شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : در عصر آنلاين ها، «رويداد محوري» چاره كار روزنامه ها نيست
یکشنبه، 21 آذر 1395 - 14:58 کد خبر:27251
رسانه‌هاي رسمي‌بايد به سمت فرآيندها و پردازش و فربه كردن روزنامه نگاري تحليلي بروند

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-  فريـدون پيـرزاده كتاب آيين روزنامه نگاري را 54 سال پيش منتشر كرد. اين كتاب يكي از نخستين نسخه‌هاي مكتوب در ايران با موضوع و هدف آموزش روزنامه نگاري است. پير‌زاده ديباچـه كتاب را بـا جملـه‌اي بـه نقـل از هگـل شـروع مي‌كند: «هگـل، فيلـسوف آلمـاني مي‌گفت: مطالعه روزنامه براي مـن بـه منزلـه دعـاي صـبح اسـت... امـروز بـه عـصري رسـيده‌ايم كه بـه قـول جان كندي رئيس جمهـوري امريكا، سرنوشـت بيـست قـرن حيـات ملـت‌هـا در مـدتي كمتر از 10 سـال تعيـين مي‌شود... اگر در عصر هگل مطالعه روزنامه براي فيلسوفي مثل او دعاي صبح محسوب مي‌شد، در عـصر مـا روزنامه براي همه افراد و آحاد يك ملت چيزي ضروري تر از غذاست...»

هر چند احساس نياز به روزنامه نسبت به نيم قرن پيش كه پيرزاده كتاب آيين روزنامه نگاري را منتشر كرد بسيار كمتر شده است و اين را مي‌توان از شمارگان محدود و كمتر از يك ميليون نسخه‌اي كل روزنامه‌هايي كه روزانه در ايران منتشر مي‌شود و باز آمار فروش بسيار كمتر از شمارگان‌ منتشر شده فهميد اما احساس نياز به خبر و دانستن اينكه در لحظه‌ها و مكان‌هايي كه ما نيستيم و تجربه بودن و آگاهي بر آن را نداشته‌ايم چه گذشته است به همان ميزان ضرورتي است كه هگل و پير‌زاده وصف آن را كرده‌اند. نشانه تصديق اين ادعا نيز ده‌ها ميليون كاربري است كه در شبكه‌هاي پيام رسان مجازي، پس از بيدار شدن از خواب، هنگام رفتن به محل كار خود يا پشت ميز كار و... از طريق تلفن‌هاي همراه، تبلت يا كامپيوتر‌هاي خود، در اين شبكه‌ها در جست‌و‌جوي خبر و دانستن هستند و آنچه را كه خود ديده يا خوانده و شنيده‌اند براي ديگران به اشتراك مي‌گذارند. روزنامه‌ها هرچند به شيوه گذشته روي كيوسك عرضه مي‌شوند و هر روز صبح منتظر نگاه هاي كنجكاوي‌اند كه روي صفحات اول آنها مكث كنند و نياز به خريدن را در مخاطب برانگيزند، اما خبر براي ديده و خوانده شدن منتظر خريدن روزنامه يا پخش آن در راديو و تلويزيون نمي‌ماند. خبر داغ داغ، در كمترين فاصله از لحظه وقوع منتشر مي‌شود و به شمارگان ميليون‌ها مخاطب در شبكه‌هاي مجازي منتشر مي‌شود.

 

روزنامه نگاران و مديران رسانه‌اي كه همچنان دل در بقا و خوانش نسخه‌هاي مكتوب روزنامه‌ها بسته‌اند، امروز جدي‌تر از گذشته در جست‌و‌جوي پاسخ به اين پرسش‌اند كه در دوران مجازي شده انتشار و گردش اخبار و اطلاعات، تكليف روزنامه‌هايي كه تأخيري 24 ساعته تا زمان انتشار دارند و مخاطب و خبر منتظر آمدن و روايت آنها نمي‌مانند چيست؟ چگونه مي‌توانند در زمانه‌اي كه فاصله زماني وقوع رويداد تا انتشار، آني شده است، توجيه و مزيتي براي بودن خود داشته باشند؟ افت شمارگان مطبوعات و كاهش فروش آنها و از سوي ديگرمشكلات مالي و اقتصادي كه بواسطه افت فروش و كوچ آگهي دهندگان از مطبوعات به سمت رسانه‌هاي آنلاين دارند، نشان مي‌دهد كه دست اندركاران رسانه‌هاي مكتوب هنوز از اين سردرگمي بيرون نيامده‌اند و در توجيه مخاطبان براي اينكه هنوز نياز به روزنامه‌هاي مكتوب وجود دارد، توفيق چنداني هم نداشته‌اند.


اين توفيق نداشتن به اعتقاد ناصر آيينه وند  پژوهشگر حوزه رسانه به معناي نا آگاهي و ندانستن مديران رسانه و روزنامه نگاران از شرايط بقاي رسانه‌هاي مكتوب در عصر انفجار اطلاعات مجازي نيست. او مي‌گويد: «تفاوت مهم امروز با سه دهه قبل در فرآيند پردازش و انتشار اطلاعات اين است كه واسطه‌ها و فيلترها حذف شده است. دروازه بانان خبر در دنياي مجازي كمتر دروازه باني مي‌كنند. اين دروازه بانان، خبرنگار، دبير سرويس، سردبير، مدير مسئول و هنجارهاي رسمي و غيررسمي يك رسانه مكتوب يا خبرگزاري را شامل مي‌شود.»
آيينه وند مي‌گويد: «وجود واسطه‌ها و فيلتر‌هاي متعدد خود به خود بر پيچيدگي و فاصله زماني رويداد تا انتشار مي‌افزايد. از همين رو روزنامه‌ها كه سهل است، خبرگزاري‌ها نيز از شبكه‌هاي اجتماعي جا مانده‌اند. براي جبران اين تأخر زماني درحال حاضر راه زياد و نسخه درمان خاصي نيست تا به رسانه‌هاي رسمي توصيه كنيم اما مسأله اين است كه درعصر آنلاين‌ها، رسانه‌هاي رسمي در انجام وظيفه دروازه باني بايد بر سوژه تأكيد كنند و نه رويداد. بايد به سمت فرآيندها و پردازش و فربه كردن روزنامه نگاري تحليلي بروند. متأسفانه وقتي روزنامه را ورق مي‌زنيم مي‌بينيم كه همچنان تيترهاي روزنامه‌ها رويداد محور هستند و نه تحليل محور و در واقع آنچه را كه 12 ساعت قبل خوانندگان خوانده‌اند، بازنشر كرده‌اند.»


وي مي‌افزايد: به‌عنوان مثال همين حادثه تصادف دو قطار در سمنان را در نظر بگيريد؛ اين خبر در خبرگزاري‌هاي رسمي كشور هنوز در حد دو سطر و يك پاراگراف و در حال تكميل منتشر مي‌شد. در حالي كه در كانال‌هاي غيررسمي تلگرامي، شهروندان خود فيلم‌هايي كوتاه از واگن‌هاي در حال سوختن و فرياد‌هاي تلخ قربانيان و داغديدگان را منتشر كرده بودند. در اين شرايط و از اين منظر كه انتشار خبر در كمترين فاصله زماني مهم است، توجيه زيادي براي رجوع مخاطبان به خبرگزاري‌هاي رسمي كشور باقي نمي‌ماند، چه برسد به اينكه مردم با توجه به وقوع حادثه در تعطيلات، منتظر بمانند و خبر را دو سه روز بعد در روزنامه‌ها بخوانند.


اين كارشناس در نقدي به رسانه‌هاي مكتوب مي‌افزايد: «نگاهي به تيترهاي روزنامه‌هايي كه در نخستين روز كار رسمي خود در صفحات اول به‌عنوان خبر اصلي آن را منتشر كردند، نشان مي‌دهد كه متأسفانه نشريات مكتوب ما هنوز خود را با شرايط زيست در دنياي آنلاين تطبيق نداده‌اند. تيتر اغلب روزنامه‌ها رويداد محور بود نه فرآيند محور. عملاً حرف تازه‌اي بيشتر از آنچه مخاطبان در زمان نبود آنها در شبكه‌هاي اجتماعي و كانال‌هاي تلگرامي خوانده بودند، نگفته بودند و به نوعي تكرار ناقص و غيركامل گفته‌ها را داشتند.»


دكتر مجيد رضاييان روزنامه نگار و استاد دانشگاه نيز مي‌گويد: «با توجه به وجود شبكه‌هاي مجازي، معتقدم كه بايد روزنامه نگاري تحليلي را همانند كشورهاي توسعه يافته در ايران تقويت كرد.

 

روزنامه نگاري بايد سوژه محور شود و همواره به تحليل رويدادها بپردازد و مرتب آن را رصد كند. اساساً فلسفه ژورناليسم دو چيز است: يكي «رويداد» است و ديگري «سوژه». رويداد ما را انتخاب مي‌كند و سوژه را ما انتخاب مي‌كنيم. روزنامه‌نگاري تحليلي- ولو در فضاي وب- بايد «سوژه محور» شد. هر چقدر وب‌سايت‌ها از رويدادمحوري به سمت سوژه‌محوري حركت كنند، اصطلاحاً گفته مي‌شود كه به سمت روزنامه‌نگاري تحليلي پيش مي‌روند. در اين نوع روزنامه‌نگاري -‌حتي اگر رويداد‌محور نيز باشيد‌- رويداد را «بماهو رويداد»  بررسي نمي‌كنيد. دنبال اطلاعات تكميلي و تعقيب خبر مي‌رويد.»

 

اين استاد دانشگاه سوژه محوري و حركت به سمت روزنامه نگاري تحليلي را نياز فوري و حياتي تحريريه‌هاي مطبوعات مي‌داند، چراكه روزنامه‌ها امروز خبري را كه چند ساعت پيش رخ داده منتشر نمي‌كنند بلكه خبري را منتشر مي‌كنند كه فردا خواننده خواهد خواند و در اين فاصله اطلاعات جديدي به رويداد اضافه شده‌اند.


به اعتقاد رضاييان، روزنامه نگاري يك تخصص ميان رشته‌اي است و براي روزنامه نگاري تحليلي، بايد علاوه بر آشنايي و اشراف بر روزنامه نگاري تخصصي مرتبط با همان حوزه را هم داشت.


 وي مي‌گويد: «روزنامه‌نگار به هر حوزه خاصي كه وارد مي‌شود، بايد نخست كارشناس آن رشته يا حوزه باشد يا مسير آن را طي كند. اگر خبرنگار ورزشي است بايد حوزه تخصصي داشته باشد؛ مثلاً خبرنگار توپ و تور. چنين خبرنگاري بايد كارشناسي قابل قبولي از حوزه‌هاي فوتبال، بسكتبال و واليبال داشته و در يكي از اين موارد تخصصي‌تر هم باشد و مثلاً بايد حرفه‌اي‌تر و تخصصي‌تر واليبال را دنبال كند. اين مرحله دوم است. پس از اين مرحله، بايد پايه اصلي تحريريه «ادبيات» باشد و در كنار آن به زبان دومي نيز تسلط نسبي داشته باشد. روزنامه‌نگاري در‌ سال ٢٠١٦ اين ملزومات را با خود دارد؛ بنابراين تا اينجا تسلط بر ادبيات و تسلط فني و دوزبانه بودن ملزومات اوليه است. در كنار اين دو گذراندن دوره‌هاي عمومي روزنامه‌نگاري و تخصص در حوزه خبري كه قبلاً اشاره كردم، قرار مي‌گيرد. هر كسي در دنياي امروز مي‌خواهد روزنامه‌نگار شود بايد اين سه مرحله را طي كرده باشد. هر كسي از در تحريريه وارد روزنامه شد نبايد او را روزنامه‌نگار تلقي كرد.


در گذشته يك سردبير تمام اين مراحل را طي كرده بود و علاوه بر آن در حوزه‌هاي تخصصي مختلف نيز ورود داشت. امروزه نه‌تنها اين آموزش‌ها براي روزنامه‌نگار وجود ندارد، بلكه گاهي اوقات ديده مي‌شود سردبير نيز به همراه تحريريه خود سرجمع يك تخصص درست‌وحسابي ندارند. همين مي‌شود كه روزنامه‌نگاري ما مي‌شود: «وي گفت»، «وي افزود». همين الان هم مي‌بينيم كساني كه واقعاً حرفه‌اي هستند، كارهايشان به نسبت ديگران ديده مي‌شود و تيترهايشان موج ايجاد مي‌كند.»
 

منبع: روزنامه ايران