شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، نتايج مطالعه واحد Accenture Strategy در خصوص استخدام فارغالتحصيلان دانشگاههاي انگلستان در دو سال گذشته، حاكي از وجود تمايزهاي شگرف ميان انتظارات فارغالتحصيلان جديد و فارغالتحصيلان پيشين دانشگاهها است كه در طول يك يا دو سال گذشته به استخدام سازمانهاي مختلف درآمدهاند. شكست در كسب تجارب مورد انتظار در ميان كاركنان، همواره به چالشي سازماني مبني بر تمايل به جذب و حفظ بهترين و درخشانترين نيرويهاي سازمان ختم ميشود.
يافتهها حاكي است فارغالتحصيلان سال ۲۰۱۶ با اعتماد به نفس بيشتر و انتظارات بيشتر از حرفه خود به سازمانها ملحق ميشوند. به بيان ديگر، آنها آماده، توانمند و مشتاق هستند. آنها به دنبال شغلي معنادار و مرتبط با تحصيلات خود بوده و نسبت به يافتن فرهنگ سازماني چالشبرانگيز و لذتبخش اميدوار هستند. اما دادهها خبر از شرايط نسبتا نامناسبي ميدهند: در واقع، حقايق با اين انتظارات انطباقي ندارند. بسياري از فارغالتحصيلاني كه در سالهاي ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ به نيروي انساني سازمانهاي مختلف ملحق شدهاند، احساس بيكاري ميكنند. بر اساس آمار ارائهشده، تعداد اين گروه نسبت به سال گذشته افزايش داشته است. نزديك به نيمي از اين افراد (۴۹ درصد) در حال حاضر سازمانهاي خود را ترك كردهاند يا در نظر دارند تا ۲ سال آينده آن را ترك كنند.
فقط يك نفر از هر چهار نفر تمايل دارد در سازمان يا شركتي بزرگ فعاليت شغلي داشته باشد (خبري ناگوار براي كارفرمايان بزرگ).با وجود چنين آمار و ارقامي، بايد گفت كه كارفرمايان در حال از دست دادن فرصت بهرهبرداري از اشتياق و انرژي اين افراد و تبديل آن به اهداف سازماني و مشاركت بلندمدت هستند. موفقيت كسب وكار در طول دهه آتي به جذب و حفظ بهترين و با استعدادترين افراد بستگي خواهد داشت. آيا شما هم آماده چنين تحولي هستيد؟
مشتاق، آماده و دانش بنيان
فارغالتحصيلان سال ۲۰۱۶ انتظارات زيادي از شغل و حرفه خود دارند و با احساسات مثبتي به نيروي كار سازمانهاي مختلف ميپيوندند. آنها ميخواهند روي موضوعاتي كار كنند كه برايشان جذاب است. ۶۲ درصد از فارغالتحصيلان دانشگاهي در پاسخ به سوالي مبني بر دليل انتخاب رشته تحصيلي خود گفتهاند، به آن علاقه دارند.اما شور و اشتياق نسبت به رشته تحصيلي به تنهايي كافي نيست، كاربردي بودن نيز يكي از عواملي است كه بر انتخاب اين نسل از دانشجويان تاثير ميگذارد. نزديك به سه نفر از هر ۵ دانشجو (۵۹ درصد) معتقد هستند علوم پايه مشاغل سودآور و فرصتهاي شغلي بهتري را فراهم ميكنند. اين در حالي است كه ۴ نفر از هر ۵ نفر دانشجو (۷9 درصد) فرصتهاي شغلي آتي را بهعنوان يكي از مهمترين فاكتورهاي دخيل در انتخاب رشته تحصيلي مد نظر داشتهاند.
افزون بر اين، فارغالتحصيلان جديد با اين اعتقاد به بازار كار ميپيوندند كه دانشگاه آنها را به اندازه كافي آماده ورود به بازار كار كرده است. ۷۵ درصد از اين افراد اظهار كردهاند آموزشهاي دانشگاهي آنها را به خوبي آماده پذيرش شغل كرده است و ۷۳ درصد از آنها نيز در طول يك تا دو سال پس از استخدام بر اين اعتقاد خود استوار ميمانند.البته در مقايسه با شعارهاي كليشهاي، يافتهها نشان از آن دارند كه نسل هزاره اميدوار به اشتغال، تمايل اوليه بالايي در متعهد ماندن به كارفرما دارند. از ميان افرادي كه در سال 2016 فارغالتحصيل شدهاند، 61 درصد انتظار دارند دست كم تا سه سال آينده با اولين كارفرماي خود همكاري داشته باشند. علاوهبر اين، تمايل بهكار و فعاليت شغلي سخت نيز در ميان آنان ديده ميشود. ۶۰ درصد از فارغالتحصيلان جديد مشكلي با كار در روزهاي آخر هفته ندارند. حدود سهچهارم فارغالتحصيلان سال ۲۰۱۶ (۷۸ درصد) حتي تمايل دارند شهر و محل زندگي خود را براي كار تغيير دهند و ۶۷درصد نيز پذيراي شغل پاره وقت، كارآموزي و كوتاهمدت هستند.
فارغالتحصيلان در عوض چه ميخواهند؟
قابل توجه سازمانهاي بزرگ: بسياري از فارغالتحصيلان سال ۲۰۱۶ تمايلي به همكاري با شما ندارند. تنها يك نفر از هر ۴ فارغالتحصيل چنين تمايلي دارد. به نظر شما دليل اين امر چيست؟ شايد آنان احساس ميكنند با ملحق شدن به سازماني بزرگ در ميان پيچ و خمهاي آن گم شده و در نهايت نيازها و انتظاراتشان ناديده گرفته خواهد شد. در مقايسه، ۴۰ درصد از فارغالتحصيلان سال ۲۰۱۶ به دنبال پيدا كردن شغل در يكي از استارتآپهاي كوچك يا دستكم در يك كسبوكار متوسط هستند؛ جايي كه تجربه كاركنان به احتمال زياد شخصيتر خواهد بود.شركتهاي بزرگ چه چارهاي انديشيدهاند؟ فارغالتحصيلان دانشگاهي در پاسخ به اشتياق و تعهد خود به دنبال يافتن شغلي مرتبط با تحصيلات و البته جذاب هستند. ۸۷ درصد آنان انتظار دارند در حوزه تخصصي خود مشغول كار شوند. آنان به همان اندازه انتظار پايبندي به تعهدات را از سوي كارفرمايان دارند. ۶ نفر از هر 10 نفر دانشجوي فارغالتحصيل انتظار دارند به صورت تمام وقت استخدام شوند. آنان به مزاياي استخدام تمام وقت از قبيل امنيت شغلي (۵۱ درصد) و درآمد كافي (۳۹ درصد) توجه بسياري دارند.
۹۸ درصد از فارغالتحصيلان سال ۲۰۱۶ انتظار دارند آموزشهاي بيشتر در خصوص حرفه خود را از طرف سازمان دريافت كنند. در اين ميان، برخي آموزشهاي رسمي مهم هستند، اما اتخاذ رويكردي منفرد نسبت به موضوعاتي نظير آموزش در حين كار، مربيگري و نظارت بر فعاليتهاي نيروي كار، مهمتر از همه است. آموزشهاي حين كار و كسب تجربه از اولين شغل حرفهاي براي ۶۸ درصد از فارغالتحصيلان از اهميت برخوردار است، اين در حالي است كه ۵۱ درصد از اين گروه به آموزشهاي رسمي مورد نياز اكتفا ميكنند.فارغالتحصيلان جديد انتظار مشاركت بيشتر، تفريح و فرهنگ سازمان مطلوب را از كارفرمايان خود دارند. دو سوم آنان (۶۴ درصد) خواهان فضاي مثبت اجتماعي در محل كار خود هستند و بيش از نيمي از آنها انتظار دارند كارفرمايان فرصتهايي را براي سفرهاي كاري داوطلبانه براي آنان فراهم كنند.
آيا انتظارات محقق ميشوند؟
جاي تعجب نيست كه واقعيتهاي فضاي كار در عصر حاضر پاسخگوي انتظارات فارغالتحصيلان جديد نيست. در واقع، اگر شعار فارغالتحصيلان سال ۲۰۱۶ «آرزوهاي بزرگ» باشد، شعار فارغالتحصيلان سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ «عدم قطعيت بزرگ» خواهد بود. نسبت فارغالتحصيلاني كه احساس بيكاري ميكنند، به اين معني است كه مشغول فعاليت در شغلي هستند كه نيازي به مدرك دانشگاهي آنان ندارد. افزايش آمار اين گروه از افراد نشاندهنده رشد ۹ درصدي سالانه آن است. حتي ۵8 درصد از فارغالتحصيلاني كه به صورت تمام وقت و مرتبط با تحصيلات دانشگاهي خود استخدام شدهاند، اين احساس ناخوشايند را دارند. يافتههاي فوق نشان از تصويري نامطلوب از فضاي كار اين روزها دارد: كارفرمايان در تقويت و بهرهبرداري از اشتياق و تعهد فارغالتحصيلان دانشگاهها در راستاي حمايت از اهداف استراتژيك سازمان ناتوان بودهاند.
پذيرش استعدادهاي كم مهارت
سازمانها چه نگرشي نسبت به موضوع جذب و حفظ كاركنان مستعد تازه وارد دارند؟ در ادامه به چند اقدام مهم در اين خصوص اشاره خواهد شد:
• سفارشيسازي هر چه بيشتر استراتژي مديريت استعدادها
در جهاني كه مصرفكنندگان آن توان خريد محصولات و خدمات سفارشي سازي شده را دارند، كاركنان هرگز رويكردي واحد نسبت به توسعه و پيشرفت را نخواهند پذيرفت. پيادهسازي يك استراتژي جامع اما سفارشي و فردي، نسبت به مقوله مديريت استعدادها، از اهميت خاصي برخوردار است.
• از ميان برداشتن شكاف ها
اكثريت قريب به اتفاق فارغالتحصيلان احساس ميكنند كه مهارتهاي فراگرفته شده در دانشگاهها غير كاربردي هستند. سازمانها بايد بتوانند شكاف موجود ميان تحصيلات دانشگاهي و فضاي شغلي را كمتر كنند. بازطراحي مشاغل غيرتخصصي با هدف افزايش ميزان جذابيت و تعهد افراد نيز از موضوعات مهمي است كه نياز به توجه مديران سازماني دارد.
• فراهم كردن تجربههاي سازماني پيش از استخدام براي دانشجويان
فراهم كردن فرصت اوليه براي تجربه محيط سازمان روشي مفيد براي جذب استعدادها است، چرا كه فارغالتحصيلان امروز بخش اعظم ارتباطات خود را با كارفرمايانشان به واسطه دورههاي كارآموزي و برنامههاي مشاركتي دانشگاه و صنعت شكل ميدهند. همكاري مديريت ارشد با واحد منابع انساني سازمان مسير را براي بهرهبرداري از دورههاي كارآموزي و استخدام بهترين استعدادها فراهم خواهد كرد.
• ايجاد احساسات تيمي
به كاركنان خود احساس تعلق به تيمي كوچك را القا كنيد. اين امر به واسطه توجه فرد به فرد به كاركنان جديد و از طريق ايجاد حس مالكيت و توانمندسازي امكانپذير خواهد بود.
• توجه به آموزش و تجربه يادگيري
كارفرمايان هنوز هم نياز دارند آموزشهاي مرتبط بهويژه در مراحل اوليه استخدام را براي كاركنان تازه وارد خود در نظر بگيرند. علاوهبر اين، يادگيري غيررسمي و تيمي نيز بايد مورد توجه قرار بگيرد. توسعه مهارتها در محيط مشاركتي و تيم محور در كنار هدايت و ارتباطات نيز توصيه ميشود.
• پيوند ميان هدف و اشتياق
مسووليت اجتماعي شركت را به نمايش بگذاريد و ميان علايق كاري كاركنان با اهداف سازمان پيوند برقرار كنيد. ايجاد فرصتهاي داوطلبانه با هدف كمك به جامعه و ايجاد تنوع در وظايف كاري افراد، اقدامات معناداري هستند كه منجر به انسجام و تعهد كاري ميشوند.
تجارب شغلي معنادار، جذب استعدادهاي برتر
اشاره به وجود درجهاي از عدم قطعيت احتمالا براي توصيف محيط كسبوكار عصر امروز مناسب خواهد بود. سازمانها امروزه بايد توجه داشته باشند كه موضوع استعداديابي، فرصتهايي را براي تمركز سازمانها بر تجارب شغلي كاركنان فراهم خواهد كرد. همچنين توجه هر چه بيشتر به خواستههاي كاركنان امروزه يكي از بهترين روشهاي تشكيل تيمهاي كاري آينده براي سازمان بهشمار ميرود و درك نيازهاي مشتري، علايق آنها و موضوعاتي كه منجر به دل آزردگي آنان ميشود، بدون شك به بازبيني ارتباطات و خدمت رساني به آنان ختم خواهد شد.استفاده از برنامههاي كارآموزي روش مناسبي براي شناسايي استعدادها خواهد بود. همچنين توجه داشته باشيد كه بيش از روشهاي آموزش رسمي بر مربيگري و روشهاي پيشرفت فردي تمركز داشته باشيد و ايجاد احساس تعلق تيمي در كاركنان را فراموش نكنيد. با وجود گرايش هرچه بيشتر فارغالتحصيلان عصر حاضر به قطعيت و ثبات، سازمانهايي كه از رويكرد جذب فارغالتحصيلان مستعد براي فضايهاي شغلي خود بهره ميبرند، شاهد پيشرفتهاي چشمگيري خواهند بود. كسب وكارها ميتوانند از اشتياق و دانش فارغالتحصيلان نسل امروز دانشگاهها به نفع خود بهرهبرداري كنند.ايجاد تجربه شغلي منحصربهفرد، گرايش فارغالتحصيلان امروز را به همكاري طولاني مدت و رشد هر چه بيشتر در اين سازمانها افزايش خواهد داد.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد - شماره 3935