرانه اش روابط عمومي شهرداري منطقه هفت را مديريت كند.
دوشنبه هاي ديدار
روزهاي دوشنبه، در مناطق شهرداري تهران رنگ و بويي ديگر دارد. نعمتي هم از شنبه، برنامه ريزي هايش را انجام مي دهد تا بيشترين انرژي اش را در اين روز به محل كار بياورد. دوشنبه هاي مناطق گره خورده با ملاقات مردمي با شهرداران مناطق و ساماندهي اين ديدار با روابط عمومي هاست.
مي گويد: «هر روز ساعت 07:15 كارت مي زنم و وارد ساختمان مي شوم. تمام كارمندان مي دانند هر روز بايد حداكثر ساعت 07:30 در محل كار حاضر باشند تا صبحانه خوردن از زمان كاري شان كم نكند اما دوشنبه ها، روزهاي ويژه اي است. كارمندان روابط عمومي در اين روز بايد علاوه بر كارهاي روزمره شان ملاقات مردمي را هم مديريت كنند و توانايي كنترل بحران را داشته باشند. ما از آغاز هفته تمام انرژي مان را براي دوشنبه ها جمع مي كنيم كه همه چيز به نحو احسن انجام شود.
ملاقات مردمي حدود ساعت 08:30 آغاز مي شود. خيل عظيم جمعيت در انتظار، يكي يكي خسته مي شوند و اعتراض ها آغاز مي شود. كنترل ورود و خروج مردم از اتاق ملاقات، رسيدگي به شهرونداني كه داخل اتاق اند و آرام كردن شهرونداني كه در انتظار هستند با گذشت زمان سه ساعت كار ساده اي نيست اما نعمتي و كارمندان روابط عمومي در اين ساعت ها تمام تلاش شان را كرده اند تا علاوه بر نظم جلسه، هيچ شهروندي ناراضي و با دست خالي شهرداري منطقه را ترك نكند. با صداي الله اكبر اذان جلسه تمام مي شود ولي شهروندان با هزار و يك سوال راهي دفتر روابط عمومي مي شوند و نعمتي باز هم سعي مي كند شهروندي ناراضي و بي پاسخ شهرداري منطقه را ترك نكند.
ضيافت كار و زندگي
عقربه هاي ساعت عدد 14 را نشان مي دهد و ضيافت ناهار كارمندي و دوستانه آغاز مي شود در روابط عمومي شهرداري منطقه هفت همه سر يك ميز غذا مي خورند و البته اينجا غذا سلف سرو مي شوند. يعني تمام كارمندان غذاي شان را وسط ميز مي چينند و غذاها را مشترك مي خورند و هريك در مورد دست پخت ديگري نظر مي دهد. البته اين ضيافت كم نظير بيش از 30 دقيقه زمان نمي برد. نعمتي معتقد است: «روابط عمومي برخلاف اسمش شغلي نيست كه بتواند در پايه مديريتي قرار بگيرد. چون اگر در پايه مديريتي قرار بگيرد، شما فقط يك مدير فرمانده هستيد و نيروها با آن علاقه اي كه نياز است در اين فضا كار نمي كنند و وقتي علاقه در كار نباشد گاه خطا مي كنند و اين خطا نشان مي دهد علاقه شان به كار كم شده است. تمام تلاشم را مي كنم كه در فضايي دوستانه كار را پيش ببرم. ساعت كاري ما زياد است و وقتي بچه ها از اينجا مي روند نبايد خسته باشند به همين دليل سعي مي كنم نهايت آرامش را براي شان تامين كنم.
گاهي ممكن است نياز باشد كارمندان در فضاي رسانه اي باشند. در اين مواقع محيط كاري و پشت ميز نشيني نيست و ممكن است بيشتر از يك كارمند خسته شوند و نياز به آرامش بيشتري داشته باشند، سعي مي كنم در اين مواقع بيشتر رعايت حال شان را بكنم.
مادر بودن يعني بي چشم داشت بودن
اداره كل ارزشيابي، سالها پيش يك ارزيابي انجام داد كه طبق آن محور ارزشيابي ما مشخص مي شد كه آيا براي مديريت مورد تاييد هستيم يا نه. در اين ارزيابي من به عنوان مادر روابط عمومي مشخص شدم و البته اين مادر بودن در آن ارزيابي جزو نقاط منفي محسوب مي شد ولي من به خودم گفتم مادر بودن يعني بي چشم داشت بودن چون هيچ موجودي مثل مادر بي چشم داشت نيست و در كار سعي كردم هميشه مراقب و پشتيبان نيروهايم باشم و مهرباني را در كار داشته باشم. به همين خاطر فكر مي كنم هيچ وقت مديريتي كار نكرده ام بلكه سعي كردم با مهرباني كارها را پيش ببرم.»
به ساعت خروج فكر نمي كنم
نعمتي از ساعت 07:30 كه وارد شهرداري منطقه هفت مي شود به ساعت خروجش فكر نمي كند و بيشتر سعي مي كند به انجام كارهايش تمركز كند. مي پرسم مديريت در خانه سخت تر است يا در اداره؟ با لبخند مي گويد: «اينقدر در خانه نبوده ام كه نمي دانم مديريت كردن در خانه چگونه است. زمان بسيار محدودي را در منزل مي گذرانم و نمي توانم بگويم اينقدر توانمند هستم كه مي توانم زمان را بين كار و خانه به طور مساوي تقسيم كنم. وقتي كسي عرق دروني به سازمانش داشته است درست است كه قسم نامه ياد نكرده ولي در درون خودش قسمتي خورده كه به آن پايبند است و اين طبيعي است كه بايد از جاي ديگري كم بگذارد تا امور اداري را به بهترين شكل ممكن انجام دهد.
خدا را شاكرم كه وضعيت حاكم مورد پذيرش اعضاي خانواده ام قرار گرفته است. خانواده ام با روحيات من به خوبي آشنا هستند و مي دانند آرامش من در مقابل آرامشي است كه در كارم دارم و اين مورد را پذيرفته ام كه بايد به اندازه كافي براي كارم رمان بگذارم تا همه چيز آن گونه كه مي پسندم پيش برود.
دخترم گاهي شكايت مي كند
البته دخترم هميشه شاكي است و مي گويد كمترين زمان ممكن را به امور خانه و خانواده اختصاص مي دهي. البته در آن زمان محدودي كه در خانه هستم با تلفن كارهايم را هماهنگ مي كنم و در طول اين سالها حتي به ندرت مرخصي رفته ام و شايد يكي از ضعف هاي عمده آدمي مثل من حس مسئوليت خيلي زيادي است كه نسبت به شغلم دارم. شايد به اين دليل باشد كه اينجا كارها ارزشيابي مي شود و در محاسبه قرار مي گيرد حس مسئوليتم را بيشتر مي كند، ولي مهر و عشق در خانواده در هيچ ارزيابي قرار نمي گيرد و توازن آن بررسي نمي شود و خانواده ام پذيرفته اند شغل من جزو علايقم است و مي پذيرند كه بايد اين گونه كار كنم.»
همه چيز بايد سر جاي خودش باشد
در پاسخ به اين سوال كه يعني خانه شما هيچ گونه نظم و ترتيبي ندارد، مي گويد: «در كل چون در اداره خيلي سعي نمي كنم مديريتي عمل كنم اين طبيعي است كه در خانه هم خيلي نمي توانم مديريتي عمل كنم. در خانه هركس هركاري دوست داشته باشد مي تواند انجام دهد و همه در امور شخصي شان حق تصميم گيري مطلق دارند اما تنها چيز مهم در خانه و محيط كار نظم و ترتيب است.
در خانه هم در اين قسمت قاعده اي خاص وجود دارد و هميشه همه چيز بايد در جاي خودش باشد. احساس مي كنم وقتي كسي از در دفتر كار من يا خانه ام وار مي شود همه جيز بايد به گونه اي قرار گرفته باشد كه انرژي مثبت محيط به فرد وارد شود. وقتي فضا مرتب و تميز باشد ناخودآگاه انرژي مثبت آن به همه منتقل مي شود و اين انرژي در كار و زندگي بسار موثر است.
در محيط كار بسيار به اموال اداري حساس هستم و معتقدم هرچه قدر هم كه جنسي فرسوده باشد مي توان با جايگزيني صحيح آن به بهترين شكل ممكن از آن استفاده كرد.»
ديده نشدن، بدترين اتفاق در كار است
نعمتي سعي مي كند كارش را دوستانه پيش ببرد اما گاهي هم عصباني مي شود و آن زماني است كه تلاش همكارانش در روابط عمومي منطقه ناديده گرفته شود يا آن گونه كه شايسته است از آنها تقدير نشود. گاهي ديده نشدن بدترين اتفاق در كار است، گاهي يك تشكر ساده كلامي به كارمندان آرامش مي دهد. نيازي نيست حتما براي ديده شدن و تشكر كردن اتفاق خاصي رخ دهد. ديده شدن مخصوص خانمها يا آقايان نيست، نمي توانم بگويم ديده شدن مطلق خانمهاست. ولي آقايان بيشتر دوست دارند مادي ديده شوند يا ارتقاي شغلي داشته باشند، ولي خانمها نسبت به برخوردها حساس ترند و وقتي مي بينم كارمندانم تمام تلاش شان را براي پيشبرد امور انجام مي دهند توقع دارم آنگونه كه شايسته است از آنها تقديد و تشكر شود.»
عقربه هاي ساعت تصميم دارند از 17 عبور كنند ما روابط عمومي شهرداري منطقه هفت را با تمام دوستي ها و صميميت هايش ترك مي كنيم ولي نعمتي و چند تن از كارمندانش هچنان خيره به مانيتورهاي شان مشغول هستند.
منبع: هفته نامه تهران شهر، سال سوم، شماره 119، 4 دي 1395