شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- به راستي آيا عصر رسانه مكتوب و كاغذي در روزگار ما گذشته است؟ اينكه ديگر روزنامهها مشتري ندارد و روزنامههاي كاغذي خوانده نميشود، شائبهاي است كه از سوي برخي افراد مطرح ميشود كه چندان ريشه علمي و درستي ندارد. دكتر حسن بشير دانشيار ارتباطات دانشگاه امام صادق (عليهالسلام) اين موضوع را مورد بررسي و تبيين قرار دادند:
آيا اين ادعا درست است كه عصر رسانههاي كاغذي و روزنامهها گذشته است و ديگر مخاطبي ندارد؟
به هيچ وجه. اصولاً امكانپذير نيست كه عصر رسانههاي مكتوب به شكل كامل از بين برود. ميتواند تغيير شكل بدهد همانطور كه در اين زمينه ما شاهد تحولات شكلي و محتوايي در اين زمينه هستيم، اما اينكه كاملاً از بين بروند امكان پذير نيست. يكي از دلايل آن، سبك زندگي انسانها در طول زمان است كه نميتواند هميشه به يك شكل باشد. علاوهبر آن، هر جامعهاي نسبت به جامعه ديگر ميتواند متفاوت باشد. برخي از جوامع با فرهنگ مكتوب همراهي بيشتري دارند و برخي با فرهنگ ديجيتالي. البته سن و سطح تحصيلات نيز در اين زمينه تاثيرگذار است.
كاركرد روزنامههاي كاغذي در حال حاضر چه تغييري با دورههاي گذشته كرده است؟
تغييرات و تحولات روزنامههاي كاغذي در شرايط كنوني با دورههاي گذشته را ميتوان در چند محور ذيل خلاصه كرد:
(۱) تغييرات شكلي: روزنامهها از قطع بزرگ به قطع كوچكتر (تابلويد) تغيير يافتهاند. اين تغيير نه به دليل فقط اقتصادي كه اهميت زيادي نسبت به كاهش مصرف كاغذ دارد، بلكه به دليل ساندويچي شدن و كوچك شدن بسياري از ابزارهاي مورد استفاده انسان رخ داده است و لذا روزنامه هم از اين بابت تغيير شكل داد و كوچكتر و قابل حملتر و سهلالمطالعه شد.
(۲) تغييرات محتوايي: تنوع رنگ، اندازه كلمات و تنوع عكسها يكي از موارد مهم تغييرات محتوايي روزنامهها است. در گذشته اكثر روزنامهها به شكل سياه و سفيد منتشر ميشدند، اما در شرايط كنوني، در جهاني كه انسانها به دنبال تنوع رنگ و بازنمايي موارد مختلف زندگي هستند، روزنامهها نيز متحول شده و رنگ را به عنوان يكي از جاذبههاي جديد براي جذب خوانندگان، مورد توجه قرار دادند.
(۳) جهتگيري خبري و گزارشي: در عصر كنوني كه رقابت ميان رسانههاي مكتوب و ديجيتالي افزايش يافته است، يكي از تحولات مهم، جهت گيريهاي خبري و گزارشي است كه توانسته است خوانندگان را همچنان مجذوب رسانههاي مكتوب نگاه دارد. به عنوان مثال: حركت از سخت خبر به نرم خير يكي از اين موارد است. گزارشهاي مصور خبري از ديگر موارد است. به عبارت ديگر تركيب جملات و عكسها يكي از موارد مهمي است كه در تحولات روزنامههاي كاغذي صورت گرفته است. طرح نيازهاي اجتماعي به شكل عينيتر و انتقاديتر، از موارد ديگر است كه توانسته است اين روزنامهها را همچنان زنده نگاه دارد.
(۴) تغيير در رويكردهاي معمول خبري: فراتر از آنچه كه در بالا مطرح گرديد، يكي از تحولات مهم عصر جديد رسانههاي كاغذي، تغيير در رويكردهاي معمول خبري است. به عنوان مثال، اگر در روزنامههاي گذشته، سخن اول و تصوير آغازين روزنامه متعلق به دولتمردان بود، در شرايط جديد، سخن اول و تصاوير مربوطه تغيير اساسي كرده است و بيشتر از آنچه ميتواند به عنوان سخن و تصوير مردم و بازنمايي جامعه باشد، مطرح است. البته اين وضعيت در كشورهاي غربي بيشتر مشاهده ميشود. در مورد ايران هنوز اين وضعيت كم و بيش به شكل گذشته است و سخن اول، تصوير اول و بازنمايي اول متعلق به دولتمردان است. اين مساله حتي در مورد رسانههاي مستقل مشاهده ميشود كه بايد به تدريج و به شكل مناسب، تغييرات هدفمند پيدا كند.
(۵) حضور در دنياي مجازي: يكي از تحولات مهم رسانههاي كاغذي، حضور آنها به همان شكل و يا با تغييرات متناسب در جهان مجازي است. اين حضور توانسته است به يك معنا، تداعي حضور كاغذي اين رسانهها باشد. بنابراين ميتوان گفت كه مفهوم كاغذ در حال تغيير است. اگر روزي كاغذ به شكل ملموس مطرح ميشد، امروزه ميتوان گفت نوعي از «كاغذ مجازي» ايجاد شده است كه تداعيكننده همان فرم و محتواي روزنامههاي كاغذي ملموس است. اين تحول به شدت، نوعي از تداعي و تلقين را براي مردم ايجاد كرده است كه هنوز روزنامهها به همان شكل قبلي خود حضور دارند، وجود دارند و هنوز به زندگي خود ادامه ميدهند.
فضاي استفاده از روزنامهها و رسانههاي كاغذي در ايران چه تفاوتي با فضاي مشابه در كشورهاي اروپايي و آمريكايي دارد؟ در كشورهاي اروپايي و آمريكايي در حال حاضر مرجعيت با كداميك است؛ رسانههاي مكتوب يا مجازي؟
با توجه به سفرهايي كه گاهي به برخي از كشورهاي غربي دارم و از آمارها و اطلاعات به دست آمده نيز ميتوان چنين نتيجهاي گرفت، كه در استفاده از روزنامهها و كلاً رسانههاي كاغذي در بسياري از كشورهاي غربي كاهش جدي ايجاد نشده است. البته قطعاً همهگير شدن رسانههاي ديجيتالي تاثيرات زيادي بر مصرف رسانهاي مردم گذاشته است، اما اينكه اين جوامع با روزنامهها و رسانههاي مكتوب خداحافظي كرده باشند، به هيچ وجه صورت نگرفته است. در بسياري از موارد مثلاً در متروها، ما شاهد مطالعه وسيع روزنامهها و مجلات توسط مردم هستيم. تنوع روزنامهها و مجلات در اين زمينه نيز نشان ميدهد كه هنوز مصرف آنها به اندازهاي كه تبليغ ميشود وجود دارد و اگر نه از نظر اقتصادي ميتواند بهصرفه نباشد. البته نبايد فراموش كرد كه در اين زمينه سن و تحصيلات تاثيرات فراواني در گرايش مردم نسبت به رسانههاي مكتوب يا مجازي و ديجيتالي دارد. در شرايط كنوني جوانان به دليل شرايط جواني به سرعت بيشتر توجه دارند كه در دنياي مجازي بيشتر ديده ميشود. تعامل نيز يكي از موارد مهمي است كه جوامع را به سمت رسانههاي مجازي سوق ميدهد. روزنامهها و كلاً رسانههاي مكتوب داراي خصلت و ويژگيهاي تعاملي نيستند بر خلاف رسانههاي مجازي كه خود اين ويژگي توانسته است خيلي از افراد را به خود جذب كند. به هر حال ميتوان گفت همه جوامع به تدريج به سمت جهان مجازي حركت ميكنند اما نميتوانند از رسانههاي مكتوب به شكلهاي مختلف آن فاصله جدي بگيرند.