شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : روابط‎عمومي و شيوه‌هاي علمي پژوهش
چهارشنبه، 16 اسفند 1391 - 22:53 کد خبر:2697
يك پژوهشگر اجتماعي قبل از شروع هر تحقيقي بايد توانايي طرح‌ريزي و به‏ كارگيري وسيله آشكارسازي واقعيت يعني روش كار را داشته باشد.

شارا- نقش و اهميت پژوهش به عنوان يك رويكرد علمي در عرصه تحولات اجتماعي، فرهنگي، سياسي و ... در عصر ارتباطات بر هيچ جامعه‌اي پوشيده نيست. يافته‌هاي يك تحقيق زماني به تحقق اهداف تعيين شده كمك مي‌كند كه پس از طي اصول علمي، قابليت تعميم داشته باشد. يك پژوهشگر اجتماعي قبل از شروع هر تحقيقي بايد توانايي طرح‌ريزي و به‏ كارگيري وسيله آشكارسازي واقعيت يعني روش كار را داشته باشد. روش، همان مجموعه ساده فنوني نيست كه هميشه به كار مي‎ گيريم، بلكه منظور از روش، بينش كلي ذهني است كه در هر مورد كار تحقيقي بايد آن را از نو ابداع كرد. يك تحقيق اجتماعي، به مجموعه مطالعات يا بررسي‌هايي گفته مي‌شود كه بر حسب ميزان دانش، تجربه و قدرت تخيل پژوهشگر و تدابيري كه به كار بسته به نتايجي رسيده است. پژوهشگر در آغاز يك تحقيق يا كار علمي بايد مراحل علمي زير را به عنوان اصول اساسي به اجرا گذارد:

مرحله 1- بيان مسأله: تحقيق وقتي مي‌تواند به درستي آغاز شود كه مسأله تحقيق به صورت كامل بيان شده باشد. هدف از انجام تحقيق يا پژوهش، پيدا كردن جواب مسايل با استفاده از روش‌هاي علمي است. دشوارترين گام در فرايند پژوهش، مشخص كردن مسأله مورد مطالعه است. در اين مرحله كمتر اتفاق مي‌افتد كه مسئله پژوهش روشن، صريح و كامل باشد. يك مسأله بايد امكان بررسي داشته باشد و زمينه را براي بيان ادعاهايي پيرامون پاسخ‌ها و راه‌حل‌ها فراهم آورد.

مسأله تحقيق بايد حالت پرسشي و سؤالي داشته باشد و به صورت جمله خبري بيان نشود. براي يافتن پاسخ هر مسأله بايد از نوع تحقيق خاصي استفاده كرد. زيرا ماهيت مسأله، تعيين‌كننده نوع تحقيق مناسبي است كه از طريق آن مي‌توان به پاسخ دست يافت. لذا پژوهشگر بايد به اين نكته توجه كند كه بين چگونگي بيان مسأله تحقيق و نوع تحقيق رابطه منطقي برقرار سازد. (در بيان مسأله به نظريه‌هاي مطرح شده پيرامون موضوع تحقيق اشاره مي‌شود). بهترين شيوه شروع يك كار تحقيقي اين است كه طرح آن به صورت يك پرسش آغازي عنوان شود. در ارائه طرح تحقيق نبايد از بيان پرسش‌هاي ساده و روشن ترديد داشت حتي اگر در واقعيت امر اين پرسش‌ها نتيجه تفكر نظريه‎ اي پيچيده و مشكل باشند. عنوان كردن طرح تحقيق به صورت يك پرسش آغازين وقتي مفيد است كه اين پرسش به درستي تدوين شده باشد. يك پرسش بايد عملي باشد. يعني بتوان بر مبناي آن كار كرد و مخصوصاً بايد بتوان پاسخ‌هايي را براي آن فراهم آورد. بايد يك پرسش حقيقي يك پرسش باز باشد. يعني پرسشي كه از پيش بتوان چندين پاسخ متفاوت براي آن در نظر گرفت و كاركرد آن تبيين پديده‌ها باشد. در اين پرسش، محقق سعي مي‌كند آنچه را كه مي‌خواهد بداند، آشكار كند و به دقيق‌ترين صورت ممكن در گزاره يك پرسش آغازين بيان كند.

مرحله 2 بيان فرضيه: پژوهشگر پس از تعقل درباره مسأله، بررسي تجارب مقدماتي درباره جواب‌هاي ممكن و سرانجام پس از مشاهده پديده‌هاي مربوط، ممكن است براي مسأله مورد نظر يك جواب موقتي تدوين كند. اين جواب موقتي كه فرضيه ناميده مي‌شود، ممكن است يك حدس مبهم يا يك جواب بالقوه مستدل باشد. به بيان ديگر فرضيه يك بيان مبتني بر حدس يا پيشنهاد موقتي درباره رابطه بين دو متغير است. فرضيه‌ها معمولاً به شكل جملات تفسيري يا اخباري بيان مي‌شوند. هر فرضيه پژوهش (علمي) بايد آزمون‌پذير باشد. در صورت چنين شرطي، در تحقيقات علوم اجتماعي بايد از فرضيه‌هاي پژوهشي، فرضيه‌هاي آماري ساخت كه به صورت دو فرضيه (فرضيه صفر و فرضيه خلاف) عنوان مي‌شوند. فرضيه صفر، يك بيان مقداري بر مبناي برهان خلف است و نبود هيچ رابطه مهم بين دو متغير يا نبود هيچ تفاوتي مهم بين گروه را بيان مي‌كند. فرضيه صفر به نحوي تهيه و تنظيم مي‌شود كه بتوان آن را براي رد احتمالي مورد آزمون قرار داد. فرضيه خلاف در واقع عكس فرضيه صفر است و بيان‌كننده وجود رابطه يا اختلاف مهم بين دو متغير مي‌باشد. (چنانچه متغيرهاي مورد آزمون، جهت‌دار باشد يعني با افزايش يا كاهش در متغير x، y نيز افزايش يا كاهش مي‌يابد مثل احساس رضايت و نوع كيفيت محصولات، از واژه رابطه استفاده مي‌كنيم. اما اگر متغيرهاي مورد آزمون جهت‌دار نباشند مثل جنس پاسخگو و احساس رضايت، از واژه اخلاف استفاده مي‌نماييم) زماني كه محقق به نادرستي فرضيه صفر را رد كند، خطاي نوع اول و زماني كه آن را تأييد كند، خطاي نوع دوم را مرتكب شده است. يك فرضيه مناسب بايد داراي ويژگي‌هاي زير باشد:

1- بايد با شواهد عقلي و حقايق علمي شناخته شده، هماهنگ باشد. 2- بايد آزمون‌پذير بوده و آزمون درستي يا نادرستي آن به طور كامل امكان‌پذير باشد.
3- فرضيه بايد بدون ابهام باشد. 4- فرضيه عمدتاً رابطه بين دو يا چند متغير را پيش‌بيني مي‌كند كه اين 4 ويژگي به عنوان اصول فرضيه‌سازي (اصل صراحت، اصل فراغت از ارزش، اصل دقت، اصل پژوهش‌پذيري) بايد رعايت شود.

انواع فرضيه‌ها: با توجه به وسعت معنايي فرضيه و گستره تحقيقات اجتماعي، فرضيه‌ها نيز انواعي بسيار مي‌يابند: نظير 1- فرضيه‌هاي وصفي (توصيفي): در اين نوع فرضيه‌ها، بيشتر وضعيت يك متغير خاص بيان مي‌شود و در آن استنباط خاصي مطرح نيست. اين نوع فرضيه‌ها، در قالب فرضيه‌هاي آماري، قابل بيان نيستند زيرا با محاسبه شاخص آماري در جامعه به راحتي مي‌توان فهميد كه آيا فرضيه تأييد يا رد شده است. هدف فرضيه‌هاي توصيفي، ارائه تصوير واقعيت است. مثل تحقيق پيرامون رضايت پژوهشگران مركز تحقيقاتي از كار خود. 2- فرضيه‌هاي علّي: اين نوع فرضيه‌ها براي كشف و تعيين رابطه علت و معلول بين دو يا چند متغير به كار مي‌روند (بيكاري جوانان، موجب روي آوردن آن‌ها به اعتياد مي‌شود). 3- فرضيه‌هاي جهت‌دار و فاقد جهت؛ فرضيه‌اي كه جهت حركت را روشن مي‌سازد و جهتي را كه انتظار مي‌رود، روند تحولات در آن جهت حركت نمايد را پيش‌بيني مي‌كند. به فرضيه جهت‌دار و فرضيه‌اي كه تغيير حركت و تحولات را بدون ذكر جهت پيش‌بيني نمايد، فرضيه فاقد جهت گويند مانند پايين بودن سن ازدواج دختران و پسران در جوامع سنتي (فرضيه جهت‌دار) و بررسي سن ازدواج در دختران و پسران در جوامع سنتي (فرضيه فاقد جهت).

مرحله 3- اهداف تحقيق: در انتخاب موضوع تحقيق، انگيزه‌هاي متفاوتي مي‌تواند مؤثر باشد. هر چه اهداف و راه‎هاي رسيدن بدان مشخص‌تر باشد، فرد محقق، بهتر مي‌تواند پس از انجام كار به مشكلات پاسخ گويد. بنابراين در امر تحقيق بايد هدف از اجراي تحقيق را به صورت اهداف كلي و جزيي تشريح نمود. در اهداف كلي، موضوع مورد بررسي تعيين و شناسايي عوامل تأثيرگذار بر آن مد نظر قرار گرفته و در اهداف جزيي نيز به تأثير تك تك عوامل مؤثر بر موضوع مورد بررسي اشاره مي‌شود. معمولاً پس از شرح اهداف تحقيق، ضرورت و اهميت تحقيق نيز به عنوان استفاده كاربردي از آن تشريح و تعريف مي‌شود.

مرحله 4- تعريف متغيرها: متغير كميتي است كه در دامنه معين مي‌توان از يك فرد به فرد ديگر مقادير مختلفي را ايجاد كرد. بنابراين چيزي است كه تغيير مي‌كند و محقق آن‌ها را بنا به هدف تحقيق خود، كنترل، دستكاري يا مشاهده مي‌كند. متغير مفهومي است كه در تحقيقات تجربي مورد استفاده قرار مي‌گيرد و ممكن است داراي دو يا چند ارزش (مقوله) باشد. مفاهيم جنس، طبقه اجتماعي، درآمد، متغيرهاي دو ارزشي و چند ارزشي هستند. متغيرها را مي‌توان به روش‌هاي مختلف طبقه‌بندي كرد:

1- از نظر اندازه‌گيري: متغيرهاي كيفي و كمي در اين گروه قرار مي‌گيرند. به متغيرهايي كه اسمي يا مقوله‌اي هستند و بين طبقات آن‌ها كمتري يا بيشتري وجود ندارد و تمام اعضاي يك طبقه از ارزش يكساني برخوردارند، متغير كيفي گفته مي‌شود. مانند جنسيت و گروه خوني افراد. به متغيرهايي كه براي اندازه‌گيري آن‌ها مي‌توان به آن‌ها مقادير عددي نسبت داد، متغير كمي گويند. مانند درآمد، قد، وزن و تعداد فرزندان.

2- از نظر امكان دستكاري و دخالت: متغيرهاي فعال و متغيرهاي ويژگي در اين گروه قرار دارند. به متغيرهايي كه محقق مي‌تواند آنها را دستكاري كند يعني امكان دستكاري اين متغيرها وجود دارد، متغير فعال گويند مانند تأثير روش تدريس بر گروهي از دانشجويان. (روش تدريس متغير فعالي است كه محقق مي‌تواند آن را تغيير دهد) و به متغيرهاي عكس آن كه قابل دستكاري توسط محقق نيستند، متغير ويژگي گويند. مانند ويژگي‌هاي يك انسان (استعداد تحصيلي، جنس، هوش و...)

3- از نظر نقش آنها در تحقيق: متغير مستقل، متغير وابسته، متغير تعديل‌كننده، متغير كنترل و متغير مداخله‌گر در اين گروه قرار مي‌گيرند.

متغير مستقل متغيري است كه بعد از انتخاب توسط محقق، در آن دخالت يا دستكاري مي‌شود و بر متغير وابسته تأثير مي‌گذارد. مثل بررسي تأثير بيكاري جوانان بر اعتياد آنها. (بيكاري جوانان متغير مستقل است). متغير وابسته متغيري است كه هدف محقق تشريح آن است كه در قالب يك مسأله براي تحقيق مورد بررسي قرار مي‌گيرد و متغيري است كه از متغير مستقل تأثير مي‌گيرد. (اعتياد جوانان). متغير تعديل‌كننده، متغيري است كه رابطه بين متغير مستقل و وابسته را تحت تأثير قرار مي‌دهد. مانند جنسيت در موضوع بررسي همبستگي بين سن ازدواج و سطح تحصيلات در دختران و پسران. متغير مداخله‌گر متغيري است كه انتزاعي و غير قابل مشاهده است كه بين متغير مستقل و وابسته قرار مي‌گيرد. مانند علاقه به تحصيل، سن ازدواج را افزايش مي‌دهد كه تلاش و كوشش در ادامه تحصيل به عنوان متغير مداخله‌گر است. متغير كنترل متغيري است كه محقق با روش‌هاي خاص، اثر آنها را خنثي مي‌كند و مي‌تواند جداي از متغير مستقل، بر متغير وابسته تأثير گذارد، مانند تأثير بيكاري جوانان بر اعتياد آنها كه در اين ميان فقر نيز به عنوان متغير كنترل در اعتياد تأثيرگذار است. نخستين گام براي اندازه‌گيري متغير، تعريف دقيق آن است. پژوهشگر به منظور آزمونپذير بودن فرضيه‌ها، لازم است متغيرهاي مورد مطالعه را از شكل انتزاعي و مفهومي خارج و به شكل عملي تعريف كند.

وقتي تعريف يك متغير با استفاده از مفاهيم ديگر انجام شود مي‌گوييم متغير به صورت مفهومي تعريف شده است. مثل هوش، به عنوان يك متغير مفهومي به صورت استعداد و توانايي سازگاري با موقعيت‌هاي جديد تعريف مي‌شود. اما در متغير عملياتي، يك متغير با عملياتي كه براي اندازه‌گيري آن متغير لازم است، مشخص مي‌شود مانند تعريف هوش كه به عنوان نمره‌اي است كه فرد در آزمون به دست مي‌آورد.

مرحله 5- چارچوب نظري تحقيق: هر تحقيق به يك چارچوب نظري نياز دارد. چارچوب نظري، الگويي است كه فرد پژوهشگر بر اساس آن درباره روابط بين عواملي كه در ايجاد مسئله مهم تشخيص داده شده‌اند، نظريه‌پردازي مي‌كند. در چارچوب نظري تحقيق متغيرهايي مانند متغير مستقل، وابسته، مداخله‌گر و تعديل‌گر كه تصور مي‌شود در پاسخ و حل مسئله تحقيق نقش دارند، شناسايي مي‌شوند. ايجاد چارچوب نظري در تكميل درك پژوهشگر از مسئله تحقيق به فرضيه‌سازي به آزمون آنها كمك مي‌كند و نيز يك شبكه منطقي بين متغيرهايي است كه از طريق فرآيندهايي مثل مصاحبه، مشاهده و بررسي ادبيات موضوع (پيشينه تحقيق) فراهم آمده است. يكي از مهم‌ترين كاركردهاي چارچوب نظري، ارائه متغيرهاي مرتبط با مسئله تحقيق است. در تعريفي كلاسيك مي‌توان گفت: نظريه‌هاي مرتبط با تحقيق مورد بررسي در اين مرحله گنجانده و پژوهش‌هاي انجام شده در زمينه موضوع، مورد نقد و بررسي قرار مي‌گيرد.

مرحله 6- ابزار اندازه‌گيري: يك پژوهشگر، متغيرها را عملياتي مي‌كند تا راهي براي سنجش كميت مفاهيم ذهني بيابد و بر پايه صفات خاصي كه آن مفاهيم را توصيف مي‌كند به مقايسه‌هايي بين پديده‌ها بپردازد. اين روش نسبت دادن اعداد براي بيان ويژگي‌هاي يك پديده را اندازه‌گيري مي‌نامند. رويه‌هاي اندازه‌گيري، ابزار طبقه‌بندي و رده‌هاي پديده‌ها را فراهم مي‌آورند.

آزمون‌ها، نگرش‌سنج‌ها و گروه سنج‌ها به عنوان ابزار اندازه‌گيري براي جمع‌آوري داده‌ها به كار مي‌روند.

گروهسنج: روشي است براي توصيف روابط اجتماعي بين افراد و پذيرش يا طرد فرد از طرف ساير اعضاي گروه. هدف گروهسنجي، سنجش ارزش اجتماعي يا شخصي فرد براساس نگرش‌هاي ديگر افراد گروه است. با اين روش، پذيرش فرد از سوي ديگران مورد بررسي و سنجش قرار مي‌گيرد. در تحقيقاتي كه پيرامون بررسي متغيرهايي مانند سازگاري در جمع، ميزان محبوبيت و ميزان پذيرش افراد از سوي ديگران صورت مي‌گيرد از گروه‏سنج استفاده مي‌شود. مثل رابطه بين نگرش استاد به دانشجو و پذيرش آنان از سوي اعضاي گروه.

نگرشسنج: براي بررسي عقايد اشخاص از طريق نظرخواهي و علاقه نسبت به يك پديده خاص مي‌توان از نگرش‏سنج استفاده نمود. براي سنجش نگرش مي‌توان از روش‌هاي مختلف مانند مشاهده مستقيم رفتار، مصاحبه، آزمون‌هاي فرافكني و مقياس‌ها استفاده كرد. از ميان روش‌هاي مختلف سنجش نگرش، استفاده از پرسشنامه و مقياس‌هاي نگرش‏سنج، مناسب‌ترين روش‏ها به شمار مي‌روند.

طيف بوگاردوس (فاصله اجتماعي): در اين مقياس از آزمودني خواسته مي‌شود كه درجه پذيرش يا عدم پذيرش خود را نسبت به مردم، نژادها و پيروان مذاهب مختلف مشخص كند كه به سه درجه پذيرش كامل، پذيرش نسبي و طرح طبقه‌بندي مي‌شود.

طيف ترستون: در روش ترستون از پاسخگو خواسته مي‌شود تا تمام مواردي را كه با آن‌ها موافق است اعلام كند و امتياز او بر اساس آن موافقت‌ها تعيين مي‌شود. در اين اظهار نظرها، درجه‌هاي مختلفي از نگرش مثبت يا منفي نسبت به موضوع مورد مطالعه ابراز شده است. سپس اظهار نظرهاي جمع‌آوري شده در اختيار گروه بزرگي از داوران قرار مي‌گيرد تا آنها هر يك از اظهارنظرها را بر حسب يك مقياس 11 درجه‌اي بين دو وضعيت كه نشانگر حداكثر نگرش مثبت و حداكثر نگرش منفي است، مرتب كنند. به اظهارنظري كه بيانگر نگرش كاملاً مثبت يا مساعد باشد نمره (11) و به اظهارنظري كه بيانگر نگرش منفي نسبت به موضوع مورد مطالعه باشد نمره (1) داده مي‌شود و به ساير اظهار نظرها نيز نمره بين 11-1 تعلق مي‌گيرد. داوران براي تعيين شاخص ابهام بين نمره‌هاي متفاوت از فرمول زير استفاده مي‌كنند.


هر قدر ضريب ابهام‌سنجي كمتر باشد، قابل قبول‌تر خواهد بود.

طيف ليكرت: در اين روش به اظهارنظرهاي پاسخگو به صورت پاسخ‌هاي (كاملاً موافقم، موافقم، نظري ندارم، مخالفم، كاملاً مخالفم) به ترتيب نمره‌هاي 5، 4، 3، 2، 1 داده مي‌شود و نمره‌گذاري اظهارنظرها با نگرش منفي به صورت معكوس انجام مي‌گيرد كه به پاسخ‌هاي كاملاً موافقم، موافقم، نظري ندارم، مخالفم، كاملاً مخالفم به ترتيب نمره‌هاي 1، 2، 3، 4، 5 داده مي‌شود. سپس مجموعه‌ نمره‌هاي هر آزمودني در مقياس محاسبه مي‌شود.

 

آزمون‌ها

آزمون‌ها ابزار توصيف و اندازه‌گيري نمونه‌اي از رفتار آدمي محسوب مي‌شود. آزمون‌ها ممكن است براي مقايسه رفتار دو فرد يا بيشتر در يك زمان معين يا مقايسه رفتار يك فرد در زمان‌هاي مختلف مورد استفاده قرار گيرند.

آزمون‌هاي رواني: آزمون‌هاي پيشرفت يا استعداد تحصيلي. آزمون هوش بهترين عملكردي را كه فرد توانايي آن را دارد اندازه مي‌گيرد. سياهه‌ها نيز رفتار سنخي فرد را اندازه مي‌گيرند. آزمون، وسيله‌اي است عيني و استاندارد شده كه براي اندازه‌گيري نمونه‌اي از رفتار يا خصايص آدمي به كار مي‌رود. تمامي ابزارهاي اندازه‌گيري متغيرها چهار ويژگي دارند كه عبارتند از: استاندارد بودن، اعتبار، پايايي و عملي بودن كه ما در اينجا به شرح دو ويژگي اعتبار و روايي اكتفا مي‌كنيم:

1- قابليت اعتبار يا صحت (روايي): ابزار ساخته شده با چه دقتي موضوع مورد اندازه‌گيري را اندازه مي‌گيرد؟ اگر يك آزمون چند بار تحت شرايط يكسان درباره يك آزمودني اجرا شود، بايد نمره وي در همه موارد يكسان باشد. معناي آن اعتبار نمره‌هاي آزمون در طول زمان است و معناي دوم اعتبار اين است كه سؤال‌هاي آزمون تا چه اندازه با يكديگر همبستگي متقابل دارند و همه سؤال‌هاي آزمون يا ابزار سنجش، سازه واحدي را مي‌سنجد. سومين معناي اعتبار، به درجه توافق ارزش‏يابان مختلف اطلاق مي‌شود كه اگر دو يا چند ارزشياب متغيري را كه با ابزار واحد و در شرايط يكسان درباره يك آزمودني به دست آمده است بدون اطلاع ديگر نمره‌گذاري كنند بايد بين نمره‌هاي آنان همخواني وجود داشته باشد. به منظور محاسبه اعتبار يك پرسشنامه (در صورتي كه سؤالات پرسشنامه 2 ارزشي باشد مانند گزينه‌هاي بلي، خير) از فرمول 20 كودرريچاردسون استفاده مي‌كنيم، اما اگر سؤالات پرسشنامه چند ارزشي باشد مانند طيف ليكرت از روش آلفاي كرون باخ استفاده مي‌كنيم. سومين روش اعتبارگيري پرسشنامه، محاسبه ضريب همبستگي زوج و سؤالات فرد است. اگر پرسشنامه يك سازه واحد (موضوع واحد) را مي‌سنجد يك آلفاي كرون باخ اما اگر سؤالات هر كدام دو يا چند سازه را بسنجد بايد براي هر تعداد سؤالاتي كه يك سازه را مي‌سنجد آلفاي كرون باخ جداگانه محاسبه كنيم. ضريب اعتبار محاسبه شده نبايد از 70 صدم كمتر باشد، چرا كه پرسشنامه فاقد اعتبار مي‌باشد.

2- قابليت اعتماد يا ثبات (پايايي): مراد از پايايي آن است كه ابزار اندازه‌گيري براي هدف مورد نظر از كارايي لازم برخوردار است. يعني ابزار پژوهش همان متغيري را اندازه‌گيري مي‌كند كه پژوهشگر قصد اندازه‌گيري آن را دارد. براي تعيين پايايي يك پرسشنامه بايد تعدادي متخصص يا صاحب نظر در حوزه مورد بررسي انتخاب و پرسشنامه را جهت اظهارنظر در هر سؤال به آن‌ها داده كه پايايي بودن هر سؤال توسط آنها مشخص شود. سپس ضريب توافق هر سؤال را بر حسب فرمول تعداد مورد توافق/ تعداد كل داوران= ضريب توافق محاسبه مي‌كنيم كه در هر سؤال بايد 75 درصد ارزش‏يابان يا داوران موافقت نمايند كه در آن صورت سؤال از پايايي لازم برخوردار خواهد بود، در غير اين صورت چنانچه ضريب توافق از 75 درصد كمتر باشد آن سؤال حذف مي‌شود.

مرحله 6- تعيين جامعه آماري: به مجموعه‌اي از اشيا، مكان، اشخاص، رويدادها يا اموري كه در يك يا چند صفت مشترك هستند، جامعه آماري مي‌گوييم كه بايد از نظر مكاني، زماني و ويژگي‌هاي جمعيتي محدود و تعريف شده باشند. سپس از گروهي افراد جامعه كه معرف آن جامعه باشند و كم و بيش ويژگي‌هاي افراد جامعه را دارا هستند، نمونه انتخاب مي‌كنيم.

مرحله 7- نمونه‌گيري: نمونه به گروهي از افراد جامعه كه معرف آن جامعه بوده و كم و بيش ويژگي‌هاي افراد جامعه را دارا هستند، گفته مي‌شود و نمونه‌گيري نيز انتخاب افراد گروه نمونه از ميان اعضاي يك جامعه مي‌باشد. براي نمونه‌گيري دو روش كلي وجود دارد. نمونه‌گيري تصادفي و نمونه‌گيري غير تصادفي. در نمونه‌گيري تصادفي، احتمال انتخاب شدن براي همه اعضاي گروه، يكسان است و هيچ عاملي جز شانس و تصادف در انتخاب شدن افراد گروه نمونه از جامعه وجود ندارد. در نمونه‌گيري غيرتصادفي نيز محقق به سبب فراهم نبودن امكانات يا سهولت دسترسي به گروه‌هاي خاص از افراد، نمونه‌ها را از ميان موارد خاص انتخاب مي‌كند. متداول‌ترين انواع نمونه‌گيري تصادفي (احتمالي) عبارتند از ساده (با استفاده از قرعه‌كشي و جدول اعداد تصادفي، نمونه انتخاب مي‌شود)، نظامدار (ابتدا فهرست الفبايي اسامي افراد جامعه را تهيه و به هر يك از آن‎ها شماره‌هاي 1 تا 100 مي‌دهيم و فاصله‏ نمونه‌گيري را محاسبه مي‌كنيم)، طبقه‌اي (زماني كه افراد جامعه از نظر صفات غير مشترك ناهمگون باشند ابتدا جامعه به چند جامعه همگون‌تر طبقه‌بندي مي‌شود و افراد نمونه به نسبت از ميان افراد هر طبقه انتخاب مي‌شوند)، خوشه‌اي (هرگاه جامعه نامحدود و گسترده باشد و به سبب پراكندگي جامعه امكان دسترسي به فهرست اسامي وجود نداشته باشد از روش خوشه‌اي چند مرحله‌اي استفاده مي‌كنيم و متداول‌ترين انواع نمونه‌گيري غيرتصادفي عبارتند از: هدفمند (بر اساس هدفي كه داريم، افراد خاص را به عنوان نمونه انتخاب مي‌كنيم)، در دسترس (از افرادي كه در اختيارمان هستند، نمونه‌گيري مي‌كنيم)، داوطلبانه (نمونه‌ها خود داوطلب به پاسخگويي مي‌شوند)، سهميه‌اي (پژوهشگر به اختيار خود نمونه مي‌گيرد) گلوله برفي (با انتخاب يك نفر به عنوان نمونه، نمونه‌هاي بعدي انتخاب مي‌شوند).

براي تعيين يا برآورد حجم نمونه: حجم نمونه يا تعداد افرادي كه ما بايد با آن‌ها مصاحبه كنيم بستگي به آن دارد كه ما با چه دقت و اطميناني مي‌خواهيم نتايج تحقيق از نمونه را به كل جامعه آماري تعميم دهيم. هر چه اين دقت و اطمينان تعميم بيشتر باشد نياز به حجم نمونه بيشتري خواهد بود و بر عكس. بنابراين براي تعيين حجم نمونه بايد اول ميزان دقت و سطح اطمينان تعميم را بدانيم. اگر موضوع مورد بررسي ما از نگرش‌سنج، آزمون و مقياس استفاده شده يا موضوع مورد بررسي كمي باشد از فرمول N=X2*Z/D2 و يا اگر كيفي باشد (مثل روش پيمايش) از فرمول
N=P(1-P)Z2/D2 براي تعيين حجم نمونه استفاده مي‌نماييم. 5/0= P و S2 واريانس جامعه و D مقدار خطاي قابل قبول از 01/0 تا 05/0.

مرحله 8- تعيين روش (مقطعي. طولي): تحقيقات را با توجه به اين كه در يك مقطع زماني صورت گيرند يا در چند مقطع، مي‌توان به انواع زير تقسيم كرد:

تحقيقات مقطعي: شامل پژوهش‌هاي كلي است كه صرفاً در يك زمان صورت مي‌گيرند. مثل تحقيقي كه در مورد طلاق در تهران در سال 1355 به انجام مي‌رسانيم.

تحقيقات طولي: منظور تحقيقاتي است كه در چند مقطع زماني صورت مي‌گيرد و هدف، شناخت حركت پديده در طول زمان است. مثل بررسي انتخابات توسط مردم در يك روند ده ساله.

مرحله 9- تعيين روش تحقيق: يك پژوهش از نظر معيار كاربرد آن به پژوهش عملگرا يا متعهدانه، پژوهش كاربردي و پژوهش بنيان‏نگر طبقه‌بندي مي‌شود. به تحقيقي كه به منظور ايجاد دگرگوني‌هاي اجتماعي مخصوصاً در جهت تحقيق ايدئولوژي خاص محقق صورت گيرد، پژوهش عملگرا گويند. به تحقيقي كه نه در جهت ارضاي كنجكاوي‌هاي پژوهشگر بلكه حل مسئله‌اي فردي، گروهي يا اجتماعي انجام پذيرد و به منظور رفع مشكلي صورت گيرد، تحقيقات كاربردي ناميده مي‌شود. در اين تحقيق، هدف كشف دانش تازه‌اي است كه كاربرد مشخصي را درباره فرايندي در واقعيت دنبال مي‌كند. مثل بررسي دلايل فراگير نبودن روحيه كار بين گروهي از كارگران صنعت خودروسازي. تحقيقات بنيادي (پايه‌اي) به تحقيقي گفته مي‌شود كه در آن محقق به كنجكاوي‌هاي بزرگ انساني پاسخ مي‌دهد. در اين نوع تحقيق سعي مي‌شود كه دانش به طور عام توسعه و گسترش يابد و كاربرد عملي دستاوردهاي تحقيق مورد توجه قرار نمي‌گيرد، مثل (توسعه نظريه‌پردازي‌هاي كلي انسان‏شناسانه پيرامون‌ساز و كار انگيزشي مؤثر در رفتار انسان).

روش تحقيق بسته به نوع اطلاعاتي كه محقق به كار مي‌گيرد و شيوه‌اي كه در جمع‌آوري اطلاعات در پيش مي‌گيرد، فرق مي‌كند. از اين رو تحقيق را به دو نوع تقسيم‌بندي مي‌كنيم كه شامل؛ الف- تحقيقات آزمايشي و غير آزمايشي ب- تحقيقات كتابخانه‌اي مشاهده‌اي و پيمايشي (زمينه‌يابي) مي‌شود. فرق اساسي بين دو تحقيق آزمايشي و غير آزمايشي در اين است كه در تحقيقات آزمايشي محقق در انتخاب عاملي كه اثر آن را مطالعه مي‌كند، آزاد بوده و در آن دخل و تصرف مي‌كند. در اين تحقيقات، متغير مستقل توسط خود محقق ايجاد مي‌شود تا تأثير آن را روي متغير وابسته ارزيابي كند.

در تحقيقات كتابخانه‌اي با استفاده از اسناد و مدارك موجود در كتابخانه، به گردآوري اطلاعات مي‌پردازيم، در تحقيقات پيمايشي، اطلاعات به صورت حضوري مثل مصاحبه و غير حضوري مثل استفاده از پرسشنامه انجام مي‌گيرد. در تحقيقات مشاهده‌اي اطلاعات از طريق مصاحبه- مطالعات موردي- تك‌نگاري و مردم‏نگاري جمع‌آوري مي‌شود.

مرحله 10- جمع‌آوري اطلاعات و تجزيه تفسير آن: داده‌ها را با چهار روش كلي كه هر يك انواع و ويژگي‌هاي خاصي دارند، مي‌توان از جامعه يا نمونه آماري استخراج كرد. اين ابزارها شامل پرسشنامه، مشاهده، مصاحبه و بررسي مدارك و اسناد (مراجعه به كتابخانه) هستند كه بعد از برآورد روايي و اعتبار به عنوان ابزار جمع‌آوري اطلاعات استفاده مي‌شوند. سپس پژوهشگر براي دستيابي به پاسخ پرسش تحقيق از طريق آزمون فرضيه‌ها، داده‌ها را به قسمت‌ها و بخش‌هايي تجزيه مي‌كند.

اما تحليل داده‌هاي پژوهش به خودي خود پاسخ پرسش‌ها را ارائه نمي‌دهد و تفسير داده‌ها ضروري است. تفسير كردن به معني تبيين و معنا بخشيدن به داده‌ها است. تبيين داده‌هاي خام، دشوار يا غيرممكن است و پس از تجزيه و تحليل داده‌ها بايد به تفسير آن پرداخت. محاسبه مفاهيم ضمني داده‌هاي گردآوري شده و ربط دادن مجدد آن‌ها به مسئله تحقيق به هيچ وجه آسان نيست. اگر چه شايد رسيدن به يك پاسخ روشن به پرسش‌هايي كه مورد تجزيه بوده است ممكن باشد، اما بسياري از تحقيقات سرانجام كاملاً قطعي نيستند.

در خصوص روش تجزيه و تحليل آماري، در صورت كيفي بودن داده‌ها از روش خي دو (كاي اسكوئر) و در صورت كمي بودن داده‌ها از تحليل واريانس عاملي استفاده مي‌كنيم.

مرحله 11- پيش‌بيني نتايج تحقيق و گزارش نهايي: نتيجه‌گيري مطلوب، حاصل تجزيه و تحليل دقيق اطلاعاتي است كه بر مبناي سؤال اصلي تحقيق گردآوري شده‌اند. گزارش تحقيق، شرحي درباره ماهيت تحقيق ارائه مي‌كند و نتيجه‌گيري‌هايي را كه به عمل آمده توجيه مي‌كند.

بيشتر گزارش‌ها به پرسش‌هايي كه بي‌پاسخ مانده‌اند، اشاره دارد و تحقيقات بيشتري را كه سودمند خواهد بود در آينده انجام شود، پيشنهاد مي‌كند.