شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، هر مديري كه در ابتداي مسير پرتلاطم و پيچيده مديريت و رهبري يك سازمان قرار ميگيرد و عهدهدار مسووليت سنگين رهبري كردن سرمايههاي انساني و مادي ميشود، با چالشهايي روبهرو است كه اگر از قبل خود را آماده رويارويي با آنها نكرده باشد، به احتمال زياد با شكست و درماندگي مواجه خواهد شد. بهطور كلي اگر چه برخي از تواناييهاي مديريتي و رهبري به صورت ذاتي و خودآموز است، اما مهارتها و توانمنديهاي متعددي نيز وجود دارند كه بايد آنها را فراگرفت و درك كرد و بهترين راه كسب اين مهارتها چيزي نيست مگر تجربه كردن بهصورت مستقيم و غيرمستقيم. در ادامه به چهار چالش كليدي پيش روي مديران تازهكار و راههاي فايق آمدن بر آنها اشاره خواهد شد.
چالش اول: انتخاب مسير درست
نخستين مرحلهاي كه هر مدير تازه كاري بايد از آن عبور كند، انتخاب بهترين مسيري است كه ميتواند سازمان تحت رهبري او را به بهترين شكل ممكن به اهداف و خواستههايش برساند. او بايد در اين مرحله از خود بپرسد چه تناسبي بين او و شغل جديدش و سازمان تحت رهبرياش وجود دارد. علاوهبر اين او بايد مشخص كند كه در اين مقام جديد به كجا ميخواهد برسد و كدام هدف بلندمدت را دنبال ميكند. مهمتر از همه اينكه او بايد به روشني دريابد چه فرصتهاي يادگيري و افزايش آگاهي براي او و سازمانش وجود دارد كه به ارتقاي سطح كيفي و كمي آن كمك كند. پاسخهايي كه به اين پرسشهاي كليدي داده ميشود مشخص ميكند كه يك مدير تازه كار چگونه ميتواند بر چالش پيچيده انتخاب مسير درست براي فعاليت خود و سازمان متبوع خود غلبه كند.
چالش دوم: يك شروع فوقالعاده
هيچ چيزي بهتر و موثرتر از يك شروع موفق و فوقالعاده نميتواند پيشرفت يك مدير تازه كار را تضمين كند. با يك شروع موفق و چشمگير است كه آنها ميتوانند توانمنديها و قابليتهاي خود را به رخ همه اركان سازمان، از كاركنان و مديران مياني گرفته تا سهامداران و مالكان شركت و البته رقبا بكشند و در نتيجه خود را از سايرين متمايز سازند. حال سوال اينجا است كه براي يك شروع خوب و رويايي چه بايد كرد و به چه چيزهايي نياز است؟ پاسخ اين سوال در خلاقيت و نوآوري نهفته است كه از آن بهعنوان برگ برنده مديران تازهكار و تازه نفس ياد ميشود، اما اگر بخواهيم به اين سوال كليدي پاسخ دهيم كه فرآيند خلاقيت و نوآوري چگونه صورت ميپذيرد بايد بگوييم كه لازمه خلاقيت و نوآوري شناسايي و كشف توانمنديها، انگيزهها، محدوديتها و ارزشهاي مورد قبول همه افراد فعال در سازمان است كه توجه دقيق به آنها موجب تحقق اهداف و خواستههاست.
چالش سوم: جهتدهي درست به فعاليتهاي جاري
بعد از يك شروع خوب و فوقالعاده نوبت به تداوم مسير و حركت پيوسته به سمت اهداف مقرر است كه در قالب تعيين درست و هدفمند تكاليف و وظايف مصداق پيدا ميكند. متاسفانه بسياري از مديران تازه كار و كمتجربه در اين مرحله دچار خطاي محاسباتي شده و به مسيري ميروند كه آنها را از مزيت اصلي و وجه برتريشان كه همان خلاقيت و نوآوري است دور ميكند، چرا كه اغلب آنها در زمان تصميمگيري راجع به تعيين وظايف و نقشها به شيوهاي محافظهكارانه و سنتي عمل ميكنند و ترجيح ميدهند به همان شيوهاي عمل كنند كه مديران پيش از آنها عمل كردهاند، درحاليكه اين كار كاملا نادرست بوده و آنها را به بيراهه ميبرد. در واقع، مديران تازهكار بايد بدانند كه موفق و موثر بودن يك روش عملياتي و كاركردي در گذشته نميتواند درست و مفيد بودن آن در آينده را نيز تضمين كند، بلكه در اين حوزه بايد با هوشمندي و موقعيتسنجي عمل كرد.
چالش چهارم: ايجاد يك شبكه ارتباطي گسترده و منسجم
پس از پشت سر گذاشتن سه چالشي كه تا اينجا مورد اشاره قرار گرفت، نوبت به چالش بسيار دشوار و متغيري به نام برقراري ارتباط مستمر با تمام اركان سازمان اعم از كاركنان، مديران، مالكان، سهامداران، شركا و نهادهاي قانوني و نظارتي ميرسد كه داراي پيچيدگيها و حساسيتهاي خاص خود است. تجربه نشان داده كه هيچ مديري هر چقدر هم توانمند و مطلع باشد، نخواهد توانست بدون ايجاد شبكههاي ارتباطي موثر و هدفمند به اهداف و خواستههاي خود و سازمان تحت رهبرياش دست يابد. به عبارت بهتر ارتباطات مستمر و درست بين اجزاي مختلف سازمان از حساسترين و ظريفترين وظايف و كاركردهاي هر مديري محسوب ميشود كه ميخواهد به بهترين نحو به پيشرفت و تعالي دست يابد، اما براي ايجاد شبكههاي گسترده و فراگير ارتباطي به يكسري الگوها و روشها نياز است كه مديران براي آگاهي از آنها به يادگيري پيوسته و نامحدود نياز دارند. اين يادگيري فرآيندي مستمر و هميشگي است كه پيش از مدير شدن فرد آغاز ميشود و تا زماني كه او بر صندلي مديريت سازمان يا شركتي تكيه زده است بايد تداوم يابد. چه بسيار بودند مديران جوان و موفقي كه در ابتداي مسير حرفه مديريتيشان بسيار عالي و مثال زدني عمل كردند، اما تنها به واسطه عدم شبكهسازي و ايجاد شبكههاي ارتباطي موثر و هدفمند دچار ركود و سقوط و پس از مدتي مجبور به استعفا يا بركناري شدند.
بهطور كلي ميتوان گفت كه با توجه به ماهيت متغير و پرچالش دنياي كسبوكار امروز، مجهز شدن همه مديران بهويژه مديران تازهكار به ابزارها و تواناييهايي براي چيره شدن بر اين چالشها جزو مقدمات و نيازمنديهاي اصلي هر مديري به حساب ميآيد كه ميخواهد بر صندلي داغ مديريت بنشيند و وظيفه خطير رهبري افرادي با تواناييها، پتانسيلها، انگيزهها و فرصتهاي متفاوت و متغيري را بر عهده بگيرد.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد - شماره 3957