شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- روابط عمومي علم زندگي كردن است، بگذاريد كمي نمايشي از روابطعمومي حرف بزنم. بقول دكتر نطقي، فرض كنيد، صحنه، بهشت است، بازيگران، آدم و حوا هستند، سيب، عامل روابط عمومي خواهد بود، به همين سادگي.
روابطعمومي يك علم است، دانش است، اما سخت نيست، روابط عمومي يك قصه پيچيده نيست، روابط عمومي با يك سلام آغاز ميشود، با يك لبخند شكوفا ميشود. در كنار اين تعريف ساده، دهها تعريف علمي، پژوهشي، عاطفي و تجربي هم از روابط عمومي وجود دارد.
پيشنهاد اول من اين است كه تعريفهاي علمي را بخوانيم، كمي پژوهش كنيم، با تجربه خود درآميزيم و عاطفي زندگي كنيم.
ارتباطات درونسازماني و برونسازماني و توجه به تبليغات و امثال آنها را بارها شنيدهايد، سنجش افكار عمومي و ارائه نظر به مديران و توليد خبر و پاسخگويي و مانند آنها از وظايف اصلي است. اما سخن بر سر اين نيست كه روابط عمومي بايد كار واحد تشريفات را انجام دهد يا ندهد، پوستر بچسباند يا نچسباند. سخن از حكايت تازه جهان بر اصول روابط عمومي است.
روابط عمومي از اصول مبنايي و اهداف يك سازمان سرچشمه ميگيرد كه رمز بقا و پيشرفت سازمان شمرده ميشود. يكي از آخرين تعريفهاي علمي در مورد روابط عمومي ميگويد: «انديشيدن به وظايف و مسئوليتهاي فرد فرد كاركنان هر سازمان در قبال جامعه و غفلت نكردن از وظيفه و هدفي كه سازمان به خاطر آن تشكيل شده است.»
يعني هر سازمان و شركت و كارخانه و وزارتخانهاي بايد به مخاطب خود در ازاي وظايف و مسئوليتهاي خود بينديشد و همه موانع را از ميان بردارد. روابط عمومي رافع موانع موجود است.
هر سازمان بزرگ يا مغازه كوچك بايد به دنبال راهي باشد كه به جامعه پيرامون خود بقبولاند كه براي خدمت به او به وجود آمده است. اين راه در هر سازماني، از هر جايي كه شروع شود و از زبان هر كس كه گفته شود، بايد از دانش روابط عمومي بگذرد تا به جامعه برسد. بايد افكار عمومي را جدي گرفت.
اما شايد سوال شود كه: چرا بايد خودمان را در معرض افكار عمومي و خصوصا رسانهها قرار دهيم؟ آيا نيازي به خبررساني است؟ آيا تبليغات اهميت دارد؟ آيا پاسخگويي الزامي است؟ آيا اگر همه اين كارها را كرديم، چه تاثيري خواهد داشت؟
بدون شك بايد باور كنيم كه در دنياي امروز، رسانه و روابط عمومي به هم گره خورده است.
پاسخ به هركدام از اين پرسشها يادداشتهاي ديگري را ميطلبد. اما پاسخ اصلي، يك سوال است. بايد از كساني كه آن سوالها را مطرح ميكنند بپرسيم، چقدر مردم و مخاطبان را باور داريد؟ كار روابط عمومي و رسانهها در باور داشتن مردم تعريف ميشود. در جهان امروز پاسخگويي و توجه به افكار عمومي يك اصل جدانشدني از سياست است.
پاسخگويي و توجه به روابط عمومي، علم است. جزء لاينفك دانش مديريت است. در جهان پيشرفته امروز، براي هر تصميم، قبل از آنكه اعلام گردد، پاسخ پرسشهاي بعدي فراهم ميشود.
بارها گفتم، رييسجمهور امريكا و بعضي از كشورهاي غربي بعد از انتخاب شدن، در چند زمينه بهصورت فشرده تحت آموزش كلان دانشگاهي قرار ميگيرند. دروس «حفظ منافع ملي» و «روابط عمومي» و «پاسخگويي به افكار عمومي» را دوباره با استادان برجسته دوره ميكنند.
قرن بيستويكم از طرف ۱۹۰ كشور جهان و منجمله خود ما بهعنوان قرن ارتباطات نامگذاري شد. حضرت امام خميني رحمهالله عليه در همان اوايل انقلاب به دولتمردان تاكيد كردند، كارهاي خود را براي مردم بگوييد، تاكيد كردند كه حتي كارهاي كوچك و به نظر خودتان بياهميت را هم به مردم بگوييد.
ميگويند به مردم چه بگوييم؟
خيلي چيزها... از خبرهاي دور و برتان بگوييد، ماده اوليه ارتباطات اجتماعي «خبر» است.
رسانه يعني خبر، وقتي به همديگر ميرسيم، ميگوييم: چه خبر؟ و معمولا جواب ميشنويم: هيچ، سلامتي. اما چون حرفمان گل انداخت، همديگر را بمباران خبري ميكنيم. نخستين درسي كه هر استاد روزنامهنگاري به آن اشاره ميكند، اين جمله است.
«هر جا كه فعاليت و حركتي باشد بايد خبري باشد و جايي كه كار است، بايد كارنامه داشته باشد.» به عبارت ديگر هر كاشتي، بعد از مرحله داشت، بايد برداشتي داشته باشد.
***
ارتباط روابطعموميها با رسانهها بايد براساس كيفيت، تخصص و تيراژ يك نشريه باشد، درج خبر و آگهي در رسانه ۵۰۰ نسخهاي هم خوب است، اما مناسب يك روابط عمومي پويا نيست.
توجه به دنياي مجازي واقعيت امروز است، توجه به فناوري برتر از وظايف روابطعموميها است. در هر دقيقه ۷۲ ساعت فيلم روي يوتيوب آپلود ميشود و ۲۰۰ميليون ايميل در جهان ارسال ميشود. اگر ذاكر برگ گفت، من رهبر سومين كشور دنيا هستم اغراق نكرده است. وجود يك ميليارد و اندي كاربر فيسبوك، نشانه درستي اين حرف است. روابطعموميّها بايد بتوانند با استفاده از دنياي مجازي، گفتمانسازي كنند.
در مورد تبليغات هم بايد دقت كنيم.
براي هر كالايي بايد به اندازه خودش تبليغ كرد. حتي افراد هم بايد به اندازه عقل و دانش خود تبليغ كنند. بزرگنمايي كردن، غلو كردن، خطاست. تبليغ يك دانش است كه بايد با توليد هماهنگ باشد.
ميگويند يك روز، يك ببر رو به شير كرد و گفت: تو چرا اين قدر ديوانهوار نعره ميزني؟
شير گفت: اين نوع نعره زدن، ديوانهوار نيست، بلكه نوعي تبليغ است. به من ميگويند سلطان جنگل. خرگوش حرفهاي آنها را شنيد، دوان دوان به خانه برگشت و با خود فكر كرد كه كار شير را انجام دهد و نعره بكشد. نعره او شبيه جيغ بود. روباهي صداي جيغ را شنيد و او را بلعيد.
روابطعموميها بايد در تبليغات بيشتر دقت كنند، از مطبوعات انتظار فقط تعريف و تمجيد هم نداشته باشيد، اجازه دهيد رسانهها كار شما را نقد كنند، راه پيشرفت سازمانها از مسير نقد و توجه به انتقاد و فراهم كردن رابطه دو سويه با انديشمندان و روزنامهنگاران و متخصصين ميگذرد.
كار در روابطعموميها را براي خود و جامعهاي كه در آن زندگي ميكنيم يك فرصت خدادادي ببينيم. آينده سازمانها در وجود روابطعموميهاي قدرتمند است.
ناصر بزرگمهر