شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : چهار گام دستيابي به ديپلماسي رسانه‌اي فعال
چهارشنبه، 19 آبان 1395 - 16:49 کد خبر:26751
دكتر حسن بشير دانشيار دانشگاه امام صادق (ع) با بيان اينكه ديپلماسي گفتماني براي ايجاد همگرايي ميان ايران و كشورهاي منطقه جهت تحقق ديپلماسي رسانه‌اي فعال ضروري است، چهار گام براي دستيابي به ديپلماسي رسانه‌اي فعال و مؤثر را تشريح كرد.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- دكتر حسن بشير دانشيار دانشگاه امام صادق (ع) با بيان اينكه ديپلماسي گفتماني براي ايجاد همگرايي ميان ايران و كشورهاي منطقه جهت تحقق ديپلماسي رسانه‌اي فعال ضروري است، چهار گام براي دستيابي به ديپلماسي رسانه‌اي فعال و مؤثر را تشريح كرد.


در ادامه گفتگوي همشهري آنلاين با حسن بشير درباره ديپلماسي رسانه‌اي ايران در رابطه با كشورهاي منطقه را مي‌خوانيد.


به‌نظر جنابعالي ديپلماسي رسانه‌اي ايران در رابطه با كشورهاي منطقه در چه وضعيتي قرار دارد؟
ديپلماسي رسانه‌اي بخشي از ديپلماسي عمومي هر كشور است كه به دليل گسترش ارتباطات و رسانه‌ها،‌ خود به يك ديپلماسي مستقل و تمام‌عيار تبديل شده است ولي به هر حال در جهت تحقق اهداف ديپلماسي هر كشور و در راستاي وجهه‌سازي براي آن بايد حركت كند.


در اين زمينه بايد گفت كه علي‌رغم تلاش‌هاي زياد و تجربه نسبتاً طولاني در حوزه رسانه‌اي، به‌ويژه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، كه نوعي از شكوفايي رسانه‌اي در كشور ايجاد شد، اما هنوز كشور اعم از سازمان‌هاي دولتي و نيمه‌دولتي و خصوصي هنوز به يك جمع‌بندي مناسب در حوزه ديپلماسي رسانه‌اي نرسيده است و در اين زمينه بر اساس نيازهاي واقعي و جريان‎هاي مطرح در سطح ملي، منطقه‌اي و جهاني حركت نمي‌كند.


ديپلماسي رسانه‌اي، تنها انتشار مطبوعات يا راه‌اندازي شبكه‌هاي راديويي و تلويزيوني و يا در شرايط كنوني بهره‌برداري از شبكه اينترنت نيست. ديپلماسي رسانه‌اي در عين اينكه يك سياست تمام‌عيار است نوعي از سياستگذاري سياسي، فرهنگي،‌ اجتماعي،‌ اقتصادي و حتي ديني است.


به عبارت ديگر ديپلماسي رسانه‌اي در شرايط كنوني جهاني، تعيين‌كننده و شكل‌دهنده افكار عمومي است. اگرچه تنوع محتوايي را به مخاطبان ارائه مي‌دهد، اما در ايجاد جريان‌هاي فكري تاثيرگذار است كه اين خود نيازمند نوعي از سياست رسانه‌اي است.


در شرايط كنوني به نظر مي‌رسد ديپلماسي رسانه‌اي ايران در رابطه با منطقه و نيز در سطح جهاني در سه حوزه سياسي،‌ نظامي و ديني بيش از همه فعال است. در اين سه حوزه بيشترين اخبار و مسائل و تحليل‌ها شكل گرفته‌اند. حوزه‌هاي ديگر فرهنگي،‌ اجتماعي، فكري، فكري، ادبي،‌ هنري به شدت ضعيف هستند و ما در شرايط كنوني به‌جز آنچه كه بتواند در جهت تقويت آن سه حوزه باشد، خبر و يا تحليل كمتري مشاهده مي‌كنيم.


با اين وضعيت مي‌توان گفت كه در اين شرايط ما با يك ديپلماسي رسانه‌اي روبرو نيستيم بلكه با يك فعاليت رسانه‌اي روبرو هستيم كه نتوانسته يك ديپلماسي فعال را محقق سازد؟
تا اندازه زيادي آنچه كه مطرح كرديد،‌ بيانگر وضعيت كنوني است. ما به يك فعل و انفعال رسانه‌اي مشغول هستيم كه اهداف و سياست‌هاي آن در جاي ديگر شكل مي‌گيرد و رسانه‌هاي ما در توليد محتواي منطقه‌اي و بين‌المللي منفعل عمل مي‌كنند. به عبارت ديگر، نقشه راه در جاي ديگري خارج از ساختارهاي رسانه‌اي طراحي مي‌شوند و رسانه‌ها تنها مشغول توليد محتوايي هستند كه بتواند همان نقشه راه را برجسته‌تر سازد.


متاسفانه اين وضعيت در مورد هر دو حوزه رسانه‌هاي دولتي و غيردولتي صادق است. اگر يكي از اهداف ديپلماسي رسانه‌اي وجهه‌سازي براي كشور،‌ هر كشور،‌ بدانيم،‌ بايد به شدت بر روي مطالعه فرهنگ ملل ديگر كه در اينجا به‌نظر مي‌رسد مهمترين ملل براي ما به دليل مجاورت فيزيكي و فرهنگي و ديني، ملل كشورهاي جهان اسلام هستند، تمركز كرده و اين هدف مهم در توليد محتواي رسانه‌اي مورد توجه جدي قرار گيرد.


به‌نظر مي‌رسد كه بسياري از محتواهاي رسانه‌اي كنوني در رابطه با كشورهاي منطقه، بدون توجه به اصل همگرايي،‌ همزيستي مسالمت‌آميز،‌ هويت‌سازي مشترك، برجسته‌سازي منافع منطقه‌اي مشترك و امثالهم بوده و عمدتا در جهت واگرايي حركت مي‌كند.


تاكيد بر جنبه‌هاي خالص و خاص سياسي،‌ نظامي و ديني كه در شرايط كنوني با ايجاد جريان‌هاي انحرافي مانند داعش،‌ همه فعاليت‌هاي ديني را تحت‌الشعاع قرار داده،‌ به جاي نوعي از همگرايي،‌ به شدت و يا حداقل به شكل مداوم در جهت واگرايي منطقه‌اي حركت مي‌كند. اين نوع ديپلماسي رسانه‌اي،‌ قطعا در آينده نه چندان دور باعت ايجاد نوعي از نفرت منطقه‌اي، جدايي فرهنگي و خشونت منطقه‌اي مي‌شود.


با چنين وضعيتي آيا به اين نياز داريم كه يك سياست كلان و مطالعه شده با يك رويكرد عملياتي درباره ديپلماسي كشور در رابطه با كشورهاي منطقه و بخصوص جهان اسلام طراحي شود؟
دقيقاً همين طور است. به‌نظر مي‌رسد كه زمان آن رسيده است كه خارج از انفعال و با مطالعه عميق‌تر و به شكل ميان‌رشته‌اي ميان حوزه‌هاي مختلف، دست به برنامه‌ريزي و طراحي يك ديپلماسي رسانه‌اي اقدام كرد.


در اين زمينه معتقدم كه فراتر از ديپلماسي رسانه‌اي،‌ بايد به «ديپلماسي گفتماني» توجه كرد كه هدف اصلي آن ايجاد همگرايي ميان ملل منطقه با ايران و به‌طور كلي در سطح جهان اسلام است.


ديپلماسي گفتماني، ديپلماسي فراتر از عمومي و رسانه‌اي است كه در شرايط كنوني مي‌تواند به شكل جدي، هم در جهت تقويت گفتمان همگرايي حركت كند و هم در جهت توليد گفتمان‌هاي همگراساز، محتواهاي مناسب را توليد كند.


ديپلماسي گفتماني شامل چه محورهايي مي‌تواند باشد كه در اين زمينه بتواند نوعي از همگرايي عملياتي در رابطه با ايران و منطقه و حتي در سطح جهاني ايجاد كند؟
گفتمان در شرايط كنوني جهان، منعكس‌كننده فكر،‌ انديشه،‌ رويكرد، تحليل و سياست‌هاي فرهنگي- اجتماعي مسلط در جوامع مختلف است. بديهي است براي تاثيرگذاري بر ملل مختلف بايد در اولين گام، اين گفتمان‌هاي مربوط به كشورهاي مختلف را شناسايي كنيم و بر اساس آن گفتمان‌ها، ضمن تقويت گفتمان‌هاي مناسب و هم‌جهت،‌ در توليد گفتمان‌هاي مناسب جديد اقدام كنيم. اين گفتمان‌ها خود محتواهاي رسانه‌اي جديد را توليد خواهند كرد، فرهنگ‌سازي خواهند نمود و سياست‌ها را تحت تاثير قرار خواهند داد.


در اين زمينه بايد تاكيد كرد كه اولين حركت‌ براي تحقق چنين ديپلماسي، تجديدنظر در گفتمان مسلط موجود در راستاي توليد محتواي رسانه‌اي و خبري، و بازنگري در شيوه‌ها و زبان و ادبيات خبري است كه مي‌تواند به مثابه عوامل بازدارنده در اين زمينه عمل كنند و در صدد اين باشيم كه عوامل تقويت‌كننده گفتمان‌هاي مناسب و همگرا را تعيين و تبيين و فعال سازيم.


گام دوم در اين زمينه،‌ كشف شيوه‌هاي گفتمان‌سازي خبري و رسانه‌اي بر اساس نيازهاي فكري و فرهنگي در سطح منطقه و جهان است. گام سوم در اين زمينه توليد محتواهاي مناسب همگرا با سياست همگرايي منطقه‌اي در جهت تقويت بنيان‌هاي ديني و فرهنگي است. و گام آخر، ارزيابي مداوم اين محتواها و تجديدنظر در آنها براي تحقق يك ديپلماسي گفتماني فعال است. بدون اين چهار گام ما نمي‌توانيم به يك ديپلماسي رسانه‌اي فعال و مؤثر در اين زمينه دست يابيم.